-
توآبروي عاشقي روپاك بردي
دارم جدي مي گم براي من مردي
چقدرساده بودم كه باورت كردم
عزيزم بودي وخونم ومي خوردي!
توكه بردي ودوختي و بهونه ساختي
امابدون كه توعاشقي باختي
عشق وچه ارزون ومفت فروختي،باختي باختي
يادمي گيرم ازتواينوكه برم به يك بهانه
اسم اين كاروبزارم،راه حل عاشقانه
توي اوج اشك عشقي ،يادمي گيرم كه بخندم
هركي سوخت وباخت مهم نيست،مهم اينه من برندم...
-
می نوش ندانی از کجا آمدهاي خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت
-
تو کت ای دل مکان در کوی یار است
تو کت روز و شبان آنجا قرار است
-
تا كي كشم عتيبت از چشم دلفريبت
روزي كرشمهاي كن اي يار برگزيده
-
-
در ده به ياد حاتم طي جام يك مني
تا نامهي سياه بخيلان كنيم طي
-
ياران موافق همه از دست شدند / در پای اجل يکان يکان پست شدند
بوديم به يک شراب در مجلس عمر / يک دور ز ما پيشترک مست شدند!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-
درِ سراي مغان رُفته بود و آب زده
نشسته پير و صلايي به شيخ و شاب زده
-
هرج و مرجي شود انر دل اين عالم خاك / كه به راحت نتوان وسعت آن پنداري
بعد از آن جنگ ولايت شود از جانب غرب / هر جهودي شود آن دم صنم عياري
-
يك حرف صوفيانه بگويم اجازت است
اي نور ديده صلح به از جنگ و داوري