من فکر میکنم تمرین در هر کاری موثر ترین راه برای یادگیری هست ..
چندین بار خراب کردن و از دو باره ساختن بهترین راه هست .
من فکر میکنم تمرین در هر کاری موثر ترین راه برای یادگیری هست ..
چندین بار خراب کردن و از دو باره ساختن بهترین راه هست .
ریلکسیشن باعث میشه اضطراب درون فرد تخلیه بشه اما به شرطی که مستمر انجام بشه مثلا بمدت یکماه هر روز دوبار انجام بشه در اینصورت میزان اضطراب کم میشه.نقل قول:
حساسیت زدایی یکی از روشهای رفتادرمانیه که به دو صورت واقعی و تخیلی انجام میشه.در روش واقعی میزان اضطراب در شرایط مختلف طبقه بندی میشه و فرد از آسون ترین حالت خودش را در شرایط قرار میده و به مرور زمان شرایط سخت تر رو امتحان میکنه مثل کاری که شما انجام دادین.
ولی در روش تخیلی این کارها در ذهن فرد انجام میشه و طبق تحقیقات همان نتایج موقعیت واقعی رو داره.
نتیجه نظرسنجی خیلی برام جالبه.
من فکر می کنم افراد اجتماع گریز معمولا بیشتر از بقیه افراد به محیط های مجازی(مثل اینجا) تمایل دارن و به همین خاطر اگر افراد شرکت کننده در این نظر سنجی به طور تصادفی از کل جامعه انتخاب بشن، درصد خیلی کمتری گزینه سوم رو انتخاب می کنن.
حالا دوستان برای شروع چه کارهایی رو پیشنهاد می کنند ؟ ( در رابطه با جنس مخالف که در پست های قبل گفتم ؟!)
البته من به راحتی با جنس مخالف ارتبط برقرار میکنم جزءیه نفر که نمیدونم چرانقل قول:
حتی وقتی که ز کنارم رد میشه تمام تنم میلرزه
من تنها امیدم خداست..شبها گریه میکنم و از خدا شفا می خوام.ولی بعضی وقتها هم فکرشو میکنم که شاید قسمت ما افراد اینه که اینجوری باشیم......نمی دونم خیلی برام سخته.نزدیک دو ساله که اینجوری شدم خدا می دونه که چه سختیهایی نکشیدم...من از وقتی که رفتم دانشگاه البته یه شهر دور از خانواده ام اینجوری شدم....همش از این شهر لعنتی شروع شد...قبل از اون من اینجوری نبودم خیلی ادم ارومی بودم و همیشه مراقبه و تو کار چی کونگ و ریلکستیشن بودم......رفتم پیش روانپزشک بعدش 1 سالو چند ماهی دارو خوردم یکم خوب شدم ولی نه خوب ..ادامه دادم به داروها ولی تا این مدت دیدم که نتیجه نمیگیرم یه ساله که پول به دکتر میدم و خوب نشدم ولش کردم و رفتم پیش روانشناس البته بیشتر به توصیه روانشناس دارو رو ترک کردم...روانشناسم 2 ماه پیشش رفتم و باهام کار کرد و حرف زد اما اونم افاقه نکرد اخرشم گفت که باید تو مهمونیها بری و غرقه سازی کنی منم میرم ولی هیچ تاثیری نداره و الانم بدتر شدم..و بهم گفت بهت توصیه نمیکنم دارو بخوری چون اول جوینیته و از این جور حرفا.خلاصه ایشونم جوابم کرد.....الانم دیگه تحمل ندارم.دارم دیونه میشم به هر دری زدم حل نشد...مخصوصا این سرخ شدنو که امانمو بریده...زدم به سیم اخر....باور کنید از خودم خسته ام می خوام خودمو بزنم...یه مهمونمون میاد از استرس و ترس سرخی و گرگرفتگی و تنگی نفس و نگرانی تا دم مرگ میرم...فکرای بدی به سرم زده .نمی دونم چیکار کنم خدایا......
تو رو خدا واسم دعا کنید.میخوام زار زار گریه کنم..
فقط اینو میگم که من یکی ,دارم دیونه میشم میخوام برم روی یه کوه فقط فریاد بکشم فقط فریاد بکشم...می خوام بگم که دوساله من اینجوری شدم و 1 سالو و نیمشو فقط دارو خوردم یکم خوب شدم ولی دیگه افاقه نکرد می خوام بگم رفتم پیش روانشناس و داروها رو قطع کردم بعد دو ماه ایشونم جوابم کرد و گفت برو غرقه سازی کن.میخوام بگم اونی که یه زمونی تو همه ی مهمونیها و تو همه ی جمع ها بود و اصلا براش مهم نبود کی هست و نیست من بودم ..می خوام بگم از بس تو نت گشتم دنبال راه نجاتش دیونه شدم..میخوام بگم وقتی مهمونمون میاد من تا دم مرگ استرس و ترس دارم از سرخی و گرگرفتگی...میخوام بگم من دیگه تحمل ندارم دیگه طاقت ندارم.دیگه دارم میبرم.دیگه دارم خودمو میبازم.میخوام بگم که نه پدر ومادر و نه هیچکی منو درک نمیکنن و فکر میکنن خجالتیم.قضیه رو نمیدونن.میخوام بگم اگه بهشون بگم به همه میگن که پسرمون این مشکلو داره و همه به چشم یه روانی نگاه میکنن(تجربه شو داشتم حرف پیششون نمی مونه فورا به همه ی اقوام میگن)..می خوام زار زار گریه کنم .....از دست دنیا گله کنم...و دیگه رفه زحمت کنم.
عزيزم اصلا نگران نباش من 100 درجه از تو بهتر بودم العان انقدر پررو شدم كه نگو و نپرس اين بيماري در صورتي كه درست بهش رسيدگي بشه درمان 100% و قطعي دارهنقل قول:
قبلا چه دارو هاي مصرف ميكردي؟چند سالتون هست؟و اينكه مجرد هستين يا متاهل؟اينا رو جواب بدين تا بهتر بتونم كمكتون كنم
موفق باشي دوست عزيز
من یه مقدار خجالتی هستم کسی هست بتونه کمک کنه؟
میزان خجالتی بودن من 5 از 10نقل قول:
البته نه اینکه فکر کنی کلا آدم ضد اجتماعی هستم نه فقط میخوام مثل دوستانم کاملا اجتماعی باشم .
اگه راه حل موثر سراغ دارید دریغ نکنید.
بیشتر از اینکه مردم به من زیاد خیره میشن بدم میاد.تو جمع راحت نمیتونم صحبت کنم تاحالا هم نشده که موقعیت آن چنانی رو به خاطر خجالتی بودن از دست بدم .نقل قول:
اگه مقاله ای چیزی سراغ دارید معرفی کنید با تشکر
مرسی از توجهت دوست عزیز.نقل قول:
امیدوارم که درمانی داشته باشه...می خوام دوباره برم پیش روانپزشک دارو مصرف کنم...البته یه روانپزشک دیگه.
قبلا فلوکستین و پروپرانول.... هر روز از 2 عدد تا 3 عدد کپسول فلوکستین و 1 عدد پروپرانول مصرف می کردم نزدیک 1 سالو و چند ماهی...و اپوالپرازولام و یه قرص دیگه هم اندازه نخود برنگ سفید بود برای کوتاه مدت تجویز می کردن..البته اپو رو یه دکتر دیگه تجویز کرد که بعد یه مدت مصرف دیگه افاقه نمیکرد نمی دونم چرا...اون قرص سفید هم که کلا 4 تا واسم نوشت دکتر دیگه.که اونم مصرف نکردم چون دوزشو یک چهارم میگفتن که افاقه نمی کرد..اون اپو رو هم اولش یک چهارم بود .ولی بعدش به نصف رسید و به یک عدد, که اونم دیگه تاثیر نمیکرد.
بعد من 20 سالمه و مجردم .
خدا خیرتون بده .
ايا تا حالا شده بدون دليل احساس غم و اندوه كني؟نقل قول:
بیشتر از اینکه مردم به من زیاد خیره میشن بدم میاد.تو جمع راحت نمیتونم صحبت کنم تاحالا هم نشده که موقعیت آن چنانی رو به خاطر خجالتی بودن از دست بدم .
اگه مقاله ای چیزی سراغ دارید معرفی کنید با تشکر
واسه مقاله هاي خوب هم ميتوني به اين سايت سر بزني:
نقل قول:
کد:http://thewitch150.blogfa.com/
منم دقیقا مثل شما هستم هم پسرم هم 20 سالمه هم مجردم...هم خجالتیمنقل قول:
یه پیغام خصوصی بهت دادم بیا با هم هماهنگ کنیم بریم روانپزشک اگر تهرانی اون پیغام رو جواب بده
بریم با هم مشکلاتمون هم مثل هم هم سنمون هم پسریم هم دقیقا موقعیتمون یکیه..
بریم با هم خوب بشیم ایشالله :10:
من خجالتی بودنم خونه نشینم کرده دوست دارم خوب بشم زودتر برم سر کار
هیچ وقت فکر نمیکردم تو تهران کسی مثل من خجالتی باشه ولی شما رو دیدم خوشحال شدم..
خیلی خوب میشه من و تو با هم دوست بشیم و بریم مشکلاتمون رو حل کنیم و با هم د رتماس باشیم و به هم تو این راه کمک کنیم...
باور کن الان کسایی هم سن ما دارن چنتا خانواده رو میگردونن ما خجالت میکشیم بریم بیرون همش استرس و اضطراب و فکر ترس
دارو درماني جواب ميده اما بايد دقيق زير نظر پزشك باشه عزيزم شما سعي كن از چيزي كه خجالت ميكشي مداوم انجام بدي اين بهترين راهه مثلا اگه خجالت ميكشي تو يه جمع صحبت كني به خودت فشار بيار تا برات عادي بشه شوخي كردن با اطرافيان خيلي ميتونه كمك كنه سعي كن زياد زندگي رو جدي نگرينقل قول:
قبلا فلوکستین و پروپرانول.... هر روز از 2 عدد تا 3 عدد کپسول فلوکستین و 1 عدد پروپرانول مصرف می کردم نزدیک 1 سالو و چند ماهی...و اپوالپرازولام و یه قرص دیگه هم اندازه نخود برنگ سفید بود برای کوتاه مدت تجویز می کردن..البته اپو رو یه دکتر دیگه تجویز کرد که بعد یه مدت مصرف دیگه افاقه نمیکرد نمی دونم چرا...اون قرص سفید هم که کلا 4 تا واسم نوشت دکتر دیگه.که اونم مصرف نکردم چون دوزشو یک چهارم میگفتن که افاقه نمی کرد..اون اپو رو هم اولش یک چهارم بود .ولی بعدش به نصف رسید و به یک عدد, که اونم دیگه تاثیر نمیکرد.
بعد من 20 سالمه و مجردم .
به هر حال اميدوارم موفق باشي من منتظر خبر بهبوديتون هستم
سلام به همه
دو تا تاپیک تو خود p30world گیر اوردم که به درد اجتماع هراس ها میخوره ، پست اول رو هم با معرفی این دو تا تاپیک به روز کردم ، شما هم اگه تاپیکی می شناسید که به درد اجتماع هراس ها می خوره ، حتما معرفی کنید . اینم از این :
1. یاد گیری مسائل کوچیک ولی در اصل بزرگ
توضیحات : افرادی که اجتماع هراسی دارند ، مطمئنا در مورد مسائل کوچکی مثل مراجعه به بانک ، رفتن به کافی شاپ و... مشکل دارند. این تاپیک در واقع اموزش کار هایی که میخواهیم برای اولین بار انجام دهیم ، می باشد.
کد:
2. مشاوره در مورد خدمت سربازیکد:http://forum.p30world.com/showthread.php?t=475624
توضیحات : این تاپیک می توانند به افرادی که از خدمت سربازی می ترسند و یا اطلاعات کمی دارند کمک کند.
کد:
در ضمن یه کتابی هم بهتون معرفی میکنم که خودم دارمش و کاملا در مورد همین اجتماع هراسیه و می تونه اطلاعات شما رو خیلی بالا ببره و همچنین به شما در بهبود کمک می کنه. تازه جالبش اینه که نویسنده خودش اجتماع هراسی داشته و بعدا خوب شده. اسمه کتاب غلبه بر کمرویه و نویسندشم پل ژاگوئه.کد:http://forum.p30world.com/showthread.php?t=448520
با سلام خدمت دوستان عزیز
من مشکلاتی رو که شما میگید ندارم اما فکر کنم راه حل های جالبی واستون داشته باشم
0:بسم الله الرحمن الرحیم
1:اونهایی که قبول دارن این مشکلو دارن یه پله جلوترن و اونهایی که هنوز نپذیرفتنش باید این پله رو طی کنن
2:قدم اول ساده بود نه؟
3:کارهایی رو که از انجامش هراس دارین رو لیست کنین
4:اونیکه از همه راحت تره رو با توکل به خدا انجام بدین
5:مهم این نیست که بتونین کار اولتونو کامل و درست انجام بدین.مهم اینه که پا تو مسیر بذارین و یادتون باشه امروز که میتوونین راه برین بارها وبارها زمین خوردین تا تونستین راه برین
6:طولانی ترین سفرها هم با قدم های اول شروع میشه،پس قدم هاتو کوچیک نشمار
7:حالا که امید تازه گرفتی شروع کن به خود شناسی،یعنی بدونی از کجا اومدی و به کجا میری و چه اهدافی داری و چه چیزایی واست مهم هستند
8:پله هفتم یک مسیر پایان ناپذیره و تا آخر عمرت هر روز کاملتر میشه
9:هدف هاتو اولویت بندی کن
10:برای رسیدن به هدف هات یه چیزایی به دست میاری و یه چیزایی از دست میدی.پس سبک سنگین کن ببین کدوم هدف بهتره
11:اهداف بزرگ برای انسانهای بزرگه اما واقع بینی هم جزء صفات انسانهای بزرگه
12:روانشناسی امروز میگه توانایی های انسان نامحدوده و این خود انسان هست که واسه خودش محدودیت درست میکنه و برای مثال طرز تفکر سه نفر از دوستاتونو در مورد خودشون در نظر بگیرین که چقدر متفاوته!
13:قرآن میگه هر کسی در گرو عمل خودشه،پس تا اونجا که میتونین تلاش کنید.خودت بهتر از بقیه میتونی به خودت کمک کنی.طوری تلاش کن که بعدا حسرت کم کاری گذشته خودتو نخوری
یا علی بگین و شروع کنین
امید آن دارم تا کیفیت زندگیتون بهتر بشه.دم همگی شما گرم
در واقع از کل حرفتون میشه اینجور نتیجه گیری کرد که باید ادم امید داشته باشه و کار هایی که ازش می ترسه رو به هر سختی باشه انجام بده تا ترسش از اون کار بریزه ، تقریبا با حرف شما موافقم ولی افرادی که دچار این مشکل هستند وقتی سعی میکنند یه کاری مثلا جلوی جمع حرف زدن رو انجام بدن ، مطمئنا به دلیل اعتماد به نفس پایین و استرس و اظطراب ناشی از اون سوتی هایی میدن که بعدا با فکر کردن به اونا مشکل خودشون رو بزرگ تر می کنند و اعتماد به نفس خودشون رو پایین میارند. بنابرین من فکر میکنم دو تا راه حل داره ، اولی اینکه با کمک یک روان شناس یا یه کتاب مثل غلبه بر کمرویی مرحله به مرحله خودشون رو از نظر ذهنی اماده کنند تا کم کم کار های مشکل رو بتونند انجام بدن و راه دوم اینه که خودشون برای این مشکل نقشه بریزند و سعی کنند با نقشه خودشون پیش برن ، مثلا خودم از همین راه استفاده میکنم و تاالان هم کلی کارایی که قبلا باهاشون مشکل داشتم رو تونستم انجام بدم.نقل قول:
در واقع در این روش دوم باید یه کاری مثل این رو انجام بدید :
فرض کنید شما از رفتن به بانک می ترسید ، خوب اول یه سرچ تو اینترنت می زنید و سعی می کنید اطلاعات خودتون رو در این زمینه بیشتر کنید تا یه موقع از این نظر سوتی ندید ، بعد که خیالتون جمع شد ، یه بار سعی می کنید که همراه یه نفر برید بانک و بعد به کار های اون دقت می کنید که چطور داره ، کار خودشو راه می اندازه و بعدش نوبت خودتون میشه و میرید وکار خودتون رو انجام می دید و وقتی یه بار کار خودتون روانجام بدید اعتماد به نفستون خیلی بالا می ره و دفعه بعد واقعا راحت ترین. درضمن اینو یادتون باشه هر چند مردم ایران کمی بی فرهنگند ولی در محیطی مثل بانک فرهنگ بالایی دارند و اگه شما کاری رو بلد نباشید ، مطمئنا به شما یاد می دنو به هیچ وجه مسخرتون نمی کنند.
از توجه شما متشکرم
اینجور که من فهمیدم زیاد به این موضوع فکر میکنید که شاید نتونم یا سوتی بدم!
یادم میاد نرم یک دانشگاه حدود 14نفر از 30 نفر میبایست کنفرانس بدن و استاد گفته بود اگه نتونین با چند تا دانشجو صحبت کنین بعدا تو محیط کار دچار مشکل میشین.من که کمی خجالتی بودم نوبت سیزدهم رو واسه اجرای کنفرانس انتخاب کردم،حالا در نظر بگیر ترم یک باشی اونم بچه شهرستان و .....
بهر حال مهم اینکه تصمیم گرفتم و با هر سختی که بود انجامش دادم،اگه بگم از سوتی دادن و مسخره شدن نترسیدم دروغه،اما دل رو به دریا زدم و گفتم اگه یکنفر تو این دنیا میتونه منم میتونم،به همین سادگی.
هیچ وقت آدمای معمولی کاراشون بی عیب و نقص نیست،موفق ها کسایین که شروع به کار میکنن،و با تمام شکستها بکارشون ادامه میدن ،نه اینکه همه کاراشونو درست انجام بدن،نخوردم نون گندم.........
هر اشتباه یعنی یک راه که به مقصد نمیرسه و یک تجربه،اشتباه از این دید فوق العاده است نه
نتیجه کلی که از صحبت با شما دوستان گرام کرفتم اینه که بایست روی افکار خودتون کنترل پیدا کنین،همین
راستی همنشینی با افراد موفق و پر انرژی هم تاثیر بسزایی داره آخه خودم هر وقت کم میارم اینکارو میکنم
یه اصل تو هدف گذاری هست که بایست هدف قابل اندازه گیری باشه تا بتونی پیشرفتتو اندازه بگیری،رعایت این اصل باعث میشه همیشه انگیزه تون شاداب بمونه،اصولا آدما نتیجه گرا هستند
همیشه سعی کنید چیز خوبی از خودتون پیدا کنید تا از خودتون برای دیگران تعریف کنید،اینکار اگه به درستی انجام بشه خیلی شادی آوره،حتی گاهی میتونید حسادتو تو چشمای دیگران ببینید که این یعنی بزرگتر شدید،البته یادتون باشه که کمال گرایی(نسبت به قبل خودتون) با قدرت طلبی(نسبت به دیگران) خیلی فرق داره و دومین مسیر در دراز مدت اثر منفی داره
ممنون ازینکه وقت صرف کردین،دم همگی گرم
پس اسمش اینه؟؟؟؟
من با یک نگاه و یک سوال احمقانه دچار این مشکل شدم
مدت ها همه چی رو ازم گرفت اما اولین پله بهبودش توی عجیب ترین موقعیت ایجاد شد
بعد از مدت ها می خواستیم بریم یک شهر دیگه برای دیدن اقوام تقریبا وحشتناک ترین کاری بود که میشد انجام بدم به خصوص غذا خوردن جلوی اونا و از همه بدتر جلوی کسی که بهش علاقه داری!
تقریبا خودم رو واسه نابودی اماده کرده بودم اما به طور شگفت انگیزی با تموم ترسی که داشتم وقتی اولین نهارم رو خوردم جلوی اون همه ادم اصلا دست و پام رو گم نکردم خیلی خونسرد بودم نمی دونم چی شد تموم ترس از بین رفت کوچکترین رعشه یا حرکت عجیبی بروز ندادم و باعث شد یکم روحیم بهتر بشه
اما هنوز که هنوزه مشکلی که با اولین نگاه و فکر توی ذهنم ایجاد شد هنوز همراهمه و اون راه رفتنه
اولین بار یک شب توی راه خونه سایم رو دیدم این سوال به ذهنم رسید چی میشه اگه موقع راه رفتن دست و پا هماهنگ باهم نباشن و تا همین الان اگه محیط ذره ای شلوغ بشه کننترل حرکت هماهنگشون رو از دست میدم که واسه اون هم راه حل هایی پیدا کردم مثلا شلوارهای کتان تقریبا اندامی به همراه تی شرت های اندامی که میپوشم دیگه این احساس بهم دست نمیده
ظاهرا علتش تلقینه و بزرگ ترین توصیه ای که کمکم کرد حرف برادرم بود ، گفت هیچ کس رو سگت هم حساب نکن توی مشکلات جای کشتن خودت دیگران رو بکش بعد یه مدت کم کم سعی کردم خودم رو بالاتر از دیگران ببینم در واقع این مشکل هم جایی بروز می داد که احساس می کردم دارم توی جمع خار میشم اما حالا جمع رو خار حساب می کنم و باعث میشه احساس راحت تری داشته باشم
با تموم اینا مشکل فعلیه من هل شدنه و عدم تمرکز
چه دارو یا تکنیک هایی با توجه به شرایط من توصیه میشه؟
من خودم سر خود سیتالوپرام 20 رو برای فوبیای اجتماعی دارم می خورم.روزی 1 دونه صبح.
الان تقریبا میتونم بگم 50% فوبیام کم شده و خیلی بهتر شدم.
حتی جمعه همین هفته ماشین پدرم رو برداشتم رفتم مسافرکشی و یه پولی در آوردم. تو عید با خانواده هم مسافرت رفتم و
تو مشهد که رفتیم کلا 7 روز خونه فامیلمون بودیم و من خیلی راحت بودم اونجا به لطف سیتالوپرام .
13 به در رفته بو.دیم یکی از پارکهای مشهد بعد فامیلمون حدود 8 کیلو جوجه گرفته بود برای 20 نفر بودیم. همه خجالت می
کشیدن بیشتر از 8 تا تیکه بخورن ولی من حدود 22 تیکه خوردم و رحم نکردم. در صورتی که اگر سیتالوپرام رو نمی خوردم
کلا مشهد نمی رفتم چه برسه بخام سر سفره از همه بیشتر بخورم و خودم رو تابلو کنم
بعد از 30 روز اثر سیتالوپرام معلوم میشه .
فکر کنم نشعه کردن هم راه حلی باشه!!!
من خودم وقتی از ترامادول استفاده می کنم روحیم خیلی عوض میشه کلی می گم و می خندم! نکنه این موادی که شما هم مصرف می کنید یه جور مخدر محسوب میشه؟؟!!
دوستان کسی می تونه یه توضیحات کامل در مورد درمان این بیماری و داروهای مرتبط به همراه عوارض و نکات ظریفش ارسال کنه؟ اگه هم لینک دارید لینک بدید
ممنون
---------- Post added at 10:24 AM ---------- Previous post was at 10:20 AM ----------
نقل قول:
با سلام
دوست عزیز سیتالوپرام یک داروی ضدافسردگی می باشد و معمولا در درمان افسردگی بکار می رود. علاوه بر این از سیتالوپرام برای درمان برخی اختلالات اضطرابی همچون حملات ترس، فوبیا و نیز اختلالات تغذیه ای استفاده می شود. سیتالوپرام بصورت موفقیت آمیزی در درمان نشانگان (syndrome) قبل از قاعدگی زنان، که علایمی از قبیل نوسانات خلقی، تحریک پذیری و حساسیت پستان ها ایجاد می کند، بکار رفته است. اصولا سیتالوپرام باعث افزایش سطوح ماده ای طبیعی در مغز به نام سروتونین (serotonin) می گردد؛ این ماده در حفظ تعادل روحی نقش دارد. سیتالوپرام در قالب قرص های پوشش دار و قطره خوراکی تولید می شود.
عوارض :
سیتالوپرام ممکن است سبب بروز برخی عوارض ناخواسته شود. در صورت شدت یا ازمان علایم یا نشانه های زیر با پزشک خود مشورت کنید: سردرد، سرگیجه، خواب آلودگی، بی قراری، عصبی شدن، تحریک پذیری، اشکال در تمرکز و حافظه، خستگی یا ضعف شدید، اختلال خواب، لرزش، تهوع، استفراغ، خشکی دهان، تغییر در اشتها، ناراحتی معده، اسهال یا یبوست، تعریق شدید و مشکلات جنسی. اما اگر دچار هر یک از علایم یا نشانه های زیر شدید، بلافاصله به پزشک خود مراجعه کنید: تشدید یا عود افسردگی، حملات ترس، هیجان یا تحریک پذیری شدید، افکار خودکشی یا آسیب رساندن به خود، خلق تهاجمی، توهم (دیدن یا شنیدن چیزهایی که وجود خارجی ندارد)، تشنج، بثورات پوستی، زردی پوست یا چشم ها و خونریزی خودبخودی.سیتالوپرام می تواند حالت خواب آلودگی ایجاد کند، بنابراین تا زمان مشخص شدن میزان تاثیر آن در شما از رانندگی یا انجام کارهای پردقت پرهیز کنید. ضمنا الکل حالت خواب آلودگی و گیجی این دارو را تشدید می کند؛ تا زمان مشخص شدن میزان تاثیر سیتالوپرام از نوشیدن الکل نیز پرهیز کنید. • اگر سیتالوپرام برای کودک شما تجویز شده است، لازم است بدانید که احتمال ایجاد عوارض جانبی خطرناک در کودکان بیش از بالغین می باشد. ممکن است متوجه شوید که کودک شما دچار تشدید افسردگی، افکار خودکشی، رفتارهای تهاجمی، اضطراب شدید، تحریک پذیری و بی خوابی شده است. در صورت بروز علایم ذکر شده یا هر گونه حالات غیر عادی در کودک خود، در اسرع وقت به پزشک معالج اطلاع دهید. • در طول مدت درمان حتما با پزشک خود بطور مرتب در تماس باشید. لازم است وی وضعیت بیماری و پاسخ شما به درمان را تحت نظر داشته باشدمصرف سیتالوپرام در کودکان باید تحت نظر پزشک صورت گیرد. برخی مطالعات نشان داده اند مصرف این دارو در کودکانی که دچار افسردگی هستند، می تواند موجب پیدایش عوارض جانبی خطرناکی گردد. • در صورت بارداری یا قصد باردار شدن، حتما با پزشک خود در خصوص فواید و مضرات استفاده از این دارو حین حاملگی صحبت کنید. سیتالوپرام ممکن است اثرات بدی روی جنین داشته باشد. • این دارو در شیر مادر ترشح می گردد و می تواند اثرات ناخوشایندی روی طفل شما بگذارد. بنابراین، مصرف سیتالوپرام در دوران شیردهی باید با احتیاط فراوان صورت گیرد و تحت نظر پزشک باشدمصرف همزمان سیتالوپرام با سایر داروهای تضعیف کننده سیستم عصبی مثل داروهای ضدافسردگی، آنتی هیستامین ها، آرام بخش ها و ضددردهای مخدری، اثرات مشابه این داروها را افزایش می دهد. • مصرف سیتالوپرام با ترانیل سیپرومین، سلژیلین و فنلزین خطر بروز عوارض بسیار وخیمی را به همراه دارد. اگر در حال استفاده از این داروها هستید، حتما پزشک خود را مطلع سازید. لازم است بین مصرف این داروها و سیتالوپرام لااقل 2 هفته فاصله باشد. • سیتالوپرام با داروهای ضدقارچ (مثل کتوکونازول)، مسدودکننده های بتا، کاربامازپین و لیتیم تداخل دارد.
احتیاط های واجب :
نکات زیر را به پزشک خود اطلاع دهید: • به سیتالوپرام یا هر داروی دیگری حساسیت دارید. • دارویی مصرف می کنید، اعم از داروهای با نسخه یا بی نسخه، بخصوص داروهای درمان بیماری های روانی و داروهای مقابل: داروهای ضد اضطراب، داروهای ضدافسردگی (همچون فلوکستین و کلومیپرامین)، داروهای درمان صرع (مثل کاربامازپین، فنی توئین و والپروات سدیم)، آنتی هیستامین ها، مسدود کننده های بتا مثل آتنولول، متوپرولول و پروپرانولول؛ سایمتیدین، داروهای درمان بیماری پارکینسون، کتوکونازول، لیتیم، داروهای درمان آریتمی قلبی همچون پروکائین آمید و کینیدین، داروهای درمان فشار خون بالا، ضددردهای مخدری مثل کدئین، داروهای ضدالتهاب غیر استروئیدی (همچون آسپرین و ایبوپروفن)، فنلزین، پیموزاید، آرام بخش_خواب آورها (همچون فنوباربیتال و دیازپام)، سلژیلین، سوماتریپتان، ترانیل سیپرومین و ویتامین ها. • مبتلا به این مشکلات هستید یا سابقه ابتلا به آنها را دارید: بیماری قلبی، کبدی یا کلیوی، هر گونه بیماری روانی خصوصا اختلالات خلقی دو قطبی، بیماری آلزایمر، پارکینسون، فشار خون بالا یا پایین، آریتمی قلبی (ضربان نامنظم قلب)، صرع، گلوکوم (فشار بالای چشم)، دیابت، سابقه خودکشی و سوءمصرف الکل یا دارو. • شخصی از خانواده شما سابقه بیماری روانپریشی یا خودکشی داشته است. • سن شما کمتر از 18 سال است. • قصد انجام عمل جراحی اعم از اعمال دندانپزشکی دارید.
منبع:
کد:http://www.cloob.com/answer/question/show/questionid/16067
یکم نگران کنندست اخرین باری که همچین دارویی استفاده کردم سپروهپتادین بود که همین عوارض رو داشت و بعد دو ماه چیزی نمونده بود خودم رو بکشم عوارضش خیلی بیشتر از اونی بود که تصور می کردم
نظری ندارید؟
دوست من . ترامادول اثرش موقتیه برای فوبیا و یه نوع مسکنه و اعتیاد داره و نئشه آوره برای همین انسان رونقل قول:
اجتماعی میکنه و مصرفش اصلا خوب نیست و باعث تشنج میشه در دوزاژ بالای 400 میلی گرم یا حتی در دوزاژ
پایین هنگام تداخل با داروهای اعصاب.
ولی سیتالوپرام یا هر داروی ضد افسردگی دیگه حداقل 1 ماه طول میکشه تا شروع بشه اثرش و اثرش ماندگاره
سیتالوپرام با مهار باز جذب سروتونین که یه نوع ناقل عصبیه باعث آرامش در مغز میشه برای همین به مرور زمان اضطراب اجتماعی
فرد از بین میره. حتی fda آمریکا سیتالوپرام رو تایید کرده برای درمان فوبیا و حملات پانیک:11:
ولی ترامادول رو به هیچ وجه برای درمان فوبی استفاده نکنید. من با روانپزشکم قبلا بحث زیادی کردم درباره
ترامادول و همه اونهایی که بالا نوشتم ایشون به من گفتند.
شما نمیتوند تا آخر عمر ترامادول مسکن به این قوی و اعتیاد آور مصرف کنید برای فوبی ولی سیتالوپرام رو
تا آخر عمر هم مصرف کنید مشکلی نداره کما اینکه بعد از مصرف 1 سال دیگه احتیاجی به مصرف نیست
و اظطرابتون از بین میره ( از تجربه های یکی از یوزر هایی که 1 سال سیتالوپرام می خورد ) از ایشون پرسیدم.
برای شروع سعی کن بر خلاف چیزی که عقلت بهت میگه عمل کنی:20:نقل قول:
مثلا وقتی عقلت بهت میکه " یه کاری زشته عیب داره خوب نیست مشکله ضرر داره ممکنه بدشون بیاد " بری دقیقا همون کار رو انجام بدی اگه بعد از انجام دادنش حس خوبی بهت دست داد این روش رو ادامه بده بعد از مدتی با هر جنسی میتونی رابطه برقرار کنی .
بله دوست عزیزم حق با شماست من فقط مثال زدم و نگران بودم که عوارض و تاثیر دارویی که گفتید مثل ترامادول نباشه
باید به روانپزشک مراجعه کنم؟ یا خودم می تونم مصرف رو شروع کنم؟ البته حدود 70درصد مشکلم حل شده فقط مشکلم هل شدنه که تا تمرکز جمع روی من میره دست و پام و تموم حرکت های ارادی و غیر ارادی بدنم بهم میریزه
هر جور خودتون صلاح میدونید.. هم روانپزشک خوبه هم روانشناس.:11:نقل قول:
اثر زیادی نداشته که من بگم واقعا خوب شدم...بعضی روزها حتی فکر میکنم هیچ فرقی نکردم...نقل قول:
ولی سعی میکنم خودم رو در معرض موقعیت های استرس زا قرار بدم تا بتدریج خوب بشم...
تنها کمکش اینه که من میتونم خودم رو در موقعیت های استرس زا قرار بدم.
مثل مسافر کشی که 4 نفر غریبه رو سوا رماشین می کنم درسته اضطراب م یگیرم وقتی مسافر میزنم
ولی سعی میکنم حواسم رو پرت کنم با گذاشتن آهنگ .
دارم بد جوری میجنگم با اضطرابم می خوام به زانو در بیارمش ولی بعضی روزها اون منو میزنه زمین
درسته باید دنبال تکنیک باشید به نظر من اول باید روی شخصیت خودتون کار کنید روی برداشتی که از خودتون داریدنقل قول:
ولی سعی میکنم حواسم رو پرت کنم با گذاشتن آهنگ .
دارم بد جوری میجنگم با اضطرابم می خوام به زانو در بیارمش ولی بعضی روزها اون منو میزنه زمین
__________________
علایق و رفتارها رو باید عوض کنید برید سمت چیزهایی که بهتون کمک میکنه مثلا من کلا رفتم سراغ فیلم های اکشن و موسیقی متال و گیم هایی مثل هیت من ، سعی کردم دیکران رو زیر دست خودم تصور کنم وقتی احساس بزرگی و قدرت می کنی دیگه استرس سراغت نمیاد
یه مدت تصورم این بود که وای اگه فردا برم و فلان جا صحبت کنم و یه نفر یه سوتی ازم بگیره بلند شه جلو همه تیکه بارم کنه از خجالت اب میشم
این تصور رو عوض کردم و با خودم گفتم اگه یه همچین کسی پیدا شد یه فحش بارش می کنم و بعد از جلسه یه دست کتک حسابی می زنمش تا ادم شه باعث شد تا توی شرایط استرس زا به جای اینکه با ترس برم جلو یه جورایی با حالت تدافعی و اماده واسه حمله میرفتم کم کم بعد یه مدت احساس برتری می کنی و همه چی حل میشه
با دوز 20 میلی گرم در روز سنم 22 سال وزنم 105 کیلو البته تو پرم یعنی وزن استخونام زیاده . اسکلتمنقل قول:
سنگینه .ماهیچه هام هم تقریبا قویه . چون با این وزنم بارفیکس میزنم:11:
سیتالوپرام بهترین نوعش هگزال المان هستش که یه کم گرونه 10-12 تومن که من خریدمش . 20 mg بیمه نمیده
اگه بخای بیمه بخری باید به دکتر بگی 40 میلی گرم تجویز بکنه بعد نصفش بکنی .
راستی سیتالوپرام بهتره یا فلوتکسین ؟ موارد تجوبزشون چه فرقی میکنه ؟
کلا الان تو ایران هر انسانی به نثبت در آمدش باعث میشه اعتماد به نفس پیدا کنه ( البته طرز تفکر منه شاید 100% غلط باشه)نقل قول:
یعنی من الان اگر در آمدم ماهی 300 هزار تومنه بهم فامیل بهم میگن سعید ..اگر ماهی 3 ملیون در بیارم میگن
آقا سعید .. اگر ماهی 30 ملیون در بیارم میگن سعید جان ...اگر بیکار باشم میگن هوی فلانی..
یا اینکه حرفت رو نمیخونن یا کاری باهات ندارن یا کمتر محبت و احترام میزارن بهت.
منم کاملا موافقم.از اونجاییکه خودم هم این مشکل رو دارم و بعضی از داروها رو استفاده کردم بنظرم سیتالوپرام بهترین و کم عارضه ترین دارو برای فوبی اجتماعیه.البته مستقیما خود اضطراب رو از بین نمیبره ولی جرات فرد را برای قرار گرفتن در شرایط مختلف زیاد میکنه.نکته مهم اینه که در طول مصرف این دارو حتما باید رواندرمانی هم صورت بگیره در غیر اینصورت پس از قطع مصرف دوباره اضطراب فرد برمیگرده.من خودم تجربش رو دارمنقل قول:
معمولا اکثر دکتر ها برای شروع دوز 20 میلی گرم یا کمتر تجویز میکنند.نقل قول:
قیمتش همین حدوداست . ولی به نظر من که خیلی قرص خوبیه برای افسردگی و فوبی اجتماعی و مخصوصانقل قول:
اعصاب من که ضعیف بود رو خیلی خوب کرده. به نظر من که بیشتر می ارزه جتی 4 هزار تومن هم بدن می ارزه.
:11: چون اعصاب ضعیف کیفیت زندگی رو میاره پایین ولی خداییش ارزش داره آدم خوب بشه :11:
قیمتش تقریبا همینه اما حتما زیر نظر پزشک مصرف کنید.چون پزشک با توجه به شرایطتون داروهای دیگری هم تجویز میکنه و یا با گذشت زمان دوز داروها رو کم یا زیاد میکنه.خودسرانه مصرف کردن این داروها بیشتر ضرر داره تا سودنقل قول:
برای درمان اجتماع حراسی باید پیش روانشناس رفت ؟
اینجوری میگن،من که رفتم ولی نتیجه ای نگرفتم.البته اگه خیلی روحیتون خرابه بهتره اول به روانپزشک مراجعه کنیدنقل قول:
به نظر من تنها راه حل این مشکل کار کردن روی اعصابه .نقل قول:
وقتی اعصاب ادم ضعیف باشه ، واکنش درست و حسابی نمی تونه نشون بده و در موقعیت های متفاوت کم میاره ، برای همین هم سعی می کنه خودش رو تو موقعیت خاصی قرار نده.
