موشي که نور را بو ميکشد!!!
دانشمندان آمريکايي با هدف بررسي درک مدارات نوروني بويايي، موش تراريخته اي را ايجاد کردند که مي تواند نور را بو بکشد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بوها از نظر شيميايي تاحدي پيچيده اند که شناسايي مدارات نوروني که در توسعه حس بويايي نقش دارند بسيار دشوار است به همين دليل دانشمندان دانشگاه هاروارد و لابراتوار کولد اسپرينگ هاربر براي مطالعه بر روي برخي جنبه هاي پايه هاي بويايي موشي تراريخته را ايجاد کردند که قادر است نور را بو بکشد.
اين محققان در اين خصوص اظهار داشتند:به نظر مي رسد که براي مطالعه بر روي حس بويايي بايد از بوها استفاده کرد. اما بوها از نظرشيميايي آنچنان پيچيده اند که استفاده از آنها براي شناسايي مدارات نوروني که اين حس را کنترل مي کنند بسيار دشوار است.
به همين دليل اين دانشمندان براي مطالعه بر روي روشي که سلول هاي مغزي با کمک آن بوهاي مختلف را از هم تشخيص مي دهند از تحريکات پالس هاي نور استفاده کردند و در اين راه از تکنيک بسيار جديدي به نام «اپتو - ژنتيک» بهره گرفتند.
تکنيک اپتو - ژنتيک پروتئين هايي را در هم ادغام مي کند که اين پروتئين ها مي توانند در سيستم هايي با نور واکنش دهند که در اين سيستم ها ورودي نور با ورودي ساير حواس متفاوت است.
در اين مورد خاص، اين دانشمندان در سيستم بويايي موش ها بعضي از پروتئين هايي را با هم ادغام کردند که به گروه کانال هاي رودوپسين تعلق داشتند.
به اين ترتيب موش هاي تراريخته اي را ايجاد کردند که در آنها راه هاي بويايي نه تنها توسط بوها بلکه از طريق نور نيز فعال مي شدند.
به محض اينکه اين موش هاي اپتو - تراريخته به دست آمدند اين محققان توانستند ويژگي هاي الگوهاي فعاليت پياز بويايي مورد بررسي قرار دهند.
پياز بويايي ، منطقه اي از مغز است که اطلاعات بويايي را مستقيما از بيني دريافت مي کند.
از آنجا که ورودي نور مي تواند به راحتي کنترل شود اين دانشمندان توانستند يک سري از آزمايشات را براي تحريک کردن نورونهاي ويژه بويايي بيني طراحي کرده و الگوهاي فعال سازي اوليه را در پياز بويايي مشاهده کنند.
زنبورها از ابررايانهها هوشمندترند
محققان دانشگاه کوئين مري دريافته اند عملکرد مغز کوچک زنبورها از انبوه پردازشگرهاي ابررايانه ها بسيار سريعتر بوده و مي تواند مسئله اي که حل آن براي يک ابررايانه چند روز طول مي کشد را به سرعت حل کند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
انسان اکنون به خوبي مي داند که زنبورها در تشخيص صورت بسيار مهارت دارند و محققان نيز تاکنون نشان داده اند مي توان از اين حشرات سودمند و در معرض انقراض، براي کنترل کيفيت هوا استفاده کرد اما به تازگي انگيزه شگفت انگيز ديگري براي حفظ اين حشرات به وجود آمده است، زيرا دانشمندان دريافته اند اين حشرات از رايانه ها هوشمند ترند.
زنبورهاي عسل مي توانند مسئله «فروشنده دوره گرد» را که حل آن ابررايانه ها را براي چند روز به خود مشغول مي کند به سرعت حل کنند زيرا زنبورها آموخته اند که کوتاهترين مسير ممکن در ميان گلها را طي کنند حتي اگر گلها هر بار در ترتيب کاملا متفاوتي قرار بگيرند.
مسئله فروشنده دوره گرد يکي از مسائل کلاسيک در علوم رايانه اي بوده و شامل يافتن کوتاه ترين مسير ممکن ميان شهرها است به طوريکه فرد بايد از هر شهر تنها يک بار ديدن کند و به گفته محققان دانشگاه کوئين مري زنبورها اولين حيواناتي هستند که موفق به حل اين مسئله شده اند.
زنبورها براي پرواز کردن به انرژي زيادي نياز دارند و از اين رو کاربردي ترين راه را براي رسيدن به گل مورد نظر خود در ميان شبکه اي از صدها شاخه گل انتخاب مي کنند.
اين حشرات مسير خود را با استفاده از زاويه نور خورشيد انتخاب مي کنند که به يافتن مسير کندو نيز به آنها کمک مي کند، براي انجام اين کار مغز کوچک آنها بايد از حافظه به شدت قدرتمندي برخوردار باشد.
براي آزمودن توانايي حل مسئله در زنبورها، محققان اين حشرات را در معرض گلهاي مصنوعي که تحت کنترل رايانه ها بودند ، قرار دادند.
هدف اصلي اين بود که تعيين شود آيا زنبورها گلها را به صورتي بي قانون و اتفاقي کشف مي کنند يا ابتدا کوتاهترين مسيرها را در ميان گلها انتخاب کرده و سپس از آنها براي رسيدن به گلها استفاده مي کنند.
نتايج نشان داد زنبورها موقعيت دقيق گلها را کشف کرده و به سرعت کوتاهترين مسير را در ميان آنها يافتند. اين پديده به هيچ وجه قابليت ناچيزي نيست ، به ويژه با در نظر گرفتن اينکه مغز زنبورها به بزرگي يک ميکرونقطه است ظاهرا زماني که صحبت بر سر هوشمندي باشد، ابعاد مغز اهميت خود را از دست مي دهد.
در اوايل سال جاري محققان توانايي شناسايي صورت افراد را در زنبورها به اثبات رسانده بودند و اکنون با توجه به کشف جديد ، به نظر مي رسد زنبورها از جمله جانداران بسيار پيچيده اي هستند که به خوبي از پس حل مسائل دشوار بر مي آيند و دستيابي به درک درست تر از مغز آنها مي تواند درک انسان را از مسائل شبکه اي از قبيل جريان ترافيک، زنجيره هاي تامين نيازهاي انساني و يا جمعيت شناسي بهبود بخشد.
امپراتور گوزنهاي انگلستان کشته شد
بزرگترين حيوان وحشي ساکن انگلستان که "امپراتور گوزنها" نام داشت به دست يک شکارچي غيرقانوني کشته شد و خشم طبيعت دوستان را برانگيخت.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين گوزن که "امپراتور اکسمور" نام داشت بزرگترين گوزن قرمز انگلستان و حتي تنها نمونه مسلم بزرگترين حيوان وحشي در جزاير بريتانيا بود.
امپراتور گوزنها در فاصله نزديکي از يک جاده پر ترافيک که "تيورتون" را به "بارنستپل" واقع در جنوب شرقي اين کشور متصل مي کرد در اثر اصابت گلوله کشته شد.
اين جاده به پارک ملي "اکسمور" که زيستگاه و قلمرو اين گوزن بزرگ بود بسيار نزديک است. خبر کشته شدن "امپراتور اکسمور" به دست يک شکارچي غيرقانوني بر روي رسانه هاي آنلاين انگلستان به پربازديدکننده ترين خبر تبديل شده است.
"امپراتور"، 12 سال سن و حدود 300 پوند (136 کيلوگرم) وزن داشت و قد آن بيش از دو متر و نيم بود.
پيتر دانلي، کارشناس گوزنهاي اکسمور در خصوص مرگ اين گوزن اظهار داشت: "افراد زيادي هستند که حاضرند هزاران پوند براي اينکه سر يک گوزن بزرگ را روي ديوار خود نصب کنند بپردازند. احتمالا اين شکارچي غيرقانوني نيز براي چنين اهداف سودجويانه اي امپراتور را کشته است."
