صریح و بیآلایش بودن با دیگران
سخن گفتن از افکار و احساسات خود ، به گونهای صریح و بیآلایش شامل هر اظهار نظری است که فرد در مورد افکار ، احساسات ، توانائیها و ویژگیهای شخصیتی خویش بیان مینماید. و یا احساس و نگرشهای خود را در مورد طرف مقابل به وی انتقال میدهد. خود درونی ما فرد پیچیدهای است که دامنه وسیعی از افکار و احساسات مثبت و منفی را دربردارد. علاقمندی برای در میان گذاردن این افکار و احساسات با دیگران گامی به سوی خودگشودگی است. وقتی با دیگران صریح و رو راست هستید، بطور تلویحی آنان را به گفتگو دعوت مینمایید.
آنچه شما درباره خودتان با دیگران در میان میگذارید، دیگران را تشویق به صحبت درباره خودشان میکند. توجه به این نکته ضروری است که بیان آزادانه خود ، سبب شناخت بهتر ما از ویژگیهای خودمان و حتی دیگران میشود. با این آگاهی توانایی ما در ایجاد فضای مناسب ارتباطی با دیگران مهیاتر شده و میتوانیم به درک و تفاهم بیشتری برسیم. از طرفی بیان و اظهار نظر دیگران در مقابل اظهارات ما ، شناخت ما را نسبت به آنان نیز بالاتر برده و در نهایت دانش ما را نسبت به خودمان و دیگران بالاتر میبرد.
چرا انسانها از بیان احساسات و افکار خویش اجتناب میکنند؟
دلایل بسیاری وجود دارد که مانع بیان احساسات و افکار میگردد. که به چند عامل اشاره میشود.
- بیان افکار و احساسات ، گاه افراد را در مقابل شنونده پیام ، آسیب پذیر میسازد. چرا که در بعضی مواقع بیان افکار و احساسات بسیار خطرناک است و ترس و نگرانی از سوء استفاده بعدی از آنها استرسزا میباشد.
- بیان افکار و احساسات ، موجب میشود دیگران به عمق احساس و تفکر آنها پی ببرند و گاهی ترس و نگرانی از عدم پذیرش و تایید آن توسط فرد شنونده و احیانا سرزنش وی و یا از دست دادن یک موقعیت اجتماعی خاص ، مانع بیان آنها میگردد.
- نگرش منفی ، بیاعتمادی شدید و سوء ظن به دیگران گاه منجر به دوری گزیدن از دیگران شده و مانع بیان افکار و احساسات میگردد.
- نگرش منفی و بیاعتمادی نسبت به افکار و عقاید شخصی و عدم پذیرش خود و فرار از خویشتن گاه مانع بیان افکار و احساسات میگردد.
- ویژگیهای شخصیتی افراد ، عوامل تربیتی ، مسائل فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی و جنسیت از دیگر عوامل تاثیر گذار در بیان صریح خود میباشند.
توجه داشته باشید خود گشودگی امری دوطرفه بوده و رفتار یکی از طرفین در دیگری تاثیر متقابل دارد. هر اندازه به سنین کودکی نزدیکتر باشیم، در بیان صریح و بیآلایش خود تواناتریم و هر قدر بزرگتر میشویم و تجربه میاندوزیم فرا میگیریم که خود واقعیمان را زیر نقابی پنهان ساخته و آن را کمتر با دیگران در میان گذاریم. چرا که این خود گشودگی موجب آسیب پذیری بیشتر میشود. ما حتی به تدریج احساسات مثبت و منفی خود را نیز پنهان میکنیم، اگر ناراحت هستیم خود را خوشحال جلوه میدهیم و اگر از موضوعی خوشحالیم، خود را مغموم و گرفته نشان میدهیم!
البته به شما مربوط است که تصمیم بگیرید چه وقت ، با چه افرادی و در مورد چه موضوعاتی سخن بگویید و چه وقت خود را از این کار بازدارید. این که به کسی بگویید کفش جدیدتان را از کجا و به چه قیمتی خریدهاید، یک راه ساده برای خودگشودگی است. اگر چه در بسیاری مواقع ، خود گشودگی مسایل مسایل عمیقتری را در مورد شما به نمایش میگذارد؛ مثلا طرز تفکر شما درباره دانشگاه ، محیط کار ، خانواده و ... مسایل درونیتر را آشکار میسازد.
هشدار
به خاطر بسپارید بیان صریح و بیآلایش با هر فردی ، در هر موقعیتی و درباره هر موضوعی بسیار نامناسب است. پس ضمن خود گشودگی به نکات ذیل توجه کنید.
- مطالبی را که نشان از فخرفروشی یا به رخ کشیدن موضوعی دارد از اظهارات خود حذف کنید.
- تحت فشار و یا زور و اجبار مسائل درونی خود را آشکار نسازید. چرا که ماهیت خود گشودگی طبیعی و خودجوش بودن است.
- میزان صحبت و درجه نزدیکی افراد را ضمن بیان مسائل خود در نظر داشته باشید.
- ظرفیت و دانش فرد و یا افراد شنونده را در مواجهه با مسائل مطرح شده در نظر بگیرید.
