یادداشت ویژه : در جذاب ترین نبرد فصل چه گذشت ؟
دوستان بیاید یک مقدار از بحثهای مرسوم هواداری فاصله بگیریم و کمی فنی به بازی بپردازیم . :11:
---------------------------------------------------------------------------------------------------------
بارسلوناي كنوني فاقد بازيكنان فيزيكي در خطوط ميانه و حمله است و نيز عدم اشتياق استفاده مستمر از زلاتان در طول فصل نيز او را به عنصر ناهماهنگ با تيم بدل كرد.
سايت گل - بحث فوتبال در روزنامهها و حتي تلويزيون در سطح نازلي سير ميكند. چنانچه بعد از بازي هم عملا كارشناس محترم چيزي در چنته نداشت و اطلاعاتي كلي مثل تأثيرپذيري فوتبال بارسلونا از فوتبال هلندي بدون توضيح و يا تببين آن و شوخيهاي بينمك از حضور همزمان ون گال و مورينيو و گوارديولا كاپيتان آن دوره بارسلونا به زبان آورد. همچنين نويسنده محترم ورزشي كه جملات خود را با شعار « قتل فوتبال زيبا با ضدفوتبال» آغاز كرد ، با آماري كه ميخواست ارائه دهد ، بياشاره به كوچكترين نكته فني به پايان رسيد تا از نظر تحليل فني از يك بازي جذاب و سراسر التهاب هيچ چيزي عايد بينندگان نشود و بالاخره كسي نفهميد فوتبالي كه در 10 دقيقه 4 گل ميزد با چه مشكلي مواجه شده است كه با 150 دقيقه كنترل بازي در بازي رفت و برگشت سه گل ميخورد اما قادر به جبران 3 گل به به ميهمان خود كه بیش از یک نیمه با يك يار كمتر بازي ميكند نيست؟
*توتال فوتبال
وقتي تيمي مثل بارسلونا (فارغ از تعداد و عناوين كسب شدهاش) شهرت جهاني مييابد حتماً فلسفه فوتبال خاص خود را دارد ميتوان ادعا كرد كه از زمان حضور كرويف در بارسلون كه فوتبال احساسي بارسلونا(با انگيزهاي سياسي) پوست انداخت و به فوتبالي صاحب سبك (متناسب با فوتبال احساسياش) و به مدعي اصلي و هميشگي رئال مادريد تبديل شد، رئال مادريدي را كه نه تنها در اسپانيا بلكه در اروپا(باز هم با فلسفه فوتبالي خاص خودش) آقايي ميكرد، از جايگاه دست نايافتنياش به پايين كشيد.
بااين سبك فوتبال كه به فوتبال كامل يا توتال هلندي معروف است ، هلند دوبار به فينال جام جهاني راه يافت و آژاكس سه بار قهرمان اروپا شد. سبكي كه آخرين تئورسين معتبر آن يعني آقاي ون گال با همين سبك با بايرن مونيخ، منچستر مدعي را حذف و لیون را سر راه خود له كرد و به فينال راه يافته است كه خود نشان از پتانسيل بالاي اين سبك فوتبال دارد.
*چطور و چگونه؟
اين روش در خلاصه به معني حركت يكپارچه تيم مثل يك موجود ارگانيك و جدانشدني از هم، به جلو در زمان حمله و به عقب در زمان دفاع ميباشد سه عملكرد اصلي دارد:
1- از لحظه تصاحب توپ حمله آغاز ميشود.
2- از لحظه از دست رفتن توپ دفاع شروع ميشود.
3- حركت يكپارچه تيم به جلو و عقب چون باعث حفظ فاصله بازيكنان از هم ميشود. لذا چه در حمله و چه در دفاع ، امكان حمايت بازيكنان از همديگر فراهم ميشد و در نيمه دفاع با حمايت نزديكترين يار آغاز و در حمله نيز چه با پاسكاري سريع (نقطه قوت تيم گوارديولا) چه با فضاسازي براي حركت بازيكن صاحب توپ (مثل حمايت از مسي در تيم) در سريعترين زمان ممكن به دروازه حريف ميرسيدند.
تيم كنوني بارسلونا نيز براساس اين فلسفه و تفكر در فوتبال بنا شده است كه ديگر جزو شناسنامه اين باشگاه است چون هنوز هم كرويف متفكر پشت پرده اين باشگاه است ، چنانچه آقاي بكن باوئر در بايرن مونيخ يا آقاي بابي چارلتون در منچستر پاسداران سنتهاي فوتبالي اين دو باشگاه هستند.
*بن بست نيمه نهايي
سال گذشته بارسا مقابل چلسي گاس هيدينك به بنبست خورد و معجزهوار در رفت . اين نوع فوتبال در هر سه خط خود نياز به حداقل يك بازيكن تكنيكي با قدرت بدني بالا دارد كه اوج چنين بازيكني را در بازيهاي خود كرويف تجربه كرده بوديم .
بازيكني كه از چنان تكنيكي برخوردار بود كه به راحتي يكي، دو دفاع را از پيش رو بردارد كه با خواباندن يكي، دو دفاع توپ را عبور دهد و نيز از چنان قدرت بدني برخوردار بود برخيزد كه حريف را وادار به اشتباه كند.
خريد زلاتان در جهت رفع چنين نقصي در سيستم آقاي گوارديولا بود.همانطور كه در هلند بازيكني نظير آري هان حضور داشت كه علاوه بر قدرت و تكنيك با قدرت شوت مثال زدني در جام جهاني از 40 متري دروزاهبان حريف را ميخكوب كرد .
تا اينجا در خلاصهترين بيان به تفكر حاكم بر فوتبال بارسلونا اشاره كردم تا خود هواداران بتوانند نقاط قوت و ضعف بارسلوناي كنوني را تشخيص دهند. بله آقاي گوارديولا تيم بارسلونا در يك وجه آن(پاسكاري) به اوجي دست نيافتني رسانده و جاي ترديدي هم وجود ندارد اما برخي نقاط قوت بارسلونا را به نقطه ضعف بدل كرده است. مثلا گلي هم ديشب به دست آمد به وسيله يك دفاع قدرتي و تكنيكي وارد دروازه حريف شد كه با فلسفه فوتبال بارسلونا هماهنگي كامل داشت.
* ضعف بارسا- اينتر چه كرد؟
اگر باشگاهي را واقعاً دوست داريم نبايد با يك شعار بيمحتوي مثل «ضدفوتبال» حريف را تحقير كنيم. مورينيو برعكس فرگوسن در فينال سال گذشته خود را در دام گوارديولا گرفتار نكرد و با تكيه بر سنت دفاعي اينتر(بازمانده از دوران طلايي هلنيو هررا) بارسلونا را به عرصه جنگ فيزيكي كشاند. در علم حقوق به اين عمل تعيين محل نزاع ميگويند يعني با تغيير محل نزاع به نقاط ضعف بارسلونا حمله كرد.
بارسلوناي كنوني فاقد بازيكنان فيزيكي در خطوط ميانه و حمله است و نيز عدم اشتياق استفاده مستمر از زلاتان در طول فصل نيز او را به عنصر ناهماهنگ با تيم بدل كرده است وگرنه يكي از خصوصيات بارز سبك فوتبال بارسلونا در گذشته قدرت در جنگهاي فيزيكي است همان چيزي كه در پويول ميبينيم و تحسين ميكنيم.بله ، آنها مقابل اينتر حريف بازوان ستبر تيم مورينيو نشدند...
يحيي اهري