چه کسی می داند که تو در پیله تنهایی خود تنهایی
چه کسی می داند در پی یافتن روزنه ای در فردایی
پیله ات را بگشا تو به اندازه یک دنیایی !!.
********
من خستهام، تو خستهای آیا شبیه من ؟
یک دل شکستهی تنها شبیه من
حتی خودم شنیدهام از این کلاغها
در شهر یک نفر شده پیدا شبیه من
امروز دل نبند به مردم که میشود
اینگونه روزگار تو ـ فردا ـ شبیه من
ای همقفس بخوان که زِ سوز تو روشن است
خواهی گذشت روزی از اینجا شبیه من
از لحن شعرهای تو معلوم میشود
مانند مردم است دلت یا شبیه من
من زندهام به شایعهها اعتنا نکن
در شهر کشتهاند کسی را شبیه من!!.