مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق
گرت مدام میسر شود زهی توفیق
یار
Printable View
مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق
گرت مدام میسر شود زهی توفیق
یار
گرچه ما را نكند دوست به پيغامي ياد
خاطر دوست عزيزست خدا يارش باد.
دیار
کس این کند که ز یار و دیار برگردد
کند هرآینه چون روزگار برگردد
دشمن
دوستان را می نپايد الفت و ياری ولی
دشمنان را همچنان بر جاست کيد و ريمنی
کاش بودند به گيتی استوار ديرپای
دوستان در دوستی چون دشمنان در دشمنی
نفرین
به ایوان خویش اندر آمد بلاش
نیارست گفتن که ایدر مباش
همیگفت بیرنج تخت این بود
که بیکوشش و درد و نفرین بود
عشق
هر چی عشقه توی دنیا
من میخواستم مال ما شه
اما تو هیچوقت نزاشتی
بینمون غصه نباشه
فک میکردم با یه بوسه
با تو همخونه میمونم
نمیدونستم منمیشه
اخه بی تو نمیتونم
گله میکنم من از تو
از تو که این همه بی رحمی
هزار بار مردم از عشقت
تو که هیچوقت نمیفهمی
مستی
مستی بیاید قی کند مستی زمین را طی کند
این خوار و زار اندر زمین وان آسمان بر محترم
دنیا
دنيا رو کولم مي گيرم
روزي صد دفعه مي ميرم
مي کنم ستاره ها رو
جلوي چشات مي گيرم
ساقی
ز جام ساقی باقی چو خوردهای تو دلا
که لحظه لحظه برآری ز عربده عللا
بیزار
منم از جان خود بیزار بیزار
اگر باشد تو را از بنده آزار
عالم