-
مي خواستم ترانه يي باشم
كه بچه هاي دبستاني از بر كنند
دريا كه مي شنود
توفان اش را پشت اش پنهان كن
و برگ هاي علف
نت هاي به هم خوردن شان را
از روي صداي من بنويسند .
مي خواستم ترانه يي باشم
كه چشمه زمزمه ام كند
آبشار
با سنج و دهل بخواند .
اما ترانه ي غمگينم
و دريا ، غروب
بچه هايش را جمع مي كند كه صدايم را نشنوند .
نت هايم را تمام نكرده
چرا
رهايم كردي...
-
تو نیستی و .....
اما میدانم که در راه آمدنی
و این تسکین دل نا آرام من است...
-
پيراهن زرد مي پوشي
خورشيد
آينه اش را پيدا مي کند..
-
کشتی های عتیق شما
در آب های من پهلو گرفته اند
ملوانان سالخورده، هنوز
میخانه های فنیقیقه را خوب به خاطردارند
***
شب های پرستاره بغداد را
به یادتان می آورم
و دخترم شهرزاد را
که طعم قصه هاش هنوز
زیر پلک های شماست
***
زرتشت، موسا، مسیح، محمد
پسران منند
ودختران من
مریم و هاجر
دو ماهپاره در هلال خصیب
***
درمن به تحقیر منگرید
من
خاورمیانه ام .
-
از شاخه های پائیز افتاد
در آبروی تلخ
از منظرم گریخت
دیروز
فردا
خیلی ناهموار است
طعم تلخی دارد
کنار آمدن با
امروز…
-
اصلا ً به ديدنم نيا
دوستت دارم را توي گل هاي سرخ نگذار
برايم نيار
اصلا ً به من
به ويلاي خنده داري در جنوب
فکر نکن
سردرد نگير
عصبي نشو
اصلا ً زنگ در
تلفن
خواب
خيال
خلوت مرا نزن
اين قدر نمک روي زخم من نپاش
اصلا ً نباش
با اين همه
روزي اگر کنار بيراهه اي عجيب حتي
پيدايم کردي
چيزي نگو
تعجب نکن
حتما به دنبال تو آمده بودم
-
عشق
تمام عمر
مصرعی نگفته بود
از بیتی دشوار
منتظر سرودهشدن
الهام ناصری
-
یک روز
روی اینهمه بغض بی دلیل
پارچه ای
به رنگ سکوت می کشیم
و
برای همیشه
فراموش می شویم
بگذار بعضی ها خیال کنند
ما مرده ایم.
-
مشت مشت
دیوانگی توی دیوار
مشت مشت
آب یخ توی صورت
برای تسکین درد تبدیل خوش باوری به نا باوری
مهدیه لطیفی
-
از ميان تمام
بازيهاي كودكانهمان
تنها "يادم تو را فراموش"
را
خوب بلد بودي