من سكوت كردم!
گفتي : هيچ ستاره اي،
دستاويز ِ تو در اين سقوط ِ بي سرانجامم
نخواهد شد!
من سكوت كردم!
گفتي: دوري ِ دستها و همكناري ِ دلها،
تنها راه ِ رها شدن است!
من سكوت كردم!
گفتي : قول مي دهم هر از گاهي،
چراغ ِ ياد ِ تو را در كوچه ي بي چنار و چلچله
روشن كنم!
من سكوت كردم!
سكوت كردم ، اما
ديگر نگو كه هق هق ِ ناغافلم را
از آنسوي صراحت ِ سيم و ستاره نشنيدي