يار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
_______________________________
مونيكا خانومي شما سروري ولي
مشاعره 1بيت 2بيت نه ديگه...
Printable View
يار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
_______________________________
مونيكا خانومي شما سروري ولي
مشاعره 1بيت 2بيت نه ديگه...
اي هميشگي ترين عشق
درحضورحضرت تو
اي كه مي سوزم سراپا
تاابددرحسرت تو
به تونامه مي نويسم
نامه اي نوشته برباد
كه به اسم تورسيدم
قلمم به گريه افتاد
اي تويارم روزگارم
گفتني هاباتودارم
اي تويارم
ازگذشته يادگارم
به تونامه مي نويسم
اي عزيزرفته ازدست
اي كه خوشبختي پس ازتو
گم شدوبه قصه پيوست
---------------------------------------
محمدجان تاتوباشي گيرندي :biggrin:
تو مرا بدرقه مي كردي هنگام غروب
تو به من مي گفتي :
” صبح پاييز تو ، ناميمون بود ! “
من سفر مي كردم
و در آن تنگ غروب
ياد مي كردم از آن تلخي گفتارش در صادق صبح
دل من پر خون بود
دیشب تو آلبوم عکسام
که می گشتم تو رو دیدم
تا که دیدم گریه کردم
با تو بودم ، میخندیدم
مرا میبينی و هر دم زيادت میکنی دردم/
تو را میبينم و ميلم زيادت میشود هر دم/
می کنه دل از درختا
میشه آواره ی کوچه
کوچه ای که یادگار
روزای رفته و پوچه
میشینه گوشه ی کوچه
چشم به آسمون میدوزه
میکنه یاد گذشته
دلش از غصه میسوزه
همه شهر ایران ز گفتار اوی
ببودند شادان دل و تازه روی
يکى درد و يکى درمان پسندد
يک وصل و يکى هجران پسندد
من درد محبت را هرگز به تو نسپردم..اين عقده ديرين را ميداني و ميدانم.
بر مرثيه ام بنگر نقش رخ خود بيني,..اين قصه غمگين را ميخواني و ميخوانم.
[size=3]ميشه هيچي رو نديد فقط نگاه كرد..روزهاي مقدس و خوب رو فدا كرد.
اما عشق فرياد يك درد عميق...لبهاي عشق رو نمشه بي صدا كرد.
غربت صداي گريه ام درد بي تو بودن..بي صدا شكستنم صداي شعرهاي من
مثل خوشبختي تو دوري از من اما هميشه ...طعم گريه هاي تو تلخي حرفهاي من
من مصيبت رو با رفتنت شناختم..به جاي ترانه هام,مرثيه ساختم.
غصه هام غم نامه اي براي تو شد,هر كلام من فقط صداي تو شد
از منم به من تو نزديك تري اما هميشه ...سردي دوري تو از تن من دور نميشه
درد اين فاصله ها,منو به فرياد ميكشه...توي خرمن سكوتم شعله هاي آتش...[/size]