البوم جديد رضا يزداني محشر بود خصوصا ترك ١. و ٤
Sent from my iPad 2
Printable View
البوم جديد رضا يزداني محشر بود خصوصا ترك ١. و ٤
Sent from my iPad 2
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کنسرت بزرگ رضا یزدانی
24 اسفند ماه 1391
2 سانس
18.30 , 21:45
تهران , برج میلاد
* * * * *
مراکز فروش بلیت
آوای فروهر : 02122515180 / 021888687
ققنوس / تجریش : 02122728007
پاز / پاسداران : 02122587846
پرشیا / ولیعصر : 02183880
نگین / شهرک غرب : 02188084286
آوای باران : 02188504363 / 02188504364
فروش اینترنتی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آجراي آهنگ خليج فارس در تلويزيون:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رضا یزدانی و کارن همایون فر میگویند آلبوم «خاطرات مبهم» با توجه به پیشینه سینمایی هنرمندان آن، یک اثر موسیقایی با وجوه سینمایی شده است.
مهدی یاورمنش: «خاطرات مبهم» که اول اسفند 91 منتشر شد، ششمین آلبوم رضا یزدانی است. آهنگسازی و تنظیم 10 قطعه این آلبوم را کارن همایون فر انجام داده است و ترانههای آنها را احسان گودرزی، اندیشه فولادوند، علیرضا باران و علیرضا کمارجینژاد سرودهاند.
«بلاتکلیف»، «حرفهای بیمخاطب»، «کجا گمت کردم»، «شک میکنم»، «حرف آخر»، «فیلم کوتاه»، «گرامافون»، «نوار»، «طهران، تهران» و «ادامه بده» قطعات این آلبوم هستند که در طول چند سال گذشته با همکاری رضا یزدانی و کارن همایون فر پدید آمده و اینک در قالب یک مجموعه منتشر گردیدهاند.
«خاطرات مبهم» به دلیل تنوع موسیقایی و محتواییاش، آلبومی متفاوت در کارنامه رضا یزدانی به شمار میآید که میتوان آن را تلفیقی از سبکهای مختلف دانست.
یکی از شبهای اسفند، با حضور در یک استودیوی موسیقی که میزبان تمرینهای ارکستر این خواننده بود، پای صحبتهای رضا یزدانی و کارن همایون فر نشستیم و به بررسی و تحلیل آلبوم «خاطرات مبهم» پرداختیم.
یکی از ویژگیهای مثبت آلبوم «خاطرات مبهم»، تنوعی است که 10 قطعه آن از نظر ترانه، ملودی، آهنگ و تنظیم دارند. در واقع این آلبوم یک رنگین کمان موسیقایی است که شنونده را خسته نمیکند. میخواهم بدانم این مجموعه متنوع و متفاوت چگونه کنار هم قرار گرفتند؟
کارن همایون فر: این واریته (گوناگونی) نتیجه آن است که قطعات این آلبوم در طول چند سال و با فاصله از هم شکل گرفتهاند. چند سالی میشود همکاری من و رضا شروع شده و کارهایی را با هم انجام دادهایم که تعدادی از آنها موسیقی فیلم بوده است. دو سال پیش بود که تصمیم گرفتیم آن کارهای قبلی را جمع نماییم، چند قطعه به آنها بیافزاییم و به صورت آلبوم منتشر کنیم.
یعنی پشت این تنوع قطعات، فکری نبود؟
رضا یزدانی: رویش فکر شده بود و اتفاقی نیست. این تنوع از ابتدا هدف گذاری شده بود و برای همین جمع آوری و تولید آلبوم «خاطرات مبهم» دو سال زمان برد.
من سالهاست که در حوزه موسیقی فعالیت میکنم، بازار را میشناسم و میدانم مخاطب چه میخواهد. قطعات این آلبوم هم فکر شده دور هم گرد آمدند و از ابتدا روی تنوع محتوایی و موسیقایی آن هدف گذاری کرده بودیم.
