خوب بود
مرسی
Printable View
خوب بود
مرسی
دوستان خوب، دخترای گل سلام.
اول که تاپیک رو دیدم ذوق زده شدم فکر کردم یه بحث داغ راه افتاده ولی ظاهرا خبری نیست!
خدمت دوستان خوبی که از بحث های فمنیستی خوششون میاد باید یادآوری کنم که فمنیست ها اصول، عقاید و قوانینی دارن که بسیار بحث برانگیزن و جای تامل دارن، با اطمینان می تونم بگم که اکثر دخترای ایرونی( البته دخترهای سالم ایرونی به لحاظ روان و روحیه) که تحت فرهنگ ایرونی تربیت شدن _حالا از هر قشری_ این عقاید رو نمی پسندند و البته دلیلش هم اینه که اون اساسیو که این عقاید ازشون نشات گرفته رو قبول ندارن، از پایه! خلاصه بگم، از فمنیست فقط همون بخش حمایت از حقوق زنانش هست که مفیده و احتمال میدم که منظور دوستان هم بحث پیرامون همین قضیه بود. به هر حال بیاید شعار ندیم و حرفهای واقعی بزنیم که قابل اجرا هم باشه! خودتون که می دونید محیط اطراف چه جوریه...
در طول قرن ها در سراسر دنیا حقوق زنان نادیده گرفته شد، عوض کردن این شرایط به سال ها کار و برنامه ریزی احتیاج داره، تک تک ما نقش بی نهایت موثری داریم و شانه خالی کردن از زیر مسولیت، نه تنها یک نیروی کار رو از ما میدزده، بلکه ضربه ای هولناک هم میزنه و می تونه خیلی چیز ها که بقیه رشتند، پنبه کنه. برای شروع می خوام این سوال رو مطرح کنم :
تصمیم دارید در طول 30 سال آینده چطور باشید تا فرزندان ما در جامعه ای متفاوت زندگی کنند؟ احتمالا تا اون موقع همه ی ما مادر نوجوانان 15 تا 20 ساله ایم!
با سلام به همه خانومای گل ....این اولین پستیه که من تو این تاپیک می دم ...امیدوارم پا قدمم خوب باشه و این تاپیک بترکونه مثل همیشه:happy: یه نکته ای در مورد پست مونیکا خانم....یکی از آیتماش برای من مفهوم نبید...اینو دوستان عزیز لطف کنند قضیه رو باز کنن و نظرشونو بگن ببینیم یعنی چی؟؟؟؟؟؟
نوشته عاشق یک مرد کوتاه قد بودن بهتر از عاشق یک مرد بلند قد بودن است....
این یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟بنظر شما از چه نظری گفته؟؟؟؟مردای بلند قد چه مشکلاتی دارند یا بوجود میارن؟؟؟
سلام بر دوستان خوبم ...
خوشحالم که باهاتون اشنا میشم ....
سلام دوستای خوبم خوش اومدین
نمی دونم شمیم جون شاید منظورش نوعی طنز بود فقط
دختر خانمها با سکوت هیچی درست نمی شه
اگه سرت داد زدن آروم گریه کن. اگه بهت زور گفتن حتما قبول کن. اگه بهت توهین شد ساکت بمون. چرا؟چون دختری! چون به خاطر احساستی بودنت نیاز به بغض و گریه داری. چون به خاطر ضعیف بودنت نیاز داری که یه زورگو بالای سرت باشه. چون تو محکومی به مطیع و آروم و معصوم بودن. پس همه دارن احتیاجات تو رو برآورده می کنن! همه دارن بهت لطف می کنن! اما فاجعه اینجاس که گاهی این میون بعضی از خانومای واقعا محترم هم می خوان به نیازهات جواب بدن و برات زن بودن رو جا بندازن. و وای به حالت اگه فقط یه کم با اونا توی بعضی مسائل مخالف باشی.....
توی تاکسی نشستی. سمت چپ یه خانوم چاق چادری نشسته. پاهاشو طوری گذاشته که نمی تونی خودتو به سمت چپ بکشی. سمت راست یه پسر می شینه که از همون لحظه ی اول زن بودنت رو بهت یاداوری می کنه. چطوری؟ اینجوری که هی خودشو مرتب بهت نزدیک می کنه و تو باید خودتو اونطرف بکشی. انقدر ادامه پیدا می کنه که دیگه جایی نمی مونه. نفست رو حبس می کنی شاید با این کار کوچیکتر شی و جای کمتری بگیری حالا باید گرمای چندش آورش رو تحمل کنی و صدات هم در نیاد. چرا؟ چون دختر باید حیا داشته باشه. و اعتراض تو به همه اعلام می کنه که دارن به حقوقت تعرض می کنن. وای! چطور می تونی بذاری دیگران اینو بفهمن؟! مگه تو حیا نداری؟! توی ذهنت 2 تا راه رو بررسی می کنی. یا باید پیاده شی یا خودتو بیشتر جمع کنی. اگه پیداه شی دیگه معلوم نیست کی برسی تازه توی این سرما و مه ممکنه گیر یکی بدتر ازاون بیوفتی. پس خفه می شی و بیشتر می چسبی به زنه. ماشین به میدون می رسه. خانوم محترم همچین خودشو روت میندازه که فکر می کنی متوجه ی موقعیتت نیست. واسه ی همین با التماس نگاش می کنی به امید اینکه بفهمه و بهت کمک کنه. ولی انچنان نگاهی بهت میندازه که ازخودت خجالت می کشی. چرا؟ چون از نظر اون تو یه مفسد تمام عیاری! تو آرایش داری. مانتوت کوتاه یا تنگه موهات پیداس. کلا سر و وضعی داری که از نظر اون خودت می خوای که از بغل یه پسر بپری بغل اون یکی. نه! تو حتی محتاج ترحم هم نیستی!به فکر نجات خودت میوفتی. به پسره که دیگه داره میاد توی دلت نگاه می کنی. اصلا به روی خودش نمیاره. اما کم کم عقب نشینی می کنه و خودشو می کشه کنار. یه نفس راحت می کشی و دست به دامن خدا میشی: خدایا چرا این مسیر انقدر طولانی شد؟ خدایا ببخش که فلان کار رو انجام دادم. دیگه تنبیه من بسه. دیگه انجامش نمی دم. خدایا خواهش می کنم. خدایا این پول رو میندازم توی صندوق صدقات تو فقط یه کاری کن که زودتر تمون شه. خدایا....... یهو از جا می پری. آقا می خواد از توی جیب عقب شلوارش پول در بیاره این وسط یه لطفی هم یه تو میکنه. نگاش می کنی و سعی می کنی در کمال سکوت و در حالی که حیای دخترونه! رو حفظ می کنی بهش بفهمونی که اون منحوس ترین موجودیه که تا به حال دیدی. آقا چیکار می کنه؟ اینبار یه لبخند تحویلت می ده! حالا کاملا احساس یه سوسک رو درک می کنی وقتی زیر پا له می شه. به وجودت داره توهین می شه. به حقوقت داره تجاوز می شه. انسانیتت به تمسخر گرفته می شه. غرورت داره محو می شه تجاوز حتما این نیست که ببرنت توی یه خونه و هر بلایی خواستن سرت بیارن و بعد تبدیل بشی به یه زن بدون حق زندگی و زن بودن. اینم یه تجاوزه. علنی و آشکارا و در ملا عام! روزی هزار بار توی تاکسی و خیابون بهت تجاوز می کنن. به احساساتت. به شعورت به عاطفه ات به غرورت به معصومیتت به اعتقاداتت وبه دختر بودنت.
پسره دوباره از فکر درت میاره. با آرنج به پهلوت می زنه. نمی شه گفت می زنه در واقع نوازشت می کنه.
چی فکر می کنه؟ که دوست داری؟ که خوشت میاد؟ نه .می دونه که اینجوری نیست. از رفتار تو وچندین دختر قبلی خوب اینو فهمیده. پس می فهمی که در کمال آرامش داره جلوی چشم همه توهین و تجاوز به روح تو رو انجام میده. و تو میون اونهمه آدم راه نجات وپناهی نداری! دیگه جونت به لبت می رسه. توی چشماش نگاه می کنی و می گی درست بشین. و در جا پشیمون می شی. راننده از توی آینه خریدارانه نگاهت میکنه.2 تا پسر جلویی پچ پچ کنان می خندن و اون میون می شنوی که یکیشون می گه صد بار گفتم یه ماشین بگیر که صندلی عقبش خالی باشه.... و از اونطرف خانوم محترم آهسته میگه اگه بدت میومد که خودتو واسش درست نمی کردی!!!!
حس میکنی دنیا دور سرت می چرخه. احساس خفگی و لرزیدنی که نمی دونی از سرمای بیرونه یا توهین به مرز جنون می رسوننت.
تمام نیروت رو جمع میکنی و می گی : پیاده می شم آقا.
پسره وقتی می خواد پیاده شه انقدر میاد عقب که تک تک اعضای بدنت رو حس می کنه. دیگه کنترلت رو از دست می دی. هولش می دی جلو : کثافت. جلویی ها می خندن. زنه یه چیزی حواله ات میکنه شاید همون کلمه رو. و پسره با چندش آورترین صدایی که تا حالا شندیدی می گه: جون!
برمی گردی. دلت می خواد بزنی توی دهنش. ولی سوار می شه و میره. می ره و تو می مونی. توی اون هوای سرد و تاریک توی اون مه. تو می مونی و احساسات سر کوب شدت. تو می مونی و ضعف راه رفتنت. تو می مونی اعتقادات تمسخر شده ات . تو می مونی و دوراهی هات یا بدتر از اون گمراهی هات.
اگه از یه روسری صورتی خوشت بیاد مشکل داری؟ اگه فقط آرایش رو به صرف زن بودن و نیازی که توی وجودته دوست داشته باشی خرابی؟ اگه همه جا با بابات یا داداشت یا یه مرد دیگه همراهت نباشن و خودت با ماشین مسافرکشی بیای و بری تو کسی هستی که واسه ی عرضه کردن خودت اومدی و منتظری که هر کسی روت یه قیمتی بذاره؟ اگه از یه زن بخوای حالا که احساس بی پناهی می کنی حامیت باشه باید به خاطر تفاوت ظاهریتون خودش تو رو محکوم کنه؟ توی کدوم دین و مذهب این اومده؟
حالا دیگه تو می مونی و تردید هات به دین به مذهب به جامعه به آدماش. به آدما که می رسی تو می مونی و هیولای نفرت. نفرت از زنهایی که خدا و رسولش می گن اسلام دین نیت و اونا می گن دین چادر! تو می مونی و نفرت از مردا. تو می مونی و .... نفرت از خودت .............
امروز کلی توی سرما منتظر دوستم وایسادم.وقتی اومد روی صورتش جای اشکایی بود که یخ زده بود.این اتفاقا اولین بار نیست که میوفته.اما ایکاش پسرایی که این کارا رو می کنن می فهمیدن که چه تاثری توی زندگی دیگران می ذارن. یا حداقل اگه بعضیا بیمارن اونایی که نیستن جلوی اینجور موضوعات رو بگیرن. چرا باید چندین روز به دختر خراب شه و رفتار عصبیش زندگی خونواده و نزدیکانش رو هم به هم بریزه؟ به خاطر این بعضی ها فکر می کنن این موضوع خنده داره یا سرگرم کنندس؟
اینو فقط واسه ی پسرا ننوشتم کاش دخترا هم بفهمن گاهی اوقات باید از حقوقشون دفاع کنن حتی اگه به قیمت حرفه ناجور یه آدم نفهم باشه. حداقلش اینه که خودشون آرومتر می شن. حداقلش اینه که می دونن اگه بهشون توهینی شده اونام در حد توانشون سعی کردن از شخصیتشون دفاع کنن.
با سکوت هیچوقت هیچی درست نمی شه
مونیکا جون به نکته خوبی اشاره کردی واقعا نفرت اور ترین مورد اینه که یه ادم بیمار تو تاکسی کنارت بشینه
و تو هم از ترس ابروت و تهمت نتونی هیچی بگی
واقعا مشمئز کننده است
آره عسلی ... آدم حالش به هم می خوره!نقل قول:
مونیکا جون به نکته خوبی اشاره کردی واقعا نفرت اور ترین مورد اینه که یه ادم بیمار تو تاکسی کنارت بشینه
و تو هم از ترس ابروت و تهمت نتونی هیچی بگی
واقعا مشمئز کننده است
حسی که همه مون تجربه ش کردیم ولی واقعا چرا؟ یعنی خیلی براشون لذت بخشه که فحش بشنون و دیگرانو اذیت کنن؟!!!
.....................
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
واه ! بلا به دور [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ما که همه جا بر عکسشو دیدیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام من هم آمدم
فکر میکنم اسمم و آواتارم مشخص کند که من هم جزء خانم ها هستم 28 سال دارم و کامپیوتر می خوانم.
راستش من برای وارد شدن به این جمع هر 40 صفحه را از اول خواندم تا ببینم چه خبر است؟ حالام می خواهم نظراتم را در مورد آن بگوییم قیل از همه چیز از مونیکا، سایه ، آرمیتا ،ونوس باید به خاطر راه اندازی این موضوع و تحمل آن همه بد اخلاقی و اذیت کردن تشکر کنم
1- تمام آقایان این نظرات قدیم و تعصب گرا راندارند و خیلی ها هم دارای طرز تفکر باز و روشنی هستند بی انصافی میشه که همه را به یک چشم نگاه کنیم
2- جامعه ایرانی یک جامعه پدر سالاری بوده و هست و قوانین مخصوص به خود را دارد که متاسفانه اسلام تحریف شده(که ما باید با مراجعه به فقها و سایر عالمان دینی و کتابهای بزرگان، اسلام درست و واقعی را پیدا کنیم و گرنه هرچه دیگران بگویند درست نیست) وضعیت آن را بدتر کرده است نباید انتظار داشت که این جامعه تفکر ما را بپذیرند. الف) این طرز تفکر منافع خیلی ها را به خطر می اندازد و این افراد برای نگه داری منافع خود هر کاری را می کنند. ب) پسری را در یک خانواده پدر سالاری تصور کن که از تولد، خود را از دختر خانواده در سطح بالاتر دیده است و بااین تفکر بزرگ شده است وقتی با نظر ما مواجه شود برایش یک چیز خیلی عجیب و غیر قابل درک خواهد بود و تمام کوشش خود را برای مبارزه با آن خواهد کرد(یک خاطره : یک روز در صف بانک منتظر بودم چون دیر آمده بودم آخرین نفر بودم یک آقایی وارد شد و دفترچه اش را قبل از دفترچه من گذاشت وقتی من اعتراض کردم آنچنان با تعجب من را نگاه کرد که انگار یک موجود عجیب را می بیند یعنی اصلا انتظار اعتراض از طرف یک خانم را نداشت)
ج) دسته سوم افرادی مریض و روانی هستند و از آنها هیچ انتظاری نیست . آیا هیچ حرجی بر کسی است که هذیان می گوید؟
3- می دانم حجم پیغامهایی که برای شما آمده بود چه قدر زیاد بود و خواندن حتی یکی از آنها نیز چقدر اعصاب آدم را خرد می کند ولی آیا لازم بود به آنها جواب بدهید. خودتان می دانید جواب ندادن یعنی چه؟ بعد از آنهم برای مبارزه یا بحث باید عقاید طرف مقابل را دانست بنابر این خواندن پیغامهای لازم است تا بتوان با استفاده از عقاید خودشان با آنها مقابله کرد. اما به هر حال خسته نباشید و خیلی ممنون.
4-یکی از خانمها گفته بود که از دست آنها فراری شده است یا همچین چیزهایی
5- الف) در این میان ما هم بدون تقصیر نیستیم برای بدست آوردن حقوقمان( البته نه تساوی حقوق) باید خودمان هم برای تلاش کنیم و مثلا به خاطر برادر، پدر و... یا به خاطر لج و لجبازی با جاری خواهر شوهر یا مادر شوهر و خواهر از حقوق خودمان یا خانمهای دیگر چشم پوشی نکنیم.
ب)خانواده بالا را دوباره مجسم کنید دختری که در آن خانواده بزرگ شده باشد همیشه جنس مذکر را بالاتر از خود می داند حالا چه یک پسر چهار پنج ساله باشد چه مرد چهل ساله و این طرز تفکر را به به فرزندان خود هم القا می کند. فکر می کنم همه ما با تفکر اکثر مادربزرگها آشنا هستیم :
مرد خدای زن است و همیشه هم یک قدم عقب تر از مردان حرکت می کنند چه شوهرش باشد و چه پسرش.
ما باید همه این موارد را در نظر داشته باشیم و اولین قدم ما آگاه کردن خانمها از حقوق آنها است و همین مقاله هایی که شما در این صفحات گذاشته اید خودش قدم بزرگی است. نمی گویم که همه آنها باید حقوقی و قانونی باشد چون ما خانمها باید سایر جنبه های وجودی خودمان را هم بشناسیم
دومین قدم می تواند حرف زدن با خواهر، مادر، خاله ودیگران باشد
سومین قدم در خانواده به بچه ها فرق نمی کند دختر یا پسر اعتماد به نفس ،پشتکار ، و رعایت حقوق دیگران را یاد بدهیم همچنین به آنها یاد بدهیم چگونه با متجاوزین به حقوقشان مبارزه کنند و در مشکلاتشان آنها را درست راهنمایی کنیم و طرز تفکر صحیح را به آنها یاد بدهیم و خلاقیت را در آنها پرورش بدهیم (البته از همین حالا بگویم کار بسیار سختی است ولی اگر ما آن را شروع نکنیم نسل آینده باید چکار کند به خواهران کوچکتر از خودتان و دخترانتان فکر کنید)
7-اما در مورد تاپیک آخری(من چندان با این اصطلاحات آشنا یی ندارم همان قضیه ی تاکسی )
من فکر می کنم یک سنجاق قفلی باز مشکل را حل کند وبعد من موقع سوار شدن در تاکسی اگر اولین نفر خانم باشد و من هم دومی باشم هنگام نشستن کیفم رابین خودم و نفر سوم قرار می دهم حتی اگر جا تنگ باشدحال اگر نفر سوم زن باشد که کیف را بر می دارم و اگر مرد باشد که کیف سر جای خودش می ماند
و اگر نفر اول مرد باشد منتظر میمانم که نفر دوم هم سوار شود که اگر آن هم مرد باشد کیفم رابین خودم و نفر دوم قرار می دهد.
8- فکر نکنید که من فمنیستی دو آتیشه هستم و خواهان تساوی حقوق تساوی برابر هستم نه، زن و مرد برخلاف ظاهر، تفاوتهای زیادی در باطن دارند تفاوتهای روحی و جسمی و ما برای داشتن یک جامعه سالم ، یک خانواده خوشبخت باید این تفاوتها را بشناسیم ودرک کنیم و به آنها احترام بگذاریم
9- حالا چطور است که بگردیم و تفاوتهای بین زن و مرد و دلیل آنها را پیدا کنیم (البته کاملا منطقی و بدور از احساسات) و در اینجا به دیگران هم بگوییم. اول خودم دو تا از مشهور ترین آنها و دلایلش را از نظر خودم بگویم
1- وزن مغز خانما 150 گرم از وزن مغز آقایان کمتر است اما دلیل آن
هر چه ماهیچه بیشتر فعالیت کند قوی تر می شوند ودر نتیجه عصب های ماهیچه قوی تر می شوند بنا براین برای کنترل آن سطح بیشتری از مغز فعالیت می کنند و همه میدانیم که آقایان فعالیتهای عضلانی بیشتر از خانمها دارند و خیلی از اشیاء راکه دو خانم با همکاری با هم جابجا می کنند یک آقا به تنهایی جابجا می کند (شاید خانمها هم بتوانند آن را تنهایی جابجا کنند اما برداشتن اشیاء سنگین برای اعضای داخلی خانمها مخصوصا رحم مشکلاتی را به وجود می آورد ) خوب تمام ماهیچه آقایان از خانمها قویتر است بنابر این سطح بیشتری از مغز رابرای کنترل می خواهد و این هیچ ربطی به ذکاوت و هوشیاری خانمها ندارد
2- خانمها یک دنده شون از آقایون کمتر است .
شاید ما کم نداشته باشیم شاید مال آقایان بیشتر است چون آنها بیشتر با کار های سنگین و عضلانی سر و کار دارند. هرچه تعداد دنده ها بیشتر باشد قفسه سینه بزرگتر و بهتر از اعضای داخل آن محافظت می کند
خوب از طرف دیگر اگر خانمها این دنده مورد بحث را داشتند دردوران حاملگی از بزرگتر شدن رحم جلوگیری می کرد و بچه فضای کافی برای رشد نداشت همچنین هر چه دنده کمتر قفسه سینه سبکتر و نفس کشیدن راحتر منظورم هنگام حاملگی است که مادر باید اکسیژن دو نفر را تهیه کند.
ببخشید که زیاد حرف زدم، خوب حالا نوبت شما است
عزیز خوش اومدی...
ایول که حوصله کردی و 40 صفحه را خوندی