افزایش طول عمر با خوش بینی!
در گذشته مردم معتقد بودند كه آدمهای خوب عمر كوتاهی دارند. اینباور در قرنهای ابتدایی رشد پیدا كرده بود.
در آن زمان كودكان بسیاری میمردند و انسانها بهراحتی با یك عفونت ساده جان میسپردند. اما آیا بهراستی رابطهای میان شخصیت و سلامت وجود دارد؟ برپایه مطالعات علمی، اثبات این امر كه افكار مثبت یا منفی میتواند روی سلامت فرد تاثیرگذار باشد با دشواریهایی همراه است اما هنوز دانشمندان در پی اثبات این قضیه هستند.
همچنین شواهد بسیار زیادی وجود دارد كه انسانهای منظم، دارای ثبات اجتماعی و خوشبین، خیلی كمتر از افراد تنها، بدبین و ناراضی از زندگی، در معرض ابتلا به بیماریهای مختلف و در نهایت مرگ قرار میگیرند. تحقیقات گویای این مطلب هستند كه خوشبینی، در نهایت زندگی طولانیمدتی را برای شما به ارمغان میآورد، هرچند آن را تضمین نمیكند. طی تحقیقاتی كه طی 23سال توسط دانشگاه «ییل» و «میامی» در «اوهایو» انجام شد این نتیجه به دست آمد كه افراد بالای 50سالی كه به افزایش سن خود با یك دید مثبت و به عنوان یك تجربه شیرین نگاه میكنند به طور متوسط تقریبا 5/7سال بیشتر از دیگران، زندگی میكنند. البته محققان عوامل مختلفی از قبیل نژاد، جنسیت، میزان سلامتی، طرز تفكر و تنهایی را نیز در نظر گرفتند.
انسان آفتابی باشید
تحقیقات دیگری نیز در ارتباط با خوشبینی و افزایش طول عمر وجود دارد. محققان مركز مطالعات «مایو» زندگی و خصوصیات اخلاقی 447 نفر را طی 30سال مورد بررسی قرار دادند. كسانی كه به عنوان «خوشبین» نامگذاری شده بودند نصف افرادی كه «بدبین» یا تلفیقی از «هر دو» بودند به مرگهای ناگهانی دچار میشدند. همچنین این افراد همزمان با افزایش عمر، مشكلات كمتری در مورد سلامت فردی خود پیدا میكردند، محدودیتهایشان كمتر بود، دردهای كمتر و انرژی بیشتری نسبت به دو گروه دیگر داشتند.
در مطالعهای به نام «نیمه پر یا خالی لیوان؟» پژوهشگران به این نتیجه رسیدند كه خوشبینی به این معنا كه مردم وقایع زندگیشان را برای خود یا سایرین تعریفكنند باعث میشود تا در مقابل بیماری قلبی در حد بسیار زیادی مصونیت پیدا كنند. همچنین افراد خوشبین خیلی سریعتر از بدبینان پس از عمل باز قلب بهبودی حاصل میكنند. احساسات منفیگرایانه و بدبینی مزمن را باید به عنوان عاملی در افزایش بیماریهای قلبی در نظر گرفت.
در این قسمت راههایی ذكر شده كه ثابت میكند اخلاق و ویژگیهای فردی در سلامت و طول عمر افراد دخیل هستند. عصبانیت و ناامیدیهای مزمن منجر به مصرف دخانیات یا استفاده از سایر غذاهای ناسالم میشود. یك فرد خوشبین با اراده محكمتری قدم در راه ترك عادات ناشایست میگذارد. یا سعی میكند بههیچوجه به آنها معتاد نشود. این خوشبینی است كه باعث میشود فرد در جستوجوی مشاور پزشكی و پیروی از او باشد. او راهی را برمیگزیند كه از آن طریق خود را از دچارشدن به بیماریهای مختلف دور نگه دارد. این امكان هم وجود دارد كه خوشبینی روی سیستم دفاعی بدن تاثیر مثبت گذاشته و آن را تقویت كند. البته تحقیقات انجامشده در این زمینه تا این لحظه نتایج مستدلی را پیرامون این مطلب ثابت نكردهاند.
وجدان بیدار
باید توجه داشت كه در كنار خوشبینی عوامل دیگری نیز در نظر گرفته میشوند. از آنجا كه شخصیت انسانها از همان زمان تولد و در دوران كودكی شكل میگیرد، گروه تحقیقاتی دانشگاه كالیفرنیا پژوهشهای خود را در سال1920 بر عدهای كودك شروع كردند. نتایج این تحقیقات حیرتانگیز بود. كودكانی كه از همان آغاز كودكی از وجدان خود استفاده میكردند و تقریبا بچههای وظیفهشناسی بودند در دوران زندگی خود با مشكلات و بیماریهای كمتری برخورد میكردند. وجدان و وظیفهشناسی در این پژوهشها براساس خصوصیات اخلاقی زیر تعریف شده بود: نظم شخصی، توانایی توكلكردن، بیم و هراس، ارزشقائلشدن و آرزوی رسیدن به اهداف.