- صبر و حوصله افراد شنونده را در نظر داشته باشید.
- موقعیت زمانی و مکانی برای طرح مساله را مدنظر قرار دهید.
- توجه داشته باشید که بیان احساسات و افکار شما به گونهای از طرف فرد مقابل با بازخورد همراه باشد و شما نیز اطلاعاتی را چه در مورد اظهارات خودتان و چه در مورد خود فرد دریافت بدارید. به عبارتی این خود گشودگی دوطرفه باشد.
- احترام به اظهار نظر و عقاید طرف مقابل را ضروری شمارید.
- توجه داشته باشید، خود گشودگی توام با جلب اعتماد دوطرفه باشد.
- نسبت به اظهار نظر و بیان عقیده دیگران ، پذیرا و راحت باشید.
- شما نیز شنونده خوبی باشید و احساسات طرف مقابل را درک کنید.
- در مقابل اظهار نظر و یا گفتههای طرف مقابل جبههگیری نکنید و نسبت به مسائل دیگران نیز آزاد اندیش باشید.
- جهت اظهار نظر کردن درباره دیگران از حساسیتهایی آنها آگاه باشید. از کلمات آسیب زننده و آزار دهنده دوری کنید.
- صریح و بیپرده سخن گفتن را از بیاحترامی به دیگران تفکیک کنید و احساسات دیگران را با رک گویی خود جریحهدار نسازید.
شیوههایی برای خود گشودگی
همگون ساختن رفتار ظاهری
رفتار ظاهری خود را حتیالمقدور با احساسات و تفکرات درونی خود همگون سازید. به عبارتی از پنهان نمودن احساسات و افکار درونیتان دوری نمایید.
روی احساسات خود تمرکز کنید.
معمولا بیان عقاید و افکار ، سادهتر از بیان احساسات است. همه افراد دارای عقیدهای هستند، ولی بازگو نمودن احساس کار مشکلتری است. گاهی برخی احساسات بواسطه سایر احساسات پوشیده میشود و گاه از احساسات دیگر نشات میگیرد. بطور مثال خشم میتواند از یک آسیب روحی ناشی شود، معمولا بیان خشم راحتتر از بیان آسیب اصلی است. اگر ما تلاش کنیم که به جای احساسات ظاهری ، احساسات عمیقتر و زیرین را شناخته و بیان کنیم، در ابعاد عمیقتری خود را بیان کردهایم. به عبارتی احساس اصلی و آغازین را بازشناسیم و آن را ابراز داریم.
جملات سوالی را به خوبی تغییر شکل دهید.
گاه اتفاق میافتد که ما نگرش و عقیدهای درباره چیزی داریم، ولی از در میان گذاشتن آن واهمه داریم، و از بیان صریح آن هراسانیم. در این مواقع گاه به جای بیان مطالب اصلی از پرسشی استفاده میکنیم. مثلا بجای آن که بگوییم: من از این فیلم خوشم نمیآید، میگوییم آیا تو از این فیلم خوشت آمد؟ پس نسبت به این تغییر کلام آگاه باشید و بجای جملات پرسشی از جملات خبری استفاده کنید.
سعی کنید جملات خود را حین گفتگو با اول شخص آغاز کنید.
شروع جملات با کلمه من به جای تو در صراحت کلام موثر است. بطور مثال به جای آنکه بگویید آیا از اینکه اینجا هستید خوشحالید؟ میتوانید بگویید، من از این که شما اینجا هستید خوشحالم. حتیالمقدور جملات خود را با "من" آغاز کنید.
در آخر سعی کنید از جمله "من نمیدانم" استفاده نکنید.
این جمله عموما بدین معناست که من نمیخواهم در این مورد بیشتر از این صحبت کنم و در واقع ختم صحبت را اعلام میکنید.
چشم انداز
همانطور که اشاره شد، بیان صریح و بیآلایش خویشتن یکی از فاکتورهای مهم ارتباطی است که ابراز آن با توجه به ویژگیهایی شخصیتی ، عادات فرهنگی ، تربیتی ، مذهبی و اجتماعی طیف گستردهای را دربر میگیرد. (بسیار بسته بودن و خاموش بودن تا بیش از اندازه صریح و رو راست بودن). حال با مطالعه این متن ، بر روی ارتباطات خود تمرکز کرده و ارزیابی کنید که در کجای این طیف ایستادهاید و بودن در این نقطه تا چه اندازه و چرا برای شما مفید و یا مضر بوده است؟
من درد، تو سرد(پاسخ متفاوت زنان و مردان به استرس)
خانمها دوست دارند در این شرایط با كسی حرف بزنند و حالتهای عاطفیشان را نشان دهند و داستان را برای كسی تعریف كنند. در حالیكه مردها سعی میكنند با آرامش و در خلوت خود، تنش را برطرف كنند و برای رفع آن بیشتر عمل میكنند تا اینكه حرف بزنند.
<كنترل استرس به جنسیت آدمها بستگی دارد و در زن و مرد كاملا متفاوت است.> این نظر متخصصان علم روانشناسی است. آنها مدارك و شواهدی برای این مسئله عنوان میكنند كه دانستن آنها خالی از لطف نیست.
خانمی كه به تازگی ازدواج كرده و معلم كلاس اول است و هر روز مجبور است كلاسی پراز بچههای ۶ تا ۷ ساله را كنترل كند، توصیف جالبی از استرس دارد. او میگوید: <وقتی خسته و كوفته به منزل میرسم و با كوهی از كارها در خانه روبهرو میشوم، دلم میخواهد گریه كنم و سر به بیابان بگذارم. بعد شروع میكنم به حرف زدن و حرف زدن! آنقدر حرف میزنم و غرغر میكنم تا بالاخره بعد از نیم ساعت احساس راحتی به من دست میدهد. بله من فقط با حرف زدن بهتر میشوم.> در عوض آقایی كه پدر یك دختر ۵ ساله است و همسرش هم مجددا باردار شده وقتی با كلی كار و گرفتاری با دخترش سروكله میزند، در آخر میگوید: <من اصلا در مورد این همه گرفتاری حرفی نمیزنم. بهتر است بگذاریم زمان بگذرد و همه چیز خودش به وضع عادی برگردد.>
● كار، كار هورمونهاست
یكی از مهمترین دلایل تفاوت پاسخ زن و مرد نسبت به استرس، وجود هورمونهاست. سه هورمون كورتیزول، اپینفرین و اكسیتوسین در این مورد نقش اساسی دارند. وقتی فردی با استرس روبهرو میشود، دو هورمون كورتیزول و اپینفرین با هم باعث افزایش فشار خون و سطح قند خون میشوند. در ابتدا متخصصان به این نتیجه رسیدند كه مقدار ترشح هورمون كورتیزول در شرایط استرسزا در خانمها بیشتر است و شاید به این دلیل است كه خانمها در این حالت عاطفیتر و حساستر برخورد میكنند اما در ادامه متوجه شدند مقدار ترشح این هورمون در زن و مرد یكسان است و اصل تفاوت در هورمون اكسی توسین است.
در خانمها با افزایش ترشح كورتیزول و اپینفرین در شرایط استرسزا، اكسی توسین هم وارد صحنه میشود. این هورمون از مغز ترشح شده و تولید دو هورمون قبلی را سركوب میكند تا فرد از نظر عاطفی وضعیت آرامتری پیدا كند. مقدار ترشح این هورمون در مردها بسیار كم است و این مسئله در پاسخآنها به استرس تاثیر میگذارد.
● استرس و زنان سیاستمدار
یك نظریه جالب بهنام جنگ و گریز وجود دارد كه میگوید آدمها وقتی دچار استرس میشوند یا میایستند و مبارزه میكنند و یا باروبنه را جمع كرده و فرار را بر قرار ترجیح میدهند. در یك مطالعه روانشناختی مشخص شده خانمها از این دو روش استفاده نمیكنند و بهجای آن راه سازش و دوستی را انتخاب میكنند، یعنی سعی میكنند آدمهای دورو اطراف را نگه دارند و به وسیله ارتباط با دیگران مشكل را حل كنند. در سازش، فرد سعی میكند با تطبیق خودش با محیط، امنیت ایجاد كرده و استرس را كمرنگتر كند و در دوستی، فرد شبكه اجتماعی را خلق كرده و آنرا حفظ میكند تا در چنین شرایطی از او حمایت كند. در مطالعهای كه ذكر شد علت انتخاب این راهكار در زنان وجود هورمونهای جنسی زنانه واكسیتوسین ذكر شده است. در حالیكه مردها از همان نظریه اول استفاده میكنند.
● تقاضا در مقابل انرژی
اعتمادبهنفس آقایان در سایه كفایت و كارآیی آنها بدست میآید در حالیكه این موضوع در خانمها به ارتباطات بستگی دارد، در نتیجه اگر از آدمها تقاضای زیاد از حد داشته باشیم، نحوه پاسخ آقایان و خانمها به این موضوع متفاوت است. خانمها بیشتر مایلند از خیر نیازهای خود به نفع دیگران بگذرند و خود را در ارتباطات مختلف قربانی كنند. در حالیكه آقایان در چالشها و رقابتها شركت میكنند و نیازشان را به سادگی فراموش نمیكنند. در اصل در تقاضای كار و فعالیت زیاد، این آقایان هستند كه پرانرژی به رقابت میپردازند تا با رسیدن به هدفشان، خود و سایرین را خوشحال كنند. اما خانمها سعی دارند با تلاش خود رضایت دیگران را جلب كرده و انرژی زیادی برای رفع نیاز دیگران صرف میكنند.
● من حرف میزنم، تو عمل كن
خانمها دوست دارند در این شرایط با كسی حرف بزنند و حالتهای عاطفیشان را نشان دهند و داستان را برای كسی تعریف كنند. در حالیكه مردها سعی میكنند با آرامش و در خلوت خود، تنش را برطرف كنند و برای رفع آن بیشتر عمل میكنند تا اینكه حرف بزنند.
● توصیههای زنانه
یك سیستم حمایتی قوی از روابط اجتماعی داشته باشید كه مثل جعبه كمكهای اولیه در شرایط استرس به دادتان برسد.
مطمئن شوید كه سیستم حمایتی شما بهدردتان میخورد. اگر این سیستم از بستگان یا دوستانتان یا همكارانتان تشكیل شده فرقی ندارد بلكه مهم این است كه آنها بتوانند در شرایط پرتنش به شما كمك كنند. این آدمها نباید خودشان در این شرایط وحشتزده شوند، افسرده باشند و یا با بدبینی اوضاع را بدتر كنند.
دوستی داشته باشید كه رازدار شما باشد. این فرد باید به شما احترام گذاشته و شنونده خوبی باشد.
ماجرا را حتما تعریف كنید. اگر حس میكنید اینكار حالتان را بهتر میكند ، حتما آنرا انجام دهید اما در انتخاب شنونده دقت كنید. او باید خیرخواه شما بوده، قصد اذیت و آزار نداشته باشد و با وسواس فكری اوضاع را بدتر نكند.
وقتی استرس دارید از گفتن كلمه <نه> نترسید. خیلی از خانمها تمام وجودشان را وقف خانواده و اطرافیان میكنند و خودشان را نادیده میگیرند. بهتر است همیشه خودتان را در نظر داشته باشید و سعی نكنید با انجام وظایف سنگین به خودتان استرس وارد كنید.
به مسائل ساده زندگی <آری> بگویید. سعی كنید با تجدید قوا خودتان را برای فراز و نشیب زندگی آماده كنید. ورزش، پیادهروی، موسیقی، مطالعه و... از راهكارهای سادهای هستند كه در مقابله با تنش به شما كمك میكنند.
● توصیههای مردانه
ورزش كنید. معمولا بیشتر مردها با اینكار از شر فشار و تنش راحت میشوند.
دوستان را فراموش نكنید. ورزشهای گروهی، صرف ناهار با یك دوست و ... به رفع استرس كمك میكند.
خلوتتان را بهم نزنید. چون شما در تنهایی برای رفع استرس فكر میكنید، بهتر است این خلوت را بهم نزنید.
شما هم به جعبه كمكهای اولیه احتیاج دارید. فكر نكنید فقط خانمها باید سیستم حمایتی داشته باشند. شما هم برای اینكار اقدام كنید. باید بدانید چه مسائلی در كنترل شماست و چه مسائلی از كنترلتان خارج است. در شرایط استرس یكی از این دو مورد مطرح است: موضوع طوری است كه نمیتوانید از آن فرار كنید و یا در مورد آن كاری انجام دهید یا موضوع طوری است كه قادرید با یك راهكار مناسب شرایط را بر وفق مرادتان كنید. در این مورد به توان، مهارتها و زمان بیشتر توجه كنید.
موسیقی، درمان خوبی است. یك موسیقی مورد علاقه، آرامش خاصی در شما ایجاد میكند.
مشغولیت تازهای پیدا كنید. زندگی خیلی از آدمها یكنواخت شده است. بهتر است هر چند وقت یكبار سرگرمی تازهای را انتخاب كنید. مواظب خودتان باشید. وجود شما باید همیشه در اولویت باشد. فردی كه برای سلامت روح و جسم خود سرمایهگذاری نمیكند، سقوط او به دره پرماجرای استرس حتمی است.
روزنامه سلامت
چگونه میتوانید نظر دیگران را در مورد خود تغییر دهید؟
"کسـب اعـتبار و شهرت شاید 20 سال طول بکشد، اما در عـرض 5 دقیـقـه تـمـام آن از بیـن مـی رود؛ اگـــر بر روی این مـوضـوع کـــمی دقیق تر فکر کنید، کارهایتان را طور دیگری انجام خواهید داد."
وارن بافت
در حیطه شغلی نقطه نظر دیگران نسبت به شما جزء امور پر اهمیت شناخته می شود. تاثیر اولیه در عرض چند ثانیه شـکل مـی گیـرد امـا شـایـعـات بـی پـایه و اســاس آنچنان صدماتی را به آبـروی شما می زنند که در بسیاری از موارد قـابل جـبـران نـمی بـاشند. آیا می دانید دیدگاه همکارانتان نسبت به شما چیست؟
کی؛ من؟
آیا کسی در مورد شما انتقاد می کند؟ آیا کارفرمای شما در زمان ارزش یابی خدمه شما را سرزنش می کند؟ آیا دوستان در مورد خصوصیات اخلاقی شما چیزهایی میگویند؟ زبان جسماني انسان ها، و یا تغییر در لحن صحبت کردنشان زمانی که به آنها می پیوندید تغییر می کند؟ شاید هم اصلا اینطور نباشد و تنها تصور شما مبنی بر این اصل باشد.
اگر می خواهید نظر واقعی دیگران را در مورد خودتان بدانید باید از کسی سؤال کنید که واقعا به او اعتماد داشته باشید و بدون هیچ گونه احساس رنجشی آنها را تحلیل و بررسی نمایید.
شاید دیگران در مورد شما نظر درستی نداشته باشند، اما بهتر است به جای اینکه عرصه را به خودتان تنگ کنید و از دیدگاه های آنها آزرده خاطر شوید سعی کنید تا نقطه نظر آنها را نسبت به خودتان تغییر دهید. فقط باید به خاطر داشته باشید که برخورد و حرکات شما در اولین ملاقات و در همان ثانیه های ابتدایی است که نظر اصلی آنها را در مورد شما تشکیل می دهد.
در این قسمت 8 تصور اشتباه که ممکن است در ذهن دیگران نسبت به شما به وجود آید به همراه راههای جلوگیری از آنها را برایتان آورده ایم.
دست به کار شوید
1- تصور می کنند شما تنبل هستید
پیش قدمی کنید
درخواست واگذاری مسئولیت های بیشتری کنید و کمی بیشتر از ساعت مقرر کاری، در محل کار خود باقی بمانید. بدون توجه به برنامه کاری شما باید خود را طوری نشان دهید که سخت کوش تر از سایرین به نظر بیایید.
کمالات خود را به نمایش بگذارید
رجز خوانی نکنید. از خودتان کمی خلاقیت به خرج دهید تا شایعات بی اساسی که پشت سر شما وجود دارند، تبدیل به تشکر و قدردانی شوند. مردم از اینکه کسی از آنها تشکر و قدردانی کند لذت می برند. می توانید چیزی شبیه به این بگویید: "از اعداد و ارقامی که در اختیار من گذاشتی واقعا ممنونم، اونها به من در گزارشی که برای هیئت مدیره می نوشیتم جدا کمک کردند."
مراقب حرکات جسماني خود باشید
سعی کنید قوز نکنید و به دیوار کناری یا میز خود لم ندهید. پاهایتان را با یک فیگور مناسب از میز دور نگه دارید. با انرژی و اشتیاق کامل بر سر کار حاضر شوید و توانایی رویارویی با کلیه فشارهای کاری را در خود تقویت کنید.
2- تصور می کنند شما آماتور هستید
نحوه آداب و معاشرت خود را تغییر دهید
ادب و تواضع همه گیر می باشد. زمانی که شما با دیگران با احترام و ادب برخورد کنید؛ این امر کار را برای آنها مشکل می سازد که هر طور دلشان خواست بر روی شما قضاوت کنند، کارهایتان را به باد انتقاد بگیرند و در آخر به شما بی احترامی نمایند.
انتقاد پذیر باشید
زمانی که بازخوردهای اجتماعی رفتارهایتان را دریافت کردید؛ لازم به رنجش نیست. با روی باز از انتقادها استقبال کنید و به آن دسته ای که برایتان سازنده است گوش دهید چرا که نشانه ای از بلوغ، کمال و حرفه ای بودن شما هستند.
حرف دهان خود را مزه مزه کنید
برای اینکه توی دردسر نیفتید پیش از صحبت کردن به خوبی فکر کنید. بدون توجه به اینکه تا چه حد عصبانی هستید و یا اینکه کار دیگری تا چه اندازه نامرتب و پر اشکال است، خونسردی خودتان را حفظ کنید. مراقب حرف زدن خودتان باشید و دقت کنید که با چه کسی در حال صحبت کردن هستید.
به جزئیات دقت کنید
لباس های مرتب بر تن کنید و درست صحبت کنید. با خط مشی و زبان صنفی که در آن مشغول کار کردن هستید آشنایی پیدا کنید. برای جلسات رسمی آماده باشید و سعی کنید محل کارتان همیشه مرتب و سازمان یافته به نظر رسد.
3- تصور می کنند شما لوده ترین فرد هستید
دهان خود را ببندید
شما به دفتر خود می روید تا کار کنید نه اینکه جوک تعریف کنید و دیگران را بخندانید. بعد از کار ساعت ها وقت دارید تا با همکارانتان در رستوران بنشینید و مسخره بازی درآورید. زمانی که همکارانتان شما را تحت فشار قرار می دهند تا آنها را سرگرم کنید توجه آنها را به شخص دیگری جلب کنید. "من امروز مخم برای تعریف کردن چیزهای جالب کار نمکنه، چطوره تو امروز ما رو یک کمی بخندونی رامين." بدون اینکه کسی متوجه شود حواس آنها را از خودتان پرت کرده و شخص دیگری را مخاطب قرار دهید.
کمتر بخندید
خیلی خوب است که شما به عنوان یک مرد مهربان و خندان شناخته شوید اما هر چیز اندازه ای دارد. زمانی که جمعی از همکارانتان در کنار هم جمع شده اند و مشغول خندیدن هستند و تمام محدودیت ها را پشت سر گذاشته اند خیلی راحت به آنها بگویید که کارتان زیاد است و باید به کار باز گردید.
مرتب و منظم باشید
سعی کنید محل کارتان کاملا حرفه ای به نظر برسد. کاریکاتورهای مضحک را از روی کامپیوتر خود پاک کنید و سعی کنید تعداد جوک هایی را که برای دوستانتان forward می کنید، به حداقل برسانید.
4- تصور می کنند شما فقط در فکر مهمانی رفتن هستید
اوضاع را آرام کنید
سعی کنید در مورد تجربیات خود در این زمینه با کسی گفتگو نکنید. اینکه تا چه ساعت از شب در بیرون از خانه می مانید و چه مقدار نوشیدنی میل می کنید چیزی نیست که همه باید در مورد آن بدانند. در ساعات کاری طوری برخورد نکنید که تصور شود به مهمانی آمده اید و به اصطلاح در خانه خاله به سر می برید.
