اون پیره مرده که اصلا یزدی و اصفهانی و تهرانی و اذربایجانی و با هم قاطی کرده :دی
Printable View
اون پیره مرده که اصلا یزدی و اصفهانی و تهرانی و اذربایجانی و با هم قاطی کرده :دی
من به خدا ودم اصفهانیم.............ولی تاحالا هیچ کدوم از این لحجه هارو از نزدیک ندیدم :دی
کل فامیل ما به این فیلم ایراد گرفتن...........حتما حرف زدن اقای ساکت رو دیدید ؟ به این میگن لحجه ، نه اونی که توی تلوزیون پخش میشه
حالا کاری به غلط و درست بودن لهجشون نداریم ولی من فکر می کنم فرق اینا با اصفهانی ها اینه که خود اصفهانی ها اوناییشون که لهجه دارن سعی می کنن لهجشون رو خفیف کنن و بدون لهجه حرف بزنن ولی اینا از قصد می خوان اصفهانی حرف بزنن واسه همینه به اصفهانی ها برخورده و خوششون نمیاد
اخه تو که اصفهانی نیستی که بفهمی ما چی میگیم...................اصلا بعضی از کلمه ها رو از خودشون در میارن.......اکثر فامیل های من لهجه دارن ....ولی هیچ کدوم اینجوری حرف نمیزنند......خودشون دارن به این فیلم ایراد میگیرند....دیگه خودت فکرشو بکن :دی
یعنی شما میخواید بگید که لهجه برای ما اصفهانی ها افت داره؟نقل قول:
بهتر نیست روی حرفتون بیشتر فکر کنید
من از اینکه اصفهانی هستم خوشحالم و وقتی جایی هم رفتم که از روی لهجه ام بهم گفتن شما اصفهانی هستی به خودم افتخار کردم
لهجه اصالت رو نشون میده البته درستش
دوستان عزیز!:31: تمام عوامل فنی و غیر فنی این سریال غلط کردن!:18: خوبه؟! این بحث لهجه رو بیخیال بشید!!:31: من درک میکنم دوستان اصفهانی چی میگن! چون خودم همین احساس رو سره سریال شهریار داشتم... ولی مانور دادن بیش از حد رو این قضیه به نظر من زیاد جالب نیست...:13:
قربون همتون:10:
یاعلی:11:
ما غلط بکنیم بخوایم تهرانی صحبت کنیم.لا اقل لهجه داشتن نشون میده طرف مال یه منطقه ای است.والا نصف کشور تهرانی صحبت میکنند معلوم هم نیست مال کجا هستند؟؟؟؟بله اصفهانی بودن کلاس هم داره به جرات میشه گفت اصفهان یکی از بهترین جاها درکشور برای زندگی هستوبه هزار و یک دلیل.خواستید میتونم از هر جنبه ای که خواستید بگم.نقل قول:
این تاپیک بیشتر در مورد خود فیلم و ایراد ها و نقاط قوت فیلم هستش ولی متاسفانه من هرجا میرم همه تاپییک های مربوط به زاینده رود لهجه حرف اول رو توش میزنه :13:
تو اصفهان رسمه آخر اسم ی میزارن؟
فرهادی،جمشیدی،سحری،... !
:13:
رسم نیستنقل قول:
اتفاقا بیشتر آخر اسم کسره میذارن تا ی
راستی اسم عروسه سحر نیست : دی
این از نکات فیلم هست که اونایی که دقت کردن متوجه شدن اسم طرف چیه :دی
پس سحر کیه؟:31:نقل قول:
راستی اسم عروسه سحر نیست : دی
فرهادی بهش میگفت سحری!
من کلا یه قسمتو نگاه کردم!نقل قول:
این از نکات فیلم هست که اونایی که دقت کردن متوجه شدن اسم طرف چیه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دادا دقت کردن نمیخواد!:31: وقتی اینا مسعود رو میگن مسعودی، و فرهاد رو میگن فرهدی، پس حتمن صاحب رو میگن صحبی دیگه!!!:10:نقل قول:
من چند قسمت اولشو دیدم...یکی از نکات مثبت فیلم استفاده از لوکیشن های تاریخی و به تصویر کشیدن اونها بود...کار خوبیه...
اقا منم اسم این زنه رو نفهمیدم سحری و ذهبی و صحبی /و.......
حالا مجبور بودن اصفهانی صحبت کنن خب تهرانی صحبت می کردند
فیلم هم خیلی داره غلو می کنه کسی که ادم می کشه حداقل باید یک عذاب وجدان داشته باشه این پسره انگار نه انگار
درسته اما خیلیا فکر میکنن میگه سحرینقل قول:
من معذرت میخوام ولی خیلی اصفهانی ها رو دیدم بیشتر از اینکه از لهجه ایراد بگیرن از این ایراد می گرفتن که چرا همه تو این سریال لهجه دارن و می گفتن همه اصفهانی ها مخصوصا بیشتر دانشجو هاشون لهجه ندارن و بیشتر پیرمرد و پیرزن ها و ساکنین محله های پایین شهر و سنتی لهجه دارن,انگار که از لهجه داشتن خوششون نمیادنقل قول:
مثلا یکی تو این تاپیک شاکی شده بود که چرا زندانیای بازداشتگاه هم لهجه دارن که خود شما اومدی گفتی توقع داری زندانیای اصفهانی با لهجه امریکایی حرف بزنن!:31:
تو فیس بوک هم یه صفحه ضد این سریال درست شده
در مورد دانشجو ها و کلا افراد تحصیل کرده درستهنقل قول:
دلیلش هم مشخص هست چون این افراد با کتاب و دانشگاه و افراد مختلف دیگه سر و کار دارن که در اونها لهجه وجود نداره و خود به خود فرد با این موارد تطبیق پیدا میکنه و کتابی یا همون بدون لهجه صحبت میکنه که باز هم در کل آخرش هیچ وقت لهجه از بین نمیره
اینجا بحث لهجه اشتباه هست
از لهجه غلیظ و درست این سریال میشه به فرهاد اشاره کرد البته این لحجه هم خیلی خاص هست و در کل لهجه عام اصفونی رو مسعود در فیلم داشت
یکی دیگه از دلایل شاکی بودن مردم اصفهان اینه که خداییش ما بازیگر خوب کم نداریم که کارگردان میتونست از اونها استفاده کنه اما نکرد اینطوری این مشکلات به وجود نمیومد
نمونه ای که شما میشناسید پدربزرگه در آشپزباشی (اسمش یادم نیست) که اگه در نقش ملک منصور بازی می کرد خداییش خیلی قشنگتر بود
آقا اون پدربزرگه که کرکره خندس!:31: البته بازیگر خوببه ها!:20:نقل قول:
نمونه ای که شما میشناسید پدربزرگه در آشپزباشی (اسمش یادم نیست) که اگه در نقش ملک منصور بازی می کرد خداییش خیلی قشنگتر بود
من از وقتی اونو تو قاعده بازی و دوخواهر دیدم، دیگه نمیتونم تو نقش جدی تصورش کنم...:27: ولی بازیگر فعلی نقش ملک منصور هم بد بازی نکرده ها (انصافا!):20:
اسم پدربزرگه هم هوشنگ حریرچیان بید!:31:
حسين پاكدل:
«در مسير زاينده رود» براي انتقال حس و حال شهر ما سير قابل قبولي را طي كردهاست
حسين پاكدل كه خود از هنرمندان اصفهاني است، در يادداشتي با عنوان «با لهجهاي زلال در مسير زايندهرود» به ابراز عقيده درباره لهجههاي اصفهاني در سريال حسن فتحي پرداخته است.
به گزارش سرويس تلويزيون ايسنا، اين نمايشنامهنويس و كارگردان تئاتر كه در برههاي مديريت پخش شبكه اول سيما را نيز بر عهده داشت، درباره سريال «در مسير زاينده رود» نوشته است: عمده نويسندگان حرفهاي بخصوص در هنرهاي نمايشي تا زماني كه سرنوشت اشخاص محوري بازي يا موقعيت درام ايجاب نكند، به سراغ لهجهها و لوكيشنهاي محلي نميروند. چون دوري از مركز و استفاده از زبان و لهجههاي متفاوت با زبان معيار در خلق اثر، هزينههاي توليد، زمان و تلاش براي رسيدن به مقصود پروژه را چند برابر ميكند. اين مهم البته در تئاتر سهلتر است؛ كافي است كارگردان، بازيگر يا بازيگراني را با ويژگيهاي مورد نظر پيدا كند يا با تمرين آنها را به آن درجه از كمال بيانيِ دلخواه برساند.
او درباره به كارگيري لهجهها در سينما نيز يادآور شدهاست: در سينما بسته به خواستِ مؤلفِ اثر، سهل و ممتنع است؛ نمونهها در آثار سينمايي بسيار است. مثلاً تصوّرِ ساخت «ناخدا خورشيد»، «دونده»، «ساز دهني» و غيره در بندرگاهي در جنوب، اطراف قشم يا بوشهر با آن لهجههاي زيبا و اثر گذار، ناميسر است. تاكنون موارد زيادي از اين جنس در شهرك سينمايي و محلهاي نزديك تهران همانند سازي شده كه ناموق بوده است؛ البته بايد اذعان كرد بخشهاي مهم تعدادي فيلم با حال و هواي جبهه و جنوب مثل «دوئل» در اطراف تهران ساخته شد كه از لحاظ موفقيت مثال زدني است.
وي در ادامه مطلب خود آوردهاست: زماني كه پاي توليد مجموعههاي دنبالهدار تلويزيوني در ميان باشد، معمولاً با اكراه شديد تهيهكننده و عوامل توليد مواجه ميشود، مگر ضرورت اجتناب ناپذير باشد و راه گريزِ همانندسازي در مركز بسته؛ در اين گونه موارد بايد از قبل هماهنگيهاي بسيار با سازمانها و نهادهاي محلي مرتبط صورت گيرد؛ بازيگران قابلِ محلي شناسايي شوند و محلهاي فيلمبرداري از قبل شناسايي و براي زمان مورد نظر اجاره شوند. طبيعي است هيچكدام از شهرستان ما به اندازه كافي بازيگران مورد نظر براي حمل بارِ دراماتيكِ يك اثر تلويزيونيِ فراگير را ندارند و يا اگر دارند زماني دراز لازم است تا كشف و شناسايي شوند و در نقشها جا بيفتند، تازه به فرض كه خوب جا بيفتند، براي عموم مخاطبان ساكن در شهرستانهاي ديگر نام آشنا و جذاب نيستند. طبعاً كيفيت اين مساله در توليد آثار فاخري همچون «روزي روزگاري» و «تفنگ سرپر» به خاطر ساختار شبه سينمايي و ماندگاريشان فرق ميكند؛ چون امكانات و فرصت كافي براي فراهم آوردن كهكشاني از بازيگران شناخته يا ناشناختهي محلي در تلفيق با هنرمندان ساكن مركز وجود دارد.
حسين پاكدل سپس با اشاره به مدت زمان اندكي كه به ساخت سريالهاي مناسبتي اختصاص مييابد، نوشتهاست: ولي وقتي قرار براين است كه سريالي مناسبتي يا موضوعي براي پخش در ماه رمضان ساخته شود، ابداً فرصت لازم براي اين هماهنگيها وجود ندارد. با اين حال به نظر ميرسد «در مسير زاينده رود» براي انتقال حس و حال شهر و ديار ما سيرِ قابل قبولي را طي كرده است. در اين خصوص به غير از موارد نادر و شاخص كه نمونه بارزش «قصههاي مجيد» كيومرث پوراحمد است، عمده آثاري كه لهجهي اصفهاني را با حفظ تمام ويژگيهايش دستمايه كار خود قرار دادند، متأسفانه وجههي خوشايندي از اين لهجه بروز ندادند چون بيشتر شامل ميانپردههاي سطحي، نمايشهاي سبك و دم دستي بودند. حالا اين سريال با قصهاي پركشش و عبرتآموز، علاوه بر نمايش جلوههاي جذاب شهر زيباي اصفهان، درامي سنگين، انساني، آبرومند و جدي را با تكيه بر اين لهجه نمايندگي ميكند.
وي ادامه دادهاست: با نگاهي حتي گذرا به همين چند قسمت سريال «در مسير زاينده رود» به نويسندگي عليرضا نادري و كارگرداني در خور توجه حسن فتحي، در فرصتي اندك، چيزي نزديك به كارِ نشد و ناممكن صورت گرفته است. همراهي انبوهي از بازيگران محلي در كنار چند چهره توانا، مطرح و شناخته شده غير بومي و بهره برداري درست و هوشمندانه از لهجهي زيباي اصفهاني براي پيشبرد قصه، فوقالعاده جذاب و باور پذير است. ممكن است كساني كه آشنا هستند با آن لهجه و يا بدان سخن ميگويند در مواردي متوجه لقيهايي جزئي در بيان پارهاي بازيگران شوند، ولي عموماً مخاطب انبوه و سراسري، ابداً متوجه اين ريزهكاريها نخواهند شد.
پاكدل نقد و نظر كلي را به بعد از اتمام سريال واگذار ميكند و ميافزايد: تا همينجا انصاف در اين است كه از كار بزرگ تيم زحمتكش درگير در توليد اين اثر قابل اعتنا تقدير بايسته صورت گيرد.
---------- Post added at 04:44 PM ---------- Previous post was at 04:40 PM ----------
حداقل 3 برنامه تلويزيوني در شان شهر اصفهان ساخته ميشود؛
قرباني: كارگردان سريال در مسير زايندهرود از مردم اصفهان رسما عذرخواهي كرد
خبرگزاري فارس: سخنگوي شوراي اسلامي شهر اصفهان گفت: كارگردان سريال در مسير زايندهرود درخواست كرده در يك نشست، رسما عذرخواهي وي را به مردم شهر اصفهان اطلاع دهيم و حداقل سه برنامه تلويزيوني در شأن شهر اصفهان داشته باشد.
به گزارش خبرگزاري فارس از اصفهان، ابوالفضل قرباني صبح امروز در جلسه علني شوراي اسلامي شهر اصفهان با بيان اينكه از سوي سازمان و مديريت صدا و سيما اخطارهاي لازم براي سريال در مسير زايندهرود به مسئولان آن داده شده است، اظهار داشت: دستاندركاران اين سريال در گفتههاي خود بيان كردند كه با وجود فرصت اندك به سختي كار در بخش برنامه واقف نبوديم و تمامي اشكالات مطرح شده در سريال به هيچ وجه عمدي نبوده است.
وي افزود: كارگردان و تهيه كننده سريال در مسير زايندهرود تمامي اشكالات مطرح شده در اين سريال را قبول داشتند و قول مساعدي دادند كه در ادامه سريال تا آنجايي كه ممكن است همه اشكلات را در قسمتهاي باقيمانده سريال برطرف كنند.
سخنگوي شوراي اسلامي شهر اصفهان با اشاره به اينكه كارگردان و دستاندركاران سريال در مسير زايندهرود هدف خود را ذكر نقاط قوت شهر اصفهان ميدانستند تا بتوانند در اين سريال بيش از پيش مردم اصفهان و شهر آن را به ديگر استانها نشان دهند، تصريح كرد: كارگردان اين سريال از ما درخواست كرد كه در يك نشست، رسما عذرخواهي وي را به مردم شهر اصفهان اطلاع دهيم و حداقل سه برنامه تلويزيوني در شان شهر اصفهان داشته باشد.
وي بيان داشت: كارگردان و دستاندركاران سريال در مسير زايندهرود در كنار اعلام عذرخواهي رسمي از مردم شهر اصفهان قول مساعدي دادند كه براي حل دلخوريهاي پيش آمده غيرعمدي در اين سريال در يكي از جلسههاي شوراي اسلامي شهر اصفهان حضور داشته و عذرخواهي خود را رسما اعلام كنند.
قرباني با بيان اينكه در روزهاي اخير در خبرهاي استان و كشور شاهد هستيم كه گنبد مسجد امام (ره) ميدان نقش جهان دچار تخريب و آسيبهاي شديدي شده است، گفت: ما نبايد با سهلانگاري و بيمسئوليتي اجازه دهيم كه كارها به جاي برسد كه اكنون خبر اين موضوع مهم روي آنتنهاي خارجي رفته و آنان بيش از پيش به آن بپردازند.
وي با انتقاد از سازمان ميراث فرهنگي شهر اصفهان كه به طور مستقيم در حفظ و بازسازي آثار تاريخي و فرهنگي اين شهر نقش دارد و بودجه مورد نظر براي آن نيز لحاظ شده است، اظهار داشت: شهر اصفهان توسط آثار تاريخي، مردم و زايندهرود آن در تمام جهان شناخته شده است و نبايد با سهلانگاري كاري كرد كه اثرهاي ماندگار آن با قدمتي تاريخي و فرهنگي دچار چنين مشكلات و معضلاتي شود.
سخنگوي شوراي اسلامي شهر اصفهان با بيان بازديد اخير خود از موزه هنرهاي معاصر اين شهر بيان داشت: اين موزههاي تاريخي و فرهنگي با وجود قدمتي ديرينه دچار تخريب شدند و احتياج به بازسازي و بازنگري سريع دارند و اين مسئله ضعفي بزرگي براي پايتخت فرهنگ و تمدن اصفهان است و مسئولان ميراث فرهنگي بايد براي حل اين مشكلات توجه ويژهاي داشته باشند.
وي افزود: در حال حاضر كه معاونت صنايع دستي از تهران به شهر اصفهان منتقل شده توقع مردم و جهان در ارتباط با حفظ بقايا و آثار فرهنگي و هنري اين شهر بسيار بالا است و مسئولان و دستاندكاران بايد پيش از پيش با همت و كار مضاعف در حفظ و بازسازي اين آثار تلاش كنند.
قرباني در ادامه سخنان خود با اشاره به مشكلات شركت اتوبوسراني حمل و نقل عمومي شهر اصفهان گفت: اكنون كه به عنوان بارزس اين شركت از نزديك با معضلات آن آشنا شدم، بايد بگويم كه اعتبار دريافتي شركت اتوبوسراني شهر اصفهان از مردم به طور مطلوب تامين نميشود و براي حل آن بايد سقف دريافتي تغيير يابد و يا هزينه مورد نياز از جاهاي ديگري تهيه شود.
وي با اشاره به اينكه ناوگان اتوبوسراني شهر اصفهان در حال نوسازي است، تصريح كرد: در حال حاضر بيشترين جابهجايي مردم در سطح شهر اصفهان توسط شركت اتوبوسراني انجام ميشود و تا زماني كه مترو وارد عرصه حمل و نقل عمومي شود بايد تامين رديفهاي بودجه توبوسراني مورد توجه مسئولان قرار گيرد.
سخنگوي شوراي اسلامي شهر اصفهان بيان داشت: با توجه به افزايش روز افزون جمعيت شهر اصفهان و اجرايي شدن قانون طرح هدفمند كردن يارانهها شهروندان بيشتر به سمت استفاده از حمل و نقل عمومي در سطح شهر رو ميآورند كه رسيدگي به اين مسئله و رفع مشكلات در اين راستا از اكنون بايد مورد توجه مسئولان شهري و دستاندكاران قرار گيرد.
---------- Post added at 04:45 PM ---------- Previous post was at 04:44 PM ----------
دبير ستاد منشور اخلاقي فدراسيون فوتبال در گفتوگو با فارس:
«در مسير زاينده رود» قطعا روي قشر فوتباليست تاثير مثبت ميگذارد
خبرگزاري فارس: حجتالاسلام عليرضا عليپور گفت: جاي خالي سريالهايي نظير «در مسير زاينده رود» احساس ميشد و چنين آثاري تاثير مستقيمي بر ورزشكاران ميگذارد. قطعا اين سريال روي قشر فوتباليست تاثير مثبت ميگذارد و در اين باره شك نكنيد.
حجتالاسلام عليرضا عليپور دبير ستاد منشور اخلاقي فدراسيون فوتبال در گفتوگو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس، درباره پرداختن مجموعه تلويزيوني «درمسير زاينده رود» به مباحث اخلاقي ورزشكاران نظير بازيكنان فوتبال گفت: ساخت چنين سريالهايي قطعا كار خوبي است. چون ورزشكاران جزء قشرهاي الگوساز در جامعه و حلقههاي تاثيرگذار به خصوص در رده سني جامعه هدف يعني جوانان و نوجوانان و حتي بزرگسالان هستند و به نظرم رفتار اجتماعي آنها دستمايه خوبي براي ساخت آثار نمايشي است.
وي ادامه داد: البته نكته مهمي كه در اين ميان بايد به آن توجه شود، اين است كه ساخت اين آثار نمايشي نياز به فكر دارد و بايد نرمافزاري باشد و تصنعي نباشد.
دبير ستاد منشور اخلاقي با بيان اين كه ساخت مجموعههايي نظير «در مسير زاينده رود» قطعا روي قشر فوتباليست تأثير ميگذارد و در اين باره شك نكنيد، تصريح كرد: جاي خالي چنين سريالهايي احساس ميشد و بيشتر بايد به اين مسائل توجه شود. البته همان طور كه گفتم بايد واقعبينانه و نرم باشد و خيلي مصنوعي و تصنعي نباشد كه غيرقابل باور به نظر برسد
وي گفت: بايد بسيار دقيق و جامع به اين مسائل پرداخت تا نكتهاي از قلم نيافتد و يا غير واقعي به آن پرداخت نشود.
مسلمه اگر بازیگرانش اصفهانی بودن خیلی بهتر می تونستن لهجشو ادا کنن ضمن اینکه بازیگران خوبی هم داره اصفهاننقل قول:
ولی شاید کارگردان و تهیه کننده و ... فکر کردن اگر از بازیگران بومی اصفهانی استفاده کنن ممکنه سریالشون نگیره و پربیننده نشه برای همین تصمیم گرفتن از بازیگرای معروف کشوری استفاده کنن
آقا این حمید سایت فیدراسیون! رو -- کرده نه؟! (عجب سوال چرتی! معلومه که کاره اونه دیگه!):31:
اصفهانی های عزیز و خوش صحبت و لهجه انتقادهاتون قبول اما بهتر نیست دیگه تموم کنیم بحثو ؟ از این به بعد به نقاط قوت و ضعف سریال بپردازیم ( البته به جز لهجه ! )
غیر اصفهانیای گرامی بهتره ما هم آتیش بیار معرکه نشیم !
شاید ما اصفهانیا پیشقدم اعتراض به این موارد بشیم که تو کشورمون کم نیست.من که شخصا حالا حالاها بیخیال این موضوع نمیشم چون بهم بر خورده.یادتون باشه ما مردم همون شهری هستیم که به مجموعه اقای گرفتار وکاراگاه رشید هیچ اعتراضی نکردیم.این حق پایتخت فرهنگی جهان اسلام نبود.
تیکشون به جریان بیست و یکی گل خوردن خیلی باحال بود... 90 این همه راجع بهش صحبت کرد، نتونست بفهمه کاره گرکانیه!!!:27:
تازه همونجا از واژه معروف " کل یوم" هم استفاده کرد:31:نقل قول:
حاجی حاجی تو دیگه چرا ؟؟؟نقل قول:
اسم این حسین محجوب نه حریرچیان این تو سریال صاحبدلان بازی کرده که قبلش هم تو رنگ خدا بازی کرده بود :27:
البته منظور ايشون از هوشنگ حريرچيان، اسم پدربزرگ سريال آشپزباشي بودنقل قول:
يادداشت ويژه: ديوار كوتاه فوتبال در مسير زايندهرود
ما تصور كنيد فوتباليستي مرتكب قتل شود و سپس ادعا و اشتياق حضور در اردوي تيم ملي را داشته باشد، تصور كنيد يك فوتباليست پس از ارتكاب قتل عمد بخواهد پيراهن ملي را بپوشد ...
سايت گل ـ حسن فتحي يك كارگردان شناخته شده در سينماي ايران است، كسي كه علاقهاش به فوتبال را از حضور هميشگياش در مسابقات دوستانه مشخص است. فتحي كارگرداني صاحب ايده و بازيكني خوش تكنيك است كه وقتي روبهروي او بازي ميكنيد خيلي سريع به استيل بازي او علاقمند ميشويد.
شايد همين علاقه به فوتبال است كه باعث شده او در سريال پرسروصداي در مسير زايندهرود سوژه فوتبال را به عنوان دستمايه اصلي داستان انتخاب كند. داستان اين سريال ماجراهاي فوتباليستي به نام مهران سارنگ است كه براي قرارداد با يك تيم اصفهاني به اين شهر ميآيد در يك تصادف فردي را به قتل
ميرساند در چند روز اخير داستان حول و حوش سارنگ و واكنشهايش پس از قتل چرخيده است، او كه در داستان فوتباليستي است در حد تيم ملي. پس از قتل از صحنه ميگريزد و قصد دارد براي ادامه فوتبال به امارات برود(!) جالب اينكه سارنگ پس از دستگيري هم به همان سياق به دنبال پرداخت ديه و حضور در تيم ملي فوتبال است كه به تازگي به آن دعوت شده است.
سارنگ مديربرنامهاي هم دارد كه شخصيتي تخت و يك بعدي دارد و در آخرين قسمت سريال با چك براي پرداخت خون بهاي مقتول نزد خانواده وي رفت و كتك مفصلي خورد ...
.
مهران سارنگ با بازي اشكان خطيبي فوتباليستي مشهور امابي اخلاق است كه احتمالا و به زودي سرش به سنگ مي خورد!
صرف نظر از داستان، قوتها و مشكلاتش كه بايد در مجالي ديگر و توسط افراد مختصصتر مورد نقد قرار بگيرد، بايد از ذهنيت كاملا منفي كارگردان نسبت به فوتبال و فوتباليستها و القاي آن به مردم از رسانه صداوسيماست.
در حال حاضر اين سريال از بابت ضعف بازيگران در بيان لهجه اصفهاني با انتقاد شديدي مواجه شده اما نكته مهمتر عدم شناختي است كه در پرداخت شخصيتهاي ورزشي سريال موج ميزند .همانطور كه قبلا اشاره شد در داستان اين سريال رويكرد فوتباليست و مديربرنامههايش (داستان فيلم در فصل نقل و انقالات ميگذرد) حضور وي در تيم ملي است. حال آنكه در اين روزها افراد را به جرم روزهخواري از پوشيدن پيراهن باشگاهي محروم ميكنند!
شما تصور كنيد فوتباليستي مرتكب قتل شود و سپس ادعاي و اشتياق حضور در اردوي تيم ملي را داشته باشد، تصور كنيد يك فوتباليست پس از ارتكاب قتل عمد بخواهد پيراهن ملي را بپوشد ...
اگر شما يك خواننده قديمي مطبوعات ورزشي باشيد ميدانيد كه چنين امكاني وجود ندارد. درواقع روزنامهها و مراجع مختلف انضباطي بلايي سر فرد خاطي خواهند آورد كه او فوتبال را كنار بگذارد. اگر به تاريخ نيز رجوع كنيم هرگز به خبري درباره يك فوتباليست مليپوش قاتل برنخوردهايم ...
در واقع با وجود همه كاستيها و بياخلاقيها جامعه فوتبال ما هنوز مشكلي به نام جرمهاي سنگين ندارد، جرمهاي فوتباليستهاي ما بيشتر شامل مسائلي مثل خانه مجردي، شب زندهداري و در مواردي خلافهاي جوانانه است كه البته با توجه به شرايط تحصيلي و اجتماعي ايشان چندان هم غيرطبيعي نيست.
اين مقاله قصد نداشت به دفاع از فوتباليستها بپردازد اما هر فوتباليستي در هر حدي از تحصيلات، سواد و شهرت ميداند كه بعد از قتل راه گرفتن رضايت برشمردن سوابق ملي، افتخارات باشگاهي و تكيه كردن به شعار هواداران نيست. حقيقتش اين جماعت پا به توپ باهوشتر و زيركتر از اين حرفها هستند كه به اين راحتي طناب دار بر گردن خود بياندازند!
اكبريصحت: «در مسير زاينده رود» به زبان ساده به علايق مخاطب پاسخ داد
خبرگزاري فارس: يك منتقد گفت: سريال «در مسير زاينده رود» به زبان ساده به علايق مخاطب پاسخ داده و در كنار آن كارگردان آن توانسته است ظرافتهاي هنري را هم در اين مجموعه رعايت كند.
«جليل اكبري صحت» روزنامهنگار و منتقد سينما در گفتوگو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس در مورد سريالهاي در حال پخش تلويزيون در ماه مبارك رمضان، اظهار داشت: تلويزيون با كشف اين كه ميتواند وقت مخاطب خود را بعد از افطار پر كند، به سمت بهينهسازي گام برداشته است و به زبان ديگر اين جنس سريالها، با سريالهاي اوايل دهه 70 به شدت فاصله گرفته است.
وي در ادامه تاكيد كرد: با ورود شبكههاي خارجي كه به علايق مخاطبان ايراني كمي نزديك است، تلويزيون ايران ناچار به يك رقابت تنگاتنگ با آنها است، مخصوصا اين كه خانوادههاي متدين علاقهمند هستند كه از فرهنگ بومي استفاده كنند كه خوشبختانه تلويزيون به اين خواسته و تمايلات پاسخ مثبت داده است اما در راه تحقق اين قضيه مشكلاتي هم موجود است و يكي از مشكلات، اين است كه تلويزيون تا بهرهوري كامل فاصله دارد.
وي ادامه داد: مشكل بعدي اين است كه تلويزيون در سفارش به تركيبي از فيلمسازان و هنرمندان اتكاء كرده است كه در ابعاد معناگرايانه فيلم ميسازند اما تمام سلايق و علايق مخاطب را پوشش نميدهند.
اين منتقد در ادامه خاطرنشان كرد: من در سريالهاي ماه مبارك رمضان در سالهاي اخير، دو سريال «نردبام آسمان» ساخته محمدحسين لطيفي و «در مسير زاينده رود» ساخته حسن فتحي را بيشتر پسنديدهام چرا كه اين دو سريال از يك خاصيت ساده و مهمي برخوردارند كه ميتوانند بسيار ساده به خواستها و علايق مردم نزديك شوند. سال گذشته با «نردبام آسمان» مسائل تاريخي به زبان ساده مطرح شد كه به نياز مردم پاسخ داد و امسال هم سريال «در مسير زاينده رود» بسيار ساده به علايق مخاطب پاسخ داد. به زبان ديگر اين دو سريال با استفاده از زبان ساده توانستهاند ظرافت هنري را بهكار گيرند. در واقع اين دو كارگردان به پايه و اساس كار خود اشراف دارند و در كنار آن، ظرافت را هم در كار خود اعمال ميكنند.
«جليل اكبري صحت» در پايان اين گفتوگو نيز خاطرنشان كرد: امسال سريال «نون و ريحون» ساخته فرزاد مؤتمن و «جراحت» ساخته محمدمهدي عسگرپور هم سريالهاي خوبي هستند اما سريال «ملكوت» ساخته محمدرضا آهنج با كپيبرداري ايده «شبنشيني در جهنم»، سريالي را به خورد مخاطب ميدهد كه در آن قرار است از دين، دنيا، آخرت، سينما و سياست حرف زده شود اما اين اتفاق به خوبي نميافتد. البته «محمدرضا آهنج» كارگردان خوبي است اما اين سريال وي، بيشتر به يك كپي نخنما شبيه است و در كنار آن، متأسفانه مخاطب را هم جذب نميكند.
---------- Post added at 02:25 PM ---------- Previous post was at 02:25 PM ----------
شريفي: روح زندگي در سريال «در مسير زاينده رود» جاري است
خبرگزاري فارس: يك تهيه كننده اصفهاني با اشاره به اين كه لهجه «در مسير زايندهرود» بيشتر مربوط به حواشي اصفهان است، از اين سريال دفاع كرد و گفت: در سريال «در مسير زاينده رود» به كارگرداني «حسن فتحي» روح زندگي جاري است.
اميرحسين شريفي تهيه كننده سينما و تلويزيون كه خود متعلق به اصفهان است، در گفتوگو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس درباره لهجه بازيگران مجموعه تلويزيوني «در مسير زاينده رود» به كارگرداني «حسن فتحي» گفت: آقاي فتحي سريال بسيار خوبي ساخته است كه در آن روح زندگي جاري است و كاري در خور توجه و تأمل به شمار ميآيد.
وي افزود: اما در كنار اين نقاط قوت، من هم معتقدم اين سريال از بخش لهجه بازيگران آسيب ديده است، لهجه بازيگران اين سريال متعلق به مردم اصفهان نيست و بيشتر حواشي اصفهان با اين لهجه صحبت ميكنند.
شريفي در ادامه اظهارداشت: يكي از مشكلات اصلي سريال اين است كه بازيگران در اواسط حرف زدن، يادشان ميرود كه لهجه اصفهاني داشتند و در نيمه گفتن ديالوگهايشان دوباره فارسي صحبت ميكنند، در حالي كه لهجه اصفهاني شكر است و شيرين.
وي گفت: ساخت سريالهايي كه در آن لهجه شهر خاصي مورد استفاده قرار ميگيرد، بايد با دقت و ظرافت خاصي صورت گيرد تا همه طيف مخاطبان را راضي نگه دارد.
---------- Post added at 02:29 PM ---------- Previous post was at 02:25 PM ----------
تهیهکننده در مسیر زایندهرود:
لهجه بازیگران بدآموزی ندارد/ تصویربرداری ادامه دارد
تهیهکننده مجموعه تلویزیونی "در مسیر زایندهرود" ضمن اشاره به این که لهجه بازیگران بدآموزی ندارد تاکید کرد در این مجموعه سعی شده تقابل لمپنیسم و فرهنگ به تصویر درآید.
اسماعیل عفیفه، تهیهکننده مجموعه تلویزیونی "در مسیر زایندهرود" در پاسخ به این سئوال که این سریال در قسمت اول و دوم به نظر میرسید قصه شیرینی دارد ، اما از قسمت سوم به بعد ماجرا شکل دیگری پیدا کرد، به خبرنگار مهر گفت: به هر حال این هم تکنیک است. با توجه به اینکه اتفاقات در اصفهان رخ میدهد شاید به همین دلیل احساس کردید که قصه مجموعه باید شیرین باشد. ما تلاش کردیم زندگی یک فوتبالیست در تهران و یک خانواده معمولی را در اصفهان به موازات هم پیش ببریم که هر کدام از آنها با مسائل مختلف رو به رو هستند.
وی در ادامه افزود: در واقع پرداخت به تفاوتهای این دو خانواده برایمان مهم بود و سعی کردیم شخصیتپردازی صحیح دربیاید تا به هدف خود برسیم. البته چون تعداد زیادی از قسمتهای مجموعه مانده من نمیتوانم زیاد وارد جزییات شوم، اما در مجموع گروه تلاش کردند تا اثر جذابی تهیه شود و موضوعهایی که مطرح میشود در ذهن مخاطب چالش برانگیز باشد.
سریالهای ما در تهران خلاصه شده است، به همین دلیل فضاها هم به لحاظ بصری برای مخاطبان تکراری هستند
این تهیهکننده درباره انتخاب اصفهان به عنوان لوکیشن اصلی این سریال توضیح داد: سریالهای ما در تهران خلاصه شده است، به همین دلیل فضاها هم به لحاظ بصری برای مخاطبان تکراری هستند. ما سعی کردیم مخاطب را از شهر تهران به جای دیگری ببریم، به همین دلیل اصفهان را انتخاب کردیم. البته این طرح که سریالها بهتر است فقط در تهران خلاصه نشود و از لوکیشن شهرهای مختلف نیز بهره برده شود را دو سال پیش به صورت شفاهی با آقای مرتضی میرباقری معاون سیمای سازمان صدا و سیما و مهدی فرجی مدیر شبکه یک ارائه کردیم.
عفیفه یادآور شد: از سوی دیگر شهر اصفهان نماینده فرهنگ ایران است و به لحاظ بصری و زیباشناسی جذابیت های زیادی دارد. در مجموعه "در مسیر زایندهرود" نه تنها سعی کردیم نشان دهنده فرهنگ زیبای اصفهان باشیم ، بلکه سعی کردیم تقابل لمپنیسم و فرهنگ را نشان دهیم. از سوی دیگر چون رشته فوتبال طرفداران زیادی دارد تلاش کردیم به مقوله اخلاق در این حوزه بپردازیم. به همین دلیل از آرش برهانی و کریم باقری به عنوان بازیگران بی حاشیه و با اخلاق در طول کار بهره بردیم تا معنی فتوت درک شود.
وی درباره اینکه چه مقدار از کار در اصفهان ضبط شد، توضیح داد: ما حول و حوش یک ماه در اصفهان بودیم و صحنههای خارجی و برخی لوکیشنهای خاص را ضبط کردیم. البته لوکیشنی هم در تهران پیدا کردیم که معماری آن کاملاً به خانههای اصفهانی نزدیک بود.
این تهیهکننده در پاسخ به این سئوال که آیا تصویربرداری مجموعه تمام شده یا نه؟ توضیح داد: تصویربرداری بخش اعظم تهران تمام شده، اما هنوز بخش کمی است که باید تصویربرداری کنیم. البته صحنهای هم داریم که هنوز تصمیم نگرفتهایم در تهران ضبط شود یا در اصفهان.
عفیفه درباره انتخاب علیرضا نادری به عنوان نویسنده و حسن فتحی کارگردان که با آنها در "میوه ممنوعه" و "اشکها و لبخندها" نیز همکاری داشته، گفت: طرح این سریال را علیرضا نادری پیشنهاد کرد. از سوی دیگر علیرضا نادری و حسن فتحی نویسنده و کارگردان توانایی هستند. وقتی افراد متبحر کنارم هستند، چرا باید ریسک کنم و فرد دیگری را انتخاب کنم. "میوه ممنوعه" و "اشک ها و لبخندها" تجربه خوبی بود و سعی کردم این تجربه را تکرار کنم.
وی درباره استفاده از بازیگران تئاتر گفت: بازیگران تئاتر خیلی خوب و حرفهای هستند و سعی میکنم در کارهایی که میسازم از آنها استفاده کنم. همیشه هم نتیجه خوب گرفتیم.
این تهیه کننده درباره استفاده از بازیگران غیر چهره مثل مهدی سلطانی گفت: گرچه مردم چهره او را نمیشناختند، اما به خوبی از پس کار برآمد و مردم از بازی او لذت میبرنند، چرا که با درک درستی از نقش توانست آن را جذاب کند. علاوه بر آن تا جایی که میتوانستیم از بازیگران اصفهان هم بهره بردیم.
عفیفه درباره موضع منفی که اکثر مسئولان اصفهان درباره لهجه اصفهانی در مجموعه "در مسیر زایندهرود" داشتند، گفت: گرچه دوستان اعتراض زیادی داشتند، اما ما هم توجیه خودمان را داریم. در ابتدا باید این سئوال را پرسید که آیا باید در شهرستان ها کار کرد یا نه؟ مسلماً اگر بخواهیم کار کنیم نمی توانیم فقط از بازیگران بومی استفاده کنیم و باید بازیگران تهران هم باشند چرا که در این صورت مثل آثار مراکز استانها میشود که در حد متوسط است، چرا که آنها بیشتر از بازیگران بومی استفاده میکنند. ما قصد داشتیم کاری با استاندارد بالا بسازیم.گرچه اغلب بازیگران تهرانی هم ریشه شهرستانی دارند،
قبول دارم به خاطر لهجه کمی مجموعه لطمه خورده است، ولی بدآموزی ندارد و مردم با شخصیت ها ارتباط خوبی برقرار کردند
وی خاطرنشان ساخت: البته میپذیریم که لهجه ای که بازیگران مجموعه "در مسیر زاینده رود" دارند لهجه اصیل اصفهانی نیست، اما باید قبول کنید که ما در فرصت کم این مجموعه را ساختیم و زمان زیادی نداشتیم. البته اگر هم زمان داشتیم باز هم نمی توانستیم آن لهجه اصیل اصفهانی را داشته باشیم، چون این لهجه آهنگ خودش را دارد و جز اصفهانی ها فرد دیگری نمیتواند با همان آهنگ صحبت کند. قبول دارم به خاطر لهجه کمی مجموعه لطمه خورده است، ولی بدآموزی ندارد و مردم با شخصیت ها ارتباط خوبی برقرار کردند. ما قصد داشتیم بیشتر فرهنگ اصفهان را به درستی نشان دهیم. امیدوارم مردم از این مجموعه لذت ببرند.
---------- Post added at 02:30 PM ---------- Previous post was at 02:29 PM ----------
فتحی یک گام به جلو برداشته است
طهماسب صلح جو، منتقد معتقد است "در مسیر زاینده رود" به کارگردانی حسن فتحی در میان مجموعههای رمضانی به لحاظ موضوع، ساختار، کارگردانی و بازی شسته و رفتهتر است.
طهماسب صلح جو منتقد در ارزیابی مجموعههای ماه رمضان به خبرنگار مهر گفت: در میان مجموعههای ماه رمضان سریال "در مسیر زاینده رود" به لحاظ موضوع، ساختار، بازی و کارگردانی در مقایسه با دیگر سریالها شسته و رفتهتر است. در این مجموعه موضوعهایی مطرح میشود که شرایط اجتماعی امروز است. در واقع این کار حسن فتحی در کارنامه او یک قدم به جلو است.
وی در ادامه افزود: حسن فتحی فیلمساز خوش ذوقی است. روایت قصه در هر اثری خیلی اهمیت دارد . آن چه باعث ترغیب مخاطب برای دیدن مجموعه "در مسیر زاینده رود" می شود روایت قصه و تعلیق های مناسب است. شخصاً این مجموعه را هر شب پیگیری می کنم . ویژگی دیگر این مجموعه نشان دادن فرهنگ اصیل مردم اصفهان است که به درستی به این موضوع پرداخته است. البته منظورم صحبت کردن بازیگران با لهجه اصفهانی نیست، چرا که لهجه بازیگران ضعف هایی دارد، اما گویش و دیالوگ ها مبتنی بر ادبیات و فرهنگ اصفهان است .
این منتقد خاطر نشان ساخت: حسن فتحی در این مجموعه به خوبی از لوکیشن استفاده کرده و نماهای خوبی از معماری اصفهان نشان داده می شود که گویای هویت اصفهان است.در واقع تصویربرداری سنجیده به موفقیت کار کمک کرده است. البته این قضاوت من درباره 10 قسمتی است که از پخش مجموعه های ماه رمضان می گذرد. به هر حال جمع کردن کار هم اهمیت زیادی دارد، اما تا الان به نظرم "در مسیر زاینده رود" بهتر از سریال های دیگر است ، چرا که مجموعههای دیگر ماه رمضان آنقدر برایم جالب نبوده که آن را پیگیری کنم.
بهتره بحث لهجرو همین جا تموم کنیم .
من تمام پست ها غیر از اونهایی رو خبر های 2 کیلومتری رو گذاشتن رو خوندم. من اصفهانی نیستم و در مورد لحجه اصفهانی نمیتونم نظر بدم. اما یه نکته رو میگم. نمیدونم چرا این قضیه وجود داره که تو سریال ها یک سری دیالوگ های بی معنی با جمله بندی های عجیب و غریب که الان یه 60 سالی هست کسی ازشون استفاده نمیکنه دیده میشه.!!!!!!!!! مثل اون زیر 8. لات و دزدو با خوانواده و بی خوانواده و قاتل و مهندس و .. همشون یک سری جمله بندی عجیب داشتن . یک جورایی همه فیلسوف و عارف بودن :13:. مثلاً یه چیزی تو این مایه ها:
با من این کار رو کردی تا بگن ضعیفه؟ که بگن نمیتونه؟ که شاید تو جیبش شکلات نیست؟ که آدامس خروس نخورده؟
تاکید روی که بود. حالم بهم میخوره. انگار اونهایی هم که باید روشنفکر و جریان ساز باشن فقط Fake هستند. یک مشت Poser. خیلی علاقه دارن که یه جورایی قدیمی باشن. حالا اینکه داشتن فارسی حرف میزدن این طور بود. دیگه در مورد لهجۀ اصفهانی حرف نزنیم بهتره!! مشخص نیست این کار ها رو (قدیمی نشون دادن و ...) برای مخالفت با وضع موجود انجام میدن که از اونور بوم افتادن یا اینکه بهشون سفارش شده اینجوری فیلم بسازن که عامۀ مردم بگن " خب! اونجا هم خبری نیست! اونجا هم همینطوره. بیخیال پیشرفت"!!
در مورد در مسیر زاینده رود هم میگم که از خیلی سریالهای مزخرف دیگه بهتره. اما باید فیلم نامش باز نویسی میشد. خیلی ایراد داره. دیشب باباهه دخترش رو از تو خونه برمیداره با ماشین میبره میدون شاه/ امام:41: تا بنشوندش داخل کالسکه باهاش حرف بزنه بعد قهر میکنن و با ماشین برمیگردن. آخه کی همچین کار عجیبی میکنه؟؟ پس هدفشون فقط نشون دادن کالسکه بود!!
در مورد لوکیشن ها. من تا حالا اصفهان رو ندیدم. اما اینجاهایی که این ها نشون میدن دو دسته هستند. یکی جاهای تاریخی که همه تو TV دیدن. یکی خونه ها. خداوکیلی اگه ماشین و موبایل و اینا رو نشون نمیداد فکر میکردم دارم پهلوانان نمیمیرند نگاه میکنم.. دوستانم برام تعریف کردن که اصفهان خیلی قشنگ هست. و مرتب و شیک. و البته محله های اعیان نشینی داره که قطعاً توی TV هرگز نشون نمیدن ( چون بده .. بو میده پولدار بودن). مثل همیشه تمام پیام ها، اهداف، و درس های اخلاقی (کی دیگه بهش احتیاج داره؟ نمک ها خودشون گندیدن!) رو هستند. مسخره . روی رو! سریال True Blood رو کی دیده؟ توش دیگه همه چی هست. نیودیتی و مسائل خرافی و هر چی که دین :13: ممنوع کرده و مثلاً هیچ وقت تو فیلم هایی که اینجا درست میشه اجازه اشاره بهش ندارن. ولی نکات اخلاقیش رو هم میگه. بدون اینکه بیفته توی مسیر تکراری شعار دادن.
داستان اصلی و خمیر مایۀ خوبی داره ولی اجرا بد بد بد!
راستش دیگه امشب اتیش گرفتم وقتی دیدیم شاهرخ سواره براوو شده.فرهادم که سواره هوندا هفتاد 1000سال پیشه.به خدا اینا تو دهاتای اصفهان به زور گیر میاد.نکنین همچین.براوو سواره ،تو باند سبقتم میره.:27:با 20 تا سرعت.در نوع خودش خیلی بی نظیره.
راسنی یکی پرسیده بود خارسو ،بسوره یعنی چه.انگار کسی هم نگفت بهش معنیش چی میشه.خارسو یعنی مادر زن یا مادر شوهر،بسوره هم یعنی پدر زن یا پدر شوهر.یا باجناق که ب زبونه ما میشه همریش و جاری هم میشه یادو جوجه هم میشه چوری و .....این جور کلمات کم نیست.
به نظر من مشکل این سریال و تمام سریالهای ایرانی اینه که فیلمنامه نویساشون تو مردم نیستند ما کارگردانهای خوبی داریم ولی متاسفانه فیلم نامه نویس نداریم
فیلمهای خارجی مثل فرار از زندان و 24 و لاست و.... تمام اینها دارند نون فیلمنامهای جذاب و قویشون رو میخورن
همیشه کارهای حسن فتحی اینطوریه میخاد یه جوری فیلم رو خاص نشون بده و فکر نکنم قصد توهین به اصفهانی ها رو داشته باشننقل قول:
راستش دیگه امشب اتیش گرفتم وقتی دیدیم شاهرخ سواره براوو شده.فرهادم که سواره هوندا هفتاد 1000سال پیشه.
این دیگه شد واقعا گیر الکی... حالا براوو سوار شد یعنی منظورش این بود اصفهانی ها براوو سوارن همه؟ای بابا...نقل قول:
از روز 6 شهريور پخش ميشود؛
پخش همزمان مجموعه «در مسير زاينده رود» از سه كانال جامجم
خبرگزاري فارس: مجموعه تلويزيوني «در مسير زاينده رود» همزمان از سه كانال شبكه جهاني جامجم پخش ميشود.
به گزارش خبرنگار راديو و تلويزيون فارس، مجموعه تلويزيوني «در مسير زاينده رود» از روز 6 شهريور ساعت 20:30 از هر سه كانال اروپا، آمريكا و آسيا پخش خواهد شد.
بنابراين گزارش، اين مجموعه كه تهيهكنندگي آن بر عهده اسماعيل عفيفه است، داستان «مهران سارنگ» فوتباليست جواني را روايت ميكند كه براي عقد قرارداد با باشگاهي تازه تأسيس به اصفهان سفر كرده و در پي اين سفر به واسطه تصادف رانندگي با «مسعود مصيب» جوان نخبه اصفهاني با وي درگير و دچار چالشي جدي ميشود.
كارگرداني اين مجموعه را حسن فتحي بر عهده دارد كه پيشتر مخاطبان تلويزيوني از او آثاري چون پهلوانان نميميرند، روشنتر از خاموشي، ميوه ممنوعه، شب دهم، مدار صفردرجه و اشك و لبخندها را ديدهاند.
فيلمنامه در مسير زاينده رود را نيز عليرضا نادري نوشته كه سابقه نگارش نمايشنامههاي مطرحي چون چهار حكايت از چندين حكايت رحمان، پچ پچههاي پشت خط نبرد، كوكوي كبوتران حرم را در كارنامه هنري اش دارد.
در مجموعه جديد فتحي مانند هميشه عدهاي از شناخته شدهترين بازيگران سينما، تئاتر و تلويزيون نقش آفريني ميكنند و حسين محجوب، مهرانه مهين ترابي، مسعود رايگان، اشكان خطيبي، بهنوش طباطبايي، مهرداد ضيايي، پرديس افكاري، مهدي سلطاني، افسانه پاكرو، هومن برق نورد، الهه حسيني، فرخ نعمتي، حميدرضا آذرنگ، مهدي باقربيگي، مهران نائل، نيما نادري و... بازيگراني هستند كه در اين اثر به هنرنمايي پرداختهاند.
در ساخت اين مجموعه عواملي چون افشين احمدي (مديرتصويربرداري)، خسرو كيوانمهر (مدير صدابرداري)، پيام فروتن (طراح صحنه و لباس)، سعيد ملكان (طراح چهره پردازي)، بابك رضاخاني (تدوين)، مجتبي خادمزاده (مدير برنامهريزي)، علي مردانه (دستيار اول كارگردان)، محمد فوقاني (عكاس)، محمدرسول صادقي (مشاور رسانهاي)، ناصر هاديانفر (مدير تداركات)، نعمت گودرزوند چگيني (دستيار تهيه)، عليرضا احمدي كيا (مدير توليد) همكاري ميكنند.
همچنين افشين يداللهي به عنوان ترانه سرا و احسان خواجه اميري در مقام آهنگساز و خواننده با مجموعه «در مسير زاينده رود» همكاري دارند.
حاشیههای "در مسیر زایندهرود"/ شکایت از یک تهیهکننده
شکایت اصغر بیچاره به مدیر شبکه یک، موضع منفی علیه مجموعه "در مسیر زاینده رود" و ابلاغیه سازمان صدا و سیما برای فرزاد حسنی از نکات خواندنی هفته گذشته سازمان صدا و سیما بود. به گزارش خبرنگار مهر، اصغر بیچاره هفته گذشته نامهای به مهدی فرجی مدیر شبکه یک نوشت و از سیدامیر سیدزاده تهیهکننده مجموعه "حماسه آرد" شکایت کرد که این تهیهکننده اقساط دوم و سوم او را برای این پروژه پرداخت نمیکند. متن این نامه هفته گذشته در روزنامه بانی فیلم چاپ شد.
- احمد جمشیدیان هافبک تیم سپاهان اصفهان و بازیگر سریال "در مسیر زایندهرود" در گفتگو با یکی از خبرگزاریها گفت: در خانواده و باشگاه سپاهان به بازیگر معروفم، اما با بازی در سریال "در مسیر زایندهرود" فهمیدم که بازیگری کار بسیار دشواری است.
- عبدالله اسکندری هفته گذشته در گفتگو با یکی از نشریات اعلام کرد برخی بازیگران با گریم میانه خوبی ندارند.
- هفته گذشته یکی از خبرگزاری روی موضوع ضعف در پایانبندی مجموعههای تلویزیونی کار کرد. مجید اوجی، تهیهکننده مجموعههای مختلف از پایان سریال "فاصلهها" انتقاد کرد، اما او یک روز بعد از منتشر شدن این گفتگو یادداشتی برای روزنامه بانی فیلم ارسال کرد و گفت من هرگز این حرف را درباره مجموعه "فاصلهها" نزدم! او در این یادداشت اشاره کرد من هنوز کارهایم نقطه ضعف دارد پس چگونه میتوانم درباره کار همکارانم اظهارنظر کنم.
- سخنگوی شورای اسلامی شهر اصفهان هفته گذشته در گفتگو با یکی از خبرگزاریها از مجموعه "در مسیر زایندهرود" به خاطر نشان لهجه بد از اصفهانیها انتقاد کرد.
- اسماعیل عفیفه، تهیهکننده "در مسیر زایندهرود" درباره موضع منفی علیه لهجه اصفهانی این مجموعه گفت: گرچه دوستان اعتراض زیادی داشتند، اما ما هم توجیه خودمان را داریم. در ابتدا باید این سئوال را پرسید که آیا باید در شهرستان ها کار کرد یا نه؟ مسلماً اگر بخواهیم کار کنیم نمی توانیم فقط از بازیگران بومی استفاده کنیم و باید بازیگران تهران هم باشند چرا که در این صورت مثل آثار مراکز استانها میشود که در حد متوسط است، چرا که آنها بیشتر از بازیگران بومی استفاده میکنند. قبول دارم به خاطر لهجه کمی مجموعه لطمه خورده است، ولی بدآموزی ندارد و مردم با شخصیت ها ارتباط خوبی برقرار کردند.
- برخی منتقدان همچون طهماسب صلح جو و جبار آذین در میان مجموعه ماه رمضان سریال "در مسیر زایندهرود" را گامی به جلو در کارنامه حسن فتحی ذکر کردند و تاکید داشتند این مجموعه بهتر از دیگر سریالهای رمضانی است.
- سیدعلی احمدی، تهیهکننده برنامه "ماه عسل" هفته گذشته در گفتگو با یکی از سایتها اعلام کرد تغییر فرزاد حسنی به خاطر ابلاغیه سازمان صدا و سیما بود و در نهایت با تصمیم مدیران ارشد شبکه سه حسن جوهرچی جایگزین او شد.
- فرج الله سلحشور، کارگردان مجموعه "یوسف پیامبر" هفته گذشته با ارسال نامهای به رئیس قوه قضائیه تاکید کرد در هیچ دادگاهی هنوز اجازه طرح مدارک و دلایل مبنی بر بیگناه بودنم به من داده نشده و از سوی دیگر هیچ حکمی برای من صادر نشده است.
- به تازگی برای طراحی بخشهای ماورایی مجموعه "ملکوت" یک گروه هشت نفره جلوههای ویژه رایانهای به سریال ملحق شدند.
- حسین پاکدل هفته گذشته با ارسال یادداشتی برای یکی از خبرگزاریها از مجموعه "در مسیر زایندهرود" دفاع و تاکید کرد وقتی سریالی برای ماه رمضان تهیه میشود فرصت لازم برای هماهنگیها وجود ندارد، اما با این حال به نظر میرسد این سریال برای انتقال حس و حال شهر و دیار ما سیر قابل قبولی را طی کرده است.
- مسعود بهبهانینیا، نویسنده مجموعه "فاصلهها" هفته گذشته اعلام کرد من با این سن و سال و 20 کار نمیآیم فیلمنامه یک نویسنده شهرستانی را کپی کنم. به نظرم بهترین توصیه این است که هر فیلمنامهنویسی فیلمنامه خود را ثبت کند.
کارگردانهای "سینما و تلویزیون" تئاتر نمیبینند
"در مسیر زاینده رود" تا امروز توانسته مخاطبان زیادی را به خود متوجه کند. این سریال برخلاف اغلب سریالهای تلویزیون پر از بازیگرانی است که هر کدام کارنامه پر و پیمانی در حوزه تئاتر دارند. مهدی سلطانی یکی از آنها است که با بازی خود در نقش بهزاد مصیب توجهها را به سمت خود جلب کرد. به گزارش خبرنگار مهر، بده بستان های بازیگران تئاتر و سینما حالا به عرصه تلویزیون هم کشیده شد. " درمسیر زاینده رود" بار دیگر استعداد بازیگران تئاتر را به رخ تمام آنهایی کشید که معتقدند بازیگر تئاتر، نمی تواند در مدیوم تصویر ظاهر شود و مخاطب را جذب کند. مهدی سلطانی با بازی در نقش حاج بهزاد توجه خیلی ها را به خود جلب کرد. او نه اصفهانی است و نه تجربه فراوانی در کار تصویر دارد. البته دهه هفتاد نقش های کوتاهی در سریال "کارآگاه" و "محاکمه" حسن هدایت داشته و با این کارگردان سینما را هم تجربه کرده است. اما عمده فعالیت های او به صورت جدی به تئاتر و آن هم بازیگری در این عرصه مربوط می شود.سلطانی بیش از 25 نمایش بازی کرده و دارای مدرک دکترا تئاتر از دانشگاه آوینیون فرانسه است.اوعضو هئیت علمی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران است.
خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ و هنر:*شما تجربه بازی در بیش از بیست و پنج نمایش را دارید. با وجود تجربه اندک تصویری هم که در سینما و تلویزیون در دهه هفتاد داشتید، با مجموعه "در مسیر زاینده رود" بازی تان مورد توجه قرار گرفت. فکر نمی کنید با این سابقه کاری، این دیده شدن کمی دیر اتفاق افتاد؟
مهدی سلطانی: ابتدا باید تعریفی از دیده شدن ارائه بدهیم. بازی در چند سریال و دیده شدن توسط مردم مبنی برخوب دیده شدن نیست و بازیگری می تواند حوزه تئاتر هم مورد توجه قرار بگیرد. دغدغه اصلی من تصویر نیست. کارم را از تئاتر شروع کردم و در حال حاضر مشغول تدریس در دانشگاه تهران هستم. اگر شرایط برایم پیش بیاید و پیشنهاد خوبی هم داشته باشم میتوانم کار تصویر را بپذیرم. کارهایی که پیشنهاد شده بنا به دلایلی برایم قابل قبول نبوده یا خیلی وقت ها شرایط برای پذیرفتنشان مساعد نبود. البته معنی این حرف این نیست که من فقط کار تئاتر انجام می دهم و اگر کار تصویر خوبی پیشنهاد شد نمی پذیرم.
*یعنی بازیگر تئاتری و سینمایی و تلویزیونی به نظر شما از هم جدا نیستند؟
در یک دید کلی خیر و به نظرم همه بازیگران این سه عرصه هنرمندند.
*واقعیت این است که شما با یک سریال تا اندازه زیادی دیده شدید. این توجه بعد از این همه سال برای خودتان جالب نبود؟
برای کسانی که در عرصه بازیگری کار می کنند دیده شدن کاری ندارد، چون سریال های مختلف و کارهای زیادی بهشان پیشنهاد می شود.
*منظور از دیده شدن، خوب دیده شدن است.
من هم می خواستم همین را بگویم. فکر می کنم بخش زیادی از این ماجرا به شانس برمی گردد. بازیگری ممکن است شانس بیاورد و متن خوبی دستش برسد و بعد هم یک کارگردان خوب به او پیشنهاد همکاری بدهد و همه چیز به گونه ای باشد که او دیده شود. این اتفاق نه تنها در مورد امثال من بلکه در مورد تاریخ سینمای ایران و جهان صدق می کند. ما زیاد دیدیم که یک دفعه بازیگری با یک کار دیده شده است و حالا اگر واقعا بازیگری بداند و تخصص داشته باشد می تواند حضورش را به صورت مستمر ادامه بدهد. بعضی ها هم ممکن است بعد از یک بار بازی دیگر هیچ وقت مثل دفعه اول مورد توجه قرار نگیرند. دلیلش هم این است که این ها بازیگر نیستند و تخصص بازیگری ندارند.
*یعنی فقط یک بارآن هم بر اساس شانس درست انتخاب شدهاند.
دقیقا. مساله دوم هم این است که تهیه کنندگان ترس از این دارند طرف کسانی بروند که چهره نیستند، هر چند این افراد بازیگر باشند. بعضی مواقع می شود بهشان حق داد چون باید حداقل بودجه ای که صرف ساخت فیلمشان کرده اند، برگردانند. خیلی هایشان هم معتقدند مخاطب عام به خاطر دیدن چهره فلان بازیگر به سینما می رود و بلیط تهیه می کنند. ممکن است خیلی بازیگرها از چهره ها بهتر کار کنند اما تهیه کننده نمی تواند این ریسک را بکند که او را برای فیلمش انتخاب کند. یک وقت هم تهیه کننده و کارگردان بازیگران را نمی شناسند که مثلا در عرصه تئاتر فعالیت دارند. ما چند تا کارگردان سینما و تلویزیون داریم که اهل تئاتر دیدن هستند؟ چون تئاتر ندیدهاند، بازیگرهای این عرصه را هم نمی شناسند و نمی توانند از بین آن ها انتخاب کنند. کارگردانانی مثل حسن فتحی که مدام تئاتر میبینند چون از دل تئاتر بیرون آمدهاند استثنا هستند.اگر هم کارگردان بپذیرد بازیگر تئاتر در فیلمش ایفای نقش کند، باز ممکن است تهیه کننده در مورد این مساله مقاومت داشته باشد.
*فکر می کنم این نشناختن از همه مهمتر است . در تلویزیون که مشکل جذب سرمایه وجود ندارد اما در چند سال اخیر این اصرار وجود دارد که از چهره استفاده شود. این چهرهایی که مدام در همه سریال ها تکرار می شوند، اساسا چهره جدید برای مخاطب جذاب است و حالا اگر در کنار آن قصه خوبی هم داشته باشیم و بازیها هم مناسب باشد به جذب بیشتر بیننده کمک می کند. به نظرم حاضری خوری در عرصه سینما و تلویزیون در میان کارگردان های ما رایج شده است. اهل خطرکردن نیستند و روحیه جستجو گری هم بین شان وجود ندارد. در مورد سینما هم به نظرم ما دو، سه بازیگر بیشتر نداریم که می توانند مخاطب را به سینما بکشانند و مابقی بازیگرها اگر قصه خوبی در کار نباشد به آن معنا پول ساز نیستند.
بله بخشی به نشناختن تهیه کننده و کارگردان بر می گردد اما باید در نظر داشته باشیم که در مورد مخاطب عام حرف می زنیم و این مخاطب سریال را به خاطر کیفیتش نمی بیند و بیشتر چهره مورد نظرش است
*مخاطب عام بیشتر دنبال قصه است تا چهره، چیزی که او را با خود همراه کند.
اما او می خواهد هنرپیشه مورد نظرش را هم ببیند. البته اگر قصه هم خوب باشد و بازیگر هم کار خودش را درست انجام بدهد مخاطب از دیدن آن لذت می برد. ما هیچ وقت به خاطر دیدن چهره یک موزیسین به کنسرت نمی رویم، ما می خواهیم موسیقی خوب گوش کنیم. اما الان مردم به خاطر قیافه موزیسن ها به کنسرت می روند و اینکه چه آهنگی قرار است بشنوند و کیفیت این موسیقی در چه حد است، در درجه دوم اهمیت قرار می گیرد.البته حرف های من به معنی این نیست که همه چهره ها بد هستند.
بازیگری را اگر به دو بخش تقسیم کنیم یکی ایفای نقش و یکی رسیدن به آن است. رسیدن به نقش در تئاتر،تلویزیون و سینما یکی است اما در ارائه نقش مدیومها با هم متفاوتند
اگر خوب انتخاب بشوند که خیلی هم خوب است.
ایده آل این است چهرهای که در فیلم ها بازی میکند از راه تخصص، تکنیک و لیاقت هایی که مختص علم بازیگری است به جایگاهش رسیده باشد نه از راه مناسبات غیر حرفه ای.
*در بازی شما اغراقی وجود ندارد. ایرادی که خیلیها در مورد بازیگرهای تئاتر می گیرند . شما در سریال حسن فتحی نرم بازی می کنید و اصلا از چارچوب فیلم بیرون نمی زنید. از تجربه های تصویری که در دهه هفتاد داشتید، استفاده کردید؟
تجربه که به آدم کمک می کند. اما الان تئاتر و سینما و تلویزیون به هم نزدیک شده و بازی ها ریز شده است.بازیگری را اگر به دو بخش تقسیم کنیم یکی ایفای نقش و یکی رسیدن به آن است. رسیدن به نقش در تئاتر،تلویزیون و سینما یکی است اما در ارائه نقش مدیومها با هم متفاوتند.بازیگری که قرار است در سالن اصلی تئاتر شهر نمایشی را اجرا کند اجرایش در سالن چهارسو متفاوت است. ایفای تلویزیونی با سینمایی متفات است. برای من همیشه این مهم است که چگونه عملی را انجام بدهم که علاوه بر اینکه از فیلتر بازیگری بگذرد، بازی به نظر نرسد و به واقعیت نزدیک باشد. من پیرو این حرف لورنس الویه هستم که میگوید بازیگری هنر متقاعد کردن است. ابتدا متقاعد کردن خویشتن که به واسطه آن مخاطب هم متقاعد بشود. من می خواهم خودم را متقاعد کنم. سعی می کنم به گونه ای عمل کنم که توهمی از یک اکت برای خودم و مخاطب ایجاد کنم. بازیگری مثل دوچرخه سواری هم سخت و هم راحت است. چطور می شود در شرایط دورغین و فرض شده توهمی از یک واقعیت ارائه بدهیم. اگر به جایی هم رسیدم به خاطر همین است.
*تئاتر را از چه سالی شروع کردید؟
سال 71 وارد دانشگاه شدم و از آن به بعد وارد عرصه نمایش شدم.
*اولین کار حرفه ای تان کدام نمایش بود؟
"چند و چون به چاه رفتن چوپان" نوشته علیرضا نادری بود که سال 73 در جشنواره تئاتر فجر اجرا شد و مورد توجه هیئت داوران هم قرار گرفت.
*چرا کمتر سراغ کارگردانی رفتید؟ تنها دو نمایش آن هم در دهه هفتاد.
چون مجالش نبود. کارگردانی به اندازه بازی در چند نمایش از آدم وقت می گیرد. کارگردان باید یک سال روی کارش وقت بگذارد. باید متن را بارها بخواند و بازیگر انتخاب کند. مناسبات اداری را بررسی کند و خیلی چیزهای دیگر که تمرکز روی همه شان واجب است و مهمتر اینکه در اینجا باید تا آخر نمایش حضور داشته باشی.
*دوست دارید کارگردانی را به صورت وسیعتری ادامه بدهید؟
بله دوست دارم این کار را با دانشجویانم تجربه کنم.
*منظورم این است که ترجیحتان بیشتر بازیگری است یا کارگردانی؟
من با بازیگری شناخته شدم.
*اصرارتان این است که همین شان را حفظ کنید؟
اصرارم این است که در هر عرصه ای باشم خوب ظاهر شوم.من کارگردانی راهم دوست دارم اما چون روی کارم وسواس دارم باید شرایط برای انجام کارگردانی تئاتر مهیا باشد. باید کاری کنم که بعدها رویم بشود بگویم این کارها برای من است.
کارگردانی را دوست دارم اما چون روی کارم وسواس دارم باید شرایط برای انجام کارگردانی تئاتر مهیا باشد. باید کاری کنم که بعدها رویم بشود بگویم این کارها برای من است
*از کارگردانی دو نمایشی که در کارنامه کاری تان است، شرمنده نیستید؟
آن دو کار پروژه هایی بود که باید در دانشگاه انجام می دادم.
*اجرا هم شد
بله. روی نمایش "خانه عروسک" نوشته ایبسن ماه ها کار کردیم و سه ساعت و نیم اجرایش طول کشید. این را می شود از عکس های کار فهمید. دومین کارم پروژه فوق لیسانسم بود از آرتور میلر. این دو کار توفیق اجباری بود. بعد از آن پرداختن به بازیگری به من مجال کارگردانی نداده است.
*اتفاقا رزومه کاریتان نشان می دهد کم کار بودید.
چون من همیشه تدریس هم داشتم به نظرم سالی دو کار تئاتر برایم کافی است. من معتقد به زیاد کار کردن نیستم.
*آهسته و پیوسته؟
اصلا در زندگی شخصی ام هم چنین روحیه ای دارم.
چرا از سال 83 تا 88 از صحنه تئاتر غایب بودید؟
بورس دانشگاه تهران بودم و باید چند سالی برای ادامه تحصیل و دریافت دکترا به فرانسه می رفتم.
*در فرانسه فعالیتی در عرصه نمایش کردید؟
چهارسال به من فرصت داده بودند که هم زبان فرانسه یاد بگیرم و هم تحصیل کنم و هم تزم دکترا را بنویسم ،همین هم باعث شد همه تمرکزم را روی تحصیل بگذارم.
*تئاتر که می دیدید؟
بله من در شهر آوینیون بودم و آنجا تئاتر زیاد روی صحنه می رفت.
*فرقشان با نمایش های خودمان چقدر بود؟
حد متوسط نمایشههی ایران بالاتر است . اگر در ایران مثلا روزی 10 تئاتر روی صحنه می رود در فرانسه این تعداد نمایش به هزار تا می رسد. ما از بین هزار نمایش می توانیم 10 نمایش خوب ببینیم و در ایران می توانیم دو نمایش خوب ببینیم. حد متوسط نمایش های ما بالاتر از حد متوسط نمایش های فرانسه است اما تعداد آثار درخشان آنجا افزونتر
*به این فکر نیفتادید که نمایشنامه نویسی را هم تجربه کنید؟
نه چون در تخصص من نیست. نمایشنامه نویسی تخصص خاص خودش را می خواهد که من ندارم. البته کارهای پراکنده ای انجام دادم که به نظرم قابلیت ارائه شدن ندارند.
حسن فتحی شما را از روی صحنه تئاتر انتخاب کرد؟
مهدی سلطانی: بله
*کدام نمایش؟
نمی دانم اما آقای فتحی از معدود کارگردانهایی است که عادت به دیدن تئاتر دارد.خواستگاه حسن فتحی تئاتر است. او ذهنش را نسبت به رویدادهای دراماتیک به روز میکند و تئاتر بین واقعی است.آخرین کار نمایشی من "رقص زمین" کار حسین پاکدل بود. اما شخصیت حاج بهزاد به آن نمایش ربطی ندارد. من در کار پاکدل نقش مجری تلویزیون را بازی می کردم.
*مشابه شخصیت حاج بهزاد تا به حال بازی کرده بودید؟
نقش کشتی گیر را خیر اما سال76 در کار آقای میرباقری به نام "معرکه در معرکه" نقش پهلوان دوره گرد را بازی می کردم.
*از حسن فتحی نپرسیدید چرا شما را انتخاب کرده؟
نه. نویسنده علیرضا نادری بود که چند کار مشترک با هم داشتیم. من از این انتخاب و دعوت خیلی شگفت زده نشدم.
*شما به نویسندگی علیرضا نادری اعتماد کردید یا کارگردانی حسن فتحی؟
هر دو. با علیرضا نادری که کار کرده بودم و کارهای حسن فتحی را هم دیده بودم و دوست داشتم. برای یک بازیگر فرصت خوبی است که در کنار عوامل حرفه ای و بدون حاشیه ای کار کند که نویسندهاش آقای نادری است و کارگردانش هم آقای فتحی.
*خبر داشتید مجموعه بازیگران تئاتری هستند؟ این به شما قوت قلب نداد؟
زمانی که به من پیشنهاد شد راجع به کار و نقش خیلی کلی حرف زدیم و نمی دانستم دقیقا چه کسانی قرار است در کار بازی کنند. خیلی از بازیگرها تغییر کردند تا در نهایت آقای فتحی به این چیدمان رسید. با همه اینها جای خوشحالی است که در یک سریال این همه بازیگر تئاتر دور هم جمع شدند و به نظرم این به نفع کار و بازیگران بود.چون تحلیلهایی انجام میدهند که ما فقط در تئاتر میبینیم. ما روابط بین شخصیتها ، شخصیت پردازی و درک موقعیت های دراماتیک را در تئاتر تجربه میکنیم.
*لهجه یکی از سخت ترین و مهمترین نکات این سریال است. بعضی از بازیگرها با وجود اینکه اصفهانی نیستند توانسته اند لهجه اصفهانی را خوب دربیاورند و بعضی ها هم نتوانستند این کار را بکنند. لهجه شما باور پذیر است.
قبل از این که شروع به کار کنیم، تمام قصه های مجید را در اختیارم قرار دادند.
*به همه بازیگرها دادند یا فقط به شما؟
در اختیارهر کس که می خواست قرار می دادند. آقای ضیایی هم به عنوان مشاور لهجه در این کار حضور داشت. اما لهجه اصفهانی لهجه طنازی است. من احساس می کردم اگر درست از این لهجه استفاده نکنم به صلابت پهلوان لطمه می زند. اصفهانی ها خیلی از کلمات را می کشند و صدایشان زیر است اما من دوست داشتم صدایم بمی خاصی داشته باشد که پهلوان بودن نمایان شود. تمرین کردم که یاد بگیرم چطور می توانم هم آهنگ لهجه اصفهانی را داشته باشم و هم نقش پهلوان و صلابت و سنگینی آن را حفظ کنم. به خاطر همین درصد کمی از این لهجه استفاده شد. می دانید که خود اصفهانیها هم با غلظتهای مختلف با هم حرف می زنند و پایین شهر و بالای شهر و قشر جوان و پیر متفاوت از هم صحبت می کنند. به خاطر همین اصلا نمی توانم ادعا کنم اصفهانی را خوب حرف زدم. شاید اگر ضرب العجل رساندن سریال به ماه رمضان نبود، فرصت بیشتری داشتیم تا به لهجه نزدیک شویم.
اعتراف میکنم بخش عمدهای از تمرکز بازیگرهایی که اصفهانی نبودند را لهجه گرفته بود
*آهنگی که شما در حرف زدنتان رعایت کردید، قابل قبول است. اما نقشتان سختی کار شما را به نظرم بیشتر میکرد؟
اعتراف می کنم بخش عمده ای از تمرکز بازیگرهایی که اصفهانی نبودند را لهجه اصفهانی گرفته بود. فقط رعایت آهنگ نبود و خیلی وقت ها کلمات پس و پیش می شد و استفاده از کلمات اصفهانی هم خیلی مهم بود. همزمان بازیگر باید هم به حسش، هم به نقشش و هم به لهجه اش فکر می کرد و هر سه را درست رعایت می کرد.
*قاعدتا سر صحنه که دیگر قرار نبود به لهجه فکر کنید ؟
بازیگرمحال است به لهجه اش فکر نکند. درست است که بازیگر باید نشان دهد بازی نمی کند اما باید ریتم و زمان بندی و باقی قضایا را به طور همزمان رعایت کند.
*استفاده از ضرب المثل های رایج اصفهانی چطور؟ به شما کمک می کرد یا کارتان را سخت تر می شد؟
باز هم بخش عمده ای از این ضرب المثل ها هم به لهجه برمیگردد.
*شما سریال را می بینید؟
بله
*اگر به نظرتان چطور است؟
بر حسب شرایط حال حاضر، فکر می کنم جز سریال های خوب است.
کارهای رئالیستی مثل عکسهای رادیوگرافی درون یک چهره زیبا را نشان میدهد و ممکن است درون به زیبایی بیرون نباشد.
*ماجراهای که در قسمت اول و دوم اتفاق افتاد، باعث شد مخاطب فکر کند با یک سریال شیرین رو به رو ست. اما تغییر حالت سریال باعث شد رئال بودن کار بیشتر نمایان شود. شما این تغییر حالت را می پذیرید؟
تز دکترای من راجع به رئالیسم در بازیگری و کارگرانی است. در مورد آثار رئالیستی زیاد تحقیق کردم. ویژگی این آثار داشتن توهمی از واقعیت است. واقعیت هم تلخ است. کارهای علیرضا نادری عمدتا رئالیست خانوادگی است. کارهای رئالیستی، کارهای شادی نیست چون زندگی شاد نیست. من این را به عنوان یک نیهیلیسم نمی گویم. بعضی وقت ها عکس رادیو گرافی را باید به جای عکس پرتره ببینیم. کارهای رئالیستی مثل عکس های رادیو گرافی درون یک چهره زیبا را نشان می دهد و ممکن است درون به زیبایی بیرون نباشد. ما می خواهیم در این سریال به مردم بگوییم این اتفاقاتی که در این فیلم میبینید ممکن است برای خیلی ها بیافتد. متکبر ، قاتل و خودخواه این مجموعه در جامعه وجود دارد و ممکن است هر کدام از این خصوصیات مربوط به خود ما باشد.
*اگر از شما بپرسند در مسیر زاینده رود درباره چیست، چه می گویید؟
درباره آدمها و روابطشان و واقعیتهایی است که پیرامونمان می بینیم. گاهی این واقعیت به داخل خانههای کشیده می شود و ما گسست خانوادگی را در سریال می بینیم. سلطه بعضی که لیاقت ندارند بر بعضی دیگر در این سریال نشان داده شده است. تقابل اعمال اخلاقی و غیر اخلاقی. مقایسه بین ورزش پهلوانی و ورزش صرفا حاشیه ای هم بخشی از این سریال است.
*متن در حال حاضر کامل است؟
متن همزمان نوشته می شود.
*ممکن است بر اساس واکنش ها بیرونی انتهای کار تغییر کند؟
ممکن است این اتفاق بیافتد اما به خاطر اینکه بازتاب ها دیده شود، نوشتن متن به تعویق نیفتاده است. چون فرصت نبوده، متن تا امروز به پایان نرسیده است.هنوز در حال نوشته شدن است.
*چند درصد فیلمبرداری کار مانده است؟
بستگی به نویسنده مان دارد که چقدر بنویسد اما فکر می کنم بیست درصد تصویربرداری مانده است.
*احتمالا تا 25 ماه رمضان فیلمبرداری ادامه دارد.
من فکر می کنم تا آخرین روز کار فیلمبرداری طول می کشد.
*پس تکلیف تدوین چه می شود؟
من شنیده ام فیلمبرداری "میوه ممنوعه" تا ظهر عید فطر طول کشیده و شب هم سریال را پخش کردند.
*بعد از این مجموعه احتمالا پیشنهادات زیادی میشود. گزیده کاری را ادامه میدهید؟
قطعا سعی می کنم درست انتخاب کنم. چون تدریس میکنم دلیلی ندارد زندگی ام را از راه بازیگری بگذرانم و همین فرصت خوبی است تا خودم انتخاب کنم.
*شروع کار تصویریتان از سینما بود یا تلویزیون؟
دقیق یادم نیست. برای "کارآگاه" حسن هدایت آمده بودند دانشکده مان و من هم برای ثبت نام اقدام کردم. "آخرین بندر" یک اپیزود سریال حسن هدایت بود که بعدها فیلم سینمایی شد. نقش زیادی در این کار نداشتم و بعد از آن به سریال کارآگاه دعوت شدم. دقیقا نمی دانم شروعش با سینما بود یا تلویزیون.
*آن موقع فعالیت نمایشی تان را شروع کرده بودید
یام نیست اما فکر نمی کنم.
*پس به کار تصویرگرایش داشتید؟
فعالیت های من آن موقع در حد کارهای دانشجویی بود. اولین قرار داد تئاتری که با من بسته شد برای کار آقای شکرخداگودرزی بود. آن موقع هم تنها سالن اصلی و چهارسو فعال بودند.
هیچ وقت از کارهای تصویریتان پشیمان نشدید؟
من همیشه از همه بازی هایم ناراضی ام.
*این ناشی از یک حس آرمان خواهانه است که در مورد خیلی ها صدق می کند. اما منظور من چیز دیگری است. خیلی از بازیگران تئاتر به کارنامه نمایشیشان افتخار می کنند اما از کارهای تصویری شان پشیمانند. این اتفاق برای شما نیفتاده است؟
شاید در تئاتر بازیگر خیلی عریان تر است و عوامل دیگری در دیده شدن و بهتر بازی کردنش دخیل نیستند. در سینما یک تدوین بد و زاویه کج دوربین می تواند بازی یک بازیگر را خراب کند. بازیگران تئاتری که وارد سینما می شوند این عرصه را مناسب خودشان نمی بینند و راحت نیستند. از طرفی چهره بعضی ها در تصویر جواب می دهد و چهره بعضی ها جواب نمیدهد. البته فکر می کنم امروز گریم این مشکل را حل کرده است.
در تئاتر بازیگر خیلی عریان تر است و عوامل دیگری در دیده شدن و بهتر بازی کردنش دخیل نیستند.اما در سینما یک تدوین بد و زاویه کج دوربین میتواند بازی یک بازیگر را خراب کند
*ممکن است خیلی ها هم انتخاب های بدشان را با این حرف ها توجیح کنند.
شاید. من نمی خواهم عرصه های سینما و تلویزیون و تئاتر را جانبدارانه تفکیک کنم. اگر همه شان از فیلتر هنر بگذرد کار هنری است و کار هنری هم جذاب است. مضاف بر اینکه هر بازیگر مشهور کنده شده از تئاتر مثل یک کشتی گیری که کشتی را کنار گذاشته و هر از گاهی باید سری به زورخانه بزند، باید هر چند وقت یک بارسراغ تئاتر بیاید تا تازه شود. تئاتر برای هنرپیشه به مثابه زورخانه است برای قهرمان کشتی.
*شما توجیه تهیه کنندگانی که به خاطر بازگشت سرمایه سراغ بازیگران تئاتری نمی روند، می پذیرید؟
سینما دو جنبه صنعت و هنری دارد. هر چه ما از هنر سینما دور شویم و به سمت صنعت برویم حرف تهیه کنندگان درست است. اما اگر به مقوله هنر سینما نزدیک شویم این توجیه پذیرفتنی نیست. کارهنری مثل جراحی نیاز به تخصص دارد و اینجا معلوم می شود حرف تهیه کننده ها اشتباه است. بازیگری که تکنیک را بلد نباشد نمی تواند بازیگری انجام بدهد و مخاطب خودش را از دست می دهد. خیلی از بازیگرها که با یک کار دیده می شوند، برای ماندگاری دوره های بازیگری و هنری را می گذرانند.
*اما در صنعت سینما معرفی یک چهره گاهی می تواند به موفقیت این صنعت کمک کند.
این برای تهیه کنندگان یک ریسک است. البته به نظر من باید یک جایی بدون توقف پرید و تهیه کنندگان باید آنقدر توانایی شان را بالا ببرند که بتوانند گاهی وقت ها گام های بلندتری بردارند و ریسک کنند.
*شما از آن اساتیدی هستید که این توصیه ها را به دانشجویانتان هم می کنید؟
اینکه باید بپرند؟
*بله. این جسارت را برای آنها هم تجویز می کنید؟
من همیشه به آنها می گویم شما در سنی هستید که باید آزمایش کنید و اگر خطر کنید چون جوانید کمتر بهتان خورده می گیرند. ممکن است به خودتان هم صدمه هم بزنید اما مهم رسیدن به آینده خوب است.
*شما در عرصه تئاتر با کارگردان های خوبی کار کردید اما دایره این کارگردان ها محدود است. علیرضا نادری، نادر برهانی مرند، شکرخدا گودرزی و... این محدودیت به خاطر این نیست که اهل ریسک کردن نیستید؟
دوست دارم با کارگردان هایی کار کنم که زیاد با من اختلاف سنی نداشته باشند. من با کارگردانی که حکم استادم را دارد نمیتوانم بحث کنم اما با این افراد می توانم هم اندیشی و بحث کنم و با هم ارتباط مطلوبی برقرار کنیم. من با این چند کارگردان هم اشتراکات فکری دارم و هم راحت تر کار می کنم.
گفتگو: الهام نداف
کسی متوجه این سوتی شده؟
رو پلاک ماشینا یه کاغذ چسبوندن اون قسمت ایرانشو. ایران 13 رو با کاغذ چسبوندن. :دی
یعنی تو اصفهان ماشین نبود که اینطوری میکنن؟
اصلا نمیشه پلاک اصفهان نباشه حالا؟ :دی
سلام به دوستان گل اصفهانینقل قول:
اصفهانی های عزیز و خوش صحبت و لهجه انتقادهاتون قبول اما بهتر نیست دیگه تموم کنیم بحثو
دوستان درسته که لهجه بازیگرها دقیقا اون چیزی نیستکه شما انتظار دارید
ولی در حد معقول خوه
ما که بچه تهرانیم که کلی حال یکنیم با این لهجه شیرین
شما بیش از حد به جزئیات لهجه بازیگران این مجموعه خوب حساس شدید
در ضمن چرا بردر بزرگه سعود مثل باباش خیلی سخت گیر نیست
اصلا حرفی از قصاص یا انتقام نمیزنه
آخه مگه اینطوری هم میشه