خدایا!
مرا موهبت آن بخش
که در تو زندگی کنم
پیش روم و نفس بکشم.
مباد که از یاد ببرم
تو پناه و اسایش من هستی.
با دستی دامن تو را بگیرم
و با دست دیگر
به تهدیدستان و دردمندان یاری می رسانم.
Printable View
خدایا!
مرا موهبت آن بخش
که در تو زندگی کنم
پیش روم و نفس بکشم.
مباد که از یاد ببرم
تو پناه و اسایش من هستی.
با دستی دامن تو را بگیرم
و با دست دیگر
به تهدیدستان و دردمندان یاری می رسانم.
خدایا!
در این دنیا
پیوسته در معرض نابودی هلاک و مرگ هستیم.
در دل می گویم:
خدایا تو به خاطر بندگانت
معجزات بی شماری می کنی
پس به نجات من هم بیا
مرا در اوقات تنهایی و نیازمندی تنها مگذار
ای رحیم و بخشنده!
مرا دریاب!
خدایا!
به راستی در افرینش تو
زشتی وجود ندارد.
پس مرا متبرک گردان
تا تحت تاثیر اشکال ظاهری قرار نگیرم
شکل ظاهر را و بخشیده ای
پس عیب جویی از شکل ظاهر
عیب جویی از توست.
ای خدای تمام لیمو ترشها و ای زیباترین شکوفه ی گیلاس...چگونه این همه زیبایی؟ می دانم...می دانم که هیچ کس تو را نمی بیند...می دانم که همه میگویند خدا دیدنی نیست....اما این را هم می دانم که تو را می توان دید...تو همه چیز هستی...همه جا هستی...آنگاه که به درگاه تو سجده می کنم...کافرم می خوانند...که را دیده اند که رو به روی درختها تعظیم کند و آنچه درون چشانش هست را پرستش کند؟ این ها هیچ ندیده اند...اینها با چشم هایشان دیده اند و هیچ چیز ندیده اند....
خدايا !ملتمسانه ، عاجزانه و مُصرانه ازت ميخوام كه كمكم كني تا از تو دور نشم . من از بي تو بودن واهمه دارم . من نميخوام خودم باشم . من از خودم به تو پناه ميارم . با تمام وجود از خودم فرار ميكنم و به درگاه تو ميام . منو از خودت دور نكن .از تو ممنونم . به خاطر نعمتهات . به خاطر داده ها و نداده هات ( كه داده تو نعمته و نداده تو حكمت ) . به خاطر اينكه روزي من رو دست خودم و غير خودت قرار ندادي ( كه اگر دست غير خودم بود ، بخل بود و اگر دست خودم بود ، سيري نداشتم )من چيكار كنم كه از اين بي ثباتي نجات پيدا كنم ؟ چيكار كنم كه از راهي كه پيش پام گذاشتي ، منحرف نشم ؟
خدايا !
از نور ملكوتي خودت بر من بتابون تا به نور تو نوراني بشم . تو كه ميدوني ؛ من از نداشتن تو ميترسم ( و همينطور از نداشتن اون ) ؛ به من شرح صدر و آرامش بده و همينطور خودت رو و اون رو .
خوب من ! كسي كه تو رو نداره چي داره ؟ و كسي كه تو رو داره چي كم داره ؟ چي ميخواد ؟ خدايا ! تو همه رو كفايت ميكني . چه خوبه ؛ چه خوبه تو رو داشتن . چه خوبه در آغوش گرم تو آروم گرفتن . چه خوبه كه همراهم باشي . كه تنهايي رو حس نكنم .
لبم پر شکایت ، شبم بی نهایت ، نه فانوس ماهی ؛ الهی !در این تیره شبها ، نثارت خدایا ، دل سر به راهی ؛ الهی !در این جاده های سرد و مبهم ، منم آن مسافری که خواهمرسم تا به شهر روشنایی ، اگر تو مرا چنین بخواهی ؛ الهی !ببین ناتوانم ، برافکن به جانم کمند بلند نگاهی ؛ الهی !شب بی نصيبي ، در اوج غریبی ، مگر در تو گیرم پناهی ؛ الهی !به سویت نگاه دل من ، دل شب پناه دل من ، ستاره گواه دل منکه این اشک و آه دل من بود پیش رویت به عذر گناهی ؛ الهی !سحر میزند سر ، دلم میزند پر به سویت الهی ؛ الهی !در این سایه روشن ، به تو میرسم من ، به پرواز آهی ؛ الهی !
ای خدای بزرگ آن قدر به ما عظمت روح و تقوا عطا کن که همه ی وجود خود را با عشق و رغبت قربانی حق کنيم .
خدايا آن چنان تار و پود وجود ما را به عشق خود عجين کن که در وجودت محو شويم.
خدايا ما را از گرداب خودخواهی و از گردباد هوا و هوس نجات ده و به ما قدرت ايثار عطا کن .
خدايا در اين لحظات سخت امتحان، نور ايمان را بر قلب ما بتابان و ما را از لغزش نگاه دار.
خدايا ما را قدرت ده که طاغوت خود پرستی را به زير پا افکنيم و حق و حقيقت را فدای منفعت های شخصی نکنيم.
سلام
الهي همه گويند كجاست خدا
اين بندهي ناتوانت گويد خدا كجا نيست
همه عالم از لطف وجود تو اي خدا بر پاست
مرا در تنهايي ياري ده اي ارحمن راحمين
اي خداي مهربانم
تا بوده، بودي و تا هست، خواهي بود
جز زيباي هايت نمي بينم
آفريده هايت چقدر زيبا تو رو نمايان مي كنند
من با تو ماجرا ها داشتم
عاشقانه من رو آفريدي و من !
من عاجز از جبران كردن خوبي هايت
مهربانم بر من ببخش
قسم به خوبي هات كه دوستت دارم
ميخوام عشقم رو ابراز كنم
كمكم كن
تا عاشقانه فرياد بزنم كه دوستت دارم
مهربانم، عشقت را بر زبانم جاري ساختم
عشق را در دلم جاري كن
عشق را در عملم نمايان كن
به كرده هايم رنگ عشق بزن
عاشقانه با من حرف بزن
خداي من
دل تنها و خسته مرا
تنها تو آرامش بخشي
اي تنها ترين تنها ها
خدایا یه چند تا خواسته دارم که برام خیلی بزرگه و اجابت کردنشون برات خیلی سادست
پس اگه خیری درش برام هست برایم اجابت کن که تو بخشنده و اجابت کننده دعایی
خدای مهربونم، دلم و با عشقي كه توشه رو بهت ميسپارم زخماش رو برام مرحم بگذار
خداي بخشنده ام، گناه كارم، سياهي هاي دلم رو به سفيدي تبديل كن و گناهانم رو ببخش
خداي خوبم، آرزو هاي طولاني دلم رو اسير كرده اند، بند و زنجير هايي كه دلم رو اسير كردند باز كن
آفريدگارم، دلم گاه بي قراري ميشود، مرحم دل بي قرارم باش، آرامش جانم باش
خداي زيباي من، غصه هاي دلم رو ميبيني، جاشون اميد رو به دلم بيار
خدايا بپذير شكرگذاري نا چيز و اندك من و در برابر عظمت نعمت هايي كه به من دادي
خدايا هدايتم كن، لحظه اي به حال خود نگذارم، وجودت رو ستايش ميكنم
اي اجابت كننده دعا، اجابت كن دعايم را
به اميد تو اي مهربان ترين مهربانان .
خداي مهربانم سلام .
ميخوام با من باشي و به حرفاي اين دلم گوش كني
جز تو كسي رو ندارم تا از دل تنهام براش بگم
از دل تنگيام و غصه هايي كه مياد و بارش و ميزاره رو دلم و ميره
خدايا جز تو كسي رو ندارم كه براش از عشق بگم
از محبت و دوست داشتن، خدايا تو ميدوني، قبل تر ها هم آدما اينطوري بودن ؟
ميگن آدما پيش ترا خيلي با محبت بودن، ميگن عشق ديگه تو اين زمونه معني نداره، درسته ؟
خداي من اگه عشق معنا نداره، پس چرا ما بايد زنده باشيم
خدايا اگه عشق ديگه معني نداره، چرا بايد دلم دلتنگ ديدن كسايي باشه كه دوسشون دارم
چرا بايد كسايي رو دوست داشته باشم، بهشون فكر كنم و هيچ توجهي به من نداشته باشند
خدايا از تو ميپرسم چون تو هم بنده هايي هم كه تو رو ياد نميكنن رو هم دوست داري
خدايا به من بگو، با اين سينه پر از دردم چه كنم
براي تو ميگم، كه ميدوني دردمو، ميشنوي صداي قلبمو
خدايا دوست ندارم تنها كسايي كه دوستم دارن رو دوست داشته باشم
دوست ندارم از كسي كينه اي به دلم داشته باشم
چون ميدونم تو به دلايي كه كينه لكه دارشون كرده سر نميزني
دوست دارم پاكي رو، زلالي و صداقت رو، دوست دارم دلم لبريز از عشق باشه
دوست دارم خونه اي باشه براي تو
خونه اي كه ميدونم با اومدنت خودت عشق به همراهت مياري
خداي عزيزم عاشقانه دوستت دارم
دلم رو به تو ميسپارم، دل بي قرارم رو فقط تو آرامش بخشي
خداي مهربانم، اي تو يارم ،دلدار مهربانم، معبود من به تو پناه ميارم
دست تنهاي من رو بگير و خودت من و از اين كوچه هاي سرد و تاريك زندگي عبور بده
جز تو اميدي ندارم، كه تويي فرياد رسم، كمكم كن ...
خدایا، با ما باش . خودت کمک کن روز به روز به تو نزدیک تر شیم . بهتر شیم . پاک تر و زیبا تر .
مهربان تر و عاشق تر . خدای مهربانم . دوستت دارم و تو را بخاطر همه نعمت هایی که دادی شکر میکنم
خدای خوبم اگه چیزی خواستم و ندادی و ناراحت شدم من و ببخش و بگذار به حساب نادونیم .
خدایا تو من و آفریدی، منم مثل تو سلامت و سعادت همه کسایی که دوستشون دارم رو ازت میخوام
ما رو از وجود خودت محروم نکن .
به امید برآورده شدن همه خواسته هایم ای مهربان ترین مهربان ها .
ی خدای مهربان اومدم فقط بخاطر کمکی که بهم کردی ازت تشکر کنم، ممنونم، ميدونستم تو هم دوست داري كه با هم
باشيم ... خداي عزيز و مهربانم شكرت، كه نگذاشتي فراموشت كنم . كه نگذاشتي از تو دور بمونم،
بهتر از من ميدوني كه بدون تو مي ميرم، تنها ترين ميشم و تو اين دنيا آواره ميشم . خدا يا اگه بخوايي
ميتوني، پس بخواه كه هيچ وقت از تو جدا نباشم، هيچ وقت نگاهت رو از من بر نگردون، من و محروم
از نگاه مهربونت نكن، من طاقت بي تو بودن رو ندارم . اي خدايي كه دل هر عاشقي به اميد و یاد تو گرمه
اي خدايي كه جز تو هيچ فرياد رسي نيست، اي خدايي كه جز تو هيچ كس عاشق ترين نيست، زيبايم
اي مهربانم از بدي هاي من بگذر به خوبي هايم بي افزا، دل كوچك و زخم ديده منو خودت آرامش بخش
باش، بينهايت دوستت دارم بيش از من دوستم داشته باش
خداي عزيزم، مهربانم امشبم كمي دلم گرفته، يه نگاه به دلم بنداز و ببين، خودت متوجه ميشي .
نميدونم اينبار برا چي گرفته، فكر كنم دلش براي با تو صحبت كردن تنگ شده .
خداي عزيزم، من كه جز تو كسي رو ندارم از دلم براش بگم، پس كمكم كن، مثل هميشه.
امشبم باز ياد اون شبا افتادم ... شبايي كه هيچ صدايي از هيچ جايي نمي اومد و من و تو تنهايي خودم رها ميكرد ... امشبم باز دلم هواي تو رو كرده، هواي با تو صحبت كردن، با تو گريه كردن، با تو خنديدن و با تو بخواب رفتن ... امشبم ميخوام با صداي لالايي تو بخواب برم
خدایا !
بی تو در چنگال مرگ اسیرم
بی تو زندگی کویری ست برهوت
خدایم!
کی به سراغم می ایی؟
به دیدار این خدمت گزاری
که دیری ست به جست و جوی تو بوده است.
خدایم!
کی این بازی قایم باشک
به پایان خواهد رسید؟
خدایا !
