نقد و بررسی بازی توسط گیمرزلند
نوشته شده توسط : امين صيادجو
BioWare از استوديوهاي مطرح در زمينهي ساخت بازيهاي نقش آفريني به شمار ميرود و عناوين اين استوديو بسيار محبوب و مشهور هستند. جديدترين عنوان BioWare يعني Dragon Age نيز از اين قاعده مستثني نيست و توانسته نظر منتقدين و بازيبازها را به خود جلب کند. خوشبختانه Dragon Age برخلاف عناوين جديدي چون Mass Effect که عناصر نقش آفريني کم رنگي داشتند، پيچيدگيهاي لازم براي يک بازي نقش آفريني قابل قبول را دارا ميباشد (بازيهاي قديمي اين استوديو مثل Baldur’s Gate و Neverwinter Nights از قوانين D&D پيروي ميکردند و از نظر پيچيدگي با عناويني چون Mass Effect و Jade Empire قابل مقايسه نيستند). اين ويژگي به همراه ساير عواملي که در ادامه به بررسي آنها خواهيم پراخت سبب ميشوند که DA را يکي از نامزدهاي دريافت عنوان بهترين بازي سال و به احتمال زياد بهترين بازي نقش آفريني سال قلمداد کنيم.
داستان بازي که يکي از بزرگترين نقاط قوت آن به شمار ميآيد و بسيار جذاب و طولاني نيز ميباشد دربارهي نيروهاي شيطان سفتي به نام Blight است که به فرماندهي اژدهايي پليد با نام Archdemon قصد نابودي دنيا را دارند و شما هم به عنوان يک Gray Warden (کساني که مي توانند Blightها را حس کنند) مسئوليت مقابله با اين نيروهاي شيطاني را به عهده داريد و در اين راه با اتفاقات کوچک و بزرگ بسياري روبرو ميشويد.
در همان ابتداي بازي و به هنگام انتخاب کلاس و نژاد با انتخابهاي متعددي روبرو ميشويد که مسير داستان را تا حد زيادي تغيير ميدهند. در کل شش مسير کلي براي داستان وجود دارد که با توجه به نوع کلاس، نژاد و موقعيت اجتماعي تغيير ميکنند. به عنوان مثال اگر کلاس Mage را براي شخصيت خود انتخاب کنيد، به عنوان عضوي از Circle of Magi بازي را آغاز مينماييد و مراحل ترقي و پيشرفت خود را پيش از تبديل شدن به يک Gray Warden در آنجا طي ميکنيد و صد البته قسمت زجر آور Fade را نيز پشت سر ميگذاريد (اين بخش که نوعي وهم و خيال به شمار ميآيد، يکي از لازمههاي تبديل شدن به Mage است). حال اگر نژاد Elf و يکي از کلاسهاي Rogue و Warrior را انتخاب کنيد و همچنين BackGround خود را Dalish Elf قرار دهيد، به عنوان يکي از تير اندازهاي اين نژاد در کمپي نزديک جنگلهاي Bricilian بازي را آغاز ميکنيد (که با محل تجمع Mageها خيلي فاصله دارد) و ميبايست ابتدا از شر مشکل WerWolfها خلاص شويد. ساير کلاسها و نژادها نيز سير کاملاً متفاوتي را طي ميکنند اما در نهايت همهي شخصيتها از هر کلاس و نژادي که باشند به يک Gray Warden تبديل خواهند شد.
پس از تبديل شدن به يک Gray Warden شما سفر دور و دراز خود را آغاز ميکنيد تا به هدف اصلي خود يعني نابودي Blightها نزديکتر شويد؛ اما اين کار را تنهايي انجام نميدهيد. در طول بازي افراد مختلفي پيدا ميشوند که به دلايل مختلفي به گروه شما ميپيوندند و به شما کمک ميکنند. شما ميتوانيد سه کاراکتر را با خود همراه کنيد و يک گروه 4 نفره را متناسب با سليقهي خود تشکيل دهيد. کنترل شخصيتها به وسيلهي تاکتيکهاي از قبل مشخص شده انجام ميشود. هر شخصيت متناسب با ميزان ارتقاء درجه، تعداد مشخصي Slot براي تعيين تاکتيک دارد و مجموع اين تاکتيکها که براي هر يک از اعضاي گروه معين کردهايد، شيوهي مبارزهي گروه شما و به عبارت ديگر نتايج جنگهاي گروه شما با دشمنان را مشخص مي کند. البته تاکتيکها بايد متناسب با کلاس، تواناييها، لباسها، سلاحها و ساير موارد مشابه باشند. به عنوان مثال اگر همهي تاکتيکهاي يکي از شخصيتها به سلاح کمان وابسته باشد، اما به هر دليلي سلاح مورد استفادهاش کمان نباشد، اين شخصيت در مبارزات شرکت نخواهد کرد و به عبارت ديگر اين شخصيت بي استفاده خواهد بود. البته ميتوان تاکتيکها را در حين مبارزات نيز دستخوش تغييراتي کرد تا به شيوهي مبارزهي مورد نظر نزديک شد.
تعيين تاکتيک مناسب براي مبارزات از اهميت بالايي برخوردار است بطوري که بدون تاکتيک مناسب احتمال پيروزي بسيار کم خواهد بود. از اين رو ميتوان بازي را يک نقش آفريني تاکتيکي و گروهي به حساب آورد و با اين توصيف، شخصيتهاي همراه، نقش بسيار بالاتري در بازي ايفا خواهند کرد که اين نقشها نه فقط در مبارزات بلکه در پيش برد داستان نيز تا حد زيادي تاثير گذار هستند. حتي نحوهي رفتار شما با آنها نيز مهم و حائز اهميت است. گاهاً بر سر دو راهيهايي قرار ميگيريد که انتخاب هر راه در عين اينکه باعث خوشنودي يکي از همراهانتان ميشود؛ ديگري را ناراحت و ناراضي ميسازد. البته اين نارضايتي و خرسندي تنها جنبهي تزئيني ندارد و تاثير فراواني در روند بازي و نحوهي رفتار شخصيتها با شما دارد و شما به عنوان رئيس گروه ميبايست تصميماتي عاقلانه اتخاذ کرده و سعي کنيد که همهي اعضاي گروه را راضي نگه داريد، چون اگر بدرفتاريها و مخالفتهاي شما با يک فرد افزايش يابد ممکن است آن فرد گروه را براي هميشه ترک کند و در مقابل نيز اگر يکي از شخصيتها از تصميمات شما راضي باشد و شما هم با او رفتار خوبي داشته باشيد رفته رفته ميزان محبوبيت شما در نظر آن شخصيت بالا رفته و ممکن است چيزهايي به شما بگويد (يا ياد بدهد) که ارزش بسيار بالايي داشته باشند. راههاي افزايش محبوبيت هم دقيقاً مثل دنياي واقعي طراحي شده؛ جملات زيبا و مودبانه، درک کردن طرف مقابل، توجه کردن به نظرات او، پرسيدن سوالاتي که نشان دهندهي اهميتيست که شما براي آن شخص قائل هستيد و ساير رفتار و اعمالي که ما در دنياي واقعي با دوستان و همگروهيهايمان از خود بروز مي دهيم. همچنين مي توانيد به آنها هديه نيز بدهيد که اين هديهها نيز ميبايست متناسب با خلق و خوي طرف مقابل باشد. به عنوان مثال اگر شخص مورد نظر بسيار مهربان و احساساتي است يک گل يا گردنبدي به شکل قلب مي تواند او را شاد کند و بر عکس اگر خيلي خشن و بياحساس باشد ممکن است از انگشتري که به شکل اژدهاست خيلي ذوق زده شود! اين گونه انتخابها که بايد رفتار افراد و واکنششان در برابر رفتار خود را سنجيد، به هنگام برخورد با ساير شخصيتهاي داستان (افرادي که هيچ وابستگياي به شخصيتهاي گروه ندارند) نيز مهم می باشند. به عنوان مثالي ديگر، شخصيتي مثل Morrigan که بسيار کم حوصله، خشن و تا حدي هم بي ادب (!) ميباشد از کمک کردن به ديگران متنفر است، از جملات مؤدبانه به ندرت استفاده مي کند و اکثراً ترجيح ميدهد که بکشد به جاي آن که ببخشد! در عين حال شخصيت هايي هم هستند که بر خلاف شخصيت نام برده بسيار رئوف و دل رحم باشند و بخشش را ترجيح دهند و همين انتخاب نسبتاً ساده که "آيا اين فردي را که به ما توهين کرد يا حمله کرد را بکشيم يا نه؟" خود به تنهايي باعث خوشنودي يک فرد و ناراحتي شخصي ديگر مي شود. گذشته از همهي اينها خود شخصيتها نيز با يکديگر به تعامل مي پردازند و ممکن است با هم صميمي شوند يا برعکس از هم متنفر شوند. وقتي دو زوج مخالف در گروه داشته باشيد گاهاً ديالوگهاي زيبايي بينشان رد و بدل ميشود که پر از کنايه و شايد هم توهين است. بحث و جدلهاي هميشگي دو شخصيت AliStair و Morrigan گاهاً بسيار شنيدني ميشود. جداً اين حد تعامل بين شخصيتها نيازمند وقت زيادي بوده که سازندگان بازي در نهايت دقت و زيبايي از پس آن برآمدهاند. اين تعاملها و انتخابهاي زياد همان عواملي هستند که باعث ترس برخي از سازندگان از ساخت بازيهاي نقش آفريني ميشود. چون که کار را برايشان دشوار مي سازد؛ ولي BioWare به خوبي از پس اين کار برآمده است.
