توی این سریال به نظر من می شه چیزایی رو شنید که درست و به درد بخور هستن مثلا دیشب چیزی که شمس الزمان گفت راجع به سوتفاهم های کوچیک خیلی قشنگ بود.
Printable View
توی این سریال به نظر من می شه چیزایی رو شنید که درست و به درد بخور هستن مثلا دیشب چیزی که شمس الزمان گفت راجع به سوتفاهم های کوچیک خیلی قشنگ بود.
اما من خوشم نیومد کار بدی کردن به هر حال اونها مهمان اون امارت بودن نباید اون طور باهاشون برخورد میشد از خانواده ی به ظاهر روشن فکرشون بعید بود!نقل قول:
دیشب کاملا فرهنگ و شعور این خاندان به ظاهر اصیل از خود راضی زیر سوال رفت و من خیلی خوشم اومد....
من منظورم از "خوشم اومد" این بود که که بالاخره کسایی پیدا شدن تا اینا (گشایش ها) رو با این همه ادعا سر جاشون بنشونن [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ؛ البته انصافا عمهه آدم آبرودار و باشعوریه که از بد روزگار گرفتار اطرافیان بدی شده.نقل قول:
یه صحنه ای هم که پری تازه اومده بود تو اون جمع آشفته و میخواست از آب گل آلود ماهی بگیره و عمه خانم فوری زد تو برجکش و اشکشو درآورد خیلی خوشم اومد. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
امروز بحث ضرب المثل و ... بود تو کلاس منم یادی از پری خانوم کردم:31:
چرا نصفه هفته پخش میده ؟
به نظرم روز در میون میدادن رو انتن بهتر بود .
آئيش: «شمسالعماره» از حرفهاي تكراري پرهيز كرد
خبرگزاري فارس: فرهاد آئيش گفت: بزرگترين ويژگي كار، برنامهريزي جهت دوري از حرفهاي تكراري بود. در حقيقت هر كدام از ما، برنامه كاريمان را بر اساس پرهيز از كليشهها و چيزهايي كه هميشه در سريالهاي داستاني موجود بوده، جلو برديم.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرگزاري فارس، فرهاد آئيش در سال 1331 در شميران متولد شد. او پس از اتمام تحصيلات متوسطه به آمريكا سفر كرد و مدرك كارشناسي سينما و تلويزيون و عكاسي را از دانشگاه كاليفرنيا كسب كرد. او در بازگشت به ايران، در دهه اخير به عنوان نويسنده وكارگردان و بازيگر در تئاتر، تلويزيون و سينما فعاليت داشته است.
گفتوگوي كوتاه خبرنگار ما با «فرهاد آئيش» را به بهانه توجه كارشناسان در نظر سنجي فارس به بازي او از نظر ميگذرانيد؛
برخي معتقدند «شمسالعماره» در مدت زمان نمايش خود هم توانسته در بين مردم سريال پرمخاطبي باشد. مهمترين ويژگي اين مجموعه تلويزيوني چيست؟
- بزرگترين ويژگي كار، برنامهريزي جهت دوري از حرفهاي تكراري بود. در حقيقت هر كدام از ما، بر اساس پرهيز از كليشهها و چيزهايي كه هميشه در سريالهاي داستاني موجود بوده، برنامه كاريمان را جلو برديم. در واقع قصههاي ما، متفاوت بودند و طنز موجود در مجموعه، متفاوت بود و يك نوآوري در كليت اين كار از سوي كارگردان و تهيهكننده «شمسالعماره» پيشبيني شده بود. دو عنصر مهمي كه پشتيبان همه دوستان و همكاران من در بخشهاي مختلف اين سريال بودند.
فيلمنامه چقدر در جذابيت «شمسالعماره» و شكلگيري اين تفاوتها تأثير داشته است؟
- هميشه 50 الي 60 درصد موفقيت يك كار به فيلمنامه آن ربط پيدا ميكند. اين هم به نويسندهها مربوط ميشود و هم ميتواند ناشي از طرح اوليه باشد و خواستهاي كه كارگردان دارد. وقتي ميگوييم متن يك كار خوب است، اين قضيه به طور غيرمستقيم به كارگردان ربط پيدا ميكند. در مورد اين سريال، بايد بگويم بخصوص در قسمتهاي اول، نوشتههاي «اميد سهرابي» بيشتر به چشم ميخورد و واقعا از خيلي جنبهها، كار وي متفاوت بود. بهخصوص اين كه در نوع ديالوگنويسي، و شخصيتپردازي، كار او بسيار قوي بود. البته اين روند تا آخر هم ادامه پيدا كرده اما شايد در قسمتهاي اوليه، به دليل همان تفاوتها بيشتر به چشم آمده است.
