-
میخواهم بمانم تنها
و دق کنم
در تنهایی ِ این چار دیواری..
و نفرین کنم
کسی را که تلفن همراه را آفرید!
که هر وقت
دلم برای صدایت تنگ میشود ٬
در دسترس نباشی
و هر وقت
به لحظه ی دیدارت محتاجم ٬
خاموشش کنی!
میخواهم برای همیشه
خاموش شوم...
یا
بروم جایی که
هیچ مشترکی
صدای بوق ِ آزادم را نشنود!
در دسترس نباشم ٬ همین
-
یک روز دیگر هم گذشت.... باز بی تو!
یک شب دیگر رسید....
تاریکی توی دل شب.....
من اسیر هفت توی تاریکی......
و تو توی هزار توی دل من......
و فهمیدم که
تقدیرم تویی.....
اما قسمتم نه!
-
بگذاررئیس جمهور شعار بدهد
- « به من رای بدهید تا بهشت را به شما ببخشم»
من رأی به لبخند تو میدهم
من رأی به شعری میدهم كه پشت یك كامیون نوشته است
به پدرم رأی میدهم
كه به من نان داد
به مادرم رأی میدهم
« رفیق بی كلك مادر»
من به چارلی چاپلین رأی میدهم
كه مرا به درد میخنداند
-
حقیقت همیشه آن چیزی نیست كه میبینیم!
شاید حقیقت جرأت دیدن باشد
یا سكوت بلند یك مرد پای چوبهی دار
حقیقت میتواند تمام حرفهای نگفته باشد
یا فریاد آنكه خودش را از روی پل به درون رودخانه پرت میكند
پسران قابیل
حقیقت را در خاك پنهان كردند
چنانكه پدرشان خیانت را
و ما
از آن پس
پشت پرده ها حرف زدیم
پشت پردهها زیستیم
پشت پردهها عاشق شدیم
پشت پردهها مُردیم
-
اینکه از اینطرف می روم
هیچ ربطی سیاست ندارد
و آنکه ازآنطرف می روم
هیچ ربطی به ترافیک
خیابان ها
یا یکطرفه اند
یا دو طرفه
اینجا
هیچ خیابانی بی طرف نیست
-
این روزها كتابهای تاریخی را بیشتر میخوانم
شاید من از نوادِگان كورش باشم!
یا محصول تجاوز اسكندر به ایران!
و اسكندر محصول تجاوز كورش به یونان
چه كسی میتواند این را ثابت كند ؟
-
وجدانم پُر کار شده ٬
دلم
بهانه ات را میگیرد مدام...
دکتر می گفت:
" یک قاشق چایخوری
از شعرهای نامفهومت را
با یک فنجان باران
دَم کن و
به زور هم شده
به خوردش بده!
تا آرام شود ٬
تا دست بردارد
از سر ِ اینهمه دلتنگی... "
لعنت به این درد ِ بی درمان!
حتی دکتر هم نفهمید
تو که نباشی
نه شعری هست
نه بارانی
نه آرامشی
و
نه حتی منی!
لااقل تو بفهم.
-
یکی بود
یکی نبود
یکی من بودم که هنوز…
یکی تو بودی که دیگر…
-
آرزویم مردن در صدای تو بود
یا رفتن با صدایت
یا خاموش شدن در صدایت
صدای تو چون باد گذشت
و من به دامن تاریکی
آویخته ام
-
اشتباه از شما نبود!
تقصیر من هم نبود!
به جان مادرم
خودکشی هم نبود
زنگ که زدم
اشتباهی
پنجره را
جای در باز کرد
گفتم از شیراز نامه دارید
به جای پلهها
باز اشتباهی
مثل پرندهها از پنجره پرواز کرد