زاير كوي خدا گشته ام و عاشق دوست×××منتظر بهر حضورت به قنوت...نقل قول:
نوشته شده توسط کوثر
Printable View
زاير كوي خدا گشته ام و عاشق دوست×××منتظر بهر حضورت به قنوت...نقل قول:
نوشته شده توسط کوثر
تا تواني دلي به دست اور
دل شكستن هنر نمي باشد .
داستان رفتنم شد بي سرانجام...چونكه عاشق ناي رفتن را ندارد...نقل قول:
نوشته شده توسط behroooz
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست ,گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست
که شنیدی که درین بزم دمی خوش بنشست ,که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست
تا ميرم از هوش عزيزم تويي تو عشق و اميرم×××ميبيني كه دست من هم شده هم رنگ قرينم...
مرا در منزل جانان چه امن عيش چون هر دم
جرس فرياد میدارد که بربنديد محملها
اگر دورم ز ديدارت دليل بي وفايي نيست.....
وفا آنست كه نامت را همي شه روي لب دارم...
میدونم که آخرش به رسوایی کار میکشه×××دل من رو گیسوی یار بالای دار میشه...
اگه مردم دلمو شکستن عیبی نداره×××ناز دیوونه ها رو خود خدا جون میکشه...
هر کاسه می که بر کف مخموري است از عارض مستي و لب مستوري است
هر كه آمد بار خود را بست و رفت
ما همان بدبخت و خوار و بي نصيب
زان چه حاصل جز دروغ و جز دروغ ؟
زين چه حاصل جز فريب و جز فريب ؟
باز مي گويند : فرداي دگر
صبر كن تا ديگري پيدا شود
كاوه اي پيدا نخواهد شد اي اميد !
كاشكي اسكندري پيدا شود .