همایون فر: در انتشار یک آلبوم خیلی مهم است بتوانیم اثری را بیرون دهیم که دامنه مخاطبانش افزایش پیدا کند. از این نظر «خاطرات مبهم» به لحاظ گستره وسیع موضوع و مضمون ترانههایش، ملودی، آهنگ و ساز بندی، یک آلبوم متفاوت و متنوع است که شنوندههای زیادی را توانسته جذب خود سازد.
با تنوعی که در آهنگها و ترانههای این آلبوم وجود دارد، من شنونده دوست دارم قطعات آن را پشت سر هم گوش دهم. میخواهم بگویم «خاطرات مبهم» با وجود تنوعش، آلبومی یک دست است که باعث میشود من از اول تا آخرش را یک نفس بروم و از روی هیچ قطعهاش نپرم.
همایون فر: در واقع شما مثل یک منظومه صدایی بهش نگاه میکنید.
بله. فکر میکنم چیدمان قطعات هم خیلی به آلبوم کمک کرده است. این ترتیب چگونه شکل گرفت؟
همایون فر: بجز قطعه اول که رویش مطمئن بودیم، اما بقیه را با فکر و بحث زیاد انتخاب کردیم.
یزدانی: من قطعات را خیلی حسی میچینم. در این آلبوم هم من دو سال با آن زندگی کردم و چیدنش کار سختی نبود.
قطعات هم از نظر طول زمانی به قاعده و متناسب هستند و شنونده را خسته نمیکنند.
همایون فر: البته ما قطعهای داریم که 8 دقیقه طول میکشد.
کدام یکی؟
همایون فر: گرامافون.
جالب است، چون من اصلاً وقت نگرفتم. به نظرم تصویر سازی و داستان سرایی این قطعه باعث میشود گذر زمان به نظر نیاید. این ویژگی در بقیه ترانههای «خاطرات مبهم» هم دیده میشود و تنها مربوط به کلام نیست و آهنگها نیز از آن بهرهمند هستند.
همایون فر: ساختار موسیقایی و کلامی قطعات این آلبوم اصلاً شلخته نیست و همان طور که گفتید، بیشتر ترانههای ما یک داستان تصویری را بازگو میکنند.
در سینما، داستان گویی وظیفه اصلی تدوین (مونتاژ) است؛ اینکه با چینش درست نماها، ربتم مناسب و اوج و فرود منطقی، قصهاش را خوب پیش ببرد. به نظرم در قطعات آلبوم «خاطرات مبهم»، شما از این تکنیک سینمایی بهره گرفتهاید و پلانهای تصویری و موسیقایی را پشت سرهم به درستی تدوین کردهاید.
یزدانی: وقتی یک گروه سینمایی آلبوم موسیقی تولید کنند، خود آگاه و ناخود آگاه خیلی از تکنیکهای فیلمسازی را وارد این حوزه میکنند.
مثل تصویرسازی، پلان بندی، شخصیت دادن به اشیاء، کاربرد دراماتیک واژهها، داستان گویی و... که در این آلبوم دیده میشود؟
یزدانی: بله. اگر به آلبومهای منتشر شده در سالهای اخیر نگاه کنید، تا حالا چنین مجموعه سینمایی کنار هم قرار نگرفتهاند. آهنگسازش (کارن همایون فر) 30 سال است که موسیقی فیلم میسازد، ترانه سرایش (اندیشه فولاد وند) شغل اصلیاش بازیگریست و من هم علاوه بر ساخت و خواندن تیتراژهای سینمایی و تجربه بازیگری، یک عاشق سینه چاک هنر هفتم هستم.
به این جمع، علی اوجی را هم اضافه کنید که از سینما آمده و تهیه کننده آلبوم «خاطرات مبهم» شده است. این ترکیب سینمایی، کار را هم سینمایی کرده است.
با اینکه در ترانههای این آلبوم، احساساتی چون حسرت، غم گذشته، فرصتهای از دست رفته، هجران و... موج میزند، اما کلام و موسیقی جوری دست به دست هم دادهاند که کار بیش از آنکه تراژیک یا ملودرام شود، حماسی شده است. منظورم این است وقتی هر قطعه به پایان میرسد، این حس به شنونده دست نمیدهد که همه چیز تمام شده و راهی برای اصلاح گذشته یا امید به آینده روشن وجود ندارد.
