اعتراف میکنم بعضی دوستان مجازی از دوستان دنیای واقعی بهترند :n11:
Printable View
اعتراف میکنم بعضی دوستان مجازی از دوستان دنیای واقعی بهترند :n11:
اعتراف میکنم شدیدا به آرامش نیاز دارم
اعتراف میکنم که حوصله ی کلنجار و توضیح اضافه ندارم کلا (خسته شدم از بس توضیح دادم:n15:)
اعتراف میکنم که اعترافات بالا در مورد مجازی و واقعی هردو صادق هست
اعتراف میکنم که حوصلم سررفته همینجوری الکی
اعتراف میکنم تا چند روز قبل به شدت از خودم بدم میومد.
خودم رو با دیگران مقایسه میکردم. با افراد بالاتر از خودم. اما الان برای خودم ارزش قائلم, خودم رو دوست دارم. من یک انسانم ( نه بابا ! :n02: ) پس میتونم انسانیت کنم.چون این انسان توانایی هایی داره که میتونه تنها با اراده ی قوی دنیا رو فتح کنه.
نمیدونم کی از پشت هلم میده ولی خیلی به خودم اعتماد دارم. نه اینکه مغرور باشم, به هیج وجه. فقط به خودم خیلی امید دارم. نمیدونم چرا ... !
اعتراف میکنم که کوکو سیب زمینی هم دیشب پخته بودم در کنار سالاد کلم اما عسکشو نزاشتم تو تاپیک غذا درست کن عکسشو بزار ! فقط سالاد کلم رو گذاشتم که کلاس کار بره بالا !! .اما سالاد کلم فقط پیش غذا بود.
اعتراف می کنم که به دختران دور و برم بیشتر از پسران دور و برم اعتماد دارم !
اعتراف میکنم که هیچ هنری ندارم!!!!
اعتراف میکنم بچه که بود از تو جیب مادر و پدرم پول ور میداشتم میرفتم گیم میخریدم!:n13: (البته بهشون گفتم الان)
اعتراف میکنم بچه که بودم شب های ماه رمضون به بهانه دوره قرآن با دوستان تا صبح تو خیابون پرسه میزدم:n09:
اعتراف میکنم قبلا به شدت مذهبی بودم و در مسابقات قران و اذان حتی در سطح استانی هم رسیدم ولی الان 360 درجه فرق کردم
اعتراف میکنم در دوران کودکی تو عید قربون حدود نیم کیلو گوشت رو بجای اینکه بدیم به خانواده با دوستان با سیب زمینی و گوشک گنجیشک کباب کردیم خوردیم و فرداش هر 4 نفر تو بیمارستان بودیم:دی :n09:
اعتراف میکنم تو 6 شهر مختلف زندگی کردم در همه ی اونها دوستان خوبی داشتم که خیلی دلم براشون تنگ شده:n01:
اعتراف میکنم تو یه گروه تو واتس اپ که خیلی دوست دارم در جمعشون شرکت کنم، شرکت نمیکنم که مثلا فکر نکنن من بیکارم :n02:
اعتراف میکنم از سربازی میترسم ....:n04:
-اعتراف ميكنم تعداد دوستام بالا و رو به رشد بود (نه خيلي، نزديك هاي 100 بود) ولي 1-2 سال پيش حساسيت بيش از حد روي ليست دوستام پيدا كرده بودم. چند روز كه حالم خوش نبود، بي دليل تعداد زيادي از دوستام رو حذف كردم (كه با 3-2 تاشون حتي صميمي هم بود)
-اعتراف ميكنم از ليست دوستام "اسكرين شات" گرفتم كه اگه يكي با من قطع دوستي كرد بفهمم كي بوده و علتش رو جويا بشم!
****
-اعتراف ميكنم ديشب ساعت 1:45 رفتم بخوابم و بعد چند دقيقه خوابم برد... ساعت 2:16 يا 17 از خواب بيدار شدم و ديدم كه سال تحويل شده :n31:
اعتراف میکنم بعضی وقتا تو زندگی خودم را از شادی های کوچیک هم محروم کردم :n03:
اعتراف میکنم از دایو میترسم و هیچوقت نپریدم ...
اعتراف میکنم دوس دارم حرف اول نام کاربریم بزرگ باشه، یعنی M. ولی زورم میاد بخاطرش پول بدم، بخاطر یه حرف :n09:
سلام ...
با اینکه خیلی فیلم و سریال می بینم ، از همه ی سبک ها و از کلاسیک گرفته تا جدید ، اما اعتراف می کنم که از فیلم های :
Harry Potter ( تمام سری )
Dark Knight
The Hobbit ( تمام سری )
The Lord of the Rings ( تمام سری )
اصلا خوشم نیومده و هیچ وقت نتونستم هیچ کدوم از این فیلم ها و قسمت های مختلفشون رو به طور کامل ببینم و وسطای همه ی این فیلم ها حوصلم به شدت سر رفته و داستانشون اصلا واسم جذاب نبوده :|
تنها مورد از ین فیلم ها که تونستم حدود 1 ساعت و نیم کامل ببینم همون فیلم Dark Knight بود ، اون هم به خاطر بازی درخشان Heath Ledger خدا بیامرز .
اعتراف میکنم تازگیا به این بخش سرگرمی و تاپیکای مزخرفش علاقه مند شدم و هر از گاهی ی سر میزنم :n02:
اعتراف می کنم همیشه دوست داشتم بدونم اخر داستان گروهی که تو انجمن می نوشتیم چی میشه:n02:
اعتراف میکنم که گاهی وقتا جوری در رودربایستی قرار میگیرم که نمیتونم جوری که میخوام رفتار کنم
اعتراف میکنم که قبلاها تحکم بیشتری داشتم:n09:
اعتراف میکنم ...
الکی مثلا منم شهامت اعتراف کردن دارم :n02:
اعتراف میکنم :
دیگه عید نوروز برای من حال و هوای گذشته را نداره ...
اعتراف می کنم امشب نگرانم و ناراحت
حالا از چی فقط خدا داند...
اعتراف می کنم هر موقع آیفون تصویری رومیخوام زنگ بزنم اول زنگ می زنم بعد سرمو میندازم پایین چون خیلی زشت میوفتم از لنز به اون نزدیکی :n02:
اعتراف میکنم یه بار مورچه شُستم :n02:
اعتراف میکنم کوچیک که بودم مگس میکشتم مینداختم تو تار عنکبوت ببینم چطوری میخورتش. لا مصب خیلی به راز بقا علاقه داشتم:n02: حالا که بزرگ شدم گلایه ای نمیکنم که چرا هی دورم تار بسته میشه چون ظاهراً می بینم خدا هم خیلی به راز بقا علاقه داره:n02:
اعتراف میکنم اون مورچه ای که شستم مرد:n08:
اعتراف میکنم الان به شدت کلافه ام دلیلش هم غرور زیادمه که انتظار دارم با ی اشاره کوچیک من ملت خم و راست بشن !
اعتراف میکنم که پنجشنبه ها که خیرات میگیرن جلوم وقتی برمیدارم الکی شروع میکنم به فاتحه خوندن، یه همچین صدایی :
بسسسسسسسسسسسس سسسسسسسس :n08:
یه همچین انسان با احساسی هستم من، اونایی که بیشتر با روحیات من آشنایی دارن نکته رو میگیرن :n09:
اعتراف میکنم قبلا از امیرتتلو متنفر بودم، ولی الان کم کم داره از دیووونه بازیاش خوشم میاد :n02:
خسته شدم اینقدر نقش بازی کردم. اصلا اسم من جواد نیست. اصلا من کارگر نیستم.من برم کارگری مردم رو بکنم؟ بابام 2 تا مغازه کف بازار تهران داره 4 تا کارگر داره من برم کارگری مردم رو بخاطر ماهی 550 هزا رتومن بکنم؟
هه..تنها پستهاییم که راست بود این آخریها آشپزیم بود وگرنه مخصوصا درباره خودم همه چیرو دروغ گفتم..
من یه کاربر قدیمی هستم که 10 بار بن شدم اینقدر بیکا رهستم و پول مفت میگیرم از بابام که همش در حال گشتن تو اینترنت یا تو خیابون و خوردن هستم.بابام تاجر یه اپارتمان داریم 5 تا طبقش مال بابامه 2 تا مغازه کف بازار داره ..
ولی من اینقدر مفت خور بودم از بچگی از تو گاو صندوق بابام اونموقع 10 سال پیش هفته ای 400 هزا رتومن برمیداشتم یواشکی..مفت خور شدم.
هیچی از روی شیکم سیری زیاد درس رو ول کردم..همشم نقاب زدم به صورتم تو فروم من جوادم کارگرم..
هیییییییییییییییییییییییی ..برای یه مدت طولانی دیگه نمیام تو فروم ولی من اگر 10 بار بن نمیشدم الان 10 هزا رتا پست داشت کنتورم..اینو بدونید هر کا ربرتازه کاری NOOB نیست..شاید از شما 10 سال قدیمی تر باشه...
در اين اعترافنامه...
.. تنها به گفتن يك اعتراف بسنده میكنيم... پس اميد است كه مورد قبول دوستان واقع شويم!
- اعتراف میكنم كه به خاطر مشكلات و مسايل بسيار در زندگی شخصیام... به صورت جدی قصد بر ترك فروم (يا حداقل رفتن به مدت بسيار طولانی) را دارم...
.. ولی تنها دليل ماندن، انجمن ادبيات و دوستان بسيار خوب و عزيزم از آنجاست.
در اينجا از تكتكشون تشكر میكنم و براشون، آرزوی بهترينها رو دارم... دوستان عزيز، در هر كجا و با هر كه باشيد، خوب و خوش باشيد!
@ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
@ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
@ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
@ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
@ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
@ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
@ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
@ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
@ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تا بعد!
منم از این کارا زیاد کردم جالب بود:n09:نقل قول:
اعتراف میکنم که آواتار فعلی من ، نقاشی ای از تینا F l o w e r هست
اعتراف می کنم زنگ خونه های زیادی رو زدم در رفتم.
اعتراف می کنم مورچه ها و سوسکای زیادی رو با ذره بین سوزوندم:n03:، بوی کباب می دادن!:n02: البته سر شرط بندی یکی از اونارم خوردم:n01:
اعتراف می کنم دست به تیرکمون زنبوریم حرف نداشت، هیچ کس امنین نداشت وقتی مصلح می شدم:n02:
اعتراف می کنم خیلی سربه سر خواهر کوچیکم می زاشتم...نمی دونم مرض داشتم:n09:
اعتراف می کنم کارت بازیم ضایع بود هی می باختم ولی تیله بازیم حرف نداشت.
اعتراف میکنم انقدر سر مهمونی و غذا پختن و عید دیدنی توی انجمن و توی دلم غر زدم
که خدا حرفمو شنید
امسال همه رفتن مسافرت
تا الان نه جایی رفتیم:n04:
نه جایی قراره بریم:n30:
نه جایی دعوتمون کردند:n03:
نه قراره کسی بیاد خونه ما:n06:
حتی همون مسافرتی که میخواستیم هم هنوز نشده بریم:n14:
این 1 هفته هم یا با همسرم خانه تمیز میکردیم یا سر کار بودیم
اعتراف میکنم پشیمانم.من دلم مهمونی میخواد:n28::n14:
اعتراف می کنم دختر پولدار رو به دختر خوشگل ترجیه میدم
اعتراف می کنم که دختر مودب رو به دختر پولدار ترجیه میدم
اعتراف می کنم که دختر تحصیلکرده رو به دختر مودب ترجیه میدم
اعتراف می کنم که دختر خانواده دار رو به دختر تحصیلکرده ترجیه میدم
اعتراف می کنم که دختری که دستپختش خوبه رو به دختر خانواده دار ترجیه میدم
اعتراف می کنم که دختری که مامان یا خالم انتخاب کنند رو به تمامی دخترای بالا ترجیه میدم :n40:
اعتراف میکنم که از شلوغی اصلا خوشم نمیاد، وقتی تو خیابون راه میرم از جاهایی که شلوغه و پرجمعیته نمیرم!! :n15:
اعتراف میکنم که کاش خواهر و برادری داشتم، از تک فرزندی بدم میاد!! :n14:
اعتراف میکنم که وقتی شخصی به لوازم هام مثل لپ تاپ و گوشی و ... دست میزنه، میخوام با ساتور بزنم سرش از تنش جدا بشه!! :n34:
اعتراف میکنم خیلی چیزها رو نمیشه تغییر داد و ساده باید پذیرفتشون ...
اعتراف میکنم انسان بر اساس ساختار وجودیش دنیا رو می بینه، احساس میکنه، تحلیل میکنه و عمل میکنه ...
اعتراف میکنم عواملی که این ساختار وجودی و افکار و احساسات و علایق و تنفرها و تصمیم ها و رفتن ها و ماندن ها و پشیمان شدن ها و تغییر مسیر دادنها و ... رو می سازه و شکل میده آنقدر زیاده که گاه حرفها و اعمال من در برابر اونها ساده تبخیر میشه و هیچ ...
اعتراف میکنم هرچی سنم و تجربه ام بیشتر میشه به این اعترافات اعتقادم بیشتر میشه ...
سلام :)
اعتراف می کنم با اینکه چندین و چند بار این کار رو انجام دادم اما هر از گاهی باز فریب امضای @ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] رو می خورم و امتحانش می کنم و تا آخرین اسپویلر می رم جلو :D
محسن جان امضات خیلی باحاله رفیق :n16:
اعتراف میکنم که از وقتی رفتم روانپزشک اخلاقم عوض شده حس میکنم..به خاطر 3 تا قرص قوی که دکتر متخصص بهم داده ناقلهای عصبی سروتونین و دوپامین و گابا در مغزم زیاد شده.
..واسه وسواس و تحریک پذیری و افسردگی و اظطراب که داشتم مجبور شدم برم روانپزشک.ولی در کل بد نیست..
ولی تمرکزم تو بازی اومده پایین قبلا همیشه اول میشدم تو بازیهای سرعتی دقتی اینترنت الان رفلکسم کند شده..خیلی تیز تر بود مغزم.
اعتراف میکنم 5 سال است که مرگ را از خدا طلب میکنم ....
اعتراف میکنم که در صورتی که خدا مرگ به به من ندهد من خودم آن را بالجبار از خدا میگیرم ....
اعتراف میکنم هیچ دلسوزی غیر از خواهرم ندارم ....
اعتراف می کنم بعضی وقت ها نظر واقعی مو نسبت به بقیه بهشون نمیگم!:n03:
محتوای مخفی: توضیحات
به همون ترتیب اعترافات قبلی:نقل قول:
اعتراف می کنم که مورد اول رو انجام دادم و خوشحالم که انجام شد. استقبالی نشد، واسه همین دو دلم که ادامش بدم یا نه، ولی ناراضی نیستم. چون من کاری که احساس می کردم به گردنمه انجام دادم. همین برام کافیه.
اعتراف می کنم به شدت پشیمون شدم از انجامش. تقصیر خودم بود. دونسته انجام دادم.نتیجشم شد ندامت و ناراحتی. حقم بود. به خودم قول دادم دیگه به امید خدا دیگه تکرارش نکنم.
اعتراف می کنم یه کتاب خیییییییییلی قشنگ خوندم که واقعا روحمو refresh کرد. (شبهای روشن/شب های سپید داستایفسکی) پیشنهاد می شه 100%.
اعتراف می کنم احتمالا همین روند رو ادامه خواهم داد و شاید هم یه جا مثل دفتر یا به صورت دیجیتال، چند وقت یکبار اعتراف بنویسم و چکش کنم تا بتونم چند وقت یکبار به صورت کتبی مسیر کلیات زندگیم رو چک کنم.
اعتراف می کنم این هایی که نوشتم (غیر از مورد دوم و همین مورد) هیچکدوم قابلیت اعتراف بودن رو نداشت، ولی دوست داشتم بنویسمشون.
اعترافات جدید:
اعتراف می کنم یه مدت کوتاهه که سرم رو به چیزهای بی ارزش گرم کردم و قصد کردم از فردا صبح که از خواب پاشدم، کارهای مهم رو شروع کنم.
اعتراف می کنم پشیمونم از اینکه در حق یه نفر لطف زیادی کردم و به این نتیجه رسیدم که آدم نباید هیچوقت از زندگی خودش بزنه و واسه دیگران مایه بذاره و نباید به خاطر مشکل دیگران، چشمش رو روی مشکلات خودش ببنده. تجربه بدی بود ولی خوشحالم که این تجربه رو بدست اوردم.(این مورد ارتباطی به اعتراف 2 نداره)
و برای حسن ختام اعتراف می کنم به زودی یه تاپیک دیگه هم تو انجمن ادبیات خواهم زد.:n02:
اعتراف میکنم نمی خوام دوستام وابسته بشم چون دوریشون برام خیلی سخته
اعتراف میکنم که یه مدتیه نمازنمی خونم وهمش قضا میشه
اعتراف میکنم زمان زودازدستم خارج میشه نمی تونم کارام به موقع انجام بدم
اعتراف میکنم که دوتاکنکور دارم هیچ کدومشون نخوندم
اعتراف میکنم که خیلی ها به اشتباه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] رو به عنوان مرد میشناسن.:n02:
اینم یه نمونش::n02:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]