جدی باشید
سعی کنید هیچ گاه دیرتر از زمان مقرر در سرکار خود حاضر نشوید مگر اینکه بخواهید دیگران از فعالیت های فوق برنامه تان باخبر شوند. به هرحال بهتر است همیشه گوش به زنگ باشید و نیروی خلاقیت خود را در زمینه های مختلف به کار گیرید.
5- تصور می کنند شما مشتاق به جنس مخالف هستید
با احتیاط عمل کنید
در مورد روابط جنسی خود لاف نزنید. بدون در نظر گرفتن اینکه تا چه حد دچار وسوسه شده اید سعی کنید هیچ گاه با همکاران، کارفرما، خدمه و ارباب رجوع بگو بخند راه نیندازید.
رفتار خود را باز بینی کنید
حرف های مربوط به مسائل جنسی را به زبان نیاورید، جوک های دارای چنین محتوایی را برای یکدیگر نفرستید و در زمان کار سایتهای پورنوگرافی را زیرورو نکید.
6- تصور می کنند شما همیشه تاخیر دارید
وقت شناس باشید
زودتر از خواب بلند شوید و جزء اولین کسانی باشید که وارد شرکت می شوند. با برنامه شغلی خود واقع بینانه برخورد کنید و زمان بیشتری به وجود آورید. اگر به طور مکرر از برنامه های زمانبندی شده عقب بمانید خیلی زرود از شما انتقاد خواهد شد. تاخیر به عنوان نوعی بی احترامی و بی برنامگی به شمار می رود.
از برنامه جلو باشید
یک لیست از کل کارهایی که باید انجام دهید تهیه کنید و هر چند وقت یکبار آنرا از نو چک کنید. برای اطمینان بیشتر زمان بیشتری را برای انجام کارهای مختلف در نظر بگیرید. هیچ کاری را معوق نگذارید. اگر زمان خود را به خوبی مدیریت کنید به راحتی قادر خواهید بود که تمام پروژه هایتان را پیش از زمان تحویل به اتمام برسانید و اصلا مهم نیست که در طول مسیر ممکن است چه اتفاق های غیر منتظره ای رخ دهند.
7- تصور می کنند شما به اخلاقیات پایبند نیستید
درستکار باشید
به پیشنهادهایی که می دهید دقت کنید. هیچ موقع به همکاران خود این نظر را ندهید که نتیجه تحقیق فرد دیگر و یا ایده های دیگران را سرقت کنید. هر ادعایی که در مورد مسائل مختلف می کنید باید دارای منبع موثق و اثبات شده باشد.
درستی خود را ثابت کنید
از رهنمودهایی که شرکت برای کارمندهای خود در نظر گرفته پیروی کنید و هیچ گاه از دارایی های شرکت به نفع خود سوء استفاده نکنید. برای مثال تماس های تلفنی راه دور را با استفاده از تلفنی که در اختیارتان قرار داده اند و استفاده های غیر مجاز از دستگاه کپی موجود در شرکت.) خط مشی شرکت را در مورد دریافت کردن هدیه از مشتری ها و فروشنده ها به خوبی مطالعه کنید تا هیچ گونه شک و شبه های باقی نماند.
مسئول باشید
اگر اشتباهی از شما سر زد، آنرا بپذیرید. به جای اینکه بهانه جویی کرده و اشتباه را به گردن دیگران بیندازید مسئولیت کارها را به گردن بگیرید و در جبران آنها بکوشید.
درست تصمیم بگیرید
اگر از شما درخواست شد تا کاری را انجام دهید که به نظر خودتان درست نمی آمد و در نهایت تاثیرات منفی بر روی آینده شغلی تان داشت می توانید به راحتی از انجام آن سرباز زنید.
به انجمن های خیریه کمک کنید
در صندوق های صدقه پول بیندازید. پیشنهاد کنید که در شرکت یک گروهی تشکیل دهند و از آن طریق به نیازمندان و انجمن های خیریه کمک کنند و یا برای بانک های جمع آوری فراورده های غذایی برای نیازمندان غذاهای فاسد نشدنی جمع کنند.
8- تصور می کنند که شما در کارهای گروهی ضعیف ظاهر می شوید
برخوردی دوستانه از خود نشان دهید
اسم های افراد را یاد بگیرید و در روابط خود از آنها استفاده کنید. در مورد علایق و توانایی های شغلی همکارانتان اندکی بیشتر اطلاعات جمع آوری کنید.
به آنها اتکا کنید
از افکار شخصی دیگران کپی برداری نکنید تا هر کجا که لازم شد آنها را بعدا به نفع خود به اتمام برسانید. هر زمان که می توانستید به همکاران خود در انجام کارهایشان کمک کنید و پس از این که کاری با موفقیت انجام شد از آنها قدردانی و تشکر کنید. زمانی که مقامات بالا از زبان همکارانتان شنیدند که کار کردن با شما برایشان لذت بخش است شما خود به خود به یک رهبر تبدیل می شوید.