همایون فر: ما به عنوان هنرمندی که در یک دوران نامناسب زندگی میکنیم، یابد بارقهای از امید را در دل شنونده نگاه داریم. من مخالف آن هستم که همه درها و روزنهها را به روی مخاطب ببندیم ویک فضای سیاه و تاریک و بیهدف را برایش ایجاد کنیم. یک قطعه موسیقایی نباید جوری باشد که با تمام شدنش، مخاطب را ناامید کند و به فکر بیندازد که همه چیز به انتها رسیده است. در این کار هم ما نخواستهایم امید را در شنوندههایمان بکشیم.
یزدانی: ما هم در کلام و هم با موسیقی، خواستهایم امید را زنده نگه داریم. وقتی در یک ترانه بعد از بیان همه سختیهای زندگی امروزه میخوانم «ادامه بده» یا در یک قطعه دیگر ترانه سرا گفته «بیخیال بد بیاری، زنده باد این عاشقانه»، همه تاکید بر امید دارند. همچنین با استفاده از ملودیهای خاص، بهره گیری از گروه کر و... دیگر تمهیدات موسیقایی هم خواستهایم حس مقاومت، مبارزه و امید به آینده را به شنونده منتقل کنیم.
آقای همایون فر، شما آهنگ تمام قطعات این آلبوم را ساختهاید و خودتان هم آنها را تنظیم کردهاید. چرا مثل خیلی موسیقی دانان دیگر، کار تنظیم را حداقل در برخی قطعات به دیگران نسپردید؟
همایون فر: ملودی، ریتم، هارمونی و ارکستراسیون (ساز بندی) عناصری هستند که یک اثر موسیقایی را میسازند. فکر میکنم همه اینها باید در دست یک نفر باشد تا قطعه به کمال استحکام ساختاری و زیبایی هنری برسد.
اما در همین کار ملودی تعدادی از قطعات را رضا یزدانی ساخته است.
همایون فر: بله، اما ما از همان ابتدا با هم مشورت و همکاری داشتهایم و به تفاهم رسیدهایم. در این آلبوم، ملودیها بر اساس شعر و ترانه ساخته و بعد از نظر سازبندی رنگ آمیزی شدهاند. برای همین آن تنوع که ابتدای گفتوگو به آن اشاره کردید، در تنظیم قطعات این آلبوم دیده میشود و در عین حال کل مجموعه یک دست هم به نظر میرسد.
این طوری به نظر میرسد شما برای آهنگساز، نقشی شبیه کارگردان فیلم قائل هستید. در این وضعیت، اجرا گرفتن از خواننده هم جزو وظایف آهنگساز است؟
همایون فر: اصلاً نمیتوانم خواننده را خارج از سازبندی خودم فرض کنم، من همان رفتار را با خواننده دارم که با یک ساز سلو دارم.
صدای رضا یزدانی یک تشخص خاص دارد. این را چگونه در کار لحاظ کردید؟
همایون فر: قدرت صدای رضا و تکنیک و شعوری که پشت آن نهفته، بینظیر است. برای همین من ملودی، آهنگ و رنگ آمیزی سازها را با آن هماهنگ میسازم.
آقای یزدانی، نسبت شما با ترانه و موسیقی چیست. کدام یک برای شما در درجه اول اهمیت قرار دارد؟
یزدانی: برای من ترانه در درجه اول اهمیت قرار دارد. اینکه ملودی را اول بسازند و بعد رویش شعر و ترانه بگویند، قبول ندارم. در موسیقی پاپ، ملودی باید روی ترانه ساخته شود.
برای همین است که خیلی وقتها واژههای ترانههای شما تغییر شکل میدهند، معنی متفاوت مییابند، کش میآیند، خورده میشوند و... بافت صدای شما را پیدا میکنند؟
یزدانی: من همیشه دوست داشتهام مثل یک هنرپیشه با واژههای ترانههایم بازی کنم. در واقع باید بتوانم روح واژههای ترانهها را با تشدیدها، تخفیفها و... به شنونده منتقل کنم.
همایون فر: رضا برای خواندن هر ترانه، مثل یک بازیگر زحمت میکشد. او به جای نقش، کلام را از صافی خودش میگذراند و هویتی دوباره به آن میبخشد.
گویا از هر طرف وارد بحث شویم، باز به وجوه سینمایی این آلبوم میرسیم.
یزدانی: (با خنده) فکر میکنم این گفتوگو بیشتر سینمایی شد.
ما هم استقبال میکنیم. به همین خاطر میخواهم بپرسم شما چرا این قدر دوست دارید تا به اشیاء کارکرد دراماتیک (نمایشی) بدهید؟
یزدانی: یک حس نوستالژیک نسبت به اشیاء دارم. فکر میکنم آنها بیش از آنچه ما تصور میکنیم، در زندگی و شکل دادن به شخصیت ما آدمها نقش دارند.
همایون فر: رضا به اشیاء هویت میدهد.
یزدانی: البته فراموش نکنید که ترانه سرایان این آلبوم هم در هویت بخشی به اشیاء نقش عمدهای دارند. با این حال خودم خیلی به این کار علاقمندم و مطمئن باشید در آینده هم شاهد وفور اشیاء و ابزار در کارهای من خواهید بود.
این روزها انتشار آلبوم موسیقی از لحاظ اداری و اقتصادی کار سختی شده است. برای «خاطرات مبهم» شما با مشکلی روبرو نشدید؟
یزدانی: مهم انتشار آلبوم بود که اتفاق افتاد؛ بیخیال بد بیاری، زنده باد این عاشقانه.
و شما آقای همایون فر؟
همایون فر: من هم با رضا موافقم.
منبع: خبرآنلاین
یغما گلرویی چند وقت پیش با نشریهی خانهی آرمانی مصاحبه کرده بود که امروز متن مصاحبه رو گذاشته توی وبلاگش. بخشی از مصاحبه رو کخ به رضا یزدانی مربوط هست میذارم اینجا. بقیهاش رو توی این آدرس میتونید بخونید: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شما از آن دسته ترانه سرایان هستید که معتقدید ترانه صرفاً باید دارای وزن و قافیه باشد یا معتقدید ترانه الزاماً باید مفهوم خاصی را به مخاطب منتقل کند؟
هیچ بایدی در هنر وجود ندارد اما از آنجایی که آهنگسازان ما اغلب جسارت خروج از دنیای وزن و قافیه را نداشته اند، ما هم مجبوریم که این موضوع را در ترانه هایمان لحاظ کنیم. یک دوره ای وقتی جریان ترانه نوین آغاز شد، بعضی از ترانهسراها، سرودن ترانه های بدون وزن و قافیه را تجربه کردند و تجربههای درخشانی هم مثل کودکانه شهیار قنبری داشتند، اما دوباره وضعیت به حال قبلی بازگشت و همه ترانهسراها خود را به رعایت وزن و قافیه مقید می دانند چون با وجود همین ترانه های باوزن و قافیه هم آهنگهای چندان درخشانی ساخته نمی شود و همینطوری هم نود درصد جوانان در فضای مجازی خود را ترانهسرا معرفی میکنند و بلند گفتن این که وزن و قافیه از الزامات ترانه نیست باعث میشود از فردا همه هذیانات خود را ترانه صدا بزنند!
یغما گلرویی با خوانندگان ثابتی کار می کند؟
نه، من هیچ وقت در طول دوران کاری ام خواننده مخصوصی برای خودم نداشته ام و البته علاقه ای هم به این کار نداشته و ندارم. البته یک دوره ای همراه با رضا یزدانی سعی کردیم تیمی کار کنیم اما بنا به دلایلی آن موضوع هم ادامه پیدا نکرد.
