نكردم من در اين دنيا گناهي
فقط كردم به چشمانت نگاهي
گناه من اگر باشد نگاهي
مجازاتم بكن هر طور كه خواهي
تو در چشم مني هر جا كه هستم
تو را هر جا كه هستي مي پرستم
Printable View
نكردم من در اين دنيا گناهي
فقط كردم به چشمانت نگاهي
گناه من اگر باشد نگاهي
مجازاتم بكن هر طور كه خواهي
تو در چشم مني هر جا كه هستم
تو را هر جا كه هستي مي پرستم
مرده بدم زنده شدم ,گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
گفت که تو مست نه ای, رو که از این دست نه ای
رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم
مهتاب به نور دامن شب بشكافت
مي نوش ... دمي بهتر از اين نتوان يافت
خوش باش و بينديش كه مهتاب بسي
اندر سر خاك يك به يك خواهد تافت .
====
واقعا چقدر قشنگ گفته ... دست حكيم عمر خيام درد نكنه ....
مولانا رو هم عشقه /. تكن به مولا ... :)
تنها تفاوت ما
همين بيقراري به هر كس مگوي ماست
ورنه چرا پروانه كه رفت
تنها بنفشه ماند و
همان پنج گلبرگ بيتكانش در باد؟؟
علي صالحي
دل که میگفتم مرحمه با من
کاشکی می دیدی بی تو چه کرده
هفت شب و هفت روز تمام باران آمد
بعد هم پروانهها آمدند
به جاي رفتن به جانب نور
كلمات مرا چيدند بردند براي ماه
ماه ديگر دختر نبود !!!
علي صالحي
در اين طلوع بي حيا زوال سايه را ببين
اين چه شريك سفره اي كه نان نداده دست تو
براي كوچ آخرت اسب تو را نكرده زين
همسفر تازه تو هرزه كوچه هاي شب
منتظر خسته تو بي خبر خانه نشين
اي تو تمام من من با تو خودي تر از توام
بي تو درخت بي زمين حلقه لخت بي نگين
...
مي خور كه فلك بهر هلاك من و تو
قصدي دارد به جان پاك من و تو
در سبزه نشين و مي روشن ميخور
كاين سبزه بسي وندر خاك من و تو
========
پيكسي جون اين علي صالحي خود نازنينتي ديگه ؟ اره ؟
وقت است كه بنشيني و گيسو بگشايي
تا با تو بگويم غم شب هاي جدايي
...
یکچند ز کودکی به استاد شدیم
یکچند ز استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که ما را چه رسید
از خاک بر آمدیدم و بر خاک شدیم