یه گیمر واقعی تو بدترین شرایط هم ترینر نمیزنه ! :5:نقل قول:
Printable View
یه گیمر واقعی تو بدترین شرایط هم ترینر نمیزنه ! :5:نقل قول:
من اعتراف میکنم که فقط یکبار اونم برای DMC 3 ار ترینر استفاده کردم ولی بعد فهمیدم که چه اشتباهی کردم و 4 رو خودم رفتم.
اصلآ حال نمیده با ترینر
مزه ی بازی میره
وقتی گیم پلی یکنواخت باشه و فقط بخوای ببینی آخرش چی میشه ترینر راه خوبیه. من خودم برای alan wake دستی مقدارها رو زیاد کردم. چرا؟نقل قول:
چون گیم پلی خستم کرده بود فقط می خواستم بدونم آخرش چی میشه.
برای بازی های جذاب مثلا COD به هیچ وجه استفاده نمی کنم چون مزه بازی میره و گیم پلی هم اصلا یکنواخت نیست و جذابه.(پس برای اکثر بازیها که گیم پلی خوبی دارن اصلا به ترینر فکر نمی کنم.)
من به شما استفاده از save رو پیشنهاد میکنم:27:نقل قول:
به نظرمن یک نکته متناقض توبازی وجودداره
اگه دقت کنیدتواون یه هفته ای که تاریکی وجودش روتسخیرکرده تاداستان خودشو بنویسه گفته شده که قسمتی ازآلن که تسخیرنشده بود تونسته نقشه فرارشو بنویسه،خب تااینجا مشکلی به نظر نمیاد این تناقض زمانی به نظرمیرسه که آلن برای فرارش ازتوماس زین استفاده کرده درحالی که تااون زمان آلن زین رو نمی شناخته وازوجودش باخبرنبوده درحقیقت اولین بارکه این اسم به گوشش میرسه فکرکنم بری بود که داشت اطلاعاتی اززین به آلن میداد.
نظرشماچیه؟
راستی چراهرچی تو اسپویلرمی نویسم نشون نمیده؟
اولین بار آلن توی جاکفشی خونه ی دریاچه ی کالدرون که پر بود از کتاب های زین اسم زین رو می بینه و تو کتاب هاش داستانشو می فهمه اما چون حافظه اش رو از دست داده(اون یک هفته) وقتی بری داستان زین را براش میگه چیزی به یادش نمیاد:46:نقل قول:
منظورتون اینه که تواون یه هفته باتوماس زین ازطریق کتابهاش که توکابین بوده آشناشده،این موردروشماخودتون استنباط کردین یاتو خودداستان بازی بیان شده؟نقل قول:
این کتابهادرموردسرگذشت توماس زین بوده که تونسته با زین کاملاآشنا بشه؟تااونجایی که به یاددارم سرگذشته توماس زین رو سینتیا(بانوی روشنی)نوشته بوده نه خودتوماس زین
دقیقا تو یکی از تلویزیون ها که خود به خود روشن میشن این موضوع معلوم میشه ومن از خودم در نیاوردم( تو داستانایی هم که نوشتم هست) آلن تو تلویزیون میگه که اونا همه مال زین بودن:46:نقل قول:
میشه یه نفر بگه دو تا DLC که توی بازی هست یعنی signal و writer داستانش چیه ؟ چون حوصله ندارم این دو تا رو برم؟
داستان نداره فقط بازبینی داستان اصلی بازی باید باشه. و شاید جزئیاتی بیشتر.نقل قول:
به یاد سیو نبودم:31:نقل قول:
بچه هاچی شد .بحث رو ول کردین؟
نظر من در مورد الن بیمار بودن اون هست.بنظر میاد دچار بیماری چند شخصیتی شده.
الن از بچگی تاریکی براش وحشتناک بوده و الان تاریکی ذهنشو اشغال کرده.
الن الیس رو از دست داده و بیماریش تشدید شده و به داستان سرایی رو اورده تا الیس رو زنده کنه(مثل کسانی که یک اتفاق تلخو برا خودشون رو باور ندارن و همش دنبال یه راه هستند)(البته طبق روانپزشکی چند شخهصیت ها باورهاشونم با هم فرق داره.شاید الن میخوات اون شخصیتی باشه که علاقه به الیس داره)
خود الن هم شاید ندونه 1 سال پیش کی بوده و چند نفر بوده.یا چکارهای کرده چون چند نفر توی بازی اسامی مختلف بهش دادن.(مثلا وجود مستر اسکرچ که یکی از شخصیتای النه)
توماس زین (که اونم با اینکه میگه نه خالق النه نه خود الن. ) ولی باز هم میشه گفت شاید یکی از شخصیتای الن باشه. البته یه حدس دیگه هم دارم که این توماس میتونه صدای از بیرون ذهن الن باشه و میشه گفت دکتر مداوا گر الن هست و قصد خارج کردن الن از اشفتگی ذهنش داره.( کلیکر دست الیس بود نه توماس)
اینم چندتا دلیل که الن بیماره:
از هم گسيختگي شخصيتي يک فرايند ذهني است که بر اثر آن ارتباط طبيعي ميان افکار، خاطرات، احساسات، حرکات و هويت فردي از ميان مي رود. به واسطه ي اين از هم گسيختگي، برخي از اطلاعات خاص که در حالت عادي مي بايست در ارتباط با ساير اطلاعات موجود ديگر در مغز باشند، انسجام و اتصال خود را از دست مي دهند. برخي از پژوهشگران بر اين باورند که از هم گسيختگي بطور مستمر ادامه پيدا کرده و گسترش مي يابد و ممکن است از خيال بافي هاي روزانه شروع شده و تا تجزيه ي کامل هويتي ادامه پيدا کند.
اين شخصيت هاي متفاوت ممکن است تا حدودي از وجود يکديگر آگاه باشند، اما در هر زمان تنها يکي از آنها کنترل رفتار بيمار را به دست مي گيرد. انتقال شخصيت به شخصيت هاي ديگر به صورت آني و به واسطه ي نوعي تنش صورت مي پذيرد
دليل دقيق ايجادبیماری به روشني مشخص نيست، اما معمولاً در کودکان به دليل آزار و اذيت هاي فيزيکي و جنسي پديد مي آيد. در اين وضعيت کودک از اين اختلال به عنوان نوعي عامل دفاعي استفاده مي کند. آنها همواره حالات رواني خود را تغيير مي دهند تا به اين طريق در ذهن خود به کسي اجازه ندهند که آنها را مورد آزار و اذيت قرار دهد. در برخي موارد نيز دليل ايجاد بيماري به آسيب هاي مغزي و صرع نسبت داده مي شود. ابتداي دوره ي آغازين بيماري معمولاً در سنين کودکي بوده
چند شخصيتي، که مي تواند به طور متوسط شامل 10 هويت متفاوت باشد و در برخي موارد تعداد آن تنها به 2 مورد محدود شده و در برخي موارد ديگر از 100 مورد نيز بالاتر مي رود.
آشکار کردن شخصيت هاي رفتاري متفاوت، و بروز عملکردها و رفتارهاي فيزيکي نامتعارف و متناقض.
احساس ضعف حافظه، و خارج شدن از دايره ي زمان (به عنوان مثال بيمار نمي تواند افراد و مکان ها را به خوبي به خاطر سپرده و يا به ياد بياورد(
بيشتر بيماران دچار افسردگي شده و افکاري پيرامون خودکشي به ذهن آنها خطور مي کند.
رواج نقص فردي
3/1 از مبتلايان به اين بيماري دچار توهمات ديداري و شنيداري مي شوند.
فرايند رشد بيماري در حدود 5.9 سال به طول مي انجامد.
علائم مربوط به افسردگي افزايش پيدا مي کند.
وجود حداقل دو شخصيت متفاوت که هر يک شامل الگوهاي تفکري، احساسي، و ارتباطي مخصوص به خودشان باشند.
حداقل دو شخصيت مختلف که کنترل رفتاري فرد را از يک زمان به زمان ديگر به دست گيرند.
ناتواني بيش از اندازه در به ياد آوردن اطلاعات مهم فردي که شباهتي به يک فراموشي معمولي نداشته باشد.
روشها ، رفتارها و باورهائی دریک فرد که با دیگر شخصیتهای وی در زمانهای دیگر شباهتی با هم ندارند . پیدایش سردردهای غیرمنتظره و یا سایر دردهای جسمی .
اختلال مسخِ شخصیت ، این اختلال با تغییر مداوم و عود کننده در ادراک شخص از خود ، به حدی
که احساس واقعیت نفس موقتاً از بین می رود ، مشخص می باشد
اختلال یا از بین رفتن احساس واقعی زمان برای بیمار .
مسخ واقعیت ، دگرسان بینی محیط ، احساس دگرگونگی واقعیت ، احساس اینکه محیطِ شخص تغییر یافته است. مسخ واقعیت در بسیاری از موارد با مسخ شخصیت همراه است .
کاهش زیاد در میزانِ حافظه .
افسردگی .
برگشتهای مکرر و سریع خاطره با سیر قهقرائی به زمان حادثه
.
پیدایش ناگهانی عصبانیت بدون وجود علت منطقی .
حملات مکررترس شدید همراه با اضطراب .
ترسهای بدون توجیه یا غیرقابل شرح دادن .
شنیدن صدای شخصیت هائی که در درونِ ذهنِ فرد قرار دارند .
چند شخصیتیها دسته بندی میشن مال الن میشه گفت بينابيني هست یعنی :
تحريك پذير، داراي شخصيت ناپايدار و تغيير شخصيتي هستند. احساسات خود از جملهخشم، ترس و احساس گناه را نابجا بروز مي دهند. نمي توانند خود را كنترل كنند.
زمانی یک علامت مرضی با شدت زیاد درطول یک روز مشاهده می شود و زمانی هم حالت طبیعی و عادی و گاهی افزایش در کارآئی بیمار در زمانی دیگر ملاحظه می گردد .این اختلال به صورت تئوری با سابقه ی داشتن زندگی بسیار پراسترس و سوابق زندگی پر طلاطم ، رشد و نمو در شرایط پر رنج و بی محبت و استعداد ذاتی یا زمینه ی مناسب برای ایجاد شکاف و شقاق بین خاطرات و تجربیات کسب شده بــا محتویات ناخـود آگــاه ایـجاد می شود
اینم چند علایم دیگه:
خاطرات و احساسهای صدمه دیده که به منطقه ی مادون آگاه رانده می شوند ، بعد در آنجا به صـورت یک شخصیت مــجزا شـکل می گیرند و به صورت ظاهری تا حدودی هم تحول و تغییر پیدا می کنند .
این روند ناراحت کننده ی شخصیت یا هویت سازی معمولاً در مراحل و دفعات متوالی تکرار می شود ، به این ترتیب شخصیتهای متعددی شکل می گیرند و محتوی خاطرات متفاوتی هستند . از این زمان به بعد این شخصیتها به ایفای نقشهائی می پردازند که می توانند برای بیمار مددکار یا ویرانگر بوده باشند
.
ممنون میشم بحث و ادامه بدین و نظر بدین(با رد شدن نظریمم مشکلی ندارم)
همون طور که دوستمون اشاره کردین اسکیزوفرنی یا شیزوفرنی (به انگلیسی: Schizophrenia)، یک بیماری روانی با منشاء نامشخّص و علایم متغیّر میباشد که این اصطلاح را یوجین بلولر(April 30, 1857 – July 15, 1939) روانشناس سوئیسی معرفی کرد که از دوواژه یونانیه گسستن واندیشه بوجودآمده که یک بیماریه روانی بامنشا نامشخص هستش،هرچندبرخی عوامل دربروزش تاثیرگذارهستن.
البته هدف من تاییدروانی بودنه آلن نیست.واقعیت اینه که واقعابه طورقطع نمیشه دراین مورد اظهارنظرکرد.اگه داستان به سبک رئال نوشته شده باشه میشه گفت که آلن دچار توهم هستش حتی نکته جالبش درمورد این بیماران اینه که اینا برخی ازشخصیتها روکه ازاونا متنفرند یاباعثه آزارشون هستن توتوهم ودرقالبه یه شخصیت دیگه ازبین میبرند.مثلا میتوان گفت اتفاقی که برای دکترهارتمن افتادوتاریکی وجودش روفراگرفت یکی از همین مصادیق میشه به حساب آورد.
به نظرمن بهتردوخط داستانیه کاملا جدا روبرای این بازی درنظربگیریم وبحثمون رودراین دوقالب مجزا ادامه بدیم بهتره، یعنی یکی تخیلی بودن ودیگری رئال بودنه داستان وبرداشتهای خودمون رودراین دوقالب مجزا مطرح کنیم.نظرتون چیه؟
اگه فرض کنیم آلن دچار چند شخصیتی هستش به نظرم خودشخصیت آلن با توجه به ارتباطاتی که مردم باهاش برقرار میکنن یه جورایی خیلی واقعی ترازمثلا توماس زین به نظر میرسه.
دوستش خود مردم دهکده اون رو به این اسم صدامیکنن.پوسترهاش رومی تونیم بعضی جاها ببینیم علایق مردم به کتابهاش و... البته بازاین درعینه واقعیت جلوه کردن می تونه مجازی وزاییده علایق وحتی ترسهای یک بیمار شیزوفرنی باشه که همینجاست که داستان آلن ویک روپر رمز و راز میکنه.
مثل اینکه زیاد حرف زدم خودمم نفهمیدم چی گفتم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اره میشه به دو صورت مجزا پیگیری کرد.ولی نه جوری که یه پست درباره یه صورتش باشه 14 پست در مورد یه صورت دیگه .قاطی بشه به نتیجه نمرسیم
منظورم اینه که هرکسی باید برداشتش رو از داستان توهریک ازدوزمینه تخیلی وواقعی بودنه داستان بیان کنه این طوری بهتر به نتیجه میرسیم.
از عدد 158 خوشم میاد:31: بخاطر همین برا ادامه داستان این جا رو گرفتم
اگه فرض کنیم ژانر داستان تخیلیه،نظرتون راجع به اینکه همسرآلن ازبینه همه مکانهای موجود چرا برایت فالس رو انتخاب کرده چیه؟
فکرنمی کنید همه اتفاقاتی که درطی دوسال اخیر برای آلن افتاده تااینکه اون به برایت فالس بیاد همه یکجوربرنامه ریزی شده بود؟یااینکه فکر میکنید همه اینها توسط توماس زین نوشته شده بود؟
نقل قول:1.شاید تاریکی درونش نفوذ کرده.الیس رو میگم)2. چون الیس برای درمان خوابهای بد الن و دست به قلم شدن الن تلاش میکرده با دکتر هارتمن اشنا شده و هارتمن این پیشنهادو داده.
چون باربارا(همون جسم فعلی تاریکی) به الن میفهمونه که میتونه از نویسنده ی دیگه ی برا قدرتش استفاده کنه
---------- Post added at 08:31 PM ---------- Previous post was at 08:30 PM ----------
نقل قول:اینم میشه باشه.توماس با مخالفت با تاریکی همسرشو از دست داده.خودش در دریاچه اسیره مثل الن و یه جورای با داستان خودش الن رو اینجا کشونده.وخوابها رو اون وارد ذهن الن کرده و توماس به سر الیس انداخته بیان توی این منطقه.تا بتونه تاریکی رو شکست بده و توماس خودشو نجات بده.(حتی همسرشو)که اگه اینو در نظر بگیریم توماس زندگی الن رو نابود کرده از نظر من.
ولی الن زاده ذهن توماس نیس و الن واقعیه.(از نظر من)
فقط این وسط(در تخیلی بودن کامل داستان) نقش مامور اف بی ای توجیح نمیتونم بکنم
ممکنه منظورتونو واضح تر بیان کنید؟نقل قول:
منظورتون نایتنگل هستش یا شریف؟
منظورم نایتنگل بود. البته میشه اینجور هم توجیحش کرد که یکی از کتابهای الن مثل واقعیت بوده (مثلا قتلی چیزی) و نتونستن مجرموشو گیر بندازن به الن مشکوکن. (بلاخره مامور اف بی ای یا برا این یا چون الن با یکی از شخصیتاش کاری کرده یا دلایل دیگه ...دنبال النه)
سلام
امروز تمومش کردم
حیف شد.خیلی وقت بود از اینجور بازی های خوب انجام نداده بودم
این بازی گویا ادامه هم داره.درسته؟
علت اینکه نایتنگل اونقدراز دست آلن عصبانی بود که حتی قصد کشتنشو داشت به خاطردست نوشته های داستان آلن بود که دست FBI افتاده بود.ووقتی نایتنگل اوناروخوانده وهمه اتفاقاته نوشته شده راواقعی دیده(دیده که دارن اتفاق می افتن)،همه تقصیراتو به آلن نسبت داده واگه یادتون باشه قبل ازاینکه جلوی سلوله آلن قبل ازاینکه تاریکی اون رو ببره یه دفعه قسمتی ازداستانه خودشو که تونوشته ها بوده به یاد میاره وسریع نوشته رو ازجیبش درمیاره که دوباره بخوندشون که دیگه فرصتی براش نمی مونه.نقل قول:
شما هنوز گیر داستان بازی هستین . . . بسه دیگه :31:
به خاطراینه که این یه بازیه کاملا داستان محوره واین داستان همه عناصربکار رفته تو بازی رو تحته شعاعه خودش قرار داده.اصلا شما به خاطر چی این بازی رو انجام میدین؟ اگه بخوای داستانه بازی رو حذف کنی چیزی از آلن ویک می مونه؟نقل قول:
پس قبل از این صحنه چرا دنبال الن بود ؟ این مامور اهل اینجا نیست اصلانقل قول:
داستانو الن نوشت.الن چرا خواسته یه نفر از یه جای دیگه بیاد دنبالش؟
منم به داستان توجه دارم اما مثل شماها کلید نمیکنم دیگهنقل قول:
زن و بچه ی آلن رو جلو چشاش آوردین :31: بسه دیگه
بهتره درمورد دست نوشته های آلن یه چیزی رو درنظرداشته باشین،اون هفت روز که آلن درگیر نوشتن بوده میشه گفت خودآلن بااختیارخودش ننوشته درحقیقت تاریکی وجودآلن روتسخیرکرده بود واون نوشته ها هم به اراده تاریکی نوشته شده نه آلن حالا اینکه چراتاریکی برا نایتنگل چنین اراده ای داشته معلوم نیست اون که مشخصه این داستان باعثه قویترشدنش بوده که خوشبختانه آلن علی رغم تسخخیر شدگی تونسته فرار خودشم بنوسه.نقل قول:
حتی یه سوال دیگه ای که اینجا پیش میاداینه که چراتاریکی برا این کارآلن روانتخاب کرده؟آیااین انتخاب اجتناب ناپذیربوده که دراین صورت میشه به توماس زین نسبت داد.که قبلاودریک موقعیته مشابه چنین آینده ای روبرای آلن رغم زده.دراین صورت نیزباید دید که توماس چه جوری آلن رومیشناخته به طوریکه ازکودکی وازسریترین مسایل آلن آگاه بوده (مثلا وجود کلکر وترسی که آلن ازکودکی باتاریکی داشت )،متاسفانه داستان به شکلی روایت شده که بانوشتن هرسطر سوالات وشبهات زیادی بوجودمیاد که به شدت نیاز به ادامه دار شده داستان پیدامیکنه.به نظرمنم سازنده ها ازاول چنین قصدی داشتن ومیخواستن بازی کننده هارو تااومدن آلن ویک 2 درگیرکنند.
دوست عزیز حسن انجمن به همینه که همه نظرشون روبتونن بیان کنن ودرموردش بتونن با بقیه بحث کنن مثلا درمورد داستان بازی اگه دقت کنی خیلی ها تو پست های قبلی تواین مورد پست زدن ونظرشونو گفتن که نشان دهنده علاقه دوستان تواین مورد بوده،اگه شما به این جوربحث ها علاقه ای نداری خیلی راحت میتونی ازکنارشون بگذری واگه میخوای بحث رو تویه قسمته دیگه ادامه بدیم خیلی خوشحال میشم که نظرتون رو بدونم.نقل قول:
به هرحال باید به همه نظرات احترام گذاشت شما این طور فکر نمیکنی؟
نقل قول:
تاریکی ذهن الن رو میگیره و الن شروع میکنه به قدرتمند تر کردن تاریکی.الن یه جاهایش زورش میرسه و واسه خودش راه فرار میزاره.تا اینجاش درست؟خوبشاید جواب اینه و باز بر میگرده به نظریه بیمار بودن الن.الن از نایتنگل بدش میاد و توسط این شخص اذیت شده.تاریکی ذهن الن اونو میاره واسه اذیت الن.الن هم طبق بیماران چند شخصیتی ادمی رو که ازش متنفر هست رو توی ذهنش میکشه.(چون الن چوری خودشو تصور کرده که با تایپ واقیعت میسازه)
حالا تاریکی از الن میخوات بنویسه نایتنگل وارد بازی میشه.تا بعد از قدرت گرفتن تاریکی الن رو بکشه.الن هم مینویسه.بعد الن باز زورش میرسه تایپ میکنه که تاریکی نایتنگل رو بکشه.تا خودش زنده بمونه.بنظرم اینم یه توجیح برا وجود این ناتینگل
ولی حالا باز سوال پیش میاد : 1.چرا تاریکی خواسته نایتنگل بیاد؟چرا یکی از اعضای همون منطقه رو نخواست؟چرا سارا رو نخواست؟(فرض کنیم چون زور مامور قانون زیاده.خوب میشد سارا به جای نایتنگل الن رو بکشه.اونم مامور قانونه.)
---------- Post added at 07:17 PM ---------- Previous post was at 07:15 PM ----------
نقل قول:توماس کلکر رو داره .کلیکری که الن میده به الیس.پس میشه هم گفت الیس توماس رو میشناخته.
بنظر من نظریه مریض بودن الن توجیه تره و بین سوالات رابطه خوبی ایجاد میکنه.
سر ادم گیج میره.لعنت بهت سم لیک عزیز:31:
من Alan Wake رو نصب کردم،خیلی هم جلو رفتم... ولی موقعی که از بازی خارج شدم و دوباره وارد شدم نه بازی Save شده و نه تنظیماتی که برای گرافیک بازی تعیین کردم!!!!!!!!!!!!!!!!:41:
ویندوزم هم Seven 64 بیتی
یه چیزی هم کشف کردم:31:.تو تنظیمات گرافیک فسمت custom میشه تنظیمات رو بالاتر از تنظیمات پیش فرض high هم برد
مود custom به سفارشی سازیه تنظیمات مربوط میشه ومعمولا تواکثر بعضی هاازاین قسمت میشه جزئیاته گرافیکی روازحالت پیش تنظیم شده حداکثر نیز بالاتر برد.چی گفتم:31:نقل قول:
ضمنا من باسون البته 32 بیتی بازی میکردم مشکل خاصی هم نداشتم
چه جوری میشه این بازی رو با جوی استیک بازی کرد ؟ :10:
داستان دی ال سی اول
episode 7
The Signal
در شروع الن خودش رو در ورود به برایت فال میبینه.مثل اول بازی که الن تازه وارد کافه شد در اینجا هم الن باز وارد کافه میشه.
به طرف دستشویی می ره.بانوی روشنایی رز و دوتا داداش همه مث قبل هست ولی اینبار در دستشوی باز میشه. و توماس رو توی اینه میبینه و می گه:من می تونم تو را نجات بدم!ولی تو داری عمیق و عمیق تر فرو می ری.توماس به آلن چراغ قوه و تفنگ می ده.آلن بیرن میاد,یه برگ از داستانشو میبینه,صدهای به گوش الن میرسه الن سرش را بالا میاره,کلمه تلفن روی هوا میبینه,چراغ قوه رو روش میگیره و تبدیل به موبال میشه و زنگ میخوره.الن جواب میده.صدای توماسه که از الن میخواد ببینه جی پی اس موبایل کار میکنه یا نه. آلن باید به دنبال سیگنال بره تا توماس کمکش کنه.
بعد از درگیری داخل کافه .الن به دنبال سیگنال راه میفته.توی راه کلمه مموری جاهای جلو الن میاد که با گرفتن نور روی اونا خاطراتی برا الن زنده میشه.
یکی دیگه از نوشته های که الن میبینه کلمه فرند(دوست ) هست که با گرفتن نور روش دوست الن بری ظاهر میشه.ولی بری حالت شبح گونه داره و واقعی نیست.
خودشم میگه که زاده ی ذهن النه.در مسیر دنبال کردن سیگنال آلن تلویزیون هایی را می بینه که الن رو نشون میدن.چیزی که الن میبینه یه الن دیونه هست.
بعد از رسیدن به محل سیگنال الن توماس را میبینه.توماس بهش میگه که می خواد نجاتش بده.
توماس به الن میگه تو درون ذهن خودت فرو رفتی و همه چیزای که الان میبنی و میشنوی زاده و درون ذهن تو هستن.خود تو در کلبه هستی .الن به توماس میگه اون الن توی کلبه خودش نیست(چون همون موقعه تلوزیون الن درون کلبه رو نشون میده که مث احمقا ست)
این جمله الن درون تلویزیون رو عصبی میکنه و به الن بیرون میگه خفه شو!و....
و بعد اون الن به دنبال تلویزیون که به حرکت افتاده می ره,یهو آلن توی تلویزیون داد میکشه ! الن بینده تلویزیون فریاد در سرش می پیچه و سرش به شدت درد میگیره.و الن از یه خواب به خواب دیگه میره,(خواب در خواب ),چشماش که باز میشه هارتمن رو می بینه که میگه: اینا همه ساخته ی ذهن تو هست.آلن رو به عقب حرکت میکنه میگه نه...نه....و یهو میوفته و توی کلبه بیدار میشه!.آلن با اندوه میگه:هیچ راه فراری نیس
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خب امروز Alan Wake's American Nightmare رو هم تموم کردم....
باید بگم بازی خیلی پیشرفت داشته مجذوبم کرد مخصوصا گرافیکش که خیلی نسبت به نسخه قبلی پیشرفت دیدم توش
داستان بازی خیلی کم به قسمت قبلی اشاره میکنه به جز اواخر بازی که جزیی اشاراتی میکنه..
دشمن های بازی متنوع شدن و مبارزه باهاشون جالب تر شده ولی موضوع اینه که باز گیم پلی بازی در لوکیشن های تکراری زیاد میاد مهمات هم خیلی فراوان هستش اما یکی دو وسیله جدید بودن انصافا استفاده ازشون حال داد بازی هم خیلی کوتاه بود ارزش اون مقدار پوینتی که دادم بابتش رو نداشت....ولی تجربش برام جالب بود...
داستان دی ال سی دوم
episode 8
the writer
الن در اپیزود قبل هنوز به واقعیت (الن اخر اپیزود 6) برنگشته.توماس در شروع اپیزود 8 به الن میگه که باید به واقعیت برگرده.
توماس از الن میخوات خودشو به فانوس دریای برسونه. و میگه اون کلید بیداریه.
الن توی راه تلویزیون ها الن واقعی رو می بینه که کف کلبه افتاده و داره برای آلن تو رویا دشمن می تراشه
توی راه الن بعد از صحبتهای با توماس به توماس شک میکنه و با عصبانیت ازش میخوات که بگه خاطرات بچگی الن رو چطوری میدونسته و نوشته که توماس لو نمیده....
در یکی از اتاقها(یادم نیست فکر کنم اتاقهای همون تیمارستانه) الن بدن خودشو میبینه که به جا سرش یه تلوزیون قرار داره و با هارتمن نشستن و مشغول حرف زدن هستن.هارتمن میخوات به الن بفهمونه که باید الیس رو ترک کنه.بعد از بیرون رفتن از اونجا توماس از الن میخوات که رویاهاشو کنترل کنه.
الن به فانوس می رسه,بعد با بری که تبدیل به تاریکی شده در گیر میشه.بعد از اون الن خدشو روی اسکله اون کلبه میبینه.بطرف کلبه میره و واردش میشه.میره بالا و میبینه خودش کف کلبه افتاده و داغونه! الن ایتاده به الن کف زمین افتاده دست میزنه الن کف کلبه بر میگره به چشمای الن ایستاده نگاه میکنه که یهو الن واقعی بیدار میشه.و بالاخره الن از رویا بیدار شد.الن با کمک توماس از رویاهای درون هم رها شد ولی هنوز توی کلبه هس.
بعد الن میشنه پشت دستگاه تایپ و شروع میکنه به تایپ: من الن ویک هستم. یک نویسنده
بعد دوربین کاغذ رو نشون میده و الن تایپ میکنه ... by alan wake return
---------- Post added at 09:57 PM ---------- Previous post was at 09:55 PM ----------
حالا که رفتی بازیو نوشتن ماجراشو افتادی:31:نقل قول:
منتظرم.من یکی که پی سی دارم شاید نتونم هیچ وقت برمش.
بچه ها هیچ کی اینو با جوی استیک بازی نکرده یعنی ؟ :10:
یکی از دوستان زحمت بکشه یه ترینر خوب , با طرز استفادش برای ما بزاره ممنون میشم
چرا من دارم با دسته ایکسباکس برای پی سی بازی می کنمنقل قول:
احتمالا دسته های چینی دارید
این بازی هم ساخت مایکروسافت هست و ساپورت فکر نکنم بکنه دسته های چینی
حتما یه دسته ایکسباکس بگیرید
چرا من بازی کردم .نقل قول:
سوال داری؟
با دسته که میشه بازی کرد...شاید سیستم جوی پد رو نشناخته...:20:کد:بچه ها هیچ کی اینو با جوی استیک بازی نکرده یعنی ؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولی به نظرم با موس و کیبرد که راحتتر میشه بازی کرد..:46:
سلام
کل داستانهایی که از Ali&soap عزیز و 3taxxx جان روی تاپیک بود رو یه فایل پی دی اف کردم
فقط یه خورده مشکل داره که به بزرگی خودتون ببخشید:11:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ضمن محترم شمردن نظر شمانقل قول:
با دسته که میشه بازی کرد...شاید سیستم جوی پد رو نشناخته...
ولی به نظرم با موس و کیبرد که راحتتر میشه بازی کرد..
بادسته خیلی بیشتر حال میده