بگير بگيره
دوباره تازگي ها گير دادند// صغير و پير و برنا را گرفتند
به عنوان شريك جرم ِآدم// همين امروز حوا را گرفتند
يوزارسيف زنگ زد فوراً صد و ده // و آن ها هم زليخا را گرفتند
به جرم اغتشاش ، ايجاد وحشت // عصاي دست موسي را گرفتند
نموده چون دخالت در پزشكي// يكي مي گفت عيسي را گرفتند
به جرم بخشش آن دو به خالي// جناب حافظ مارا گرفتند
سپس افغانيان هم از لج او// سمرقند و بخارا را گرفتند
خبر آمد كه مجنون خودكشي كرد// به جرم قتل ليلا را گرفتند
ويك شب گشت آمد كوچه را بست// سپس وامق و عذرا را گرفتند
والبته به جرم منكراتي // وايضاً مرغ (عشقا ) را گرفتند
به جرم كشتن سهراب ِناكام // شنيدم رستم آقا را گرفتند
از اول چون كه «او» با ما نبوده// لذا مستر اوباما را گرفتند
طرف شد ازقاچاق ارز دارا // ولي بيچاره سارا را گرفتند
طرفداران اشعار كلاسيك// يورش بردند و نيما را گرفتند
دكان (مطربا ) را تخته كردند// وبيچاره نكيسا را گرفتند
به جرم خوردن بيد مشك و كاسني // عرق خورهاي صدرا * را گرفتند
كمر را چون كه نرمش داد بابا // به جرم رقص بابا را گرفتند
به جرم اختفاي ديش و آنتن // تمام پشت (با ما )را گرفتند
وجالب تر به جرم كشف عورت// پريشب كــّل( مرغا) را گرفتند
به جرم گفتمان هاي سياسي // خانم طوطی و مينا را گرفتند
سُراييدند خيلي ها اراجيف// ولي «جاويد» تنها را گرفتند
* صدرا= نام شهركي در اطراف شيراز
