مهمترين مراكز سياحتي واقع در خارج از شهر كاشان
مهمترين مراكز سياحتي واقع در خارج از شهر كاشان
1- قمصر
اين منطقه واقع در 25 كيلومتري جنوب غربي كاشان و از جمله مناطق ييلاقي و خوش آب وهواي اطراف كاشان مي باشد.
علاوه بر مراسم سنتي گلاب گيري كه شهرت جهاني دارد و در ارديبهشت ماه هر سال در قمصر بر پا مي گردد آثار تاريخي چون مسجد ميانده ، بقعه پيرداود ، بقعه پير سليمان و چند آثار تاريخي ديگر در اين ناحيه جلب توجّه مي نمايد.
نه تنها مردمان ؛ بلكه آب ، خاك و هواي اين ديار مفتخرند از اينكه گلهائي را پرورش مي دهند كه عطر دل انگيز آنها انسانها را سرمست نعمات الهي كرده و نيز پرده خانه كعبه با شيره جان آن گلها را شستشو مي دهد.
2- بقعه حضرت سلطانعلي(ع)«مشهد اردهال»
اين بقعه كه در 40 كيلومتري غرب كاشان واقع است علاوه بر اينكه از آثار هنري و تاريخي كاشان محصوب مي شود به لحاظ اينكه مدفن يكي از امامزادگان معتبر ،فرزند حضرت امام محمد باقر(ع) مي باشد اهميّت خاصي دارد و زيارتگاه دوستداران اهلبيت عصمت و طهارت (ع) بوده و خواهد بود.
بناي اوليه اين بقعه متعلق به دوره سلجوقيان است كه صحن و بقعه و بارگاه آن توسط خواجه مجدالدّين ابوالقاسم كاشاني احداث شده است و در دورانهاي بعدي در قرن هاي دهم ،يازدهم و دوازدهم به خصوص در زمان شاه طهماسب صفوي تعميرات و الحاقاتي نيز بر آن صورت گرفته است.اين بنا داراي سه صحن : در قسمت شرق «صحن فيني ها»، در قسمت جنوب «صحن صفا» و در قسمت بقعه «صحن قمي ها» مي باشد.در قسمت صحن صفا ايواني است با كتيبه هاي گچي به خط نستعليق و نقّاشي هائي از دوران قاجار ، در اين مجموعه مي توان از گنبد و گلدسته كاشي كاري و مسجدي كه كنار بقعه واقع است و آب انبار در صحن صفا و نيز حمامي به قدمت دوران سلجوقي در كنار بقعه اشاره كرد.
سال روز شهادت آن بزرگوار 17 مهرماه جلالي است و مراسم معروف سنتي – مذهبي «قاليشويان» همه ساله در جمعه اي كه به اين روز نزديكتر باشد –دومين جمعه مهرماه –برگزار مي گردد.فلسفه مراسم قاليشوئي متعلق است به چگونگي شهادت حضرت سلطانعلي (ع) بدينگونه كه ؛ پس از درخواست اهالي كاشان از امام محمدباقر (ع)،آن حضرت فرزند گرامي خود را جهت تبليغ و ارشاد اهالي كاشان مي فرستد و حاكم وقت اين مناطق با ايشان اعلام جنگ مي نمايد كه بسياري از اهالي به جنگ با دشمنان ايشان برخاسته و بالاخره آن حضرت و ياران با او جملگي شهيد مي شوند و به محض اطلاع يافتن عده اي از ياران آن حضرت از اهالي فين به ياري آن حضرت مي شتابند كه با اجساد آن حضرت و يارانش مواجه مي شوند و جسم خونين آن حضرت را درقاليچه اي پيچيده و جهت خاك سپاري حمل مي نمايند.
لذا در روز قاليشويان و دوستداران آن امامزاده از جمله اهالي فين با حركتي نمادين با در دست گرفتن چوبهائي به عنوان خونخواهي آن حضرت در حالي كه عزاداري مي كننديكي از قالي هاي متعلق به امامزاده را تحويل گرفته و در نهري كه در نزديكي بقعه وجود دارد مي شويند.
