خداحافظ و سلام، آقای گواردیولا!
بارسلونای گواردیولا، یک هفته بعد از سردترین و تلخ ترین شب های نوکمپ به پایان خط می رسد. به پایان می رسد و با مرگ زیبایش رستگار می شود
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] Getty Images
یادداشت | علیرضا ارژنگ زاده
-سایت گل
یک. دهکده کوچک سانتاپدور در قلب کاتالونیای پرشور. دهکده ای که پیش از این هیچ مبارز به نامی را در خود نمی بیند. اما حالا، هشتاد و شش سال پس از مرگ آنتونی گائودی اول، معمار بزرگ دیگری را معرفی می کند. معماری که عمارت دیگری را با همان شکوه کلیسای بزرگ سگرادا بنا نهد، با همان ابهت و همان ظرافت. کاتالانهایی که تا دیروز برج های برافراشته خانواده مقدس و دروازه امیدش را برای دیده شدن داشتند حالا پانتئونی بسیار بزرگ تر و با شکوه تر دارند، بزرگ تر از اسپانیا، بزرگ تر از عصر حاضر؛ بنایی که احتمالاً بهترین تیم تمام تاریخ فوتبال خواهد بود و معمارش هم همان قدر ارج و قرب دارد که معمار ابدی سگرادا؛ سینیور جوزپ گواردیولا، آنتونی گائودی دوم.
دو. "یک سال دیگر خواهم ماند. در پایان این یک سال اگر هنوز احساسم را داشتم می مانم والا به خانه میروم، استراحت می کنم و تلاش می کنم تا آن را دوباره به دست بیاورم". گواردیولا در چهل و یک سالگی برای دومین بار بر بام اروپا می ایستد، یک گام جلوتر از دریم تیم ابدی یوهان کریف و حالا هیچ کس حتی نمی خواهد به این احتمال هم فکر کند. بارسلونای عصر ما بدون پپ معنا ندارد، با این حال او به وعده اش عمل می کند. بعد از دویست و سی و نه دیداری که بیشترشان یک پایان مشترک را انتظار می کشند و هرگز هم تکراری نمی شوند. پر از خاطرات شیرینی که بسیاری را دوباره جذب فوتبال می کند. پر از شب هایی که فوتبال همه زندگی شان می شود. حالا پسران لاماسیا غمگین تر از همیشه روزهای تنهایی را انتظار می کشند.
سه. یک پایان غم انگیز که احتمالا کمک بیشتری به بقای یک جریان الهام بخش می کند. برزیل دوست داشتنی تله سانتانا و سامبای معروفش درست همان شبی ماندگار می شوند که پسرکی با ساق های نحیفش به جانشان می افتد و سلاخی شان می کند، هتریک پائولو روسی در شب تلخ استادیو ساریا. مجارهای جادویی بعد از چهار سال بدون شکست ماندن در آخرین و مهم ترین نبردشان در فینال برن مغلوب معجزه آلمان ها می شوند تا اشک های قهرمان ابدی و بدون جام جام های جهانی، فرانس پوشکاش بیش از همیشه در یادها بماند و حالا بارسلونای گواردیولا، یک هفته بعد از سردترین و تلخ ترین شب های نوکمپ به پایان خط می رسد. به پایان می رسد و با مرگ زیبایش رستگار می شود.
چهار. خداحافظی الهام بخش همفری بوگارت (ریک) و اینگرید برگمن (ایلسا) در عاشقانه تکرار نشدنی کازابلانکا را به خاطر می آوریم؛ زمانی که ریک با تمام وفاداری اش به عشق بازی سال های دور در پاریس، ایلسا را روانه سرزمین خوشبختی می کند و عشق را قربانی رستگاری. درست همان زمانی که خود در فرانسه اشغال نشده و احتمالا در متن جنگ باقی می ماند تا ایلسا را از خطر برهاند و همان مونولوگ معروف که "ما هنوز پاریس را داریم". ایلسا می رود اما خاطرات ریک را هرگز از یاد نخواهد برد. گواردیولا می رود اما مادامی که بارسا هست او را هم در خاطر خواهد داشت. خاطرات چهار سال خوب و بدون شک تکرار نشدنی اش را. "ما هنوز رم داریم، ویمبلی را هم داریم"!
خداحافظ و سلام، آقای گواردیولا!
پیش بینی :مقدمه ای بر یک اتفاق بزرگ؛پپ مدیر/چابی سرمربی
با آغاز عصر او تیم بارسلون به هرچه جام بود رسید و حالا پس از نزدیک به چهار سال و حتی با از دست دادن همه ی آن جام ها نیز ایستاده مورد تشویق قرار گرفت
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] Getty Images
27 سایت گل - اپریل 2012. روزی غم انگیز و سرشار از اندوه درغروب دلگیر بندر زیبای بارسلون. شکست ها و حذف شدن ها چقدر قابل تحمل تر از این خبر بودند: وداع تلخ مرد تاریخ ساز... تلخ تر از شکست. زهر تر از حذف. دردناک تر از بی جام ماندن.
امروز کولزی ها (هواداران بارسا) مزه ای تلخ تر از همه ی این ها را با رفتن او حس می کنند. آنها حاضر بودند زمان متوقف می شد تا امروز نمی آمد. یا اگر هم چنین چیزی اجتناب ناپذیر بود ای کاش لااقل اینقدر زود نمی آمد!
چه دردناک است پیام رئیس از زبان دوستدارانش که: تا ابد از تو متشکریم! یعنی تا ابد دیگر روزهایی چنین باشکوه برای باشگاه تکرار نخواهند شد؟ مگر کسی بعد از رفتن اسطوره هلندی باشگاه چنین جانشینی را پیش بینی می کرد؟ دلخوشی حالا کار هواداران است. از امروز طرفداران بارسا برای رسیدن روزی لحظه شماری می کنند که پپ گواردیولای کبیر که همواره حضورش با شکوه و موفقیا همراه بوده است به باشگاه برگردد و با در دست گرفتن ریاست باشگاه کاتالانی، پروژه گواردیولای مدیر، چابی مربی را کلید بزند تا تیم آبی اناری باز هم بتواند برای چند سال دیگر بر اروپا و جهان سلطه یابد.
شاید هم این تنها بهانه ای باشد که بتوان غم جدایی پپ بزرگ را برای کاتالان ها کم کرد، تا به این امید نبود سرمربی موفق و دوست داشتنیشان کمتر آنها را آزار دهد. یاد اولین حرفش که می افتی تازه میفهمی او چه می خواست و چه کرد: «بی شک مردم به ما افتخار خواهند کرد.» جمله ای که سرآغاز و پایان جانشین خَلَف یوهان کرویف افسانه ای بود.
با آغاز عصر او تیم بارسلون به هرچه جام بود رسید و حالا پس از نزدیک به چهار سال و حتی با از دست دادن همه ی آن جام ها نیز ایستاده مورد تشویق قرار گرفت.
این همان وعده ی تحقق یافته ی مرد محبوب نیوکمپ بود. رسیدن به درجه تیم رویایی. مربی جوان و پرافتخاری که با دستاوردهایش جرات بر زبان آوردن توصیف: «بهترین تیم قرن» را به ما می داد.
حالا طرفداران حاضر در نیوکمپ از جانب تمام هواداران بارسلونا در سراسر جهان برای خداحافظی با پپ دوست داشتنی و به خاطر آنکه ثابت کنند او در تاریخ ماندگار خواهد بود می خواهند روی پلاکاردهایشان این جمله را حک کنند: عاشقت خواهیم ماند، رویا ساز!