میدونم که اخرش به رسوایی کار میکشه×××دلمو گیسوی دلبر بالای دار میکشه...
Printable View
میدونم که اخرش به رسوایی کار میکشه×××دلمو گیسوی دلبر بالای دار میکشه...
هيشكي از تاريكي چشات نترسيد
هيشكي مرگ عشقو تو دلت نفهميد
وقتي كه خدا رو گم كردي تو شعرات
هيشـكي عـلت دروغاتو نپـرسيد
دو چشم خسته ام را خواب مي گيرد
من اما ديگر از هر خواب بيزارم
حرامم باد خواب و راحت و شادي
حرامم باد آسايش
من امشب باز بيدارم
ميان خواب و بيداري
سمند خاطراتم پاي مي كوبد
به سوي روزگاركودكي
دوران شور و شادمانيها
خوشا آن روزگار كامرانيها
اي انتظار خسته گل هاي رازقي
تو يادگار ميخك و ياس و شقايق ي
تو بردي از ميان سكوتم دل مرا
تو معني سرودن پاك حقايقي
تو جاده رسيدن قلبي به آسمان
من بي تو ذره ذره بدان آب مي شوم
من هر چه را سپيده در آسمان مانده است
خواهم گذاشت بر كبود آسمان تو
چرا كه وقت گريه نيست
چرا كه از پس هرقطره اين روح ابريت
ماران كه زهرشان
از چشمه چشمان صاف تو بس خوشگوارتر است
گفتار كبك رنگ
كز رقص غصه ات بر دامن بهار خوش نقش تر نشست
و چشمان گرگ ها
كز هر كرانه ات بربره هاي كوچك خفته به سينه ات
اين را بدان
من هر چه را نفس ، من هر چه را كه نبض
من هر كه را كه شور ، من هر چه را كه نور
بر نبض كند تو
در زشتي زمان
بر ياس قلب تو
در شور مغز مرگ
بر تاري دلت
در نور اهرمن
خواهم برفراشت
و خواهم برفراشت
تو که ناخوانده ای علم سماوات
تو که نابرده ای ره در خرابات
تو که سود و زیان خود ندانی
بیاران کی رسی هیهات هیهات
-------------------------------------
بابا طاهر
ترو هر كس كه ميخواي منو ببر به كربلا×××تا بشم ديونه حسين بي سر و خدا....
اگر دل بسته اي بر عشق جانان جاي خالي كن
كه اين ميخانه هرگز نيست جز ماواي بي دل ها
آرزوم اینه که من هم بشم عاشق خدا جون×××فدای خلقت و هستی که همه هستش از ایشون...
خودم پاکش کردم
چون اشتباها مشاعره نکردم فقط یه شعر نوشتم از خودم