ارزيابي شما از اين سريال و ارتباطش با مخاطب چيست؟
- «شمسالعماره» يك كار بسيار موفق و نو بود و نوعي ايجاد يك سليقه جديد در برنامهسازي طنز شبانه ما. در مورد استقبال مخاطب از اين مجموعه هم تا آنجا كه من ميدانم، مخاطب استقبال خيلي خوبي از اين سريال تلويزيوني داشته است و تا جايي كه دوروبرم را ميبينم، اوضاع از اين لحاظ، خوب خوب است!
شخصيتپردازي «شمسالعماره» كه آن را از ويژگيهاي اين مجموعه ميدانيد، چه شاخصههايي دارد؟
- من به شخصه طبقهبندي تيپ و شخصيت را زياد قبول ندارم. به هرحال در نمايش و تئاتر ما نميتوانيم زياد تفكيك كنيم، همانطور كه در زندگي واقعي هم نميتوانيم اين تفكيك را صورت دهيم. خيلي وقتها آدمهايي هستند كه شخصيتهاي قويتر و غلوشدهتري دارند كه اگر ما در فيلم يا سريال يا يك كار تصويري و نمايشي ببينيم، نامش را تيپ بگذاريم ولي در واقع، ما در زندگي واقعي هم نمونههايش را ميتوانيم جستجو كنيم چون اين يك امر نسبي است. درمورد اين كار بايد بگويم كه ا زابتدا يكي از اساسيترين پايههاي اين سريال، شخصيتسازي و شخصيتپردازي بود. يادم ميآيد همان روزهاي اول كه با سامان مقدم صحبت ميكردم، وقتي ميخواست درمورد كار صحبت كند، ميگفت در اين كار آنقدرها كه شخصيتها اهميت دارند، قصه مهم نيست و الان هم كه نگاه ميكنيم، ميبينيم طرح و توسعه و قصه آنقدر اهميت ندارد كه ما در سريالهاي معمول ديگر ميبينيم و بيشتر، شخصيتها محور هستند.
شخصيت رحمت چه جور شخصيتي بود و از ابتدا با آن چگونه كنار آمديد؟
- راستش شايد برايم راحتتر باشد تا بيشتر شخصيت كاراكترهاي ديگر را توضيح دهم تا نقش خودم را، به خاطر اين كه اين روزها يك مقدار در شخصيت رحمت، غرق هستم... رحمت، به هرحال يك آدم ساده است كه در اوج سادگياش، يكسري زيركيهايي هم دارد يا ميخواهد داشته باشد و از نظر طبقاتي با افرادي كه با آنها ارتباط دارد، متفاوت است، ولي درعين حال، خودش را بخشي از خانواده آنها ميداند و با اين خانواده، سالها زندگي كرده و هميشه راحت و خوشحال بوده ولي درعين حال، التهاب حفظ موقعيتاش هميشه با او بوده است.
مهمترين خاطره شما از «شمسالعماره» در اين چند ماهه چيست؟
- وحدت و رفاقتي كه بين بچهها وجود داشت، خاطرهانگيز بود. بخش زيادي از اين قضيه برميگردد به «سامان مقدم» كارگردان اين سريال. در واقع، عوامل سازنده اين مجموعه، هم جلوي دوربين و هم پشت دوربين به نوعي فكر ميكردند اعضاي يك خانوادهاند و اين موجب شده بود كه به همه ما خيلي خوش بگذرد.
و فعاليتهاي جديدتان در سينما و تلويزيون؟
- تا چند روز ديگر تصويربرداري «شمسالعماره» تمام ميشود و از اين هفته، قرار است در دو كار حضور داشته باشم كه تا شروع نشوند، راجع به آنها صحبت نميكنم. از كارهاي آماده نمايش نيز ميتوانم به فيلم سينمايي «زندگي با چشمان بسته» به كارگرداني «رسول صدرعاملي» اشاره كنم كه براي اكران عمومي آماده ميشود.
اگه یه نفر تو این سریال چیزی بفهمه آئیشه
و صد البته زیور...چقدر این دوتا بهم میان خداوکیلی...:10:نقل قول:
بنظرم دیشب ، مچ گیری بهروز و لیلا از شکور ، خیلی تصنعی بود...:13:
مثل اینکه هرمز خان هم از پری جون بدش نمی یاد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این سریال خیلی مزخرف داره می شه کم کمنقل قول:
بنظرم دیشب ، مچ گیری بهروز و لیلا از شکور ، خیلی تصنعی بود...
این پری خانوم میخواد خودشو به زور به هرمز بندازه اما نمیتونه و نمیدونه که هرمز این کارست دیگه داره اصابم خرد میشه.
