کسی ندیده؟ :13:نقل قول:
Printable View
کسی ندیده؟ :13:نقل قول:
شب قدره یه فیلم دیگه جاش گذاشتن من NC رو میخوام:41::31:
کلآ کی توی این سریال ثبات اخلاقی داره ؟! :دی یه نفر هم پیدا نمیشه !نقل قول:
البته سرایداره مثل اینکه مشکل خاصی نداره !
اونم اگه خدا بخواد مشکل پیدا میکنهنقل قول:
البته سرایداره مثل اینکه مشکل خاصی نداره
خلاصه میگم دوست من:نقل قول:
افسر متوجه میشه که کار هوشی بوده که خونه رو به آتیش کشیده!و وقتی اینو به هوشی میگه هوشی از عذاب وجدانش واسه زنش میگه....
از اون طرف اکرم میاد بیمارستان تا ببینه چرا امیر محلش نمیزاره...و توی بیمارستان با بی محلی NC روبرو میشه... و از اون طرف امیر هم کلی حرف بارش میکنه و مثل همیشه بی تربیتی میکنه!!
اکرم با گریه از بیمارستان خارج میشه امیر شک میکنه که دنبال اکرم بره ولی همون موقع NC خانم برای اینکه توجه امیرو جلب کنه سرمی که تو دست اسماعیل یوده رو درمیاره ..امیر هم حواسش میره سمت پدرش...و در نهایت بزرگ اکرمو جلوی بیمارستان میبینه و سوارش میکنه...
از اون طرف هم لطیفه به انسی میگه که پای زن دوم درمیونه...
ادامه قصه را در برنامه های بعد ببینید.....:31:
این قسمت اصلا جالب نبود... هیجان نداشت!:13:
عجب قسمتی بود...
ا
توی این قسمت مخصوصا اونجایی که بزرگ ازهم پاشید و عاجرانه میگفت:"فقط به خاطر عرف,فقط به خاطر حرف مردم..."دقیقا گویای همین مسئله بوده و نوک تیز انتقاد فیلم به سمت همه ی همه ی رفتارها و کارهایی که ما اونا رو تحت فشار عرف و حرف مردم و برای رضایت اونا انجام میدیم...
دیدیم که تنها به خاطر همین باور غلط که توی دیالوگ بزرگ بود همه ی خانوداه از هم پاشیده شد...که هوشیار و افسر در راس این پیامد قرار دارند!
من احساس میکنم بزرگ واقعا دیگه داره زیر فشار این همه بدبیاری و خبربد کمر خم میکنه!!
گاهی اوقات تاوانی که یه انسان باید برای یه اشتباه بده چقدر بزرگه.....
توی این قسمت همه ی فاجعه ها و بدبختی هایی که هر خانواده متحمل شده بود به نمایش دراومد.....و درکنار هم گذاشته شد!نقل قول:
این قسمت اصلا جالب نبود... هیجان نداشت
توی این قشمت نشون داد که نتایج یه تصمیم اشتباه میتونه همه ی افراد اون خانواده رو خورد کنه..و حتی کار به بیرون خانواده هم برسه!(سرایداری که بیگناه جان داد)
تلخی ای که توی این قسمت نشوند میداد واقعا ناراحت کننده بود!!هر دری بسته شده و تلخی اون شاید توی دیالوگ ثریا قاسمی به خوبی نمایان شود:"مرگ بیا که زندگی ما را کشت"
این نقطه ای که معمولا ما جوونا در مواقع برخورد با مشکلات به زبون میاریم....ولی وقتی این جمله از دهن خانم مسنی مثا لطیفه درمیار به عمق فاجعه میرسیم
بله به نظر منم اصلا جالب نبود.شايد بدترين قسمت سريال تا اينجا.هيچ جذابيتي نداشت ... اما 1 نكته ي خيلي عالي و جاي تقدير داشت...
...
.
.
. پيام بازرگاني نشون ندادن:31: دستشون درد نكنه .خيلي خوب بود
این امیرحافظ فقط همین 1 دست لباس را داره؟:27:
از پدران و مادران عزیز عاجزانه درخواست میکنم که تا کودکانتون به سطح قابل قبولی از درک و فهم و شعور نرسیدن باعث نشید که ازدواج کنن بلکه کمتر شاهد زوج هایی مثل امیرحافظ و اکرم باشیم:دی
عجب کپی برداری باحالی کرده بودن اون صحنه که هوشی رو تخت نشسته بود ! معمولا توی فیلم های خارجی طرف که اعصابش بهم ریخته یا مشکل داره یه شیشه الکل ورمیداره میزنه تو رگ اینجا یه آب معدنی داده بودن دست هوشی ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]