از کجا آغاز کنیم ؟ ( نوشته ی دکتر علی شریعتی )
سخنم را ، به پیروی از ابوذر - که پیرو اویم و مکتبم ، اسلامم و تشیّعم و نیز خواستم و خشمم و آرمانم ، مکتب او و اسلام و تشیع او و نیز خواست و خشم و آرمان او است - به نام " خداوند مستضعفان آغاز می کنم.
موضوع سخنم یک موضوع خاص است و چون غالباً طبقات و گروه های اجتماعی که با لحن و متد بحث علمی سروکار ندارند ، اعتراض می کنند که وقتی فلان بحث را کردی چرا این چیزها را هم که در متن موضوع بحثت بود مطرح نکردی ؟ در صورتیکه شما بهتر می دانید که سخنران یا نویسنده وقتی موضوع خاصی را برای سخنش و یا نوشته اش انتخاب می کند ، فقط و فقط مسئولیت این را دارد که در همان محدوده ای که به عنوان سخنش مطرح است بماند و همه ی کوشش او در تحلیل درست و اثبات آن چه مدعی است محدود باشد. این است که مثلاً وقتی بحثی در مورد اسلام می شود که چنین تهمت هایی دشمنان یا ناآشنایان به اسلام به آن می زنند ، یک سخنران و یا یک نویسنده هنگامی که می خواهد در برابر آن ها استدلال کند ، خود به خود از نظر منطقی و علمی ، باید در موضوع سخن - که نکته ها و موارد خاصی است که مورد اتهام واقع شده - مقید بماند زیرا موضوع سخن وی آشنائی با اسلام و یا تعریف اسلام نیست که همه ی مسائلی را که در آن مورد مطرح است یک جا در یک سخنرانی مطرح نماید. او فقط مدعی است که این مورد خاص بد طرح شده و پاسخش راستینش این است و اگر در این کار موفق شد مسئولیتش را انجام داده است.
موضوع سخنم یک موضوع کاملاً خاص است و جواب به یک سئوال مشخص و محدود که همواره در ذهن روشنفکران ، بالاخص ، و توده ی مردم ، به طور اعم ، مطرح است و آن این که : « از کجا آغاز کنیم ؟ " .
این سئوال یک سئوال جهانی و بسیار عمیق و ریشه دار است ، سئوالی نیست که من با استنباط شخصی یا ذوق فردی طرح کرده باشم بلکه جوابش جواب من خواهد بود و سؤال کننده اش زمان ما و هر کی که به این زمان نزدیکتر است.
اصولاً وقتی تاریخ تحولات اجتماعی را در دنیا ورق می زنیم به یک دوره ی خاص می رسیم که آثار متعددی وجود دارد که نام آن ها : « از کجا آغاز کنیم ؟ » و یا « چه باید کرد » است. اکنون حدود پنج شش اثر بسیار بزرگ در ذهن من هست که به نام : « از کجا آغاز کنیم؟ » « و بیشتر » چه باید کرد ؟ » منتشر شده .