چو در طاس لغزنده افتاد مور , رهاننده را چاره باید نه زور
سلام
ماجرای باز کردنِ درب آپارتمان با قوطی نوشابه !!!!
شب ساعت 10 توی آپارتمان یکی از دوستان بودم که یهو شنیدیم از توی پله ها صدای جر و دعوا و داد میاد
هر دو تامون پریدیم بیرون ببینیم چی شده که یهو باد زد و در آپارتمان رو بست !!!!
اب داد بیداد , حالا بیا و درستش کن . همه زندگیمون هم توی آپارتمان بود . موبایلامون , کلیدها و کیف پول و غیره . خلاصه ما موندیم پشت در با دست خالی و جیب خالی
به دوستم گفتم کلید زاپاسی چیزی قایم نکردی توی پارکینگ ؟ گفت نه .
یکی از همسایه ها داشت از پله میومد پائین . ماجرا رو بهش گفتیم و از موبایلش زنگ زدیم به آتشنشانی گفتیم جریان اینه و پنجره هم بازه و آپارتمان هم طبقه ی دومه . میشه یه نردبون شش هفت متری بفرستین ؟
گفتند اگه نوزاد یا آدم معلول و مریض توی خونه باشه ما میایم اما شما باید زنگ بزنید به کلیدساز بیاد بازش کنه
از 118 شماره ی دو تا کلید ساز رو گرفتیم و زنگ زدیم گفتند دورند و فردا صبح میتونند بیان
ای داد بیداد . حالا چکار کنیم ؟ بخوابیم پشت در تا صبح ؟؟؟!!!
چی نجاتمون داد ؟
جواب:
3 ماه قبل از این ماجرا بنده رفتم توی یک فروشگاه قفل فروشی تا قفل بخرم .
یک قفل دیدم که زبانه اش این شکلی بود
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با کنجکاویِ همیشگی پرسیدم این قفل چرا زبونه ش این شکلیه ؟ به چه درد میخوره ؟
گفت وقتی زبانه این شکلی باشه دیگه نمیشه از بیرون درب رو باز کرد
گفتم مگه قفلهایی که زبونه ش معمولیه میشه بازش کرد ؟؟!!
گفت بله , با چیزی شبیه به کارت بانک یا کارت شارژ که ضخیم و انعطاف پذیر باشه میتونند راحت بازش کنند به شرطی که در با کلید قفل نشده نباشه یعنی فقط بسته باشه
کارت رو میزنین بین در و چهارچوب . زبونه هم که مثلثی شکله . کارت هلش میده و میره کنار و در باز میشه . راحت و بی صدا .
همین اطلاعات به ظاهر ساده مشکل ما رو حل کرد
به دوستم گفتم وایسا , گمونم فرجی شد و احتیاجی به کلید ساز و نردبان و خوابیدن پشت در و اینها نیست . خودمون بازش میکنیم
گفت چجوری ؟؟؟!!!
گفتم وایسا تا بیام
رفتم توی خیابون تا چیزی پیدا کنم که شبیه کارت بانک و کارت پایان خدمت و گواهینامه و اینها باشه . مثلاً یک تکه پلاستیک پهن
جلوی آپارتمان یک سطل زباله بزرگ چرخ دار بود و خوشبختانه هنوز ماشین شهرداری نیومده بود و پر از کیسه های زباله بود
اما خوشبختانه لازم نشد برم سراغ کیسه ها . یه نفر لطف کرده بود نوشابه خورده بود و قوطیش رو انداخته بود کنار سطل روی زمین . برای اولین بار خوشحال شدم که یه نفر آشغال ریخته توی خیابون . گفتم خودشه .
قوطی نوشابه از ورق نازک آلومینیوم درست شده که تقریباً همه ی آقایون میتونند با دست پارش کنند .
پارش کردم و تاش کردم روی هم تا هم ضخیم تر بشه هم لبه اش تیز و برنده نباشه و بتونه راحت بره لای درب و چهارچوب و زبونه رو هل بده و بزنه کنار
وقتی برگشتم بالا دوستم گفت این چی چیه آوردی ؟؟؟!!!! با این میخوای در رو باز کنی ؟؟؟ چجوری ؟؟؟!!!!
بهش گفتم وایسا تماشا کن فقط
چون بار اول بود , اولش ورق رو زدم لای در , پائین تر از زبونه و تا آخر رفت توی آپارتمان !
فهمیدم که زبونه بالاتر هست . بار دوم درست خورد به زبونه ی قفل و کمی هم درب رو کشیدم سمتِ خودم تا فشاری نباشه روی زبونه .
با یک فشار کوچیک به ورق آلومینیوم زبونه رفت کنار و در باز شد
POWER OF SCIENCE - قدرتِ علم و دانش
:20:
دوستم دهنش از تعجب باز مونده بود .
گفت ایــــــــوَل , عجب کلکی , این رو از کجا یاد گرفتی ؟؟؟!!!
ماجرای مغازه ی قفل فروشی رو بهش گفتم و اینکه چقدر ارزشمنده که وقتی کسی چیزی بلده و داره بهت یاد میده , ساکت باشی و با دقت گوش بدی و یاد بگیری چون دانستن خیلی خیلی بهتر از ندانستنه
همون زبونه ی عجیب قریبی که در مغازه دیدم و کنجکاویِ بنده و سوالم که به چه درد میخوره و جواب مغازه دار و با دقت گوش دادنِ بنده و یاد گرفتن اون معلومات به ظاهر ساده و بی اهمیت , مشکلمون رو اون شب حل کرد .
:20:
یادتون باشه دربِ آپارتمان باید از داخل قفل باشه وگرنه میشه از بیرون راحت بازش کرد چون 99% از درها به سمتِ داخل باز میشه و این یک حفره ی امنیتی به وجود میاره برای باز کردن دری که قفل نیست