بابا جون اعصابتو نگهدار ...حالا تو سریال هیچی ولی تو زندگی واقعی که چه بخوان چه نخوان زن و شوهرن...اتفاقا" بنظر من به هم میان:10:نقل قول:
نیما شاهرخ شاهی بازیگر جوانیست که برای اولین بار در تلویزیون در سریال شمس العماره ظاهر شده است. او در گفتگویی دلیل حضور خود در کارهای متفاوت را دیده شدن و فراموش نشدن ذکر می کند.
آقای شاهرخ شاهی به عنوان اولین سوال از شما میپرسم آیا حضور شما برای اولین بار در تلویزیون صرفا به این خاطر بوده که کارگردان این کار سامان مقدم است یعنی همان کسی که شما برای نخستین بار در فیلم او جلوی دوربین رفتید؟
نه، دلیل بر این نبوده است، داستان دیگری دارد. من همیشه منتظر یک قصه خوب بودم که بتوانم به واسطه آن در تلویزیون یک حضور خوب و متفاوت را تجربه کنم اما طی این سالها این فیلمنامه خوب به من پیشنهاد نشد تا اینکه رسید به «شمسالعماره» و همکاری شیرین با سامان مقدم ضمن اینکه این را هم بگویم حرف شما را هم تایید میکنم که سامان مقدم هر چیزی از من بخواهد انجام میدهم چرا که ورودم به سینما را مدیون ایشان هستم. من در شمسالعماره نقشم را خیلی دوست داشتم و به این همکاری افتخار میکنم. نقشم جای کار زیادی داشت و من آن را خیلی دوست داشتم.
دوست دارید در دنیای بازیگری به شما چه جور پیشنهاداتی شود و کار کردن در چه ژانری را بیشتر دوست دارید؟
ببینید! هیچ کدام از نقشهای من شبیه هم نیست و این به نظرم شانس یک بازیگر است که نقشهای متفاوتی به او میدهند که این 2 حالت دارد؛ بعضی از بازیگران دوست ندارند ساختارشکنی کنند و وجوه متفاوت یک فرد را نشان دهند اما فقط کلامی میگویند که به بازیهای متفاوت علاقهمندند اما به مرحله اجرا که میرسد کم میآورند و دوست ندارند خودشان را بشکنند. من با این مقوله مخالفم و به نظرم یکی از جذابیتهای سینما بازی کردن در نقشهای متفاوت است. من ژانر وحشت را خیلی دوست دارم و فکر میکنم در بازی کردن در این ژانر هم تبحر خاصی دارم اما بعد از «پارک وی» برای اینکه از کلیشه دوری کنم فعلا نمیخواهم این پیشنهادات را قبول کنم.
«پارک وی» به نظرتان یک اثر قابل تامل در کارنامهتان بوده است؟
من «پارک وی» را دلی دوست دارم. «پارک وی» دومین فیلمم بود. به نظرم دومین فیلم از نخستین فیلم خیلی مهمتر است و موجب تثبیت بازیگر در سینما میشود. ببینید نامهایی که در
کارنامه کاری شما وجود دارد خیلی با هم ناسازگار هستند. پریسا بختآور اصلا با جمشید حیدری قابل قیاس نیست، اصولا این آدمها شیوه کارگردانیشان با هم متفاوت است. بر چه اساسی حاضر میشوید در کاری حضور پیدا کنید؟
قبل از هر چیز من باید بگویم سینمای ما رو به نابودی است و جز فیلمهای کمدی و صرفا طنز که گیشه را ارضا میکنند فیلم دیگری ساخته نمیشود و اگر هم ساخته شود خیلی کم است. امسال اگر بخواهیم حساب کنیم خوشبینانه این است که بگویم 12 فیلم تا الآن تولید شده که 8 تای آن در ژانر کمدی است بنابر این فکر نمیکنم سینمایی داشته باشیم و حالا با توجه به این وضع اسفبار چگونه بازیگر میتواند چند پروژه را رد کند؟ پس یا باید همیشه بازی کرد و دیده شد یا نباید بازی کرد و فراموش شد. الان تهیهکنندهها فقط بازیگرانی که روی جلد هستند را انتخاب میکنند و کاری ندارند که یک بازیگر گزیدهکار است اما خوب کار میکند. آنها سراغ بازیگرانی میروند که دائما روی جلد هستند، اما در پاسخ به حرف شما باید بگویم نخستین چیز مهم برای من فیلمنامه است و در اولویتهای بعدی کارگردان و بازیگران هستند، خیلیوقتها هم پول خوب برایم حرف اول را میزند. ببینید فیلمهای خوب، پول خوب نمیدهند و فیلمهای کمدی و بد پول خوبی میدهند، به هر صورت گاهی هم هست که ما بازیگران نیاز مالی داریم. در جواب منتقدان هم باید بگویم مگر آنها در زندگی شخصی بازیگران هستند، بالاخره ما بازیگرها هم گاهی نیازمند به پول هستیم.
آخر اینکه نشد جواب! شغل شما روی لبه تیغ است، نباید مخاطب را از خود برانید...
الان دیگر اینطور نیست. یک زمانی بود که گذشت. مثلا 2 یا 3 سال پیش بود که من هر شب 3 تا فیلمنامه رد میکردم به بهانههای متفاوت، مثلا اگر کنارم در فیلم محافظی (بادیگارد) بود آن را رد میکردم چون فکر میکردم زمینه طنز پیدا میکند و ... الان موضوع این است که زیاد کار بکنی تا دیده شوی و در چشم تهیهکنندهها باشی. در یک سایت معتبر سینمایی خواندم که از سال 74 تا الان 150 بازیگر معرفی شدند و از این تعداد شاید فقط 8 نفر ماندهاند. کسانی که تا به الان ماندهاند یعنی قابلیت دارند. خیلیها را من یا شما میشناسیم که آمدهاند و خیلی زود هم رفتهاند.
ولی من این حرف شما را قبول ندارم، چطور میشود که برای پرویز پرستویی، رضا کیانیان و انتظامی این اتفاقات نمیافتد. مگر آنها از این شغل پول درنمیآورند؟ مگر آنها دائما روی جلد هستند؟
حالا من با یک مثال شما را توجیه میکنم. فرض کنید من میخواهم یک خانه بخرم و احتیاج به 25 میلیون تومان دارم. اگر بازی نکنم پس از کجا 25 میلیون تومان بیاورم. آیا منتقدان این پول را به من میدهند. این نامهایی را که شما گفتید از بزرگان سینمای ما هستند که اتفاقا در کارنامهشان میتوانید آثار بدی را هم پیدا کنید که بهخاطر پول در آن فیلمها بازی کردهاند. اصلا جدای از همه اینها گاهی ممکن است یک بازیگر به واسطه رودربایستی با کارگردان در فیلمی حاضر شود.
به نظرم «کیش و مات» یکی از ضعیفترین کارهای من در سینما بوده است که جریاناتی دارد. این فیلم فیلمنامه بسیار خوبی داشت. من نقشم را هم خیلی دوست داشتم. فیلم پر بازیگری هم بود قرار بود یک ماه در شیراز کار شود اما به یکباره به خودم آمدم دیدم این فیلم آن چیزی نشد که فکر میکردم و این موضوع دلایل متعددی داشت مثل اینکه خیلی زود بسته شد و خیلی از پلانها هم کار نشد. قاعده فیلمی که در شهرستان ساخته میشود این است که یک روز هم نباید به عوامل اجازه بازگشت بدهند، مثل فیلم درباره الی که به شمال رفتند و هیچکدامشان اجازه بازگشت نداشتند ولی برای کار ما این اتفاق نیفتاد؛ یک روز بازیگر نمیآمد، یک روز فیلمبردار نبود و همینطور پشتسر هم اتفاقات عجیب و غریب میافتاد. وقتی این مشکلات پیش میآید بازیگر فقط باید تلاش کند که بازیاش را بکند و من فقط تمرکزم را روی بازی خودم گذاشتم و کاری نداشتم که اطرافم چه اتفاقاتی میافتد. این درست که منتقدان از فیلم «کیش و مات» اصلا راضی نبودند اما به بازی من هم اشکال چندانی نگرفتند این یعنی من کار خودم را بد انجام ندادم.
دوست دارم بدانم اگر دوباره از این پیشنهادات به شما بشود قبول میکنید و چه اندازه از این کار پشیمانید؟
پشیمان نیستم چون عادت دارم که پشت تمام تصمیماتم بایستم، ممکن است این اتفاق دوباره بیفتد چون من در ابتدا با فیلمنامه خوبی مواجه بودم اما در آخر فیلم خراب شد و واقعا کاری از دست من برنمیآمد، نمیدانم چه اتفاقی برای فیلم افتاد.
من میدانم! همان اتفاقاتی که برای چارچنگولی، چشمک و... افتاد.
نه، این فیلمها را با «کیش و مات» مقایسه نکنید چون آنها فیلمنامه نداشتند اما این فیلمنامه خیلی خوبی داشت اما به آن بد پرداخته شد اصلا قرار نبود این جور شود! اما از این به بعد دقت بیشتری خواهم کرد.
