داداش نصفه شبی..شب تولدم کلی خندوندیما...نقل قول:
Printable View
داداش نصفه شبی..شب تولدم کلی خندوندیما...نقل قول:
اینم سوتی موزیک ویدئوی رضایا و آرمین :
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نوشته :
rezaya ft. armin & 2afm
:2::2::2::2::2::2:
لینک دانلود هم بذار دیگه بابانقل قول:
سوتی خشک و خالی که .................................................. .....................................
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] جالب بود!!!نقل قول:
چند بار با فندک مچتو گرفتن!!!؟؟؟؟ :27::21:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
تولدت مبارک!!!
ای مشکوک!!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یه حرفایی میزنی که کسی زیاد نفهمه!!!:19:نقل قول:
یهو دیدی یه حرفی زدی که فقط خودت و چند تای دیگه میفهمن که فوشه!!!:27: (شوخی بودا!)
تقریبا!!!:8:نقل قول:
این کلمه رو به اسم خودت ثبت کردی الان ؟
نه بابا!!! گفتم دور هم باشیم!!!:10:
ای خلافکار!!!! :21:نقل قول:
دوستان گفتن بهترین سوتی خودتون رو تعریف کنید منم این سوتی رو که امروز تو جاده دادم رو میخواستم تعریف کنم اول شب اما رفتیم واسه شام و بعدش یادم نبود الان دوباره اومدم تو تاپیک یادم اومد...
حتما در جریان هستید که من رامسر بودم. امروز داشتیم برمیگشتیم. خوب منم که راننده جاده ... طبق معمول پشت فرمون بودم. بین آمل و بابل بودیم تو ماشین همه خواب بودن منم حوصله م سر رفته بود سر به سر ماشینایی که میخواستن سبقت بگیرن میزاشتم. یهو دیدم از دور یه زانتیا با سرعت داره میاد تند تند چراغ میده. راه دادم که رد شه اما همین که نزدیک شد سریع انداختم جلوش... اومد از چپ سبقت بگیره من کشیدم اونور دوباره اومد راست منم انداختم تو راست خلاصه کلی اذیتش کردم از آینه عقبو نگاه میکردم میخندیدم هی جفت راهنما میزدم ... یهو دیدم یه دست از تو ماشین اومد بیرون و یه چراغ گردون نصب کرد رو سقف ماشین :18: من رنگم عین گچ سفید شد ... یارو اشاره کرد بزن کنار... هی به خودم میگفتم عجب غلطی کردما. زدم کنار پدرم بیدار شد گفت چی شده... گفتم هیچی دستشوییم گرفته تو بخواب... اما از شانس گند من پدرم پشت سر رو نگاه کرد و ماشین گشت نامحسوس رو دید... هیچی دیگه با کلی التماس و خواهش و تمنا بی خیال شدن. اما تو پرونده م ثبت شد :41:
ایندفعه که دوستای ناباب نبودن!!!:27::21: خورزو بود ولی!!!:27:
تولدت مبارک...نقل قول:
یه سوتی دیروز رو یادم اومد!!!
دیروز با دوستم رفتیم تو کلاسمون (کلاس زبان) دیدم که کولر روشنه اما خنک نمیکنه. رفتیم به زنه که مسئول بود گفتیم اونم گفت که پنکه هست اما کلاسای دیگه لازم دارن چون کولر ندارن!. ما گفتیم بریم هرجوری شده بیاریم! رفتیم توی یه کلاسی و به راحتی پنکشونو ورداشتیم داشتیم میووردیم که گفتن ااااا. پنکه ما رو کجا میبرین؟ گفتیم دفتر گفته اگه هم ندین میریم گزارش میدیم!!! بعد داشتیم میووردیمش بیرون که همون خانومه جلومون وایساده بود میخندید!!!!
دیگه هم نرفتم باهاش حرف بزنم!!!!!
اینقدر بده وقتی حرفی را از کسی نقل قول کنی که نگفته ، تازه همون موقع جلوت سبز بشه!نقل قول:
راستی من آواتارم را عوض کردم ولی زیاد تغییر ندادم تا بشناسیدم :دی
توجه کردید ووکمن از توی تگ برداشته شد؟
------------------------------------------
یه بار با رفقا نشسته بودیم و گرم در سخن! ناگهان من یه خاطره از خودم ول کردم: یه بار با رسول داشتیم میرفتیم دوتا گربه هم داشتند با هم کنار جوی آب میرفتن. من با سنگ زدم ولی سنگ خورد وسط دو تا گربه به دیوار و هردو از ترس فرار کردند و یکی از این سو و یکی از آن سو گریخت. ناگهان این رسول که در جمع ما بود گفت که : آره!! راست میگه اون نره از طرف راست رفت و ماده از طرف چپ!!!!!!!!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بهش گفتم تو اون تاریکی تو چطور جنسیت اینها را تشخیص دادی :دی
مرسی و...........ممنونم:11:نقل قول:
این که نوشتی رو سوتی حساب کنیم ؟نقل قول:
اگه اره خودت بگو چند تا حسابش کنیم ؟
حالا ما یه بار مچت رو گرفتیم . تو چرا شاکی می شی ؟ (منظورم جریان اون V=q و لرزش تن دانشمندانی چون بور و . . . )نقل قول:
نوشته شده توسط pouria007]
better:
more description plz
or
plz descripte more about this
Nevermind mr
جون خودتون اين همه نقل قول نكنين به قول بچه ها آدم گوزپيچ ميشه توروخدا نكنيـــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــد