ترکه ميخواست عميق فکر کنه غرق ميشه
Printable View
ترکه ميخواست عميق فکر کنه غرق ميشه
ترکه با خودکار میرفته حموم بهش می گن خودکارو چرا با خودت تو حموم می بری؟ میگه هرجا رو می شورم علامت می زنم
تركه ماشينش تو برف گير ميکنه زنجير نداشته ، سينه ميزنه
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
برو پايين
برو بالا
یه روز دوتا خلافکار با هم ازدواج می کنن بچشون می شه بسیجی .چرا؟ منفی در منفی مثبت
مادر به پسر کوچولوش: پسرم رفتی خونه خاله سلام بده خاله رو هم ببوس . بچه: نه مامان نمی بوسم . مادر : چرا؟ بچه: اخه بابا خاله رو بوسید خاله زد تو گوش بابا جون!!!
بر سنگ سپیدی نشسته بودم و شوق حضورت را مشتاقانه می طلبیدم... باد فرارسیدنت را به مشام جان نواخت و من از خود بیخود شدم... دقایقی بعد زانوهایم لرزید و من سرخ شدم!! زرد شدم و تو آمدی!... من سیفون را کشیدم آب تو را برد!!!
یه روز سه تا قزوینی میرن حمام سه سال از اون تو نمی یان بیرون. آخر سر یکی میره ببینه اون تو چه خبره می بینه یه قالب صابون افتاده زمین هیچ کس جرات نمی کنه دولا شه ورش داره.
ترکه داشته با حرص به یه اسب نگاه می کرد یهو گفت : ای کاش تحصیلاتمو ادامه داده بودم!!!
تو دیاری که گل عاشق میشه... خر آواز میخونه... ماهی گریه می کنه... طوطی حرف میزنه... چه اشکالی داره گراز اس ام اس بخونه!!!