چند وقتی است که من این جمله را زیاد میشنوم که ما سینما نداریم چرا این جمله اینقدر تکرار میشود؟
نگاه کنید من کمدین نیستم اما کمدینها را دوست دارم در حال حاضر اغلب فیلمها کمدی شده، سینمای ما فقط شده است سینمای طنز. پس سینمای واقعی ما کجاست؟ درباره الیها کجا هستند؟ هامونها چطور؟ خیلی از عوامل ما الان دارند جذب کارهای دیگر میشوند. خیلیها هم نمیشوند پس شما به آنها حق بدهید حالا خدا را شکر که بازیگری شغل من نیست اما خیلیها هستند که با درآمد بازیگری خانواده میچرخانند.
اینکه جواب من نشد!
میخواهم بگویم تا وقتی سینما فقط به طنز اختصاص پیدا کند نمیتوان بیشتر از اینکه هست از آن انتظار داشت.
شما چیزی حدود 7 سال است که در سینما حضور دارید شاید هم بیشتر اما خیلی کم کار کردید. چرا اینقدر آرام در بازیگری گام برمیدارید؟
الان دیگر این طور نیست و کار من در گذشته اشتباه بوده است. الان دیگر باید دائما کار کرد و در چشم بود. من قبلا خیلی زیاد فیلمنامهها را رد میکردم که شاید الان دیگر این کار را نکنم. خیلی اوقات بعضی از بازیگرها در فیلمهای مزخرف و بد کار میکنند اما اینقدر کار میکنند تا به یکباره یک پیشنهاد خیلی خوب به آنها میشود چون همه آنها را میشناسند و تهیهکنندهها با کاراکتر آنها آشنا میشوند و او را انتخاب میکنند.
چقدر به سینمای خاص علاقه دارید چون بیشتر کارهای شما را در سینمای گیشه دیدهام؟
اما نقش من گیشه نبوده است یک زمانی فقط گیشه است و هیچ هدف و نتیجهای را دنبال نمیکند و اصلا در ذهنها هم نمیماند نظیر همین فیلمهایی که دائما روی پرده میبینیم اما یک زمانی هم یک فیلم هم گیشه را حمایت میکند و هم فیلمنامه منسجم و بازیگران خوبی دارد و من این نوع فیلمها را دوست دارم و فکر میکنم اغلب فیلمهایی را هم که بازی کردهام از همین نوع بوده است.
دوست ندارید در فیلمهای معناگرا و خاص دیده شوید؟
هنوز این اتفاق خوب برایم نیفتاده است.
چرا؟
چون من اگر بخواهم در این نوع فیلمها دیده شوم باید فیلمنامه خیلی خوبی به من پیشنهاد شود. گاهی هم به خاطر فیزیک ظاهری کمتر این پیشنهادها به آدم میشود. بیشتر فیلمنامههایی که به من داده میشود گیشه است چون اغلب تهیهکنندهها برای انتخاب فقط به خصوصیات ظاهری اکتفا میکنند در صورتی که به نظر من بازیگری خوب است که در هر 2 نوع سینما چه معناگرا و چه گیشه حضور پیدا کند.
به نظرم هرچه بیشتر به سمت فیلمهای معناگرا و خاص برویم بهتر است چون با این فیلمهایی که در حال حاضر تولید میشود ما سینمایی نداریم.
شما که در رشته عمران تحصیل کردهاید چرا بازیگر شدید؟
خیلی اتفاقی بود. من همین الان هم از طریق رشته تحصیلیام درآمد اصلیام را کسب میکنم. یکی از دوستانم مرا برای تست به سامان مقدم معرفی کرد اما چیزی میخواهم بگویم؛ زمانی هست که بازیگر میفهمد هیچ چیز بلد نیست. پس باید دنبال کسب این دانش رفت، آنهایی که ماندهاند زحمت کشیدهاند. من با هنر آشنایی نداشتم اما سعی کردم خودم را قوی کنم و اگر این کار را نکنم نمیتوانم بمانم. بازیگری شغل من نیست، عاشقشم!
قبل از اینکه وارد دنیای بازیگری شوید اصولا چقدر فیلم میدیدید و مجله میخواندید؟
هیچی، اصلا دغدغه بازیگری نداشتم ولی در مسیرش قرار گرفتم. بعضی وقتها هست که آدم به چیزی علاقه ندارد ولی وقتی در مسیرش قرار میگیرد عاشقش میشود.
چقدر اهل رابطههای پشتپرده و زد و بندهای هنری هستید؟
نمیفهمم.
میخواهم بدانم تا حالا شده برای عکس روی جلد و بازی در فیلمی رابطهای برقرار کرده و زد و بند کنید؟
در سینما افراد خیلی زیادی هستند.اگر کسی فکر میکند میتواند با پول وارد شود خب یاعلی، وارد شود. من هم از این ارتباطات خیلی میبینم. 200 میلیون تومان به تهیهکنندهها پول میدهند و نقش اول را میگیرند، اما کدامیک از آنها میمانند؟ روی جلد رفتن که کاری ندارد. یک مقدار پول به مجله میدهی و میگویی مرا جلد کن! اما چه فایده! چه خوب است که به خاطر کیفیت بازی روی جلد رفت، من دوست دارم این اتفاق برایم بیفتد.
قبول ندارم، خیلی از آن افراد هم به واسطه همان ارتباطهایشان ماندهاند.
کسی که بازیگری را جلوی دوربین میآورد پای آبرویش وسط است پس نمیآید با انتخاب غلط خودش را خراب کند. برای من هم خیلی شایعه درمیآورند مثلا میگویند نیما برای فیلم نخستش 70 میلیون تومان پول داده است در صورتی که من آن موقع فقط یک پراید داشتم!
شما استیل و ظاهر مناسبی برای بازیگری و ستاره شدن دارید چرا این اتفاق نیفتاده است؟
ببینید! من در 2 سال اخیر 20تا فیلم را رد کردهام من اگر 5 تا از این فیلمها را قبول میکردم الان وضعیتم این نبود.
تا حالا شده جلوی بازیگری کم بیاورید؟
من مصاحبه شما را خیلی دوست دارم چون خیلی انتقادی و خوب است اما چیزی که هست این است که من واقعا کم نیاوردم اما احساس کردم باید بیشتر تلاش کنم و قوی باشم من باید بجنگم. من همیشه سعی کردهام با بازی خوبم به طرف مقابلم هم کمک کنم، اما گاهی این کار را خیلی از بازیگران با ناجوانمردی تمام، نمیکنند مثلا دیالوگهایش را میگوید و بعد میرود حالا من میمانم و دیوار یا من موقعی که او دیالوگ میگوید حس میگیرم اما وقتی من میگویم او سرش را میخاراند! این اتفاق برای من خیلی پیش آمده است؛ اینکه هنر نیست.
چرا اینقدر بازیگرهای ما زیرپای یکدیگر را خالی میکنند؟
همهچیز به دست کارگردان است. اگر کارگردان نگذارد بازیگر بعد از گفتن دیالوگ در برود اتفاقات خیلی بهتری میافتد، اما گاهی هم پیش میآید که 2 بازیگر خیلی با هم بد هستند و اصلا نمیتوانند یکدیگر را تحمل کنند.
چقدر این اتفاق برای شما پیش آمده است؟
شکر خدا این اتفاق برای من نیفتاده است چون موج من خدا را شکر خیلی مثبت است این را همیشه دوستانم میگویند اما این را اضافه میکنم که من متکی به بازیگر مقابلم نیستم، خودم از خودم حس میگیرم. سعی میکنم پارتنر برایم اهمیتی نداشته باشد.
مشغول چه کاری هستید؟
هنوز هیچچیز مشخص نیست
لیلا چرا اینقدر یهویی خنگول شده؟؟؟:18:اصلا" این پیمان پزشکپور چه نکته مثبتی داره؟؟؟:13:
بنظرم در نهایت اگه هیچکی نتیجه نگرفت تو این قسمت پنچری ماشین فرشته خانوم یه فایده ای واسش داشت اونم دیدن بهروز بود:10:
من که از وقتی اون اومده کمتر سریالو نگاه میکنم یا صحنه هایی که اون نیستو نگاه میکنم، دیگه واقعا لیلا باید عقلشو از دست داده باشه به این جواب مثبت بده.نقل قول:
پیمان پزشکپور
میدونین که هنرپیشه نقش پیمان (نیما بانکی) همسر سابق لیلی رشیدی بود.
آره ؟؟؟ به به عمو حمیدنقل قول:
شما وقت سریال دیدن رو هم دارین : فکر کردم اونم مال تابستوناست : دی
******************
شوهر سابق رشیدی بودش : عجب سلیقه ی مامانی داشت لیلی
چه سریال خوبیه من امروز برای اولین بار تقریباً یه قسمتش رو دیدم اونم به صورت اتفاقی. طنز خوبی داره بسی خندیدیم، جلف نیست. اینو هر شب میده؟
شنبه تا چهارشنبهنقل قول:
پخش سريال تا پايان آبان ادامه دارد؛
«شمس العماره» به آخرين روزهاي تصويربرداري رسيد
خبرگزاري فارس: «سامان مقدم» اين روزها مشغول تصويربرداري بخشهاي پاياني مجموعه تلويزيوني «شمسالعماره» است.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرنگار راديو و تلويزيون فارس، مجموعه تلويزيوني «شمسالعماره» در حال حاضر از شنبه تا چهارشنبه به روي آنتن ميرود و پخش آن تا پايان آبان ماه ادامه خواهد داشت.
بنابراين گزارش، اين مجموعه تلويزيوني آخرين روزهاي تصويربرداري خود را سپري ميكند و بسياري از هنرمندان بازي خود را در اين مجموعه به پايان رساندهاند.
«كورش تهامي» و «علي قربانزاده» نيز آخرين بازيگراني هستند كه به جمع بازيگران اين مجموعه تلويزيوني اضافه شدهاند.
در اين مجموعه تلويزيوني كه از شبكه دو سيما پخش ميشود، بازيگراني نظير مسعود رايگان، رويا تيموريان، فرهاد آئيش، هانيه توسلي، مرجانه گلچين، ارژنگ اميرفضلي و ... ايفاي نقش ميكنند.
پری خانم چه ذوقی کرد هرمز خان ازش خواستگاری کرد
:46:
: دی
این نیما بانکی بازیگره فقط؟؟؟
من فکر کنم لیلا به بهروز جواب بده
یا اصلا هیچکدوم عمه شمسی بمیره و لیلا هم بره خارج : دی
اصلن به لیلا هیچی ارث نمی رسه...
یا یکم میرسه (حالا چون اونه:31:)
راستی مثل اینکه نظر سنجی گذاشتن که لیلا به کدوم جواب مثبت میده.
سر کاریما . . .
سلام و سوال:
1)راسه که میگن بعد این سریال مسعود رایگان و رویاتیموریان با هم ازدواج کردن؟
2) راسته که میگن مهرانه مهین ترابی هنوز مجرده؟
شما چند ساله ایران نبودینقل قول:
رویا تیموریان از اون اول یعنی 20-30 سال قبل زن و شوهر بودن و دو تا دختر هم دارن
مهرانه مهین ترابی هم مجرد
مسعود رایگان در ویکی پدیا:
نقل قول:
مسعود رایگان هنرپیشه متولد دهد ۳۰ سینما و همسر رویا تیموریان است.کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای دراماتیک است. وی چند سالی را در اروپا و سوئد به بازیگری پرداخته ولی در سال ۱۳۸۰ به ایران بازگشت. نام مسعود رایگان با فیلم خاموشی دریا بر سر زبانها افتاد اما خیلی دور، خیلی نزدیک او را به شهرت رساند، به طوری که جایزه جشن خانه سینما را برای بازی در این فیلم از آن خود کرد. وی همچنین کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد در بیست و سومین دوره جشنواره فیلم فجر، برای بازی در این فیلم شده است.
رایگان هنرپیشگی را در کودکی و از پردهخوانی در کارهای پدرش آغاز کردهاست، بعدها در سالهای ۱۳۵۱ و ۱۳۵۲ در فیلمی از مرتضی جزایری بازی کرد در سالهای ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ با چند برنامه تلویزیونی همکاری کرد و سپس به سوئد رفت. وی علاوه بر تحصیل در مدرسه فیلم سوئد با مراکز اینترنشنال کالجر، فرهنگ ملل و تئاتر شهر، تئاتر ملی، تئاتر اوروبرد، تئاتر القبر همکاری کرد و برنامهای تحت عنوان دستهای روشن برای شبکه ۲ تلویزیون سوئد کارگردانی کرد، همچنین در فیلمی از سوزان اوستن کارگردان برادران آمادتوس، تحت عنوان زندگی خطرناک بازی کرد و همچنین در چهار مجموعه تلویزیونی در سوئد نقش آفرینی کرد. رایگان سال ۱۳۸۰ به دعوت وحید موساییان به ایران آمد و در فیلم خاموشی دریا بازی کرد. او بار دیگر به دعوت رضا میرکریمی به ایران آمد و در نقش اول فیلم خیلی دور، خیلی نزدیک، ساخته رضا میرکریمی بازی کرد.
بعد از اینکه به ایران اومد با رویا تیموریان ازدواج کرد.نقل قول:
از اون اول یعنی 20-30 سال قبل زن و شوهر بودن
به عنوان سریال طنز گهگداری نگاه میکنم...(البته زنگ و بویی از طنز دیگه درش نمیبینم :) ، شایدم از اول اشتباه کردم و یک طنز درنظر گرفتمش)
به نظرم یکنواختی شخصیتها ، داستان و طنزشون کمی از شور و حال سریال کم کرده... و هیجان قسمتهای اول را برام نداره...
اگرچه در لابلای کلامشون ، بحثهای آموزنده ای هم هست...
به حق پری خانم و زیور شخصیتهای جالبی دارن و خستگی یک روز را حتی اندک میکاهند (چقد ادبی صحبت کردم :دی)
برای شب نشینی بد نیست
یکی دیگه از نکات سرگرم کننده سریال میتونه شمردن تعداد آه های لیلا در طول هر قسمت باشه، بس که تو حس و دیالوگ کم میاره؛ اونوقت آدم نقش اصلی کارشو میسپره به یه همچین کسی؟! ضعفش تو این کار در مقایسه با کارای دیگه ش خیلی بیشتر به چشم میاد، از بس که بازیگرای مقابلش قوی و مسلطن.
رحمت و زیور خیلی باهالن... به هم میان:31:
سلام
رفقا دیشب آخرین قسمت سریال بود؟
این اقا واسه چی اومده بود و حرف می زد؟
نه بابا !
تازه دارن بحثو کارشناسی میکنن
جایزه هم میخوان بدن
خلاصه کلی ملتو سرکار گذاشتن دیگه
سلامنقل قول:
رفقا دیشب آخرین قسمت سریال بود؟
این اقا واسه چی اومده بود و حرف می زد؟
نه قسمت آخر نبود. :46:
فقط این آقای روانشناس قراره به طور نه چندان دل چسبی:13:
آن هم بین سریال، فیلم رو مورد تجزیه تحلیل روانشناسی قرار بده همین
سلام
از دیشب قرار شد بعد از پخش سریال، برنامه ی روانشناسی و بحث و گفتگو پخش بشه.
اقا این قسمت 4شنبه رو من ندیدم چطور شد؟
من حالم از لیلا تو این سریل بهم میخوره...:2:
فقط شکور :40: :دی
خلیل عنکبوت:دی
همزمان با افزایش اعتراضات به پخش سریال "شمس العماره"، صداوسیما روز گذشته برای توجیه محتوای این قبیل برنامهها در اقدامی قابل تامل به بررسی روانشناختی این سریال با کارشناسان جعلی پرداخت.
شبکه دوم سیما، نوزدهم آبانماه، در برنامهای با عنوان " ما و شمس العماره" به تحلیل روانشناختی این سریال پرداخت و در کمال تعجب همه مهمانان برنامه را دکتر خطاب کرد.
بنابراین گزارش، در این برنامه آقای "م.ب" و خانم "ب.ب" حضور داشتند و مجری برنامه این افراد را با عناوین "دکترای ارتباطات متقابل" و "دکترای مشاوره خانواده" معرفی کرد. با پیگیری خبرنگار جهان مشخص شد آقای "م.ب" دارای مدرک کارشناسی و مدیر یک شرکت بازرگانی است و خانم "ب.ب" نیز دانشجوی رشته مشاوره است.
جالب اینکه مجری برنامه نیز که از او به عنوان کارشناس اجتماعی و روانشناسی نام برده شد، دارای مدرک فوق دیپلم زبان است.
گویا پدیده حضور کارشناسان با مدارک مشکوک و غیر مرتبط همچنان گریبانگیر برنامه سازان صداوسیماست.
این پدیده که بیشتر در حوزه برنامههای روانشناسی ظاهر میشود، می تواند عواقب مخاطره آمیزی بر گروههای هدف این نوع برنامه ها از جمله خانواده ها داشته باشد و باعث بی اعتمادی رسانه ملی نزد مخاطبان فرهیخته و نخبگان جامعه شود.
برنامه " ما و شمس العماره" و استفاده از کارشناسان فاقد مدرک تحصیلی جای یک پرسش از مسئولان این سازمان را مطرح میکند که آیا در تهیه و تولید برنامه های نمایشی این سازمان نیز چنین کارشناسانی مورد مشاورت قرار میگیرند؟
منبع: jahannews.com
من هنوز سر حرفم هستم ...گرچه تهامی پسر فرخ از آب درنیومد!!!ولی فکر کنم پایان داستان همین باشه...پسر فرخ با لیلا ازدواج میکنه:5:حالا ببینیم چی میشه؟؟؟نقل قول:
سلام
توی همشهری جوان نوشته بود امین حیایی هم یکی از خواستگارها خواهد بود.
ایول بابا که از قبل حدست درست دراومده...حالا ببینیم این فرخ و پسرش کدوم هنرپیشه ها هستن؟؟؟نقل قول:
ببخشین تکراری بود حذفش کردم:11:
ممکنه امین حیایی پسر فرخ باشه ...امشب باید ببینیم کی جای فرخ بازی میکنه؟؟؟:5:نقل قول:
فرخ کیه اونوقت؟؟؟؟