براساس گزارش ديلي ميل، گوزنهاي قرمز بزرگترين حيوانات وحشي انگلستان هستند و نمونه هايي که در پارک اکسمور زندگي مي کنند به دليل رژيم غذايي غني که دارند از ساير نمونه ها بزرگترند و در ميان آنها "امپراتور" از همه بزرگتر بود.
در ابتداي ماه اکتبر، يک عکاس طبيعت به نام "ريچارد آستين" از امپراتور يکسري عکس گرفت اما مکان تهيه عکسها را براي جلوگيري از سوء استفاده شکارچيان غيرقانوني مخفي نگه داشت. اکنون به نظر مي رسد که پنهان کاري اين عکاس دوستدار محيط زيست چندان کافي نبوده است.
کشف حشرات باستانی در کهربای 50 میلیون ساله هندی
در پی کشف کهربایی با قدمت 50 میلیون سال در هند، بیش از 700 گونه جدید از حشرات کشف شده که علاوه بر اثبات نظریه ابرقارهها، قدمت جنگلهای هندوستان را نیز به بیش از دو برابر افزایش میدهد.
دانشمندان نزدیک به 150 کیلوگرم کهربا را که در جنگلهای بارانی دوران باستان تشکیل شدهاند، کشف کردند که در درون آنها گونههای زیادی از حشرات به صورت کاملا سالم حفظ شدهاند. این کهرباها در معادن زغالسنگ ایالت گجرات هندوستان یافت شدهاند و به گفته دانشمندان، بسیاری از حشرات داخل آن به گونههایی تعلق دارند که در دورترین نقاط جهان زندگی میکردند.
این بدان معناست که با وجود آنکه میلیونها سال است این منطقه در محاصره اقیانوس قرار گرفته، تنوع زیستی آن بسیار بیشتر از آنچیزی است که قبلا تصور میشد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بر اساس نظریه شکلگیری قارهها، در مرحله اول فقط دو ابرقاره روی کره زمین وجود داشت، لوراسیا در شمال زمین و گندوانا در جنوب. 160 میلیون سال پیش و در اواسط دوره ژوراستیک، گندوانا به چند تکه کوچکتر تقسیم شد که بخشهای زیادی از آن در نیمکره جنوبی باقی ماند، اما یکی از قسمتهای آن حرکت به سمت شمال را آغاز کرد.
این قسمت از گندوانا به مدت بیش از 100 میلیون سال روی آب شناور بود و در هر سال با سرعت بین 15 تا 25 سانتیمتر جابهجا شد تا اینکه در نهایت به آسیا برخورد کرد و هندوستان فعلی را تشکیل داد. (رشتهکوه هیمالیا نتیجه این برخورد است) مدتهای طولانی تصور میشد شناور بودن در میان اقیانوس و ایزوله شدن از تمام جهان، باعث شده که هندوستان گیاهان و جانوان بسیار منحصر به فردی داشته باشد که در دیگر نقاط کره زمین یافت نمیشوند. اما آبوهوای استوایی هندوستان نتوانسته فسیلها را بهخوبی حفظ کند و به این ترتیب، آثاری به جای نمانده تا بتوان این نظریه را اثبات کرد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اما اکثر حشراتی که اخیرا کشف شدهاند، با حشرات مدرنی مرتبطند که میلیونها سال قبل در قسمتهای مختلف جهان مانند آسیا، استرالیا، جنوب آمریکا زندگی میکردند.
جس راست از دانشگاه بن در آلمان رهبری گروهی بینالمللی از محققان هندی، آلمانی و آمریکایی را به عهده دارد که در این منطقه مشغول به فعالیت هستند. این تیم با استفاده از این یافتهها توانسته است قدمت جنگلهای بارانی را تخمین بزند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وی در این باره به بیبیسی گفت: «این واقعه را میتوان با احتمال اتصال بین خشکیها توضیح داد. احتمالا جزایر کوچکی قبل از برخورد با آسیا در منطقه Eocene شکل گرفته و بین هندوستان و دیگر سرزمینها قرار گرفتهاند. گیاهان میتوانستند در جریان اقیانوس تا صدها کیلومتر حرکت کنند و حشرات نیز میتوانستند به این سرزمینها پرواز کنند. بسیاری از حشرات نمیتوانستند با پرواز کردن از میان آب عبور کنند، اما امکان انتقال آنها از طریق گیاهان شناور روی آب وجود داشت. علاوه بر آن حشرات بسیار کوچکی وجود داشتند که به سادگی همراه با جریان باد در هوا منتقل میشدند و کیلومترها راه را میپیمودند».
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تحقیقات نشان میدهد صمغی که بعدها به کهربا تبدیل شده، از جنگلهای بارانی استوایی باستانی سرچشمه میگیرد و احتمالا از درختهایی به نام Dipterocarpaceae تولید شده که امروزه جنوبغربی آسیا را فرا گرفتهاند. برای آنکه دانشمندان بتوانند سرچشمه این کهربا را مشخص کنند، آن را از لحاظ شیمایی بررسی و آناتومی شاخهها و بوتههای فسیل شده در این منطقه را نیز تجریه و تحلیل کردند.
پاول ناسیمبن از موسه تاریخ طبیعی نیویورک در این باره گفت: «نمونههایی از چوبهای فسیل شده در این صمغها به دست آمده که جزئیات دقیقی از ساختار میکروسکوپی گیاهان را در خود دارد و نشان میدهد درختان Dipterocarp ها یکی از منابع احتمالی تولید این کهرباها هستند».
تا کنون بسیاری از کارشناسان معتقد بودند این نوع از جنگلهای بارانی استوایی که امروزه در سراسر جنوب شرق آسیا یافت میشوند، در اصل از دوره مینوستا در 20 تا 25 میلیون سال پیش سرچشمه گرفتهاند. اما کشف جدید این نظریه را زیر سوال میبرد.
دیوید گریمالدی از موسه تاریخ طبیعی آمریکا معتقد است این جنگلها حداقل 60 میلیون سال قدمت دارند. او در این باره گفت: «چیزی که ما اکنون در هندوستان در اختیار داریم، فسیلهای حاوی شواهدی از جنگلهای بارانی استوایی و گیاهانی از خانواده Dipterocarpaceae است که در آسیا وجود دارند. در گذشته هیچ سر نخی وجود نداشت که جنگلهای بارانی جنوب شرق آسیا چه زمانی به وجود آمدهاند، اما اکنون با این کشف جدید میتوان به بسیاری از سوالات پاسخ داد».
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«یکی از مشکلات ما در تعین عمر این جنگلها نداشتن اطلاعات کافی است، چرا که فسیلها در مناطق استوایی به ندرت یافت میشوند. بسیاری از فسیلهایی که امروز پیدا میشوند، در مناطق خشک نیمکره شمالی و قسمتهای جنوبی نیمکره جنوبی وجود دارند، اما در نوار استوایی فسیلهای زیادی در دسترس نیست. برخی از فسیلهایی که قبلا در مناطق استوایی جنوب آمریکا به دست آمده بود، نشان میداد جنگلهای بارانی در دوره مینوستا به وجود آمدهاند که مربوط به 25 میلیون سال پیش است. اما در واقعیت، آنها بسیار قدیمیترند و قدمت آنها حداقل دو برابر چیزی است که قبلا تصور میشد».
اما جدای از تخمین عمر جنگلهای بارانی و جغرافیای زیستی هندوستان، مهمترین قسمت این کشف جدید تعداد بسیار زیاد گونههایی از حشرات است که به بهترین شکل ممکن در این کهرباها محافظت شدهاند. بر خلاف بسیاری از کهرباهایی که در شمال زمین یافت میشوند، کهربای هندی بسیار نرمتر است. این موضوع به دانشمندان امکان میدهد تا به طور کامل این کهربا را حل کنند و حشرات، گیاهان و قارچ را از دل آن بیرون بکشند.
دکتر راست در این باره گفت: «ما نمونههای کامل و 3بعدی داریم که حداقل 52 میلیون سال قدمت دارند و تقریبا تفاوتی با نمونههای زنده ندارند».
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این منبع کهربا اولین منبع مهمی است که در هندوستان یافت میشود. این ماده زرد و قهوهای رنگ در سراسر جهان وجود دارد. مهمترین منبع کهبربا در منطقه بالتیک وجود دارد که 80 درصد از کهربای جهان را در خود جای داده است.
زنبورها هم كمحافظه ميشوند
زنبورهاي عسل پير و سالخورده براي شناخت مسيرشان به كندوي جديد با مشكل مواجه ميشوند، چرا كه رفتارهاي مربوط به يادگيري همراه با سالخوردگي تغييرناپذير و ثابت ميشوند. پس انسان تنها موجودي نيست كه دچار كمحافظگي ناشي از پيري ميشود.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مطالعات انجام شده توسط دانشمندان در دانشگاه ايالت آريزونا و دانشگاه نروژي Life Sciences نشان ميدهد كه چگونه پيري بر قدرت زنبورهاي عسل در يافتن راه خانهشان تاثير ميگذارد.
از آنجا كه اساسا زنبورهاي عسل هدايتگران (ناوبران) بسيار قابلي بوده و قادرند مسير خانهشان را از ميان گلزارهاي بسيار دورتر از خانه بپيمايند، مطالعات نشان ميدهد كه پيري و سالخوردگي باعث اختلال در فراموش كردن لانه قبلي حتي پس از جاگيري كولوني در خانه جديد ميشود.
پروفسور گرو آمدام يكي از شركتكنندگان در اين تحقيق ميگويد: با استفاده از تجارب قبلي ميدانيم كه زنبورهاي عسل پير نسبت به جوانترها توانايي كمتري در يادگيري دارند. اكنون ميخواهيم با انجام آزمايشهايي بدانيم آيا پيري تاثيري بر رفتارهاي يادگيرانه زنبور عسل كه نقش اساسي در بقاي زنبور در حيات وحش دارد، ميگذارد يا خير؟
زنبور عسل پس از 3 يا 4 روز پرواز جستجوگر بسيار ماهر و كارآموزي است. زنبورهاي عسل بالغ پس از 5 تا 11 روز پرواز، بخوبي مسير رفت و برگشت به لانه را ناوبري ميكنند. اين در حالي است كه اين زمان براي زنبورهاي عسل پير بيش از 2 هفته به طول ميانجامد.
جهت دانستن اين موضوع كه چگونه زنبورهاي عسل خودشان را با مكان جديد و لانهاي تغيير يافته انطباق ميدهند، محققان زنبورها را به كندوي جديدي هدايت كرده و كندوي قبلي را مسدود كردند.
چندين روز به كولوني فرصت داده شد تا مكان جديد را به خاطر سپرده و حافظهشان را از اطلاعات مربوط به كندوي مسدود شده قبلي پاك كنند.
سپس لانه جديد توسط محققان خراب شد و زنبورها مجبور شدند از بين 3 گزينه، يكي را به عنوان لانه جديد انتخاب كنند. يكي از اين گزينهها كندوي مسدود شده، يعني همان مكان اول زنبورها بود.
زنبورهاي مسن با نشانههايي از پيري عليرغم اين كه به آنها آموخته شده بود كه كندوي اول جاي مناسبي براي زندگي نيست، تمايل به لانه قبليشان داشتند.
