آقا از این مجتبی بعید نیست این کارو بکنه. میدونید دیگه تعریف کردم از کاراش... میشناسیدش...
Printable View
آقا از این مجتبی بعید نیست این کارو بکنه. میدونید دیگه تعریف کردم از کاراش... میشناسیدش...
این جریانش چیه ؟ بعد از 433 پست .... تازه اسم تاپیک چرا اینجوریه...
کد:http://www.forum.p30world.com/showthread.php?t=7154
کسی سوتی جدید نمیزاره؟
نقل قول:
نقل قول:نقل قول:به نظر من که این مجتبی اون مجتبی نیست! :27: هممون سرکار بودیم!:21:نقل قول:
تایید میشه! :11:نقل قول:
اما به نظر من یا بقیه سر به راه شدن یا همه سوتی ها رفته به بالای +18 !! :دی
بعد که درش تخته شد بد و براه میگید به مدیرا که چرا بستن
خوب رعایت کنید دیگه
میبینم که تاپیک کاملا داره منحرف میشه لا اقل تو هر پست یه جوک بنویسید دلمون خوش باشه
______________
چند تا خاطره قدیمی از فامیل
یه سری تو یه مهونی که کلی آدم مهم توش بودن [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] دختر دایی من که بچه بوده [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] از تو اتاق میاد بیرون یه نگاه به جمع میندازه میگه: همتون خرید. دایی و زن دایی من: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-------------------------
یه دایی دیگه هم دارم یه بار بچه شونو میذارن پیش مادر من میرن بیرون کار داشتن(16 سال پیش)
بعد این بچه داشته دست می زده به پریز؛ مامانم میگه ناخودآگاه زدم رو دستش کلی هم ناراحت شدم اون موقع صبح بود منم تا عصری باهاش بازی کردم تا یادش بره [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] . تا مامانش از در میاد میدویه میره بهش میگه: مامان عمه منو زد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ها بیشتر ضایع کردنه تا سوتی :
اینو من واسه یکی از بچه ها فرستادم :
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و اونم در جواب به من گفت :
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:31::31::31::31::31::31::31:
خنده دار نيست ولي بهر حال سوتيه ديگه
موضوع بر ميگرده به يه چهار روز پيش تو سريال بزنگاه صابر همش ميگفت روز آخر آقاجون منو کشيد کنار و اين حرفا اين رو ما تاثير گذاشت و ما فرداش که ما رفتيم مدرسه متوجه شديم که مديرمون بازنشت شده و رفته ما هم اومديم با بچه يکم بخنديم رفتم بهشون گفتم : بچه ها اين روز آخري آقا منو کشيد کنار ... هنوز جمله بعدي (که ميگه بذار دستتو ببوسم) رو نگفته بودم که يکي از بچه ها گفت: گذاشت ؟ منم يه لحظه کلا حواسم پرت شد گفتم چي رو ؟ اونم نامردي نکرد و گفت :..... خلاصه تا يکي دو روز وقتي منو ميديد مي گفت گذاشت؟:41:
اینم از عواقب پرسدن وسط صحبت دیگراننقل قول: