طفل ، پاورچین پاورچین، دور شد کم کم در کوچهسنجاقک ها.
بار خود را بستم ، رفتم از شهر خیالات سبک بیرون دلم از غربت سنجاقک پر...:n28:
Printable View
طفل ، پاورچین پاورچین، دور شد کم کم در کوچهسنجاقک ها.
بار خود را بستم ، رفتم از شهر خیالات سبک بیرون دلم از غربت سنجاقک پر...:n28:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]فکر کنم بیشتر از یک هفته گذشته ولی خب چون برنده ای مشخص نشده...
من نیز روزگاری سبز بودنم را در صحنه ی زندگی به نمایش می گذاردم، اما...
روزگار، من را ز شاخه های آن درخت پرت کرد و دلم را سنگ کرد و رویم را خاکستری ...
و استخوان های شکسته ام را نیز خار کرد و من را بر پای آن کس که راه تقدیرش را دور میزد حلقه کرد...
حال تو نیز بر سبزی خود مناز که دمی دیگر، نه تویی هست و نه سبزی...
--------------
امیدوارم قابل بدونید...
+از کس دیگه ای نیست.
سلام دوستان عزیز.
برنده این هفته دوست عزیز Hapoofesgeli هستند. منتظر عکس انتخابی ایشون هستیم.
امیدواریم با سپری شدن امتحانات٬ تاپیک سریعتر و پربارتر به پیش بره.
ممنون از همگی
خیلی ممنون از دوستان
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد
خشت خشت و آجر آجر ، پیکرم را باد برد
من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند
نیمم آتش سوخت ، نیم دیگرم را باد برد
از غزل هایم فقط خاکستری مانده به جا
بیت های روشن و شعله ورم را باد برد
با همین نیمه ، همین معمولی ساده بساز
دیر کردی نیمه ی عاشقترم را باد برد
بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت
وا نشد بدتر از آن بال و پرم را باد برد
شاعر : آقای حامد عسگری
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دانی چه گفت ملحد ِ پیر ِ فقیر ؟ گفت :
گردون مرا شکست و زبون در قفس گرفت
از گوش و هوش مقدرت،از دست و پا توان
وز این دو دیده روشنی ِ مُقتبس گرفت
سر، پاک پیر و گر شد و دندان بسود و ریخت
گلبرگ ِ روی ، منزلت ِ خار و خس گرفت
خورشید خفت و سرو خمید و چراغ مرد
هان ! مرگ آمد اینک و راه ِ نفس گرفت
گنجی اگر به هیچ کسی داد قحبه ای
نشنیده ام که باز پس از هیچ کس گرفت
دیگر مگو خدای کریم است و مهربان
کاین سفله هرچه داد به من باز پس گرفت
مهدی اخوان ثالث / سر ِ کوه بلند
دریا نوردی را دیدم که میگفت:
همانند تمام تجربیاتی که بر روی آب دارم
یک گنج به حساب می آیم
اما
کیست که از این تجربیات بهره ببرد؟
به خاطر سنم
دریانورد بودنم را کتمان کردند
و با زباله ها
مرا نیز به دریا انداختند
برای همیشه فراموش شدم تا در این دنیای جدید
که برای ما هم خوب نیست در زباله دان دنیا بپوسم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در دالان سالخــــورده ی تاریخ ،
رو به نور ، ایستـــاده ام ... .
در ها بروی آینــــده باز است ... ؛
ولی ... من، از گذشتـــه ی خاک گرفته ی ذهــن، بر می خیـــزم ؛
و چشـــم به تنها شــکافِ نورانـــیِ اتاق، می دوزم ...
شاید که پرنــده ای شــوم
پر بگیـــرم رو به اوج....
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وقتی تمام آرزویم ،همقدم شدن با تو بود
روزگار پای رفتن را ز من ربود
چنان زمین گیر شدم از داغ عشق
که مرا دگر یارای زندگی نبود
تنهایی ،تاریکی و ترس
همراه لحظه های هرروزه بود
درپس این تاریکی محض
گویی نوری ز دور نمایان بود
که دلت قرص تو تنها نیستی
تب و تاب این تنهایی را
تو تنها میزبان نیستی
چشم گرداندم به اطراف
به ناگه دیدم
از پا افتاده ی این جور زیادست بسی
چرخ گردون
ماجراها دارد زین دست ،بهرهرکسی!
نوری تابید بر ظلمات دل!
شاید بشود شروعی تازه داشت
برخیزیم دوباره به لطف حق
آری
گاهی میشود انتظار یک معجزه داشت...
شعر از خودم :دی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بیا
از عمق این زخم ها نترس
پرده ها را کنار بزن
بگذار افتاب این تاریکی خفته در اغوشمان را بیدار کند
و صبح
از سرشانه های زخمی این شهر بالا بیاید
بیا
پرده ها را کنار بزن
من از این تاریکی ها میترسم
از غولهایی که شبانه ارام بالای بستر مادر
گلویش را میگیرند که سرفه کند و خون بالا بیاورد
از بغض های خواهر که تا صبح تنها گره های کوری میشوند به دار قالیش
واز این ویلچر
تنها غنیمت جنگ
که سربازی پیر
با خود به خانه اورده...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زانگه که ترا بر من مسکین نظر است
آثارم از آفتاب مشهور ترست
........
سلام
دوستان فرصت شرکت در این دور از مسابقه به پایان رسید
برندهی این هفته بزودی مشخص خواهد شد
با تشکر از حضور همگی
ضمنا نحوهی برگزاری تاپیکهای مسابقه در انحمن ادبیات معمولا به این صورت است که پس از گذشت مدت مشخص شده برای شرکت در مسابقه
در اولین فرصت، پایان شرکت در آن دور اعلام شده و سپس پس از گذشت زمانی که میتواند چند ساعت تا چند روز باشد، برنده اعلام خواهد شد
و شروع زمان مسابقهي بعدی پس از گذاشتن سوأل جدید توسط فرد برنده خواهد بود
این قسمت به پست اول اضافه شد
ممنون
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلامی دوباره [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این دور از مسابقه با استقبال خوب و شعرهای زیبایی به پایان رسید که ارتباط خوبی نیز با تصویر داشتند
تشکر میکنیم از همهی دوستان [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
درنهایت شعر شرکتکنندهای که تونست در رقابت با شعرهای دیگر و شرکتکنندگان دیگر حائز رتبهی نخست بشه، متعلق است به :
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پس در این روز شلوغ منتظر یک تصویر احتمالا نجومی هستیم از شب ساکت [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ممنون احمد جان:n12:
مرسی از لطف همه.....:n12:
عکس منتخب.....
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چهل صبح زرد بيخورشيد
زمين! به دور مدارت نگرد بيخورشيد
چهل غروب، چهل شط خون سرگردان
که از مدار زمين گشته طرد بيخورشيد
صداي شيهه اسبي است .... در افق گم شد
ستاره گفت به او: برنگرد بيخورشيد
بهار سبز صبوران، بهشت نامريي
طلوع کن که جهان مانده سرد بيخورشيد
هنوز دامنه دارد اصالت دردت
هنوز دامنه دارد نبرد با خورشيد!
دستت را بکش از من
تو هم بازیچه میخواهی
زمین سرد است
فضا اکنده از ظلمت
به بازی هات نمیکنم عادت
زمین را دوست میدارم
تو لطفا دست بردار از ما
به رنگ ابی دریا دلخوش
به سبز جنگ سرگرم
گر تو دست برداری همه حالمان خوب است
هرچند توهم بودنت سخت جانگیر است
این توهم روزی هزاران جان میگیرد
زمین اما هرگز نمیمیرد
..................
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دلا تا کی درین زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
من هم دوست دارم كه شركت كنم...و اين براي اولين باره كه در اين طور مسابقه شركت مي كنم...پس مي بخشيد!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به اون نقطه كوچك آبي نگاه كن
خوب نگاه كن
اون اينجاست، اون خونه ماست، اون خود ما هستيم.
هركسي رو دوست داري، هر كسي رو مي شناسي، هر كسي رو كه ديدي
هر كسي كه بوده، اينجا زندگي كردن
آره، خود خود زمين
پي نوشت:
نوشته من بر گزيده اي از انديشه هاي Carl Sagan كه در كتابي به نام [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] كه نوشته خود ايشون هم هست...البته سطر آخر رو خودم اضافه كردم.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گوش زمین به ناله من نیست آشنا
من طایر شکسته پر آسمانیم
گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند
چون میکنند با غم بی همزبانیم
شهریار
کره ی زمین را دوست دارم با همه ی داره و ندارهای خود[/QUOTE]
با همه ی آدمهای خوب و بد
با همه ی زیبایی ها و مناظر
اما
بعضی از آدمها گویی فراموش کردن خالق این همه زیبایی و خوبی
کیست و ... شاید ما هم ...
فراموش کرده ایم
خالق این همه زیبایی
(خداست)
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هر کجا هستم باشم
اسمان مال من است
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت؟
سهراب سپهری
خب دوستان فرصت مسابقهی این هفته هم به اتمام رسید [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از هم اکنون تیم داوری به شور خواهد نشست [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و از میان شرکتکنندگان این هفته یک نفر را به عنوان برنده معرفی خواهند نمود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
برنده خودش رو آماده کنه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فعلا [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با سلام
ضمن خوشامد به شرکت کنندگان جدید
بر اساس رای داوران، شعر [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] عزیز، با بیشترین امتیاز، رتبه اول رو از آنِ خودش کرد؛
و شعر جناب - [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] - هم با اختلاف کم در جایگاه دوم قرار گرفت.
با تشکر از همراهی همه دوستان، خواهشمندیم حتما نام شاعر رو در پایان هر شعر قرار بدید.
این دوره مسابقه، با عکس منتخب [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ، ادامه پیدا خواهد کرد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و من خيلي خوشحال شدم كه ديدم شعر من مي تونست اول باشه! ولي دوم شدم و براي بار اول هم شركت كرده بودم!
از دوستان كه به من لطف داشتند هم ممنونم!
سلام بر همه دوستان عزیز
ممنونم از لطف همه شما
و تبریک به saman عزیز
نمیدونم عکس مناسبی هست یا نه ، اما به نظرم جالب هست
با تشکر
شاد باشید
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اگر دستم رسد بر چرخ گردون
از او پرسم که این چین است و آن چون
یکی را میدهی صدناز و نعمت
یکی را نان جو آلوده در خون
باباطاهر
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اي آرزوي تشنه به گرد او
بيهوده تار عمر چه مي بندي؟
روزي رسد كه خسته و وامانده
بر اين تلاش بيهوده مي خندي
آتش زنم به خرمن اميدت
با شعله هاي حسرت و ناكامي
اي قلب فتنه جوي گنه كرده
شايد دمي ز فتنه بيارامي
:n12::n12::n12::n12:
فروغ فرخزاد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آه...
نمیدانم...
آیا من پژمردم؟
کیست در این تاریکی وهم...
خیالی نیست و توانی نیست...
تنها شدن با کی؟!
آه نمیدانم...
تنهایی با تنهایی...
صدای ابر سفید کجاست...
تلاش بی ثمر تا کی...
بی تلاشان در صدر و من یاغی در قعر... تا کی...
آه...
این ها شیاطین اند؟
که تواند شکند این طلسم...
آه تلاش بی ثمر تا کی...
شاهرخ شاملو
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دور باطل کُره ایست خاکی،
که گرد آفتاب می گردد
دور باطل تناسخ وار
زندگی دوباره می زاید!
دور باطل جّلاد باورهاست!
دور باطل جدال عشق و فراق است
دور باطل همین شعر است
دور باطل،همین تکرار است...
حسین بهرامی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [/QUOTE]
چرخ گردون
گردش گردون چرا با ما نمیسازد همی
هر دمی چون میکند ما را گرفتار غمی
هر غمی چون می رسد مرغ دلم پر میکشد
می رود تا کوی دلبر تا بیاساید دمی
شاید این تقدیر دل باشد چنین آشفتگی
ورنه این دنیا چرا بر ما نباشد مرهمی
شمع دل می سوزد و روشن نمی ماند دلم
این دل خاموش من حتی ندارد همدمی
ای دریغ از حال ما یاری از ان جویا نشد
دل ثناگوی خدا جز او ندارد محرمی
یا رب از روز ازل تقدیر ما اینگونه بود
چشم آسایش میان آسمان بینم همی
چرخ گردون گر رخش را از کرم بر ما ببست
عالمی دیگر بخواهد دل ز تنهایی همی
مهوش از شهر شما خواهد گذشت و می رود
تا ببار اید برایش روزگار و عالمی
مهوش قیاسی نیک
مي دونم كه نوشته ام مي تونه خوب نباشه ولي دوست دارم كه سعي خودم رو بكنم!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
درست مثل اين مي مونه كه همش دور خودم مي گردم...
هر چي كه سعي مي كنم، به جايي نمي رسم!
مثل يه تلاش بيهوده! مثل يه دور تكراري، مثل يه تلاش تكراري!
اگر روز هاي زندگي تو هم اين طورن، اگر زندگي تو اين طور يك نواخته،
سعي كن كه از اين گردونه بياي بيرون، يه تكوني به خودت بده،
ولي اميدوارم كه اين چرخ گردون براي تو و براي همه يه طور نچرخه!
اين بار نوشته رو خودم نوشتم!
سلام خدمت همه عزیزان
طبق بررسی و نظر سنجی انجام شده٬ دوست عزیز samba به عنوان برنده این هفته انتخاب شدند.
با سپاس از مشارکت همه عزیزان٬ منتظر عکس انتخابی برنده این هفته هستیم.
با سلام
خیلی ممنون از نظراتون
امیدوارم جالب باشه عکسی که میذارم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ویرایش: لینک تصحیح شد
عکس برای من به نمایش در نمیاد!!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اخرین بار که من از ته دل خندیدم
علتش پول نبود
انعکاس جوک هر روز نبود
علتش چهره ی ژولیده ی یک دلقک گیج
یا زمین خوردن یک کور نبود
من به "من" خندیدم
که چونان دلقک گیج پای میلنگانم
نقش یک خنده به صورت دارم ودلم غمگین است...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چشم ها بسته ، دل غمگین ، گرفته و سنگین
با هیییییییچ ایدئولوژی ای هماهنگ نیست
این داستان عاشقانه ات ، درامی سهمگین ، روی سن زندگی هر رووووز اکران اما ....
بی تماشاچی !!
لبخند گوشه ی لب ، از روی تسکین
رفتم توی نقشم ، شدم دلقک ، مثل چاپلین ...
ساناز کامران فر
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]شاعر:پکّا کوکّو
پیر مردی در سرما عذاب میشد
از سرنوشت خود رنج میبرد
و سرگردان از هرجا
دنبال چیزی میگشت
چرا نمیتوانی ببینی؟
چرا باور نمیکنی؟
آن روز ها گذشتند
وقتی روحت را کشتی
ای پیر مرد به دنبال چیستی؟
کمی آرام تا آسیب ندیده ای
چرا نمیتوانی ببینی؟
چرا باور نمیکنی؟
آن روز ها گذشتند
وقتی روحت را کشتی
هزاران حرف غمگین را
ناگفته گذاشتی
وبرای ادامه ی حیات
به جهنم روی آوردی
جهنم سردی که
برای خود ساختی
بازهم میگردی؟
من چیزی نمیگویم
اگر میخواهی بمیری
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شادی کن دلقک پیر، شادیِ اینجا کمه
نغمه ی کودکِ زاده شده ی دنیا غمه
شادی کن دلقک پیر، کمر دنیا شکست
وقتی پشت هر رفاقت خنجر ریا نشست
شادی کن دلقک قصه، دلها افسرده شدن
گلهای یاس همه تو قالی پژمرده شدن
دیگه عشق این زمونه اسیر قفس شده
کوچیک و بزرگ نداره، تشنه ی هوس شده
می دونم غمت زیاده ولی باز ساز بزن
با لبای غم زده، شادی و آواز بزن
شادی کن دلقک پیر، نکنه کم بیاری
جای شادی، توی باغچه ی دلا غم بکاری
امید درکشیده
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خش خشِ خنده ات بر دلم غم
ریزش برگ غم بر دلم، هم
سایه ایّ و خنک با زغالـــی
بر سر و صورتم خنـده ای، هم
خنــده ای صورتم می فروشد
بی نگاه تو من، کهــــنه ام هم
زردِ زردم ازین روزِ خســــته
از غم و گریه ام، خنده کن، هم
برگِ زردم، نشانیِّ مرگــــم
رفته ام من ز دنیای تو، هم
خنده ای کن ز من تا بخندم
گرچه گریانه این صورتم، هم
می ننوشـم بدونِ حضورت
تلـخه کامم، چو فصلِ خزانم
.
.
.
.
.
n.pineapple
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پیرمردی که سالها میخنداند
اینروزها حال خوشی ندارد
آیا لبی خندان نیست
تا برگهای زرد یأس را
از سر و روی او بردارد
شعرگونهای از : Ahmad :n27: