من هنوز در به در خاطره هاتم چل گيس
هر جاي حادثه باشي پا به پاتم چل گيس
منو تو دلت صدا كن تا صدات رو بشنوم
آخه من از خودتم نبض صداتم چل گيس
Printable View
من هنوز در به در خاطره هاتم چل گيس
هر جاي حادثه باشي پا به پاتم چل گيس
منو تو دلت صدا كن تا صدات رو بشنوم
آخه من از خودتم نبض صداتم چل گيس
سايه افكند حاليا شب هجر
تا چه زايد ز شب روان خيال
لبیک گویان در رهت عاشق شدم×××عاشقانه من تورا فایق شدم...
من آن نگين سليمان به هيچ نستانم
كه گاه گاه بر او دست اهرمين باشد
دوس ندارم با تو همنفس بشم
دوس دارم تو رو تو رويا ببينم
مثل نيلوفر آبي رو تن راكد مرداب
قصه ي من و تو اينه يكي بيدار ويكي خواب
يكي مون قافيه سازه يكي مون قافيه بازه
يكي زخم زمهرير ‚ يكي گهواره ي آفتاب
دردم دوتاشد تا بدیدم رخ ماهت×××عاشقی یکی دیوانگی دومی ساحت...
ترك گدايي مكن كه گنج يابي
از نظر رهروي كه درگذر آيد
دردانه ام ای هستی ام×××بی تو ندارم مستی ام...
مگر نسيم تنت صبح در چمن بگذشت
كه گل به بوي تو در تن چو صبح جامه دريد
دارد به سحر دعا اثرها×××دست منو دامان سحرها...