همکاری شما با رضا یزدانی روند بسیار خوبی را طی می کرد، چه اتفاقی افتاد که این همکاری ادامه پیدا نکرد؟
من پیش از این خیلی شفاف به این مسئله اشاره کردهام و گمان نکنم تکرار کردنش به درد کسی بخورد. فقط میتوانم بگویم که رضا به راهی رفت که خودش میپسندید و از نظر بازار هم موفقیت بیشتری به دست آورد وحتا شاید اگر الان زمان را برایش به عقب برگردانی خیلی از کارهایی که قبلها از من اجرا کرده را دیگر اجرا نکند. شاید مقصر من بودم که رضایی دیگر را در رضا میدیدم. رضایی دور از چشمتر، خاصتر و عاصیتر... در هر حال همچنان تنها میتوانم برایش آرزوی پیشرفت داشته باشم و امید این که گول هوراها و امضا گرفتنها و... را نخورد. رضا خوانندهی خوب و دوست قدیمی من است و کار نکردنمان با هم لطمهای به این دوستی نزده.
شنیده ام یک آلبوم کامل با صدای رضا و ترانههای شما آماده انتشار است، با این تفاسیر احتمال همکاری مجدد شما هست و شما با انتشار این آلبوم موافقید؟
آن آلبوم مربوط به سال ها پیش است و من هم با انتشار کارهایی که قبلاً به رضا واگذار کردهام (البته با درج نامم) مشکل و مخالفتی ندارم. دربارهی همکاری مجدد هم گمان نکنم با شرایط فعلی من امکانش باشد و درضمن رضا هم به قول معروف راهِ خود را انتخاب کرده و گمان نکنم راهی که میرود در جایی با راهی که من در آنم برخورد داشته باشد. موضوع این است که من یک دوره ای به رضا یزدانی به چشم صدای ترانههای خاص خودم نگاه می کردم اما الان دیگر رضا در کارم (نه دوستیمان) برایم فرقی با بقیه خوانندگانی که با هم کار کردهایم ندارد.
پس رضا یزدانی دیگر صدای ترانههای یغما نیست؟
نه... هیچ کس دیگر صدای ترانههای یغما نیست... جز یه خواننده که شما از چاپ کردن نامش معذورین!
بعد از اینکه از رضا یزدانی جدا شدید؛ ترانه سراهایی با رضا همکاری کردند که جنس کارهایشان شبیه به ترانه های شما بود، این موضوع را چطور ارزیابی می کنید؟
خُب این به خودی خود برای من اتفاق بدی نیست. من مانند آن ترانهسرای خودشیفتهی کنار اقیانوس آرام نیستم که با این چیزها مشکل داشته باشم و مدام غُر بزنم که فلان ترکیب و فضا و نگاه مال من است و در ترانهی دیگری تکرار شده. اگر این حرفی که میزنید حقیقت داشته باشد نشان میدهد که تجربهی من با رضا تجربههای موفقی بودهاند که سعی در تکرارشان داشته ولی من چون درست و دقیق آن کارها را نشنیدهام نمیتوانم نظر دقیق بدهم. فقط امیدوارم رضا در کارهایش، خودش را، حتا تجربههایی که با هم داشتیم را تکرار نکند. چون تکرار برای هیچ خوانندهای خوب نیست.
به دنبال خواننده ای هم نیستید که به قول خودتان تبدیل به صدای یغما شود؟
اگر خواننده ای پیدا شود که ویژگی های مد نظر من را داشته باشد، چرا که نه؟
اصلاً چرا خودتان اقدام به خواندن ترانه هایتان نمی کنید؟
این روزها خوانندگی در ایران کار چیپی شده و گمان نکنم برای من در این سن و سال مناسب باشد. به قول معروف از من گذشته است.
ترانه ای بوده که به خواننده ای داده باشید و از واگذاری آن ترانه پشیمان شده باشید؟
بله موارد زیادی بوده....
یکی از این موارد را برایمان بگویید.
ترانه «چشمای تو یعنی وطن»... ترانه ای بود که سعید شهروز آن را خواند ولی موزیکی که روی این ترانه گذاشته شده و نوع اجرا بود هیچ تناسبی با ترانه نداشت و کار در کا خراب شد و هنوز داغش به دلم مانده.
