مگه اونایی که نمیدونستن چی فکر میکردن . زنگ زدم نمایندگی تعریف کردم یارو گفت : شاخ به شاخ کردی ... ! :41:نقل قول:
Printable View
مگه اونایی که نمیدونستن چی فکر میکردن . زنگ زدم نمایندگی تعریف کردم یارو گفت : شاخ به شاخ کردی ... ! :41:نقل قول:
اینو من نگرفتم ( گندش ؟؟) یعنی چی ؟ :20:نقل قول:
ماه رمضون دیگهنقل قول:
ایول خیلی باحال بود..نقل قول:
ابی حون غش کردیم از خنده :دی...نقل قول:
منم یه سوتی دادم ولی جدی نگیرین اون لحظه تو باغ نبودم .
یکی دو سال پیش وقی داشتم میومدم ایران تو گمرک دریایی کیش رفتم پاسپورتم رو دادم به یاره طرف چنتا سوال پرسید یه چنتا چیز گفتو پاسپورتو پس داد اومدم برم سرمو انداختم پایین مامورم دستشو کشید برای پاسپورت نفر بعد که من یهو فکر کردم میخواد دست بده............یهو برگشتم عقب دست یارو رو گرفتم و چون سرم پایین بود نفهمیدم چه خبره چند ثانیه همین طوری دست یارو گرفته بودم مردمم منو هاجو واج نگاه میکردن . تا ماموره گفت نفر بعد که دو قرونیم افتاد و در رفتم .بیمزه بود نه
خیلی قشنگ بود من که مردم از خنده! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] چه پاکار!! :31:نقل قول:
خیلی باحال بود! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نه قشنگ بود!! تو اون لحظه اگه من بودم این شکلی میشدم: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بعد ماموره به اتفاق مردم اینطوری: :18::13:نقل قول:
خوب اینم دومین سوتی من که اینجا مینویسمش.:20::20: البته بگم این سوتی که نمیشه حساب کرد ولی چون تصویری هم هست باحال تر میشه.
روزی از روزها از قضا زد و با دوستان تشریف بردیم تخت جمشید برای اردوی شبانه:10::8::5: در مخضر کوروش و داریوش :6::6:
بعد وسطای شب دیگه خیلی خوش خوشانمون :8:شده بود گفتیم بیاییم مسابقات ورزشی اجرا کنیم هم گرم شیم هم حوصله را گرم کنیم :27::27::26::33::47:
بعد از اجرای مسابقات دو میدانی و جودو و کشتی نوبت به خرپشته رسید :5::31:
ما هم اومدیم پیش دوستان ابراز خود نمایی نماییم گفتم یکی بیاد خم شه می خوام بپرم :5:
بعدم رفتیم کلی عقب تر هی هم به اون که خم شده بود می گفتم سرتو بده تو که پام گیر نکنه به کلت:12::12:
بعد با یاد خدا شروع کردیم به دویدن بعد نزدیک دوستم که رسیدم پریدم و ...................................
.................................................. .................................................. .................
.................................................. .................................................. .................
....> [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دیگه خودتون با وضعی که من دارم تو فضا که تو عکس هم می بینید قسمت های فرود رو مجسم کنید
تا الان هم هنوز زانو و دستم درد میکنه.ولی به این عکسه می ارزید.
:18:نقل قول:
همون جور با سر اومدی زمین؟؟؟؟:18:
هنوز زنده ای؟؟؟:18:
بیشتر مراقب خودت باش:31: تو بالاخره کار دست خودت می دی:31:
من زیاد سوتی نمیدم ولی همیشه این تاپیک رو می خونم
خاطره :
امروز که داشتیم من و رفیقم به آقای قالیباف تو متر کردن خیابونا کمک می کردیم یه صحنه جالب دیدیم.....
صحنه رو اینجوری تصور کنین که یه دونه تیر چراغ برق وسط پیاده رو و یه مادر و بچه که دست هم رو گرفتن و دارن تو پیاده رو راه میرن
این مامانه دقیقاً مماس تیر چراغ برق رد شد بچه هم با مخ رفت تو تیر چراغ برق ولو شد وسط خیابون منو رفیقم هم از خنده داشتیم میمردیم .....
ببخشید اگه بلد نیستم قشنگ تعریف کنم...