در نظـــــــــــربازی ما بیخبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند!
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولـــــــــی(!)
عشق داند که در این دایره سرگردانند!
جلوه گاه رخ او دیده ی من تنها نیست؛
ماه و خورشــید همین آینه میگردانند!
عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا
ما همه بنــــــــده و این قوم خداوندانند!
مفلسانیم و هوای می و مطــرب داریم
آه اگر خرقه ی پشمین به گرو نستانند!
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ!!
عشــــــقبازان چنین مستحق هجرانند!
مگرم چشــــــــــم ســـــــــیاه تو بیاموزد کار
ور نه مستوری و مستی همه کس نتوانند!
عشق داند – شعر از حافظ – با صدای محمد رضا شجریان بشنوید!