بی پیر مرو تو در خرابات ای یار
هرچند سکندر زمانی
Printable View
بی پیر مرو تو در خرابات ای یار
هرچند سکندر زمانی
همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید اخر
نهان کی ماند ان رازی کز ان سازند محفلها
شوخی مکن که مرغ دل بیقرار من
سودای دام عاشقی از سر بدر نکرد
هر کس که دید روی تو بوسید چشم من
کاری که کرد دیده من بی نظر نکرد
مژده ای گل که دگر باد صبا باز امد
هدهد خوش خبر از طرف سبا باز امد
بر کش ای مرغ سحر نغمه داوودی باز
که سلیمان گل از باد هوا باز امد
یاقوت لب لعل تو مرجان مرا قوتنقل قول:
یاقوت نهم نام لب لعل تو یا قوت
قربان وفاتم به وفاتم گذری کن
تا بوت مگر بشنوم از رخنه تابوت
سلام magmagf عزیز بقیه این شعر رو خودم بلد بودم تک بیتی نوشتمش.
از اینکه توجه میکنی ممنونم.
اظهار عجز پیش ستم پیشگان خطاست
اشک کباب مایهء طغیان اتش است
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست
برخيز و به جام باده كن عزم درست
كين سبزه كه امروز تماشا گه توست
فردا همه از خاك تو بر خواهد رست
من به می ناب زیستن نتوانم
بي باده كشيد بار تن نتوانم
من بنده آن دمم كه ساقي گويد
يك جام دگر بگير و من نتوانم
از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتن من جاه و جلالش نفزود
از هيچ كسي نيز دو گوشم نشنود
كين آمدن و رفتنم از بهر چه بود