حتی اثبات شده كه دارا بودن این خصوصیات در زندگی خیلی بیشتر از خوشبینی به شما كمك میكند و سبب میشود تا سراسر عمرتان سالم و سرزنده زندگی كنید. شاید خوشبینی هم جزئی از وجدان و ضمیر ناخودآگاه هر شخص باشد. نمیتوان گفت كه فكركردن قبل از انجام عمل كه یكی از پیشنیازهای وجدان سالم است، همان خوشبینی محسوب میشود. اما وجدان میتواند پایه و اساس خوشبینی را برای فرد فراهم آورد.
عقل و شانس را باید در نظر گرفت
خوشبینی بیش از اندازه یا پیروی از وجدان بیش از حد لازم نیز بیفایده است و عواقب خاص خود را به همراه دارد. خوشبینبودن كوركورانه شما را به دردسر میاندازد و بدبینی نیز به نوبه خود فوایدی را به همراه دارد؛ اگر از سانحه رانندگی بترسید، آنگاه با احتیاط رانندگی میكنید؛ اگر از سرماخوردگی دل خوشی نداشته باشید، از خودتان بهتر مراقبت میكنید تا سرما نخورید.
در این قسمت یك سؤال مهم مطرح می شود؛ «آیا خوشبینی باعث بهبود وضعیت سلامت افراد میشود یا افراد سالم خوشبین میشوند؟» در این قسمت فاكتورهای داخلی را هم باید محاسبه كرد؛ تحصیلات، نژاد، عوامل وراثتی، جنسیت، دسترسی به فناوریهای نوین پزشكی و از همه مهمتر ثروت، همچنین گفته میشود چیزی به عنوان شانس هم در این زمینه كاربرد دارد.
بنابراین خوشبینی یكی از عوامل مهمی است كه باید زمینه رشد و شكوفایی را برای آن فراهم آورد. یك فرد بدبین بهشدت نیاز به شادی و خوشحالی دارد. اگر شما خواستار عمر طولانی به همراه سلامت كامل هستید باید ببینید تا چه حد خوشبین یا بدبین هستید.
شاید شما به طور ذاتی انسانی چندان آفتابی نباشید، شاید كودك باوجدان و وظیفهشناسی نبوده باشید، اما باز هم جای امیدواری وجود دارد آن هم برای ایجاد خوشبینی. هیچ وقت برای تغییر و تحول دیر نیست. همه ما میتوانیم از زندگی نهایت لذت را ببریم. بنابراین بیشتر مراقب خودتان باشید، درست غذا بخورید، سیگار نكشید و نرمش روزانه را نیز فراموش نكنید. حتی اگر شما خیلی خوشبین هستید و در زمان كودكی رفتار بینظیری داشتهاید، باز هم انجام این موارد در زندگی به شما كمك میكند.
مردان،بی احساس های احساساتی
چرا مردها نباید گریه کنند؟!
تحقیقات جدید نشان میدهد که زندگی احساسی مردان هم به اندازه زنان پیچیده و غنی است اما در اغلب موارد این امر از مردان- و همچنین از زنان – پوشیده باقی میماند.
با اینکه احساسات همیشه از خصوصیات زنانه به شمار میرود ، اما مردان هم به اندازه زنان احساساتی میشوند و تجربیات عاطفی مشابهی را توصیف میکنند. در یک بررسی در رابطه با هوش عاطفی 500 هزار فرد بالغ ، ثابت شد که هوش عاطفی مردان به اندازه زنان است. مطالعاتی که بر روی زوجها صورت گرفته نشان میدهد که مردان هم به اندازه زنان با میزان استرس همسرشان هماهنگاند و به همان اندازه قادر به حمایت از آنها هستند.
مردان و زنان آه میکشند ، گریه میکنند ، شادی میکنند ، خشمگین میشوند و داد و فریاد راه میاندازند ، اما شیوه پردازش و ابراز احساسات در آنها متفاوت است.
دکتر کلمن، روانشناس و نویسنده میگوید: « احساسات در زندگی مردان در پشت سر و در زندگی زنان در پیش رو قرار دارند.» هورمون تستوسترون بر احساسات مردان تاثیر میگذارد و باعث میشود آنها بیشتر به طبقهبندی و تفکر منطقی بپردازند. به نظر میرسد زنان طبیعتاً با عواطف خود بیشتر در تماس هستند ، در حالی که مردان باید روی این قضیه کار کنند و اگر این کار را بکنند شرایط کاملا برابر میشود. آنها دارای روابط شادتر و زندگی سعادتمندانهتری خواهند بود.
چرا بسیاری از مردان از نظر احساسی ضعیف هستند؟ خوب این تقصیر مغزمردانه است. دکتر دیوید پاول، رییس مرکز بینالمللی مطالعات سلامت میگوید: « سیمکشی مغز مردان متفاوت است.» او توضیح میدهد که ارتباط بین نیمکره چپ مغز، جایگاه منطق، و نیمکره راست مغز، محل عواطف و احساسات، در زنان قویتر است: «ارتباط بین دو نیمکره در زنان شبیه یک بزرگراه است، بنابراین میتوانند به راحتی بین دو نیمکره حرکت کنند. اما در مردان این ارتباط مانند یک کوره راه باریک است که باعث میشود دسترسی به احساسات برای ما مردها چندان آسان نباشد.»
این میتواند توضیحی برای نتایج 125 مورد مطالعه در فرهنگهای مختلف باشد: در این بررسیها مشاهده شد که مردها و پسرها همواره در تفسیر پیامهای غیرکلامی نهفته در ژست بدن، حالت صورت و لحن صدا دقت کمتری دارند.
همچنین واکنش مردان نسبت به احساسات ضعیفتر است و زودتر هم آنها را فراموش می کنند. در آزمایشی که در دانشگاه استانفورد انجام گرفت، عکسهایی از صحنههای تکاندهنده یا ناراحتکننده باعث تحریک بخش گستردهتری در مغز زنان شد. پس از سه هفته، زنان در مقایسه با مردان جزییات بیشتری از این تصاویر را به خاطر داشتند. به همین صورت محققان گمان میکنند که یک زن ممکن است به خاطر بگو مگو یا بیاعتنایی کوچکی که شوهرش مدتهاست فراموش کرده همچنان ناراحت و عصبانی باشد.
پسرها در سن یک سالگی در مقایسه با دختران ارتباط چشمی کمتری برقرار میکنند و به اشیای متحرک مثل ماشین توجه بیشتری نشان میدهند تا چهره انسانها. هم پدرها و هم مادرها با پسرانشان کمتر در مورد عواطف و احساسات صحبت میکنند (به جز خشم)، و دایره لغات ذهن پسرها شامل تعداد کمتری از واژههای مربوط به احساسات میشود.
در زمین بازی- اگر نه در خانه- پسرها یاد میگیرند که جلوی اشکشان را بگیرند و ترسی از خود نشان ندهند. چهره آنها، که زمانی به اندازه دختران نشان دهنده احساسشان بود، با رسیدن به سنین دبستان جدی تر میشود.
در سنین بزرگسالی مردان از کلمات کمتری استفاده میکنند و صحبت کردن را حداقل در جمع ابزاری برای بالا بردن موقعیت خود میدانند، برعکس خانمها که برای نزدیکی به دیگران با آنها وارد صحبت میشوند. مردان حتی هنگام صحبت با دوستانشان هم در حال تبادل اطلاعات در مورد خرید ، ورزش، ماشین یا کامپیوتر هستند.
چرا مردان منفجر میشوند؟
اگر چه زنان هم به اندازه مردان عصبانی میشوند ، اما خشم همچنان یک ویژگی مردانه به حساب میآید. دکتر کنث دیلیو کریستین، روانشناس و نویسنده میگوید: «خشم به این علت به وجود میآید که شخص به علت سرکوب کردن احساسات خودش دچار سرخوردگی شدید میشود با این وجود این کاری است که مردان انجام میدهند، چون میترسند که اگر کمی به احساساتشان بها بدهند دیگر کنترل آن از دستشان خارج میشود. اگر شما همه ابعاد وجودتان را رشد ندهید اگر یاد نگرفته باشید که چهطور با احساساتتان کنار بیایید، تبدیل به سایهای میشوید که فقط بخش کوچکی از شخصیتتان را نشان میدهد و طولی نمیکشد که این بنای سستی که از خود ساختهاید فرو میریزد.»
در مقاله ی بعد حتما با ما باشید تا راهکارهایی ارائه دهیم که یک مرد در کنار مردانگی اش ،احساساتش را هم بروز دهد
و همین طور یک زن بتواند به همسرش برای ابراز احساسات آسان تر کمک کند.
تبیان