-
ساقيا بده جامي زان شراب روحاني
تا دمي برآسايم زين حجاب ظلماني (شیخ بهایی)
بوسه های پنهانی
ساقیا بنه دامی در مسیرجانانی.... تا مچ طرف گیری وقت بوس ِ پنهانی
چون که او کند حاشا بی دلیل و بی مدرک.... گرچه رد پای بوس مانده برلب مانی
بوسه های پنهانی ،ماندگار اصلاً نیست .... می رود به در فوراً مثل بند تنبانی
آن که می دهد پنهان بوسه ای به تو ، حتماً.... می دهد به شهلا هم بوسه های شیطانی
گر که روی لبهایش کنتوری شود منصوب.... می رسد به صد بوسه در شب زمستانی
یک عدد از آن توست ، باقی اش نمی دانی.... مال شهره ای باشد یا از آن تورانی؟
ساکنان قلب او یک نـَه بلکه بیش از صد.... پول پیش لازم نیست می دهد به ارزانی
می رود طرف با تو سینما و کافی شاپ.... می خورد ولی با او مخفیانه یک رانی
ول کن از همین امروز یار بی وفایی که .... می دهد به این و آن بوسه های مجانی
گفت ساقی ای «جاوید » بی خیال مانی باش .... کن عطا به ما امشب بوسه های پنهانی؟
آن چه را عوض دارد شکوه را مجالی نیست.... می دهد اگر صد تا ، می دهم هزارانی
-
ارث بابا
******************************
خانه ام از اوست ، دربان نیز هم... باغ و ویلای شمیران نیزهم
مال( زنجان) است دارایی من ... کفش و رخت و بند تنبان نیز هم
گرچه دارد ماکسیما ، اما به من...داده یک ماشین پیکان نیز هم
شکر ایزد شاغلم پیش عیال ... می دهد مزدم دو چندان نیز هم
ارث بابایش سپرده در حساب... سود می گیرد فراوان نیز هم
می رود هرروز تفریح ودَدَر... با فک و فامیل و یاران نیز هم
گاهگاهی هم اروپا می رود .... چین و هند و ارمنستان نیز هم
من ولی در خانه مشغولم به کار... کار های سخت و آسان نیزهم
رفت و روب ، گردگیری ، شستشو... پختن مرغ و فسنجان نیز هم
بچّه داری هم کمی تا قسمتی ... شستن ماشین (زنجان) نیز هم
هر که بیند این تریپ و حال و روز... می شود خندان و گریان نیز هم
خنده از مردی که بسته پیش بند... گریه بر زی ذی لاجان نیزهم
دوش با «جاوید »گفتم این سخن...« دردم از یار است و درمان نیز هم»
ارث بابا درد و درمان من است.... چون نباشد این یکی آن نیزهم
کاش جای ارث بابایش کمی.... داشت احساسات انسان نیز هم
-
بابا برقی
بابا برقی این روزا سرحال و قبراقه دیگه... دماغش به خاطر خاموشیا چاقه دیگه
رفته ایرون دیگه کلاً تو تریپ خاموشی...داغه بازار چراغ ِلامپا و چراخ موشی
بابا برقی با وزیر برقمون ایاق شده... بس که خوشحاله طرف یک دوسه کیلو چاق شده
می گه من چاکرتم ، مخلصتم ، نوکرتم... من فدای شکل ماهت، بابا اصلاً خرتم
خدا خیرت بده کار منو آسون کردی... رفتن برقو تو کشور چه فراوون کردی
دیگه خسّه شدم از بس که تو( تی وی ) اومدم.... حرف صرفه جویی و لامپ اضافی رو زدم
بنازم که حرفامو دوبله داری گوش می کنی... لامپای غیر اضافم داری خاموش می کنی
آخه باید بتونیم برقا رو صادر بکنیم... گرچه مجبور بشیم اونو بار قاطر بکنیم
چرخ صنعت اگه لنگه بی خیالش، وللش... ما نیاز داریم به این ارزا برا بال ِپرش
فکر تولیدو نکن ارزو بچسبون تو تنور... چشم بد خواه و حسود ت بشه کم سو یا که کور
اگه حتی سدامون زمسّونی پرآب شدن... اونقده بارون اومد که شهرامون خراب شدن
بکن این گفتۀ « جاوید ِ» بابا حلقۀ گوش .... لامپای اضافیو غیر اضاف هر دو خموش
بده برقا رو به زیمبابوه و اتیوپی و چاد... خدا خیرت بده ، عمر و عزتت خیلی زیاد
-
طنزهای کوتاه
قر در کمرم زبی خیالی باشد
هرچند که گشت این حوالی باشد
قر نیست، بابا تحرک موزون است
افسوس مگر که گشت حالی باشد؟
******************
توی هر دیوار باشد ازقدیم
لانه های کوچک آقای موش
موش هم البته دارد واقعاً
در دوسوی کلّه اش سوراخ گوش
پس نکن هر صحبتی را در خفا
در خصوص بوش یا حتی گوگوش
چون برد آن را به پیش اهل فن
می گذارد صد دروغ وراست( روش)
پس برای صحبت اول لازم است
جعبه ای یا شیشه ای از مرگ موش
*************************
دختری گر نخ دهد سوزن مهیا می شود
روی هر زنباره ای بر روی او وا می شود
کاش می شد پاره این نخ تا نیفتد در هچل
نخ دهنده عاقبت یک روز رسوا می شود
-
روز پدر
وای روز مادر و روز پدر
جدم از ناراحتی آید به در
روز مادر یک النگو می دهم
زن دهد جوراب در روز پدر
تازه پول دومی را هم زمن
می ستاند از طریق گل پسر
قیمت جوراب من هم لاجرم
از النگو هست قدری بیشتر
-
حزب باد
بنازم اونکه عضو حزب باده..... وتغییرات جوّی اش زیاده
زهر سو می وزه باد حکومت..... می ره همراه او با میل و رغبت
برایش هر رژیمی ایده آله.... وبا هردیدگاهی اهل حاله
برای پادشاه و امپراطور...می رقصه با نوای تار و تنبور
برای دولت جمهور غم خوار.... رژیم سوسیالیستی را وفا دار
مثال دایۀ بهتر زمادر ....میشه از مارکس گاهی سوسیالیست تر
زمانی ضد اصلاحات می شه.... وگاهی با چپی ها قوم و خویشه
دموکرات و آنارشیست و چپ و راست.... هواداره خلاصه بی کم وکاست
اصولاً با حکومت ها ایاقه.... زپول و زور قدرت چاق ِ چاقه
همیشه نان به نرخ روز خورده.... نمی دانی از این خوردن چه برده؟
دهان چون اندکی زیر سبیله......سبیل او همیشه چرب و چیله
به صبحی او طرفدار فلانی... به شب با غیر مشغول تبانی
اگر « جاوید» هم آید سر ِکار... میشه او را غلام وکفش بردار
-
گرم است هوا کولر نداریم چرا؟
فکری بنما به حال ما ای بابا
گفتا پسرم جمال تی وی عشق است
تا تلویزیون هست چه غم از گرما
-
قبرانه
حال که یارانۀ ما جور شد
چشم حسود از دو جهت کور شد
نوبت قبرانه رسیده کنون
قبربرای همه منظور شد
-
مدیر عامل سازمان بهشت زهرا با اشاره به تاخیر در تصمیمگیری برای توسعه بهشت زهرا و گورستان شرق (تلو)، گفت: دعا میكنیم، حادثه خاصی پیش نیاید و مردم كمتر بمیرند.
ای مردمان نمیرید
دیروز در خبرها دیدم مطا لبی را.... از جانب مدیر ِ کل ِ بهشت زهرا
موضوع جالبی بود پس با اجازۀ او... با شعر می نویسم لـُب کلام آقا :
ای مردمان نمیرید قبری نمانده دیگر... در هر مزار بازور چندین جسد چپاندیم
از بس برای مُردن شور و علاقه دارید.... خیلی هنر نمودیم تا حال هم رساندیم
آن جا مگر چه چیزی در انتظارتان هست....کین گونه در فراقش بی صبر و بی قرارید؟
دنیا به این قشنگی آخـَر چه عیب دارد ... کز او چو جن ز بِسمل همواره در فرارید؟
مردم ، برای مردن سعی و شتابتان چیست؟... از چه به صف نشستید درپیش مالک موت؟
فکری نمی نمایید آیا به حال ایشان؟... خسته شداز صدور و امضای برگۀ فوت
حق مرخصّی را حتی از او گرفتید... ازخود نمی سوالید بیچاره کار دارد؟
یک تن نمی تواند از عهده بر بیاید.... از قبض روح آیا راه فرار دارد؟
پر شد بهشت زهرا ،آقای مالک موت... تعطیل کن صدور ویزای آخرت را
ممنونتم اگر که در گوش خود سپاری ....این التماس و خواهش از سوی چاکرت را
ضمناً به امر بنده اعدام و قتل تعطیل ... ایضاً تصادفات و هرگونه جنگ و دعوا
باید زنند گاراژ کلیۀ مرض ها... تا کم شود کمی از بار بهشت زهرا
« جاوید» بشنو از من این آخرین نصیحت... وقت مناسبی نیست الان برای مردن
گور و کفن نداری حالا اگر بمیری... حیف است آرزوی گوری به گور بردن
-
« دوش رفتم به در میکده خواب آلوده »
تا خورم جای می ناب دوتا پالوده
لیک ساقی به من غم زده فرمود برو
برق رفته ست همه چیز شده آلوده