روی اهدافتان متمرکز شوید
چه دیدگاه همکاران نسبت به شما درست باشد چه اشتباه همین نظرها است که میتواند شما را به موفقیت نزدیک سازد و یا اینکه موجب شکست خوردن شما در زمینه شغلی گردد. از یکی از همکاران قابل اعتماد بپرسید که دیگران در مورد شما چه میگویند. این پرسش را می توانید با به جا آوردن مراتب از کارفرمای خود نیز بپرسید. شما می توانید انتقادات منفی را به نظرات مثبت تبدیل کنید. بسیاری از نظرات چند منظوره بوده و قابل تغییر می باشند. فقط باید به خاطر داشته باشید که نباید از آنها آزرده خاطر شوید.
تلاش کردن برای تغییر نظرات دیگران در مورد خود اصلا به این معنا نیست که شما آنها را پذیرفته اید بلکه فقط تلاش می کنید تا کسانی که با شما در حال کار کردن هستند دید روشن تری نسبت به شما پیدا کنند. پس لازم نیست که سعی در تغییر شخصیت خودتان داشته باشید. بی ریا و درستکار باقی بمانید و همواره نسبت به ارزش هایتان پایبند باشید. و اگر تمام تلاش هایتان به بن بست رسید با یک نیروی جدید در یک کارخانه دیگر شروع به کار کنید.
منبع:سایت مردمان
زنان بيشتر از مردان كابوس مي بينند
پژوهشها نشان مي دهند كه زنان بسيار بيشتر از مردان كابوس مي بينند و خوابهايي كه مي بينند عاطفي تر است.
در مطالعه اي كه روي 170 داوطلب انجام شد، از آنها خواسته شد كه تازه ترين خوابي كه ديده اند را ثبت كنند. 19 درصد مردان كابوس ديده بودند در حالي كه اين رقم در زنان سي درصد بود.
دكتر جنيفر پاركر، محقق دانشگاه در بريتانيا مي گويد كه در شمار كلي خوابهاي گزارش شده تفاوت زيادي وجود نداشت.
در پژوهشي ديگر مشخص شد كه زنان خواب آشفته تري از مردان دارند.
يكي از دلايل ذكر شده براي اين مسئله تغيير دماي بدن زنان طي سيكل ماهانه شان است.
دكتر پاركر كه استاد دانشگاه در رشته روانشناسي است مي گويد كه از مدتها پيش مشخص شده بود كه زنان پيش از آغاز عادت ماهانه شان خوابهاي واضح تر و آزاردهنده تري مي بينند.
او مي گويد: "يافته اي كه در تمام بخش هاي اين تحقيق همواره ثابت باقي ماند اين است كه زنان خوابهاي ناخوشايندتري از مردان مي بينند."
او همچنين مي گويد: "در رابطه با پردازش اطلاعات عاطفي، احتمال بيشتري وجود دارد كه زنان نگراني هاي حل نشده خود را به رختخواب ببرند."
دكتر كريس ايزيكوفسكي، مدير كلينيك خواب ادينبورگ مي گويد كه از يافته هاي اين پژوهش درباره تفاوت بين دو جنس در مقوله خواب متعجب نشده، اما مشكل، فهميدن اين مسئله است كه آيا زنان كابوس هاي بيشتري دارند يا آنها را بهتر به خاطر مي آورند.
او همچنين مي گويد: "خواب زنان سبك تر و بي خوابي در بين آنها رايج تر است. بيدار شدن پي در پي ممكن است باعث به خاطر آوردن خوابهايشان شود، اما در عين حال اين امكان نيز وجود دارد كه خواب سبك، خود از علائم ترس باشد."
دكتر ايزيكوفسكي مي گويد كه احتمالا كابوس افراد بيشتر از آني است كه خودشان فكر مي كنند چون بيشتر آنها به سرعت فراموش مي شوند.
منبع :arvandan.blogfa
دردهايي كه خبر از افسردگي مي دهد
اغلب افراد اطلاعاتي درباره علائم احساسي بيماري افسردگي دارند،اما عوامل اين بيماري شايع تنها به اين موارد محدود نشده است و عوارض جسمي را نيز شامل مي شود كه كمتر مورد توجه قرار مي گيرد.
از جمله اين عوامل سردرد، كمردرد، اختلالات گوارشي و اختلال در خواب است كه به بررسي آنها مي پردازيم.
سردردها: سردردها در بين افراد مبتلا به افسردگي بسيار رايج است. اگر فرد اخيرا مبتلا به سردرد ميگرني شده باشد ،با بروز افسردگي شديد تر هم مي شود.
كمر درد: اگر فرد قبلا مبتلا به كمر درد بوده است ، اين اختلال روحي مزيد بر علت شده و درد را شديدتر مي كند.
درد مفاصل و ماهيچه ها: به طور كلي افسردگي باعث مي شود كه دردهاي مزمني نظير درد مفاصل بدتر شود.
درد قفسه سينه: به طور واضح بايد گفت كه در صورت احساس چنين دردي بدون هيچ تاملي بايد به پزشك مراجعه كرد و مورد آزمايش قرار گرفت. زيرا ممكن است علامت يك بيماري جدي قلبي باشد. ولي به طور كلي در هنگام افسردگي نيز اين درد احساس ميشود.
اختلالات گوارشي: از جمله علائم گوارشي ناشي از افسردگي عبارتند از احساس تهوع و استفراغ . همچنين فرد ممكن است دچار اسهال شود يا به طور مزمني مبتلا به يبوست گردد.
احساس خستگي و فرسودگي: مهم نيست كه فرد چه مقدار خوابيده است، ولي با اين حال احساس خستگي خواهد كرد. به طوري كه خارج شدن از رختخواب براي فرد بسيار سخت و حتي غير ممكن ميشود .
اختلالات خواب: در وضعيت افسردگي اغلب افراد دچار كم خوابي مي شوند. در اين حالت فرد خيلي زود از خواب بيدار ميشود يا خيلي دير به خواب مي رود. در نوع ديگر ، فرد بيش از اندازه نورمال و طبيعي به خواب مي رود.
تغيير وزن و اشتها: بعضي از افراد مبتلا به افسردگي اشتهاي خود را ازدست مي دهند و دچار كاهش وزن مي شوند. بعضي ديگر افراد به نوع خاصي از غذاها مثل كربو هيدرات ها علاقه مند شده و در اين حالت مبتلا به چاقي مي گردند.
احساس سرگيجه و منگي: اين مورد نيز از ديگر علائم و نشانه هاي افسردگي مي باشد.
خيلي از افراد مبتلا به افسردگي به موقع درمان نمي شوند. چون اغلب پزشكان د رتشخيص علت اصلي اين اختلالات دچار گمراهي مي شوند. همان طور كه گفته شد ، اين علائم و تغييرات فقط در سر اتفاق نمي افتد ، بلكه كليه نقاط بدن را تحت تاثير قرار مي دهد مثل دستگاه گوارش. به نظر مي رسد كه افسردگي به دليل عدم تعادل در بعضي از مواد شيميايي خاص مغز اتفاق مي افتد. بعضي از اين مواد شيميايي نقش موثري در چگونگي احساس درد دارند.بنابر اين محققان معتقدند كه نوع درد ي كه بيمار افسرده تجربه مي كند با ساير افراد فرق مي كند.
درمان علائم فيزيكي: در بعضي از موارد روان درماني و دارو به صورت تركيبي براي درمان مورد استفاده قرار مي گيرد كه د رمجموع باعث رفع علائم نيز ميشود. اما بهتر است كليه علائم فيزيكي كه فرد احساس مي كند را به پزشك اطلاع دهد . نبايد فكر كرد كه خود به خود برطرف مي شود، شايد به مداواي فوق العاده اي نياز باشد. مثلا اگر فرد مبتلا به بي خوابي شده ، پزشك داروي ضد اضطراب تجويز خواهد كرد كه باعث مي شود فرد احساس آرامش بيشتري داشته باشد و راحت تر به خواب رود. بعضي از داروهاي ضد افسردگي نظير سيمبالتا (cymbalta) و افكسور(effexor)باعث رفع درد هاي مزمن نيز مي شوند. همچنين بعضي از روش هاي روان درماني وجود دارد كه به فرد كمك مي كند تا بهتر بر درد غلبه كند.
منبع : arvandan.blogfa
خودكشي با تغييرات در بافت مغز ارتباط مستقيم دارد
يك پژوهش كانادايي نشان داد: خودكشي با بروز تغييرات در مغز در ارتباط است. به گزارش سلامت نیوز، مطالعه روي بافت مغز نشان داده است؛ مغز اشخاصي كه اقدام به خودكشي ميكنند درمقايسه با افرادي كه به دلايل ديگر ميميرند دچار تفاوتهاي شيميايي ميشود.
محققان در اين تحقيق بافت مغزي 20 نفر را كه خودكشي كرده بودند مورد تجزيه وتحليل قرار دادند و دريافتند؛ نوع پردازش در مغز اين افراد متفاوت است به گونهاي كه روي رفتارهاي آنها تاثير ميگذارد.
اين پژوهش كه در مجله «روانشناسي بيولوژيك» منتشر شده حاكيست؛ به نظر ميرسد فاكتورهاي محيط زيستي تا حدي در اين تغييرات نقش دارند.
محققان ميگويند؛ اين كشف مسير جديدي را در تحقيقات دانشمندان باز خواهد كرد.
به گفته دانشمندان، شواهد علمي جديد نشان مي دهد كه فاكتورهاي ژنتيكي و محيطي ممكن است با همديگر تعامل كرده و منجر به بروز تغييرات خاص و طولاني مدت در مدارهاي مغزي شوند.
اين تحقيق از سوي پژوهشگران دانشگاه وسترن اونتاريو، دانشگاه كارلتون و دانشگاه اوتاوا صورت گرفته است.
محققان در بررسيهاي خود متوجه بروز تغييرات شيميايي در dna اشخاصي شدند كه خودكشي كرده بودند، اين تغييرات باعث غيرفعال شدن ناخواسته برخي از ژنها در سلول ميشوند. به اين ترتيب دستورات ژنها دچار اختلال ميشود براي مثال به جاي دستور تشكيل سلول قلب دستور تشكيل يك سلول پوستي صادر ميشود. اين تغييرات روي رفتارهاي فرد تاثير ميگذارد و در نتيجه عواقب ناگواري در پي خواهد داشت.