اگرچه بسياري از زنبورهاي عسل پير در رفتارهاي يادگيرانه ناموفق هستند؛ اما اين مطالعات نشان داد كه هنوز بعضي آنها اين اعمال را بسيار موفق انجام ميدهند.
منبع:physorg
لذت بازي در دنياي حيوانات
ديدن كودكي كه در حال بازي است و از بازي خود لذت ميبرد رويداد عجيبي نيست. حتي اگر سگي را ببينيم كه با توپي خود را سرگرم كرده است نيز نبايد چندان حيرتزده شويم، اما درباره لاكپشتها يا حتي زنبورهاي عسل چه ميتوان گفت؟ حقيقت اين است كه اين موجودات نيز زمانهايي را در طول شبانهروز صرف بازي و سرگرمي ميكنند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقش بازي در يادگيري مهارت در حيوانات
تنها اين سگها، گربهها يا ميمونها نيستند كه در دنياي حيوانات به بازي و سرگرمي نياز دارند. اين نظر گوردون بورگارت از اساتيد روانشناسي دانشگاه تنسي آمريكاست. او كسي است كه براي سالهاي طولاني رفتار حيوانات و لحظاتي كه تصور ميشود خود را سرگرم بازي و تفريح ميكنند زير نظر داشته است. به عقيده وي بسياري از حيوانات به زماني براي بازي كردن و نوعي ايجاد وقفه در انجام كارهاي غريزي روزمره خود نياز دارند. دانشمنداني همچون گوردون سالهاي طولاني است كه رفتار موجوداتي نظير خزندگان بالغ يا تازه به دنيا آمده را زير نظر دارند، اما بسياري از آنها ميگويند رفتار مشخصي را نديدهاند كه نشان دهد اين حيوانات در حال بازي هستند. نكته مهم اين است كه كشف نشانههايي از بازي و تفريح در دنياي حيوانات نيازمند صرف زمان قابل توجهي است تا در نهايت بتوان حيواني را در حين انجام نوعي رفتار كه بيشباهت به تفريح و بازي نباشد مشاهده كرد. با اين حال گوردون ميگويد: در باغ وحش ملي واشنگتن چيزي را ديدم كه نميتوان بيتفاوت از كنار آن عبور كرد. لاكپشت صورت خوكي كه از جمله نمونههاي نادر اين حيوان به شمار ميآيد در حال سروكله زدن با توپ بسكتبال بود. بررسيهاي بيشتري در اين زمينه انجام دادم و به اين نتيجه رسيدم كه اين لاكپشت كاري نميكرده است جز بازي با توپ. گوردون نتيجه مشاهدات و بررسيهاي خود را در نشريه The Scientist منتشر كرده كه اتفاقا با استقبال صاحبنظران علمي و متخصص در علم رفتارشناسي جانوري روبهرو شده است.
در مقاله خبرساز گوردون كه تحت عنوان «وقتي براي بازي» منتشر شده است به 5 فاكتور اصلي براي بازي و سرگرمي پرداخته شده است. اين دانشمند يكي از نخستين چهرههايي است كه به تعريف بازي در افراد پرداخته است. البته او اين تعريف را در خصوص گونههاي جانوري كه هيچگاه تصور نميشده مشغول بازي كردن باشند نيز ارائه كرده است، گونههايي نظير ماهيها، خزندگان و بيمهرگان. او حتي كتاب جالب توجهي تحت عنوان «بازي در
حيوانات ـ آزمودن محدوديتها» منتشر كرده است كه در آن به رفتارهايي شبيه بازي در دنياي حيوانات مختلف پرداخته شده است. به عقيده وي برخي حركات بدن ماهيها نظير حركت بالهها و دور زدنهاي مداوم در آب ميتواند نشانهاي روشن از بازي كردن در ماهيها باشد.