البته اين تنها بخش شگفت آور بازي نيست و شگفتيهاي ديگري نيز در بازي نهفته است که آن هم طراحي کلاسها، جادوها و رابط کاربر (User Interface) بسيار ساده و جمع و جور ولي در عين حال پيچيده و گستردهي بازي است. بازي در کل سه کلاسRogue ، Mage و Warrior دارد که هر کدام ويژگيهاي خاص خود را دارند و کساني که با بازيهاي نقش آفريني آشنايي داشته باشند به راحتي ميتوانند ويژگيهاي اين سه کلاس را در حالت کلي حدس بزنند (بدون اينکه حتي بازي را انجام داده باشند). با هر بار ارتقاي درجه (Level Up) سه Attributes Point دريافت ميکنيد که ميتوان آنها را براي ارتقاي شش فاکتور اصلي شخصيتها استفاده کرد، بعلاوه مي توان يک Skill جديد (مثل تله گذاري يا درست کردن سم) ياد گرفت و يا هم Skillهاي قبلي را ارتقاء داد و در آخر هم از بين Spellهاي طبقهبندي شده يکي را انتخاب کرد. ياد گيري هر Spell زمينه را براي يادگيري Spellـي قويتر از قبلي، اما از همان دسته فراهم مي سازد. به عنوان مثال Spellهاي بخش Primal (مربوط به کلاس Mage) از چهار عنصر طبيعي Fire (آتش)، Light (روشنايي يا برق)، Frost (سرما)، و Earth (زمين) ساخته شده که خود اين عناصر نيز چهار قسمت دارند که به ترتيب قويتر ميشوند. اين طبقهبنديها بسيار مهم هستند چراکه ميبايست متناسب با قابليتهاي مورد نظر يک نوع مسير Spell زني را انتخاب کرد (4 نوع قابليت ويژه نيز براي هر کلاس وجود دارد که Spellهاي خاصي را آزاد ميکند). اگر فردي بدون توجه به اين نکتهي مهم، به صورت به هم ريخته از هر شاخه يک Spell انتخاب کند شخصيتي بسيار ضعيف خواهد داشت که در ادامه برايش مشکل ساز خواهد شد و در شرايط بغرنجتر ممکن است ادامهي بازي غير ممکن شود! تعداد زياد جادوها و قابليتها که تفاوتهاي چشم گيري با هم دارند همان چيزي است که Dragon Age را از عناويني چون Mass Effect مجزا ميسازد. البته شايد فکر کنيد که اين قابليتهاي زياد ممکن است گيچ کننده شوند ولي به هيچ وجه اين گونه نيست چراکه رابط کاربر بازي متناسب با اين حجم بالاي قابليتها طراحي شده است (البته ناگفته نماند؛ بازيهاي قديميتري نيز وجود دارد که تعداد جادوها و قابليتهاي کلاسهايشان به مراتب بيشتر از DA است).
و اما جلوههاي صوتي و بصري بازي که در اين روزها اهميت فوقالعاده بالايي به خود گرفتهاند. در يک کلام گرافيک و صداگذاري DA عالي است. با توجه به داستان بسيار طولاني بازي که مطعاقباً شخصيتهاي زيادي نيز دارد، کار تيم سازنده براي ساخت شخصيت و انتخاب دوبلور مناسب براي آنها، بسيار مشکل و وقت گير بوده؛ اما BioWare در اين زمينه نيز سنگ تمام گذاشته و نه تنها کم کارياي ديده نميشود بلکه نکات بسيار ريز نيز از چشم طراحان دور نمانده. بعلاوه يکي از مهمترين ويژگيهاي بازيهاي نقش آفريني که در اين نسل بسيار کم اهميت شمرده ميشود توسط BioWare به خوبي پرداخته شده است. وجود احساس در چهرهي شخصيتها و تناسب آن با موقعيت و همچنين هماهنگ بودن لب شخصيتها با ديالوگها همان نکتهاي است که در بازيهاي نقش آفريني اين نسل مورد بيتوجهي و کم مهري قرار گرفته ميگيرند (بدليل زياد بودن شخصيتها و ديالوگها)؛ اما BioWare همانند آثار قبلي خود اين موضوع را به خوبي رعايت کرده است (هرچند که بهتر از اين هم ميشد ولي ما به همين نيز اکتفا ميکنيم) که نتيجهي آن نيز بالاتر رفتن اثر گذاري داستان و شخصيتهاست.
در کنار شخصيتها، محيطهاي بازي نيز بسيار زيبا ساخته و پرداخته شدهاند. مدلهاي بسيار دقيق و کم اشتباه و بافتهاي بسيار با کيفيت و همچنين رنگ بندي بسيار مناسب آن ارزش فني بازي را بالا بردهاند. ارزش اين طراحي وقتي معنا مييابد که محيطهاي پر تعداد بازي را در نظر بگيريم. از ابتداي بازي تا پايان، محيطهاي بسيار متفاوتي را خواهيد ديد که در طراحي هيچ يک بي دقتياي صورت نگرفته است. از جنگلهاي Bricilian گرفته تا سرزمين Orzammar همه و همه طراحي بسيار خوبي دارند. البته محيطها وسيع نيستند و اغلب بسته طراحي شدهاند؛ ولي اين موضوع چيزي از ارزش گرافيک فني بازي کم نمي کند چرا که Draw Distance بازي حتي در تنظيمات گرافيکي پايين نيز فوقالعاده است و مي توان فواصل بسيار دور(و البته دست نيافتني) را نيز ديد. از ديگر موارد جالب که سازندگان به آن توجه کردهاند ميتوان به ويژگي برجاي ماندن آثار خون پس از مبارزه اشاره کرد. پس از مبارزات لکههاي خون دشمنان برروي زره و بدن شما و همراهانتان تا مدتي باقي ميماند که در نوع خود جالب است. اين دقت و زيبايي در طراحي افکتهاي بازي نيز وجود دارد: افکتهاي آتش، Spellها، نورپردازي و بويژه Reflectionها که بسيار دقيق هستند.
ديالوگها هم توسط گويندگان پر تعداد و حرفهاي ادا شده و به سختي مي توان دو شخصيت را يافت که صداي آنها کاملاً شبيه باشد و مهمتر از نحوهي اداي ديالوگها، خود متن و مفهوم آنهاست که گاهاً به صورت ادبي و قافيه دار نگاشته شده و برعکس گاهاً بسيار تند و خشن ميشود (متناسب با گويندهي آن). در واقع در صداگذاري کاراکترها، شخصيت اصلي و فرعي نداريم و صداي همهي شخصيتها حتي آنهايي که فقط يک بار آن هم به مدت کوتاهي در داستان حضور مييابند نيز عالي صورت گرفته است. همچنين اصوات محيطي نيز بدون نقص و متناسب با موقعيت طراحي شده اند.
در نهايت بايد گفت که DA يکي نقش آفريني عالي است که همهي عناصر مورد نياز براي تبدیل شدن به يک بازي فوقالعاده را دارا ميباشد. به عنوان يک بازيباز پيشنهاد مي کنم که اين بازي زيبا را از دست ندهيد. حتي اگر با بازيهاي سبک نقش آفريني آشنايي چنداني نداريد نيز با مقداري صبر و حوصله و صرف وقت از آن لذت خواهيد برد. از هم اکنون منتظر DLCها(و شايد هم Modها)ي بازي خواهيم ماند.