شما اگر همین امروز ترانه سرایی را رها کنید هم در تاریخ ترانه ایران ماندگارید، رمز ماندگار شدن چیست؟
این نظر لطف شماست اما بدون تعارف من خودم را ترانه سرای ماندگاری نمی دانم. من در زندگی حرفه ای خودم اشتباهات زیادی داشته ام و معتقدم این چند سال که ترانه هایم توسط خوانندگانی که گزیده شده از طرف خودم خوانده شد، پیشرفت بیشتری در ترانه داشته ام. یک برهه ای بود که من بدون توجه به کیفیت کاری افراد، ترانههایم را واگذار می کردم و در نهایت نتیجه کار خوب از آب در نمی آمد و همین موضوع باعث شده الان از بین آهنگهای حدود هشتاد، نود آلبومی که با ترانه های من منتشر شده است، شاید حدود پنجاه آهنگ قابل شنیدن باشد! به شخصه ماندگاری را در کتاب هایم جست و جو می کنم تا اجرای ترانه هایم توسط خوانندگان، چون ترانه را یک اثر نوشتاری میبینم. اتفاقاً چند وقت پیش کسی به من میگفت: اگر خودت را چند سال قبل گرفتار ترانهها و مسائل اجتماعی نمیکردی و به ممنوعالکاری دچار نمیشدی الان میشد قاطعانه تو را ضلع تازهای برای مثلث یا مربع طلایی ترانهسرایان ماندگار دانست... و من به او گفتم: ترجیح میدهم ضلع هیچ مربع و مثلث و ذوزنقهای نباشم اما خلاف آنچه میاندیشم رفتار نکنم.
در مقاطعی ممنوع الکار بودید، چه انگیزه ای باعث شد که به فکر مهاجرت نیفتید و در ایران ادامه دهید؟
مهاجرت؟ مهاجرت از کجا؟ از سرزمینی که در آن به دنیا آمدهام و بالیدهام؟ هرگز. من نمی توانم در جایی به جز ایران زندگی کنم. در چند ماهی که اروپا بودم بودم فقط دو ترانه نوشتم. نمی خواهم شعار بدهم و بگویم برای مردم ماندم و از این حرفها، حقیقت این است که اگر در خارج میماندم با خودم دچار مشکل میشدم. در اروپا شرایط ماندن کاملاً فراهم بود. اغلب کشورهای اروپا حاضر بودند به من پناه بدهند و امکانات اما حس میکردم با ماندنم به خودم و مخاطبم خیانت کردهام. ترجیح می دهم ممنوع الکار باشم اما در ایران بمانم.
من دو البوم اخر رضا رو گوش دادم
زیادم گوش دادم
ترانه ها عالی و موسیقی هم فوق العادس
کلا همه چی روی هم عالیه.
جنس صدای رضا هم خیلی خوبه
تنها چیزی که منو اذیت میکنه موقع گوش دادن اون وایبرشن های خیلی زیاده که میده و همین یه مورد فقط باعث میشه نتونم اونقدر که میخوام گوش بدم.
واقعا حیف
کسی دیگه اذیت نمیشه؟
اگه این موردو نداشتم جزو ۳ خواننده مورد علاقم در داخل ایران بود
دوستان یه سوال ...
" ما اهل هم بودیم ، هم شب و هم فانوس" یعنی چی ؟
اون "هم" ِ همراهیه یعنی ؟ "همشب" ؟ مثل مثلا همسایه ، همدم و .... ؟ جز این چیزی به ذهنم نمیرسه ! :n13:
به نظرم میخواد بگه تاریکیمون با هم بود، روشناییمون هم با هم ...نقل قول:
دوستان کسی میدونه آلبومای اول رضا مجوز دار منتشر شده یا نه ؟
بله محمد جان، همشون با مجوز ارشاد منتشر شدن ...نقل قول:
اولیش شهر دل بود که اشعار مولانا رو خونده بود
بعدی پرنده بی پرنده
بعد هیس
بعد ساعت 25
بعد ساعت فراموشی
و حالا هم خاطرات مبهم
یه آلبومی به اسم بوف کور هم هست که غیر رسمیه و لو رفته رو اینترنت، که مال همون زمونای قدیم و پرنده بی پرنده است ...