مثلا خودم ، باورتون میشه نمی تونم چشمک بزنم ، یا وقتی کسی چیزی پرت میکنه موقع گرفتن اکثرا کم میارم و همه اینا به خاطره کم بودن نیروی عصبیه.
در حالی که کسی که نیروی عصبی قوی داشته باشه ، خیلی ریلکسه و همه کارا رو راحت انجام میده و مثلا می تونه در یک زمان هم به فرض با کامپیوتر کار کنه و هم با بغل دستیش حرف بزنه. خود من که به هیچ وجه نمیتونم حتی روی یه کار تمرکز داشته باشم.
در ضمن جناب ELDORAMO شما واقعا اگه موقعیتش باشه می تونید کسی رو کتک بزنید ؟ من که با خیلی ها مشکل دارم ولی زور زدنشون رو ندارم و اگه هم داشته باشم می ترسم دعوا بشه و توجه همه به من جلب بشه.
واسه اینم راه حلی دارم!نقل قول:
جناب ELDORAMO شما واقعا اگه موقعیتش باشه می تونید کسی رو کتک بزنید ؟ من که با خیلی ها مشکل دارم ولی زور زدنشون رو ندارم و اگه هم داشته باشم می ترسم دعوا بشه و توجه همه به من جلب بشه.
شخصیتم رو تغییر دادم وقتی نمی تونم توی جمع دعوا کنم گشتم و شخصیتی پیدا کردم که منفرد عمل میکنه مثل Hitman
من تا به حال با هیچ کس دعوا نکردم! حتی خیلی کوچیک! اما شاید خسارت و مشکلاتی واسه بعضی ها ایجاد کرده باشم که تا حد مرگ شاید هم مرگ اونا رو پیش برده! منظورم از تکنیک همینه مهم اینه کم نیاریم چون همین تلقین منفی مدام جلوی پیشرفت رو میگیره
اوضاع من بدتره! من از پله هم نمی تونم برم پایین ممکنه دو تا قاطی کنم بخورم زمین!نقل قول:
مثلا خودم ، باورتون میشه نمی تونم چشمک بزنم ، یا وقتی کسی چیزی پرت میکنه موقع گرفتن اکثرا کم میارم و همه اینا به خاطره کم بودن نیروی عصبیه.
ولی جالبه که توی شرایط خاصی بعضی روزا مغزم مثل کامپیوتر میشه! به خصوص اگه بخوام مخ کسی رو بزنم زبونم باز میشه تمرکزم بالا میره و خلاصه اون روز میترکونم! همه هم متوجه این موضوع میشن ولی هنوز نتونستم بفهمم چی باعث این اتفاق میشه یعنی واسه یک روز کامل کلا مشکلم درمان میشه
نقطه مقابلش هم وقتیه که قرص سپروهپتادین می خورم
پدرم رو در میاره
سلام دوستان
به نظر من مشکلات با قرص و دارو حل نمیشه. این موضوع باید ریشه ای حل بشه.
اولین قدم اینه که نظر دیگران برامون مهم نباشه اصلاً مهم نیست که دیگران درباره ما چی فکر میکنن به ما میخندن فکر میکنن مشکل داریم دیونه ایم یا... چرا باید به خاطر نظرات دیگران و اینکه اونها چه قضاوتی درباره ما میکنن نگران باشیم و زندگی خودمون خراب کنیم؟!
وقتی از چیزی میترسی باید به طرفش بری ولی اگه ازش فرار کنی اون دنبالت میاد تا زمانی هم که باهاش رودررو نشی دست از سرت بر نمیداره.
اتفاقا من هم در یه همچنین شرایطی دنبال یه شخصیت می گردم که بهترین شخصیت از نظر من دکستره ولی متاسفانه نمیشه از تکنیک دکستر استفاده کرد ، چون دکستر معمولا طرف مقابل رو می کشه و من هر چند خیلی دلم می خواد بعضی ها رو بکشم ولی نمی تونم.نقل قول:
شخصیتم رو تغییر دادم وقتی نمی تونم توی جمع دعوا کنم گشتم و شخصیتی پیدا کردم که منفرد عمل میکنه مثل Hitman
من تا به حال با هیچ کس دعوا نکردم! حتی خیلی کوچیک! اما شاید خسارت و مشکلاتی واسه بعضی ها ایجاد کرده باشم که تا حد مرگ شاید هم مرگ اونا رو پیش برده! منظورم از تکنیک همینه مهم اینه کم نیاریم چون همین تلقین منفی مدام جلوی پیشرفت رو میگیره
منم بعضی اوقات در بعضی شرایط خیلی اجتماعی میشم ولی بعضی اوقاتم کارای پیش پا افتاده برام سخته. از پله بالا پایین رفتن رو هر جور انجام بدی زیاد تو چشم نمیاد ولی اینکه یکی بهت چشمک بزنه و تو چون بلد نیستی سرت رو بیاری پایین سخته.نقل قول:
اوضاع من بدتره! من از پله هم نمی تونم برم پایین ممکنه دو تا قاطی کنم بخورم زمین!
ولی جالبه که توی شرایط خاصی بعضی روزا مغزم مثل کامپیوتر میشه! به خصوص اگه بخوام مخ کسی رو بزنم زبونم باز میشه تمرکزم بالا میره و خلاصه اون روز میترکونم! همه هم متوجه این موضوع میشن ولی هنوز نتونستم بفهمم چی باعث این اتفاق میشه یعنی واسه یک روز کامل کلا مشکلم درمان میشه
نقطه مقابلش هم وقتیه که قرص سپروهپتادین می خورم
پدرم رو در میاره