از ويژگي هاي مهم اين بقعه آنست كه در سردابه تحتاني بقعه تعدادي تابوت حاوي اجساد سالم و تر و تازه ديده شده است.
سهراب سپهري شاعر و نقش معاصر در صحن شرقي اين بقعه معروف به سردار مدفون است.
3- نياسر
اين منطقه در 30 كيلومتري غرب كاشان در مسير مشهد اردهال، يكي از مناطق ديدني و خوش آب و هواي اطراف كاشان است .آثار تاريخي ديدني نياسر شامل:
آتشكده اي متعلق به دوران ساساني در ارتفاعات اين منطقه ،كه با مصالح سنگ و ساروج به ارتفاع 14 متر ساخته شده است.بنابر تحقيقات آقاي آندره گدار اين آتشكده اي است كه اردشير بابكان احداث كرده است و نيز چشمه اسكندريه و آبشار معروف و ديدني و همچنين غار معروف رئيس مي باشد.
اين غار از حفريّاتي است كه ظاهراً زمان ايجاد آن با آتشكده نياسر همزمان بوده و از مشخصات بي نظير آن رعايت اصول فني و مهندسي در اين غار است به صورتي كه در تمامي مسير نور و هوا احساس نمي شود.
4- ابيانه نطنز
اين منطقه كه حدود 72 كيلومتر با كاشان و 45 كيلومتر با نطنز فاصله دارد يكي از زيباترين روستاهاي ايران و جزء كهن ترين آنها از حيث معماري سنتي مي باشد كه آثاري از دوران هخامنشيان تا قاجاريه در اين منطقه ديده مي شود.
دوران هخامنشيان تا قاجاريه در اين منطقه ديده مي شود.بافت فشرده روستا ،كوچه هاي پيچ در پيچ ،ساباتهاي(راهروهاي رو پوشيده) زيبا و سايه روشن هاي دلپذير ناشي از آنها ،مسجد جامع و پنجره هاي مشبّك و زيباي آن (با تاريخ ساخت 766 هـ ق)،آتشكده هارياك و حفظ آداب و رسوم زندگاني به خصوص طرز لباس پوشيدن سنتي مردم روستا مورد توجّه و همگي حكايت از تاريخي كهن و فرهنگي غني دارد.
عکس هایی از کاشان و اطراف آن
ابیانه پلکانی به تاریخ ایران
در ۴۰ كیلومتری شمال غربی نطنز از استان اصفهان در دامنه كوه كركس روستایی بس كهن واقع است به نام ابیانه. این روستا را به اعتبار آثار و بناهای تاریخی پرتنوعش باید از زمرهٔ استثنایی ترین روستاهای ایران به شمار آورد. شكوه معماری بومی و سرشار از زیبایی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این روستا، آن را در شمار نمونه های كم نظیر دیدنیهای جهان درآورده است. ابیانه نقطه ای خوش منظره و خوش آب و هوا و دارای موقعیت طبیعی مساعدی است. در دورهٔ صفویه هنگامی كه شاهان صفوی برای ییلاق به نطنز میرفتند بسیاری از نزدیكان آنها و درباریان ترجیح میدادند در ابیانه اقامت كنند. شمار خانه های ابیانه در سرشماری سال ۱۳۶۱ برابر با ۵۰۰ واحد برآورد شده؛ این خانه ها تماماً بر روی دامنه پرشیبی در شمال رودخانه برزرود بنا شده است به صورتی كه پشت بام مسطح خانه های پایین دست، حیاط خانه های بالادست را به وجود آورده است و هیچ دیواری هم آنها را محصور نمیسازد. در نتیجه، ابیانه در وهلهٔ اول روستایی چند طبقه به نظر میآید كه در بعضی موارد تا چهار طبقهٔ آن را می توان مشاهده كرد. اتاقهای ابیانه به پنجرههای چوبی ارس مانند مجهزند و اغلب دارای ایوانها و طارمیهای چوبی پیش آمدهٔ مشرف بر كوچه های تنگ و تاریكاند كه خود به صورت مناظر جالبی درآمدهاند. نمای خارجی دیوارهای خانه های ابیانه با خاك سرخی كه معدن آن در مجاورت روستاست پوشیده شده است. از آنجا كه در دامنه های شیبدار ابیانه فضای كافی برای ساختن خانه های موردنیاز وجود ندارد در این روستا چنین رسم شده است كه هر خانواده انبار غار مانندی در تپههای یك كیلومتری روستا، در كنار جاده و نرسیده به ابیانه ایجاد نماید. این غارها كه در دل تپه ها حفر شدهاند و از بیرون تنها درهای كوتاه و محقر آن نمودار است برای نگهداری دامها و نیز آذوقهٔ زمستانی و اشیای غیرضروری مورد استفاده قرار میگیرد. زندگی مردم ابیانه كشاورزی و باغداری و دامداری است كه با روشهای سنتی اداره میشود. بیشتر زنان در امور اقتصادی با مردان همكاری دارند. ابیانه دارای هفت رشته قنات است كه برای آبیاری مزارع و باغات مورد استفاده قرار میگیرد. گندم، جو، سیب زمینی و انواع میوه به خصوص سیب، آلو، گلابی، زردآلو، بادام و گردو در ابیانه به دست میآید. در سالهای اخیر قالیبافی در ابیانه رواج پیدا كرده و نزدیك به ۳۰ كارگاه قالیبافی در آنجا دایر شده است. در گذشته گیوه بافی از جمله مشغله های پردرآمد زنهای ابیانه بوده است كه امروزه تا حدی متروك شده است. مردم ابیانه به سبب كوهستانی بودن منطقه و دور بودن محل آنها از مراكز پر جمعیت و راههای ارتباطی، قرنها در انزوا زیسته و در نتیجه بسیاری از آداب و رسوم قومی و سنتی و از جمله زبان و لهجهٔ قدیم خود را حفظ كرده اند. زبان مردم ابیانه فارسی با لهجهٔ خاص ابیانه ای است كه با لهجه های متداول در جاهای دیگر تفاوت اساسی دارد. لباس سنتی آنها، هنوز هم میان آنها رواج دارد و در حفظ آن تاكید و تعصب از خود نشان میدهند، در مردان شلوار گشاد و درازی از پارچهٔ سیاه و در زنها پیراهن بلندی از پارچه های گلدار و رنگارنگ است. علاوه بر این، زنهای ابیانه معمولاً چارقدهای سفیدرنگی بر سر دارند. قدیمترین اثر تاریخی ابیانه آتشكدهای است كه مانند دیگر بناهای ده در سراشیبی قرار گرفته است. آتشكده ابیانه را نمونه ای ازمعابد زردشتی دانستهاند كه در جوامع كوهستانی ساخته میشد. مهمترین بنا و اثر تاریخی این روستا یك باب مسجد جامع و قدیمترین اثر تاریخی این مسجد منبر چوبی منبتكاری آن است كه در سال ۴۶۶ هجری قمری ساخته شده است. مسجد قدیمی دیگر ابیانه مسجد برزله است كه دارای فضای دلبازی است و روی لنگه در شرقی آن سال ۷۰۱ هـ. ق. نوشته شده است كه مربوط به دورهٔ ایلخانان است.مسجد تاریخی دیگر ابیانه مسجد حاجتگاه است كه كنار صخرهای در كوهستان بنا شده و بر در ورودی شبستان آن تاریخ ۹۵۲هـ. ق. مشاهده میشود. روستای ابیانه دارای دو زیارتگاه است: یكی مرقد شاهزاده عیسی و شاهزاده یحیی در جنوب روستا كه به گفته اهالی فرزندان امام موسی كاظم بودهاند؛ و زیارتگاه دیگر ابیانه قدمگاه نامیده میشود. از جمله جاها و اماكن دیدنی دیگر ابیانه میتوان از خانه غلام نادرشاه و خانه نایب حسین كاشی نام برد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
استان مركزي ، محلات دهكده خورهه
استان مركزي ، محلات دهكده خورهه
معبد سلوكي ها درخورهه
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مجموعه بقایا و آثار به جا مانده در منطقه تاریخی خورهه محلات از جمله مهم ترین آثار تاریخی کشور است که ابهامات زیادی را درباره قدمت، معماری، کاربرد و نوع استفاده از بنا در بین مورخان و باستان شناسان داخلی و خارجی ایجاد کرده است.
مورخان از این مجموعه که تنها ۲ ستون از آن باقی مانده است، به نام آتشکده، معبد، کاخ و مرکز جشن ها و مراسم مذهبی، عمارت و منزل ییلاقی و قبرستان یاد کرده اند.
در کاوش های به عمل آمده از این منطقه تاریخی، آثار متعددی از دوره سلوکیان، اشکانیان، ساسانیان و دوره اسلامی به دست آمده که نشانگر کاربرد آن در دوره های مختلف بوده است.
به گزارش واحد اطلاع رساني سازمان ميراث فرهنگي كشور، پيشتر گمان مي شد خورهه بقاياي يك معبد يا آتشكده مربوط به دوره سلوكي باشد كه بر اساس آخرين شواهد بدست آمده مشخص شد اين بنا يك خانه اربابي است كه در حدود قرن اول ق.م ساخته شده و تا پايان دوره اشكاني به حيات خود ادامه است
كشـف سكـه اي از جنس مس به ضرب همدان با تصويري از يك پادشاه در يك رو و كمانداري در روي ديگر و نوشتــه هايي يوناني متعلق به اوايل ميلادي __________________
کهگيلويه و بوير احمد ((ادامه ))
نقوش گبه
نقش شير:
از ديگر نقوش گبه است که هم در گبه های رنگی و هم در گبه های خودرنگ کاربرد دارد. نقش شيرها گاهی به صورت تک و کوچک در بين گلهای متنوع کوچک و گل خرده ها بافته می شود. گاهی اوقات شيرها پشت سرهم به صورت کوچک تکرار می گردد. پاره ای اوقات نيز شيرها بزرگ هستند و بصورت يک شير تنها يا دو شير نشسته روبروی هم يا ايستاده که شمشيری در دست دارند. به نشانه قدرت و جنگجويی ديده می شوند فضای اطراف شيرها نيز با گلهای کوچک پر می شود.
نقش قاب قرآنی:
اين نقش که همان نقش بوته است، بدليل تزئينات بوته ها در اطراف قرآن ها به نام قاب قرآنی معروف است و در گبه های رنگی يا خود رنگ بکار می رود. گاهی اوقات تمام سطح گبه را می پوشاند. اين نقش از روزگاران قديم بر روی انواع دستبافت ها مانند: قلمکار، قالی و ترمه بکار رفته و رايج ترين نوع آن به « بته جقه ای» مشهور شده است .
نقش گل و بلبل:
در اين نقش که از رايج ترين نقوش گبه های عشاير کهگيلويه و بوير احمد است، دو بلبل روبروی يکديگر بر روی يک شاخه گل که گل های آن همان نيم گل های هشت پر است نشسته اند.
نقش گل خرده:
از نقوشی است که در گبه های خود رنگ استان کهگيلويه و بوير احمد رايج است. گل خرده ها از نقوش متنوعی مانند چنگ و ستاره تشکيل می شوند و متن گبه با اين نقوش کوچک و با نظمی خاص پر می شود. از ديگر نقوش اين استان که در گبه های رنگی و خود رنگ عشاير بکار می رود نقش ستاره است که در کنار يکديگر بافته شده و حد فاصل آنها شکلی شبيه لوزی ايجاد می شود.
نقش کاجی:
نقش کاج که مانند سرو مظهر سرسبزی و جوانی و زندگی است در گبه های عشاير استان کهگيلويه و بوير احمد به صورت درخت های کاج جدا از يکديگر تمام متن گبه را می پوشاند . نقش کاجی در بعضی از گبه های خودرنگ مناطق توليد گبه (از جمله سربيشه) ديده می شود.
نقش گل کلمی:
اين نقش شبيه کلم باز شده است . اين نگاره شباهت زيادی به گل شاه عباسی بدون ساقه و برگ دارد.
نقش سماوری:
اين نقش در تمام متن گبه تکرار می شود. در کنار ورودی سماورها نقش سروی که سر آن کمی خم شده است ديده می شود. نقش سماوری روی گبه ها با نقش سماوری قالی ها متفاوت است.
حاشيه گبه های کهگيلويه و بوير احمد مانند حاشيه قالی ساده ولی هندسی تر است . از معروف ترين و زيباترين حاشيه ها می توان از حاشيه شيری، حاشيه خشت، حاشيه گل، حاشيه چنگ و حاشيه کژدمی نام برد.
گليم بافی:
گليم بافی در اين استان بيشتر توسط زنان و دختران عشاير و روستايی و در بيشتر مناطق استان بافته می شود. سابقه گليم بافی در اين استان بسيار طولانی و شباهت زيادی به گليم بافی در استان فارس دارد.
از مراکز مهم گليم بافی می توان موردراز عليا، موردراز سفلی، گنجه کان، يوسف آباد، سپيدار و تنگ سرخ در نزديک ياسوج و منطقه سادات محمودی در 105 کيلومتری ياسوج را نام برد. منطقه مهم ديگر توليد گليم منطقه "بهمنی" سردسير از توابع دهدشت واقع در 250 کيلومتری ياسوج را نام برد. منطقه مهم ديگر توليد گليم منطقه دوگنبدان نيز در نقاطی مانند: سربيشه، بيد زرد، دره پلنگی و ... بافت گليم رواج دارد. در بی بی حکيمه در 85 کيلومتری دو گنبدان که منطقه ای عشايری است، بافت گليم از رونق ويژه ای برخوردار است .
نقوش بکار رفته در گليم های عشايری استان کهگيلويه و بوير احمد بسيار متنوع است که از ميان آنها می توان به نقش شانه يا شونه اشاره کرد. اين نقش در اکثر نقاط استان در بافت گليم بکار می رود ولی در هر منطقه با منطقه ديگر متفاوت است .
نقش لوزی:
نقشايه ديگری است که در گليم های عشاير استان ديده می شود. تنوع رنگ آميزی و تنوع نقش لوزی در مناطق توليد گليم، بويژه در مناطق سادات محمودی بسيار چشم گير است .
نقش آغاجری:
يکی ديگر از نقوش رايج در گليم اين استان است که هميشه در ترکيب بندی افقی به کار مي رود احتمال دارد بدليل مجاورت عشاير اين استان با عشاير قشقايی اين نقش از گليم های آنها اقتباس شده باشد.
نقش چهارپر:
از نقوش بسيار جالب گليم های اين منطقه است که معمولاً بصورت تک گل های مجزا از يکديگر در ترکيب بندی های افقی و لوزی ديده می شود.
نقش خراسانی:
اين نقش که معمولاً در ترکيب بندی افقی گليم های عشايری به کار می رود به دو شکل متفاوت مشاهده شده است .
نقش چنگ:
نقش زيبايی است که زينت بخش بسياری از گليم های منطقه است و اغلب درترکيب بندی لوزی مشاهده می شود.
ديگر نقوش بکار رفته در گليم های اين خطه عبارتند از : نقش پرنده، نقش دانه بيگی، نقش گل تهرانی، نقش فی البداهه.
حاشيه گليم های استان کهگيلويه و بوير احمد بسيار ساده است و تنوع کمتری در آن ديده می شود. معروف ترين حاشيه ها عبارتند از : حاشيه خراسانی، حاشيه هفت و هشت، حاشيه کتابی و حاشيه بندروی.
سياه چادر:
سياه چادر نوعی مسکن متحرک و سنتی است که مختص عشاير کوچ رو می باشد. عشاير کهگيلويه و بوير احمد به اين مسکن "بهون" می گويند. سياه چادر از موی بز و بوسيله زنان بافته می شود و به دو نوع تابستانی و زمستانی تقسيم می گردد.
عشاير به علت زندگی متحرک ناگزير از زندگی در سياه چادر هستند. چرا که دارای ويژگيهايی است که با شيوه زندگی آنها کاملاً هماهنگ و متناسب است :
_ وزن و اندازه مناسبی جهت حمل و نقل توسط چهار پايان و راههای صعب العبور دارد.
_ جمع آوری و بر پا ساختن آن به سهولت انجام می گيرد.
_ در مقابل تغييرات آب و هوايی ( باد، باران و آفتاب ) مقاوم است .
_ تهيه و توليد آن توسط افراد خانوار امکان پذير است .
سنت بافت چادر از موی بز سابقه ای ديرينه دارد اين سنت تا به امروز بی هيچ تغييری ادامه يافته است .
بافت سياه چادر توسط عشاير استان کهگيلويه و بوير احمد در بيشتر نقاط اين استان رايج است. اين محصول صرفاً به منظور رفع نيازمنديهای محلی انجام می گيرد.
سياه چادرهای عشاير استان کهگيلويه و بوير احمد به دو صورت "بهون" (چادر زمستانی) و "گرمه" (چادر تابستانی) است.
کهگيلويه و بوير احمد ((ادامه ))
جاجيم:
از بافته هايی است که در بيشتر نقاط روستايی و عشايری استان کهگيلويه و بوير احمد رواج دارد. اين محصول سبک و ارزان و وسيله مناسبی برای عشاير کوچنده جهت زير انداز، رو انداز، رختخواب پيچ و ... محسوب می شود. در قديم از اين بافته برای پوشش روی کرسی ها استفاده می کردند.
نقوش جاجيم های کهگيلويه و بوير احمد متنوع و زيبا هستند و از آن ميان می توان به نقش ماريو، نقش خشت، نقش آغاجری، نقش لوزی و نقش ماشورکش اشاره کرد.
در سالهای اخير توليد جام جيم بسيار کاهش يافته است . عشاير منطقه جاجيم مورد نياز خود را از شهرهای شيراز، بهبهان و ... خريداری می کنند. البته دربعضی از سياه چادرها و منازل نمونه های قديمی آن هنوز وجود دارد و در بعضی مناطق کم و بيش توليد جاجيم انجام می شود . از جمله در منطقه « کاکون » که جاجيم های زيبايی دارد. بافت جاجيم با دستگاه چهار وردی است که از دو تير چوبی به طول حدود 110 سانتيمتر ( که به موازات يکديگر و به فاصله حدود 7 متر بوسيله چهار ميخ چوبی بر روی زمينی محکم شده اند) انجام می شود.اين وسيله، امکان توليد دو قطعه جاجيم با عرض حدود 75 و طول نزديک به 3 متر را ميسر می سازد انجام می شود . قطعات بافته شده از طرف طول به يکديگر دوخته شده و جاجيمی به طول 5 متر و عرض 2 متر بدست می آيد .
توبره:
توبره يا به گويش محلی عشاير کهگيلويه و بوير احمد توربه کيف مستطيل شکل زيبايی است که ابعاد آن 60 × 50 سانتيمتر است و دختران ايل به عنوان جهيزيه آن را به خانه شوهر می برند. اين دستباف، مصرف شخصی و خانگی دارد و زنان عشاير از آن برای حمل علفهای چيده شده از کوه و دشت برای گوسفندان استفاده می کنند. اين بافته کيف مانند بوسيله دسته هايی که در طرفين آن قرار دارد به روی دوش حمل می شود. از اين جهت حمل آن بسيار آسان و دستها هنگام حرکت آزاد می باشند.
در قسمت بالا و سمت رويی توبره، شکافهايی وجود دارد و در پشت توبره و در همان ارتفاع نوارهای بافته شده باريکی از جنس پشم و منطبق با شکاف های قسمت رويی ديده می شود. حلقه های بکار رفته در داخل شکاف ها بطرف جلو کشيده شده و زنجيروار در يکديگر فرو رفته و حلقه آخر بوسيله تکه طناب کوتاهی که به انتهای توبره وصل است، گره می خورد.
توبره دستبافتی است متناسب با شرايط زندگی عشاير نواحی منطقه که در زندگی روزمره آنها کاربرد فراوانی دارد. نقوش رايج در توبره بيشتر به دو شکل گل توبره ای و گل آدمی می باشد.
آئينه دان يا چنته:
اين دستباف در هر خانه و سياه چادری به چشم می خورد. کيفی دسته بلند است که جهت وسايل شخصی زنان و نگهداری قرآن و آينه کاربرد دارد. بافت چنته و مواد بکار رفته در بافت آن گاهی شبيه به گليم و گاهی شبيه قالی و يا هر دو می باشد. به اين معنی که يک چنته ممکن است هر دو روی آن گليم بافت و يا قالی بافت يا يک روی آن گليم بافت و روی ديگر به شيوه قالی بافته شده باشد.
نقوش معمول در چنته همان نقوش فرش ها و گليم ها، ولی در ابعاد کوچکتر می باشد.
نمکدان:
اين محصول کاملاً عشايری است که در گذشته برای نگهداری نمک و حمل آن استفاده می شده است و در حال حاضر چندان کاربردی در زندگی آنان ندارد. البته هنوز هم نمونه هايی از آن در ميان عشاير کوچرو ديده می شود.
وسايل بافت نمکدان همان وسايل بافت گليم و قالی است و مواد اوليه آن مخلوط مو و پشم است .
نقوش نمکدان ها معمولاً از چند رديف لوزی های کوچک و رنگارنگ که به صورت متناوب با نوارهای رنگی قرار گرفته اند تشکيل می شود.
خورجين:
خورجين بافته ای عشايری است که جهت حمل آذوقه بر پشت چهارپايان مورد استفاده قرار می گيرد . شکل کلی خورجين شبيه به دو کيسه متصل بهم است و بافت آن مانند گليم دارای پود پشمی و تار پنبه ای است. در ميان خورجين های قديمی، خورجين هايی با بافت مشابه قالی نيز ديده می شود که بنظر می رسد بيشتر جنبه تزئينی داشته باشند، چرا که بعلت سنگينی وزن قالی بعيد می نمايد که بتوان در حمل و نقل مورد استفاده واقع شود.
سفره:
از بافت های عشايری است که ابعاد تقريبی آن 170 × 150 سانتيمتر می باشد. زنان عشاير از سفره به هنگام پخت نان استفاده می کنند و چانه های خمير نان را روی آن می چينند.
تار سفره مخلوطی از مو و پشم و پود آن از پشم سفيد بوده و جهت ايجاد نقوش از پشم رنگی استفاده می شود. البته در سالهای اخير برای بافت سفره از نخ پنبه ای به عنوان تار و زمينه و از کاموای رنگی به منظور پود استفاده می شود.
زمينه سفره سفيد رنگ با نقوش ساده و مجزا از يکديگر بوده و نقوش به وسيله حاشيه هاي زيبايی از يکديگر مجزا می شوند.
پشتی :
پشتی از دستبافتهايی است که توسط بعضی از عشاير اسکان يافته کهگيلويه و بوير احمد توليد می شود.
در واقع پشتی قالی يا گليم مربع شکلی است که توسط سراجان شهرهای شيراز و کازرون تبديل به پشتی می شود. جنس پشتی همان جنس قالی يا گليم است . گاهی اوقات هر دو روی پشتی از جنس قالی يا گليم و پاره ای اوقات قسمت رويه پشتی قالی بافت و قسمت پشت آن گليم بافت می باشد.
ابعاد تقريبی آن 70 × 75 يا 70 × 70 سانتی متر است و نقوش رايج اين محصول همان نقوشی است که در فرش ها و گليم ها بکار می روند با اين تفاوت که ابعاد پشتی کوچکتر از قالی گليم است
حور ( خور) يا جوال :
عشاير کهگيلويه و بوير احمد از حور يا به گويش محلی خور جهت حمل و نقل مواد مورد نياز خود مانند کاه، بذر، آذوقه و .... استفاده می کنند. حور بافتی شبيه به گليم دارد و با همان ابزار کار گليم بافی بافته می شود. حور بافته ای مربعی شکل با اندازه 5/1 ×5/1 می باشد که از دو بخش مساوی تشکيل شده است . بخش رويی خور نقوش متنوعی دارد و قسمت پشت حور دارای نقوش کمتر و راه راه است . پس از بافت مربع به منظور تهيه حور يا جوال، مربع بافته شده از وسط تا شده و اطراف آن دوخته می شود تا به شکل کيسه درآيد. در سمت رويه و پشت آن دو دسته از جنس مو و پشم مخلوط تعبيه می شود تا جهت حمل و نقل و جابجايی حور مورد استفاده واقع شود.
نقش « بگم » رايج ترين نقشی است که در حورهای بافته شده عشاير کهگيلويه و بوير احمد بکار می رود.
جانماز (سجاده):
عشاير کهگيلويه و بويراحمد جهت نمازگزاردن محصولی توليد می کنند که در واقع گليم کوچکی است که تار آن از موی بز و پشم و پود آن از پشم است. آنها معتقد هستند که عبادت کردن برسجاده بافته شده از کرک شتر سنت پيامبر اسلام (ص ) بوده است و ثواب فراوان دارد. از اينرو معمولاً حاشيه جانماز ها را با پشم گوسفند و زمينه مرکزی آن را با کرک شتر می بافند. جانماز بافته ای ساده و بدون نقش است که با حاشيه ای در اطراف محدود می شود.
شله يا آلاتی:
اين محصول بيشتر از پارچه های فرسوده بويژه از لباس سنتی زنان ( که دامنی بسيار گشاد و بلند داشته و در دوخت آن 12 تا 15 متر پارچه مصرف می شود ) استفاده می شود. پس از شستن پارچه های فرسوده، آنها را به پهنای يک انگشت رشته، رشته کرده و بوسيله پرده می تابانند و از رشته های تابيده شده محصولات راه راه و زيبايی می بافند که به مصرف زيرانداز می رسد.
جل:
عشاير جهت پوشاندن چهارپايان خصوصاً اسب و الاغ از اين بافته استفاده می کنند. بافت جل شبيه به گليم و بسيار ساده است . جهت بافت اين محصول ساده و بدون نقش در گذشته از پشم استفاده می شد، ولی در حال حاضر بيشتر نخ پنبه ای به مصرف می رسد. بندرت ديده شده است که روی جل ها سوزندوزی هندسی انجام شود. اين نوع جل از يک طرف دارای نقش و يک رويه است.
طناب :
از آنجائيکه طناب در زندگی عشاير کهگيلويه و بوير احمد نقش مهمی دارد و استفاده از آن برای انجام کارهای مختلف روزانه ضروری است، زنان عشاير کهگيلويه و بوير احمد با استفاده از مو يا پشم تابيده شده طنابهايی می بافند که مصارف گوناگون دارد: در برپايی سياه چادر، مهار گوسفندان، محکم کردن ابزار کشاورزی و ... .
نوعی از طناب که برای مهار چهارپايان استفاده می شود گيس بافت است که در انتهای آن يک حلقه جادکمه ای مانند متصل است ودر صورت لزوم پای چهارپايان را درون حلقه جای داده با يک ميخ چوبی به زمين محکم می کنند. نوع ديگر طناب که جهت مهار گوسفندان بکار می رود از يک رشته اصلی به طول تقريبی دو متر و يک حلقه متصل به انتهای آنان تشکيل شده است به اين رشته اصلی که گيس بافت است حلقه هايی متصل است که در موقع لزوم حلقه ها از سر گوسفندان گذرانده می شود و حلقه انتهايی رشته اصلی که قابل تنگ و گشاد شدن است به ميخ چوبی محکم می شود. اين نوع طناب مخصوص مهار گوسفندان است .