ميتوان با دنبال كردن رفتارهاي بازيگوشانه در دنياي حيوانات كمتر
شناخته شده نظير لاكپشتها ناشناختههاي بيشتري از زندگي آنها آموخت
اين دانشمند 5 فاكتور مورد نظرش را در يك عبارت خلاصه كرده است: بازي رفتار تكراري است كه هدف مشخصي نداشته و عمدتا زماني كه انسان يا حتي حيوان در شرايط آرام و به دور از تنش رواني قرار دارد آن را به طور داوطلبانه انجام ميدهد. گوردون ميگويد: بخوبي روشن است كه پس از بررسي دقيق توانايي توصيف بازي و مشاهده اين قابليت در ميان تمام جانداران، انسان درك بهتري از خود و رفتارهايش دارد.بررسيهاي مختلفي در اين زمينه انجام شده كه نشان ميدهند در مقايسه با انسان در حيوانات ميتوان نقش بازي كردن در يادگيري مهارتهاي گوناگون را بهتر مشاهده و ارزيابي كرد. در حقيقت بازي كردن به حفظ ثبات و وضعيت مناسب فيزيكي بدن و حتي تعادل روحي كمك ميكند و در عين حال سهم قابل توجهي در ارتقاي ارتباطات اجتماعي دارد كه گويا اين ويژگي در حيوانات نيز بخوبي ديده ميشود.
در حال حاضر محققان از بازي به عنوان شيوه درماني مناسب و اميدواركننده براي كمك به كودكان دچار اختلالات مختلف استفاده ميكنند. گذشته از آن مطالعات زيادي نيز درخصوص بررسي تاثير فعاليت بيشتر براي كمك به ايجاد تحرك در سالمندان در دست انجام است. چنين دستاوردها و نتيجهگيريهايي گرچه ارزشمند به نظر ميرسند اما چندان حيرتانگيز نيستند، اما اينكه در دنياي حيوانات نيز بازي كردن مفهوم خاصي داشته و به نوعي براي آنها لذتبخش است دانشمندان را به تحير واداشته است.آنچه دانشمندان را درخصوص بررسي ريشههاي علاقه به بازي در دنياي حيوانات ترغيب ميكند اثرات بعدي است كه در آنها پديدار ميشود.
سگها، علاقهمندان شناخته شده به بازي كردن
در ميان گونههاي مختلف جانوري كه مشاهده بازي در آنها بيش از سايرين قابل رويت است، سگها از اعتبار خاصي برخوردارند. سگها به واسطه ارتباط نزديكي كه با انسانها دارند و حتي در برخي جوامع به عنوان نزديكترين مونس انسانها در نظر گرفته ميشوند ارتباط اجتماعي خاصي با انسانهاي اطراف خود برقرار ميكنند. دانشمندان به اين نتيجه رسيدهاند كه با افزايش تنوع بازيهايي كه با سگها ميشود ميتوان ارتباط برقرار شده با اين حيوان را نيز بيشتر كرد. عقيده بر اين است كه سگها تمايل انسان به بازي كردن با آنها را بخوبي درك ميكنند. اين مشخصه البته در گربهها نيز ديده ميشود، اما به چشمگيري آنچه در سگها ديده ميشود ، نيست.دانشمنداني كه رفتار حيوانات را از نزديك دنبال ميكنند با توجه به مقالاتي نظير مقاله اخير گوردون بر اين نكته پافشاري دارند كه ميتوان با دنبال كردن رفتارهاي بازيگوشانه در دنياي حيوانات كمتر شناخته شده نظير لاكپشتهاناشناختههاي بيشتري از زندگي آنها را آموخت. بازي كردن يكي از مشخصههاي اصلي ادامه حيات در انسان و در حيوانات است. اين اصلي است كه بسياري از دانشمندان نسبت به آن نظر مثبت دارند. حتي گوردون نيز معتقد است: بازي كردن بخشي دروني و جداييناپذير از حيات است كه ميتواند ارزش زندگي كردن را نيز بالاتر ببرد.