کاريکلماتور

از همه چيز سير شده ام به استثناء صبحانه نهار شام.

پر و يز شا پو ر

زندگی قفسی است كه بين ميله های شب و روز آن فاصله ای وجود ندارد.

پر و يز شا پو ر

برای اینکه هم رنگ جماعت شود , جماعت را رنگ می کرد.


"سهراب گل هاشم"

مرگ زندگی را تحمل می كند

پر و يز شا پو ر

از سلام به خداحافظی و از خداحافظی به سلام پناه می برم

پر و يز شا پو ر

با کنار رفتنت

کنار آمده ام

رسول ادهمی

قلمي که مغز ندارد، حتما آبرويت را خواهد برد.


"سهراب گل هاشم"

پایان ندارد
شروع دربِدری

وحید شیردستیان

خودروها تکامل پيدا کرده اند؛ اما خيلي از آدم ها هنوز انسان نشده اند


"سهراب گل هاشم"

خاموشی او گوش را کر می‌کند


سقوط - آلبرکامو

:n29: