سلام دوستان
وافعاً اين تاپيك بهترينه 3-4 روزه كه دارم اينو از اول ميخونم به كلي روحيم عوض شده واقعاً حيف كه تاپيك به اين باحالي بره صفحه سوم راستي Komail جان اين شكلك ها رو از كجا اوردي؟
Printable View
سلام دوستان
وافعاً اين تاپيك بهترينه 3-4 روزه كه دارم اينو از اول ميخونم به كلي روحيم عوض شده واقعاً حيف كه تاپيك به اين باحالي بره صفحه سوم راستي Komail جان اين شكلك ها رو از كجا اوردي؟
یه بار داشتم غذا میخوردم و ظرف خورشت جلوم بود و وقتی غذام تموم شد خورشت رو اضافی اوردم اومدم اول ظرف خورشت رو پرت کردم توی ظرفشویی و بشقاب خالی رو توی یخچال گذاشتم. خودمم بد جور قاطی کرده بودم.
یه بار همزمان هم تلفن زنگ میزنه و هم زنگ خونه صدا میخوره منم وسط اتاق بودم. توضیح اینکه من عادت دارم وقتی کسی زنگ خونه رو میزنه از پنجره اتاقم نگاه کنم ببینم کیه. خلاصه یه پام رفت طرف تلفن و یه پام طرف پنجره که همون جا وسط اتاق خوردم زمین.
راستی اگر سوتی دارید که به خاطر بن شدن و یا اخراج شدن ویا بالای 118 سال بودن نمیتونید اینجا بگید پیشنهاد میکنم که این سوتیها رو بیایید به ادرس زیر که خودم ساختم بگید و سوتی های معمولی رو که خطر بن شدن رو نداره رو توی همین p30world بگید.
soti.parsbb.com
سوتی1-والا بلا ما چش چرون نیستیم ولی یه مواقعی هست دیگه نمیشه آدم کوتاه بیاد داشتم داشتم میرفتم توی به رستورانه بین راهی یه دفعه یک شخص متشخص که فکر نکنم جمع پارچه هایی که تو لباسش به کاررفته بود بیشتر از 1 متر میشد اومد از جلوی ما رد شد اونم چطوری با لبخند. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .این رستورانیه ام نامرد این در شیشه ای رو انقدر تمیز کرده بود که اصلا قابل تشخیص نبود.این شد که ما به خفت افتادیم میخوام مراحل مراحل انجام کار رو تصویری نشون بدم.-----> [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سوتی2-سر کلاس زبان بودیم (معلممون زنه البته پایه است زیاد گیر نمیدی اینترنت هم زیاد کار میکونه شایدم الان داره این تاپیک رو میخونه) بحث مواد مخدر شد این بغل دستی من هم سن خودم بود گفت این که چیزی نیست تو مدرسه ی ما بچه ها چسب میکشیدن [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] در این لحظه کلاس یه خورده شلوغ شد منم که خیلی تعجب کرده بودم گفتم مگه ...خوله(...--->این یعنی سانسور)تا من اومدم اینو بگم یدفعه کلاس ساکت شد و چشمم راست افتاد تو چشم معلم حالا اشون(معلم) جلسه ی دومی که داره میاد سر کلاس ما.من [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] معلم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سوتی3-مدیر عصبانی اومد تو: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] چشمم روشن چشمم روشن شنیدم بعضی موبایل میارن مدرسه .بچه هایی که موبایل نداشتن [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بچه هایی که موبایل داشتن [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خوشبختانه یا بدبختانه مدیر کسی رو نگشت گفت اگه یک بار دیگه دری رینگ فقط یک بار دیگه رینگ رینگ این صدای چیه این چی بود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] چشمتون روزه بد نبینم موبایل من بود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بقیشو ترجیه میدم تعریف نکنم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سوتی4- یخورده طولانی ولی خیلی باحاله حتما بخونید [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
داداشم یه مدت کافی نت داشت .تابستون دیگه خودش نمیومد.میرفت سر یه کاره دیکه.کافی نتو من میچرخوندم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .نکته ی جالب اینجا بود که کافی نت توی محله ی خودمون بود (عشق و حال).خلاصه ما هم از دولتی سر این کافی نت id همه دخترهای محل رو داشتیم.یدفعه که داشتم با یکیشون چت میکردم (البته آشنا نبود) داداشمم کافی نت بود اونموقع .گفتم پاشو بیا کافی نت اونم پاشد اومد نشست سیستم1 روبروی سرور که ما باشیم خلاصه اینکه مخرو زدیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .
بعد از چند ماه یه شب خلوت که هیچکی تو کافی نت پر نمیزد ساعت 10:30 زنگ زدم بهش گفتم بیا اینجا. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اونم که پایه بلند شد اومد.هیچکس تو کافی نت نبود.چندتا صندلی کنار دیوار بود نشستیم اونجا .حالا دل بده قلوه بستون [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یدفعه دو تامون ساکت شدیمو به هم نگاه کردیم مثل این فیلما بعد من دستو انداختم دور گردنش و داشتیم صورتهامونو به هم نزدیک میکردیم که صدای یه کفش مجلسی به گوش رسید .سرم رو گرفتم بالا [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] فکر میکونین کی بود.مشتری نه بدتر برادرم نهبدتر پدر جان بودن دیدن دیر کردم اومده بود دونبالم.جالب اینجاست که پدر من با پدر دختره همکارن [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ولی خوشبختانه پدرم یه خوبی داره جلوی بقیه آدمو ضایع نمیکنه .گفت:حامد پاشو بریم درارو قفل کردیمو رفتیم خونه پامون که گذاشتیم تو خونه شروع کرد به خندیدن و فیلم کردن ما [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] پدر من یک جوریی آدمو فیلم میکنه از صدتا کتک بدتره .نگو حالا داداشمم خونه ان اونا ام روش .هیچی دیگه همین فقط تا یه ماه تو خونه فیلم بودیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سوتی5-سوار سرویس اتوبوس شدیمو یه راننه داره ماه خیلی ام با ما دنگه .داشتیم میگفتیمو میخندیدیم وبزن و برقص داشتیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] که گفتم ساکت میخوام یه جک تعریف کنم گفتم :یه روز یه ترکه .......................................
همه زدن زیر خنده [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] داشتیم از خنده روده بر میشدیم که دیدم رانندهه اخم کرده یخورده که فکر کردم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یادم اومد که بنده خدا ترکه هیچی دیگه گرفتیم یه گوشه نشستیم تا خونه.(ضمنا ترکهای عزیز به دل نگیرن من خودم ترکهارو خیلی دوست دارم فامیل ترک هم زیاد داریم .از شادترن و سرزنده ترین مردمهان این ترکها)
آقا دمت گرم حال کردم حسابی:46:نقل قول:
ولی به نظر من اسم این سوتی نبود اسمش ضد حال بود اونم از نوع بد جورش:2:
یا حق
__________________
سوتی6-من تا اول دبیرستان همیشه5*8 میگوفتم 45 .یه بار سوم راهنمایی معلممون یه امتحان خیلی سخت ازمون گرفت .من ریاضیم خوب بود .یه سوالشو که هیچکی حل نکرده بود حل کردم جوابش شد5*8 منم نوشتم 45 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .
یک هفته بعد معلم داشت برگه هارو تصحیح میکرد /ماهم سر کلاس گرم صحبت کردن بودیم یه دفعه گفت: باخویش 5*8 چند میشه منم بلند گفتم 45 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] دیدم همه دارن میخندن [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول::39::39::39::39::39::16::16::16::16::biggrin::bigg rin: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
اولين روز اول دبيرستان زنگ چهارم معلم زبان اومد و كلي دليل آورد كه توي كلاس انگليسي نبايد فارسي حرف زد آخر كلاس كه حاضر و غايب كرد وقتي اسم يكي از دوستان را خوند من كلي توضيح دادم اون رفته به يه دبيرستان ديگه (به فارسي)
معلمه همينطور ماتش برده بود و من را نگاه مي كرد
واقعا با هنر نمایی دوستان یکی از بهترین تاپیک های زمان خودش بود
البته مدیریت ووکمن رو نباید فراموش کرد
آره واقعا یادش بخیر
چرا دیگه این تاپیک جون نداره؟
جون میدیم همه با هم دست در دست هم :10::46:نقل قول:
منم سوتی دادم این هوا ( برای تصور کردن اندازه ی سوتی مثل مهماندار هواپیما که می گه دو در در طرفین ، دستتون رو باز کنید ) تا دلت بخواد . وقت بکنم حتما براتون می نویسم .
sooty.coo.ir
وبلاگ سوتی های منه که البته 1 ماهه آپدیتش نکردم ...
سلام دوستان.
یه سوتی از دوستم که همین نیم ساعت پیش داد...
آخر دعای جوشن بودیم که شماره آخر مونده بود که دیدم دوستم کتاب رو بست و خوشحال که تموم شده... یه باره دید که بقیه هنوز دارن می خونن..!!!
بعد که فهمیدم بنده خدا فکر کرده بود شماره 99 ، شماره 100 هستش و اون تیکه آخرشو همین جوری گذاشتن... خلاصه آب شد رفت رو زمین.
یه روز که با دوستام رفته بودیم مسجد ، پیش نماز قبل از اینکه قامت ببنده و الله اکبر رو بگه شروع کرد به گفتن یه سری ذکر و مستحبات و هنوز نماز رو شروع نکرده بود که یکی از این دوستامون یه دفعه مثل برق نیت رو گفت و نمازش رو شروع کرد . ما هم که سریع گرفتیم چی شده تا آخر نماز در یک حالت روحانی و دنیای دیگه ای بودیم ....
ووکی جان تو این مدت معتاد هم شدی ؟!!نقل قول:
یه سوتی از تلویزیون بگم :
شبکه ی 3 داشت در مورد شهر "نور" می گفت ..... و موقع پخش تصاویر و یا فیلمهایی از اون شهر شد
می دونید چی شد: شهر " آمل " رو نشون دادند زیرش نوشتند شهر " نور " :18:
به گابريل عزيز ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
پارسا دوست امسال هيچي ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نه بابا تاپيك رو ديدم ياد قديما افتادم ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه دفعه رفتم تو یه روسری فروشی که فقط روسری های مارکدار داشت
از یه شال خوشم اومد زیرش نوشته بود65000
منم فکر کردم به ریاله... خلاصه شاله رو انتخاب کردم رفتم پولشو بدم... 6500 تومن گذاشتم رو میز
یارو یه نگاهی بهم کرد گفت 65000 تومن خانوم
هیج جوری نمیشد جمعش کنم....
خودتون بقیه شو حدس بزنید
Wookman جان اگه میشه چند تا از سوتی های باحالتو مثل قدیما تعریف کن یه حالی به این تاپیک بده
مرسی
ووکمن خودشو لوس میکنه دیگه این تاپیکو بی خیال شده:27:نقل قول:
یه جورایی به داستان بیشتر از سوتی تشابه داره...
خب ، بعد از یه سال این اولیشه... باید یخورده سوتی های قبلی رو بخونم تا بهتر بنویسم...
امیدوارم که بچه ها ( از جمله نوید! ) کمک کنن تا دوباره این تاپیک رو بیاریم رو پا...
یه بابایی کلی افه برنامه نویسی به زبان html و javascript ( زبان های پایه ای برای طراحی صفحات وب ) میومد...
یه وبسایتی هم داره که انصافا روش بد کار نکرده... سایتش مذهبی هست و صلاح نمیبینم که آدرسش رو اینجا بزارم...
طرف از اون هم مدرسه ای های ( م ز خ ر ف ) هست... ( یه سال از من کوچکتره... خوره به این داوود [از رفقا] بزنه که دست ما رو گذاشت تو پوست گردوی این بابا [خدای برنامه نویسی!] و خودش از معرکه فرار کرد... )
دیروز زنگ اول ، وقتی رفتم سر کلاس یکی از بروبچ گفت برو دم در ، یکی منتظرته... منم رفتم... چشتون روز بد نبینه ، این بابای برنامه نویس رو همون اول صبح ملاقات کردم... [مار از پونه بدش میاد...]
بش گفتم چی شده؟
گفت یه سوال ازت دارم...
گفتم چی؟
یه ورق کاغذ و خودکار دستم داد و گفت که در html چطوری لینک میکنن!!!
همونجا کفم برید... گفتم ضایع هست که ننویسم... براش این کد رو نوشتم:
باید عرض کنم که این کد از پایه ای ترین کد ها هستش و اگه بلد نباشی انگار هیچی بلد نیستی... و اگه این کد وجو نداشت چیزی بنام اینترنت هم وجود نداشت!!!کد:<a href="url"> TITLE </a>
بهش دادم ، گفتم همینو میخوای؟ گفت آره... تشکر کرد و رفت...
زنگ اول تموم شد... رفتیم تو حیاط... دیدم پشت در سالن وایساده... سعی کردم با فاصله زیاد ازش رد شم...
زیر چشمی یه نگاهی بهش انداختم ، دیدم با یه تهفه تر از خودش داره حرف میزنه و یه چیزی رو کاغذ مینویسه...
روی کاغذ زوم کردم... دیدم همون کدی که نوشته بودم براش رو داره برای اون تهفه تر از خودش تعریف میکنه...
با بروبچ داشتیم میرفتیم تو حیاط... نتونستم درست تصمیم بگیرم... [چون داشتم با یکی از رفقا حرف میزدم] وقتی داشتم میومدم خونه یاد این ماجرا افتادم... با خودم گفتم که بد نبود همونجا میرفتم جلو و بهش میگفتم این همون کدی نیست که بهت گفتم زنگ قبل؟!؟
فکرش رو بکنید! آخر سوژه میشد تو مدرسه...
نه به جان مهدي ، اون نامرداي هم رديف من كم پيدا شدن واسه همين يه خورده واسم بي ارزش شده ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
حالا اينو داشته باش :
همين الان داشتم از خواب بيدار ميشدم (ساعت 1.45 ب.ظ ، جمبههههه)
قبل از اينكه پاشم ، هي تيليفينمون زنگيد ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم حس و حال پاشدن و جواب دادن رو نداشتم ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يهو رفت رو منشي و طرف خواست پيغام بذاره ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
( نكته: اين تيليفينمون يه خورده قاط داره ، وقتي ميره رو منشي صداي تو خونه رو واسه طرف ميفرسته ! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
وقتي اون بنده خدا ميخواست پيغام بذاره من هي مسخرش ميكردم و ميخنديدم ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يهو گفت نويد خونه هستي !!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟ ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همچنين كپ كردم انگار داشتم لال ميشدم ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گفت باشه وقت خودش حالت رو ميگيرم ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ما نيز براي رفع بلا دعا نموديم ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ووكمن شهيد شد رفت!
نمي دونم اين سوتي هست يا حماقت يا هر چيزي ديگه...
من ترم پيش فقط يك درس تئوري داشتم كه اونو هم افتادم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
البته بگم، رياضي بودا! سخته؛ مي فهمي داداش..سخت! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ای ول به ووکی دوباره برگشت به آواتار محبوب من
mr. wookman
خیلی خوب شد اواتارتو عوض کردی
قبلیه خیلی ترسناک بود:دی
ویرایش شد......
اخه تاپیک بره پایین که ترش نمیره
اینم در نوع خودش یه سوتی بود دیگه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
يكي از سوتي هاي اخير؛
يه مونث تماس گرفت ، سلام ، چاكرم ، خوبي؟!!!!!!!!!!! گند زدم:27:
بعد از یک تابستان با کامپیوتر و کیبرد رفتیم سر کلاس و مشغول جزوه نوشتن شدیم که رسیدم به یه کلمه که توش حرف "ژ" داشت..
یهو خودکارو گذاشتم رو دفتر و میخواستم و "ز" shift رو بگیرم ...که دیدم کیبرد جلوم نیست:31:
سلام
منم یدونه میگم
تو خدمت بعضی وقتا نماز اجباری میشه! یکی از بچه ها بعد از نماز که ملت بهم دیگه دست میدنو میگن قبول باشه یه بنده خدا بهش دست داد رفیقه ما بهش گفت سلام !
واسه خودمم یه همچین چیزی پیش اومد تقریبا" ...رفتم سوپر مارکته محل بعد از احوال پرسیو اینا فروشنده گفت بفرمایید چشمم به یخچالش بود یهو نیگاش کردم با یه حالت مسخره که دست خودم نبود گفتم سلام انگار که تازه دیده باشمش فروشنده روده بر شد ...
خواستم یدونه بگم ولی دومیشم گفتم کسی مچ گیری نکنه:d
من تنها سوتی ای که دادم مربوط میشه به دوران کودکیم که رفته بودم دستشویی و داشتم برای خودم با صدای بلند آواز می خوندم :19:.خلاصه کارم تموم شد و اومدم بیرون دیدم چندتا مهمون اومدن خونمون نشستن رو مبل دارند با لبخند به من نگاه می کنند.:20:
راستش اولش نفهمیدم :whistle:ولی بعد از اینکه رفتم تو اتاق تازه دوزاریم افتاد که صدای آواز منو شنیدند.
از اون موقع به بعد حتی تو دلم هم آواز نمی خونم.:37:
ببخشید اگه بی مزه بود ولی برای من خیلی سوتی ناراحت کننده ای بود که تاثیرشو می تونید تو خط بالا ببینید.البته بعد از خوندن سوتی های شما دوستان کلی به اعتماد به نفسم اضافه شد.
والاه تعریف از خود نباشه !!!! ولی من یکی مثل شماها سوتی های تابلو ندادم !!!!:8:
اصلا یادم نمیاد که سوتی فجیع داده باشم !!! آخه خونواده مارو بدجوری ضد اطلاعاتی و حواس جمع بار آورده که بعضا خودم از این حواس جمعی خودم کف میمونم !!!!:31::31:
اما آخرین سوتی که به چشم دیدم مربوط به اخبار ساعت دو کانال یک روز یکشنبه همین هفته بود که جناب آقای بابان بعد از اتمام دموی اخبار بدون هیچ سلام و علیکی رفت سر اصل مطلب !!!!!:27::27:
بنده خدا اینقدر هول شده بود که سلام یادش رفت !!
نمیدونم چرا !!!! ولی اخیرا صدا و سیما سوتی زیاد میده !!!:27:
سلام
یکی مونده به آخرین سوتی بنده ، زدن یه تاپیک به اسم سوتی بود . و نتیجه اش چندین مورد یادآوری در همون تاپیک و 11 تا پ خ تهدید آمیز بوده .
اما آخرین سوتیم مال همین 30-35 دقیقه قبله که تا سرد نشده براتون سروش میکنم :
خانوم مراجعه کننده دو سه تا فرمایش کرد و منم در جواب گفتم :
روی تخم چشمام .
ولی متاسفانه ظاهرا چشمام رو نگفتم .
هنوزم دارم از خجالت شرشر عرق میریزم .
آبروریزی از این مسخره تر دیدین ؟
این دومین باریه که طی 2-3 ماه اخیر این سوتی رو میدم ، شما میدونین جریان چیه ؟