تنها ترين من ، تنها نذار منو ، تنها سفر نکن . . .
اين دل شکسته ی از ياد رفته رو ديوونه تر نکن . . .
Printable View
تنها ترين من ، تنها نذار منو ، تنها سفر نکن . . .
اين دل شکسته ی از ياد رفته رو ديوونه تر نکن . . .
خیالت تخت
قلبت قرص
آنچنان ضربه بی وفاییت سهمگین بود
که دیگر
نای حتی اعتراض هم ندارم !
من به اندوه درون می اندیشم
و به آن لحظه که تو می آیی
و به آن دم که مرا می خواهی
و به آن کولی مژگان بلند
که ندانسته دلم را سد کرد
و نفهمید که با من بد کرد
من به آن لحظه فرا خوانده شدم
که سکوت است و سکوت است و سکوت
و در آن شمعی ست در حال سقوط
زمن پنهان نکن چشمان پاکت را زصد نقاش بهتر میکشم ناز نگاهت را
روز پاییزی میلاد تو در یادم هست / روز خاکستری سرد سفر یادت نیست
ناله ی ناخوش از شاخه جدا ماندن من / در شب آخر پرواز خطر یادت نیست
تلخی فاصله ها نیز به یادت مانده ست / نیزه بر باد نشسته ست و سپر یادت نیست
یادم هست …. یادت نیست
بمون ای فصل خوب قصه های عاشقانه
بمون ای باتو بودن فصل از گل با ترانه
بمون ای فصل خوب لحظه های خواب و رویا
صدای پای بودن تو رگهام تو نفسهام
چه سخته بی تو موندن چه سخته بی تو رفتن
نمی شه این جدایی باور من
وداع آخرینه جدایی در کمینه
غروب لحظه های واپسینه
همیشه قصه های آشنایی ناتمومه
تموم لحظه های با تو تودن پیش رومه
جدایی سخته ، بی تو سخته رفتن ، سخته موندن
شکوه لحظه ای از تو گفتن و با تو بودن
جدایی سخته مثل لمس دره ، مثل مرگ
جدایی لحظه های واپسینه کوچه برگ
مي خواهم به عقب برگردم
در تلاقي گريه و سکوت، از نو شروع کنم
تار بزنم
و در ترکيب رنگ ها فقط به آبي برسم
جاهايمان را عوض کنم
جاده راا براي خودم
انتظار را براي تو
بکشم
اگر به عقب برگردم
اين بار
تويي ،که مي ماني
منم،که مي روم
کاش مي شد به عقب برگردم ....!!!
عين سکوت
که نه مي خندد و نه مي خواند
بي صدا گريه هايت را ورق مي زني
و راه مي روي .
تنهايي .. طولاني ترين کوچه ي جهان است .
راه مي روي و تاريکي
بر شانه هايت کشيده مي شود .
لب هايت را اندوه مي خشکاند .
راستي ..
گوش کن
اگر :40: را با خودت نبرده باشي
حتما راه را گم مي کني
مثل من
که تو را ..!!
کارگر خسته ای سکه ای از جلیقه کهنه اش در اورد تاصدقه دهد .
جمله ای روی صندوق دید و منصرف شد ,
( صدقه عمر را زیاد میکند )
...
این تلفنِ گردنشکسته!
هیچوقت زنگ نمیزند
خودت بزن!
رضا كاظمی