متبرکم گردان
تا عشق ورزیدن و خندیدن را بیاموزم
به همه عشق بورزم
حتی کسانی که مرا دوت ندارند
درکم نمی کنند
به من اسیب رسانده اند
از من بد گفته اند
و از من بهره کشی کرده اند
وبادا که در همه شرایط و موفقیت های زندگی بخندم
و بدانم که در هر چیز روی می دهد رحمت تو نهفته است
خدایا!
مرا بیامرز
دعا کنم عمل کنم و شجاع باشم
مرا بیامرز
راه دشواری را بپیمایم
که سرانجام به نوری بی کران منتهی می شود
انجا که من ناپدید می گردد
و فقط تو بر جای می مانی
خدایا!
جویای تبرک توام
مرا لطف و مهری ببخش
تا قدیسان و ارواح پاک
مرا در پرتو مهر و حمایت خود قرار دهند.
خدایا ... من خود را در برار تو حقیر نیافته ام ،چرا که بزرگواری ات را به دل دیده ام... و تو را بزرگ نیافتم...چرا که فروتنی ات را احساس کرده ام...تو آن کریم بخشنده...آن غول چراغ جادو نیستی...تو همچون کودکانی که روح تو را در خود دارند هستی...تو در برابر دوستی...به ما آبنبات چوبی می دهی...خداوندا...کمکم کن روحت را به بدن بزرگترها باز گردانم...
خدای مهربانم .
کمکم کن دل هیچ انسانی رو نشکنم .
کمک کن تا بتونم امانت دار خوبی برای کسی که بهم دل داده باشم .
خدایا در نگاهم چیزی نگذار تا دل آن کس که نباید بلرزد .
خدایا من و از وسوسه های شیطان حفظ کن .
خدایا دلم و از هر چیزی که وجودش من و از تو دور میکنه خالی کن .
کمکم کن به چیزایی دل ببندم که من و به تو نزدیک میکنن .
خدایا قدرت دل کندن از هر چیزی که حتی ذره ای من و از تو دور میکنه رو بده .
خدایا قدرت تشخیص خوب و بد رو بیش از پیش در من تقویت کن .
کمکم کن دل به چیزایی ببندم که تو دوست داری و من به تو نزدیک میکنه .
خدایا بخاطر همه چیز ممنونم و امیدوارم از همه بدی های من بگذری .
دوستت دارم، اي خدايي كه لحظه اي هم نگاهت رو از من برنداشتي، لحظه اي من و به حال خودم تنها
نذاشتي، تو همه خوبي ها هستي و من سرمست از وجود تو . اي سر چشمه پاكي ها دلم و خالي از
هر چيزي كه نبايد باشه و لبريز از خودت بكن . بدي هام من و از تو دور ميكنه به لطف خودت به خوبي
تبديلشون كن و هر چيزي كه من و از تو دور ميكنه رو از سر راهم بردار . چون تو خواستي من هم
ميخوام، دوست دارم با تو باشم، براي هميشه، من و از وجود خودت محروم نكن .
دوستت دارم اي مهربان ترين مهربان ها
مهربانم
آرزو های گم شده ام را در راهت جستجو میکنم
نگرانم نکند که نتوانم راهت را پیدا کنم
نیازمندم به هدایتت
ای بهترین هدایت کننده ام
خدایم من که تنهایم
تو نگذار که این تنهایی مرا زندانی کند
خدای مهربانم از غم دلم تنها با تو میگم
مهربانم گوش کن به صحبت هایم
مرا از بند آرزوهایم رها کن
آن ها را به تو می سپارم
تا به تو رسیدن به آرزوهایم برسم
خدایا نمیخوام برای رسیدن به آرزو هایم زندگی کنم
نمی خوام آرزویی داشته باشم
آرزوهایم را از من بگیر
من میخوام بدون هیچ آرزویی زندگی کنم و بمیرم
نمیخوام آرزویی داشته باشم
رویاهام و به باد میسپارم
خودم و به تو
امید اول و آخرم دوستت دارم .
خدایا!
جویای تبرک توام
مرا لطف و مهری ببخش
تا قدیسان و ارواح پاک
مرا در پرتو مهر و حمایت خود قرار دهند.
آئينه دل
خدايا!
تو را شكر مى كنم كه با فقر آشنايم كردى تا رنج گرسنگان را بفهمم و فشار درونى نيازمندان را درك كنم.
خدايا!
هدايتم كن زيرا مى دانم كه گمراهى چه بلاى خطرناكى است.
خدايا!
هدايتم كن كه ظلم نكنم. زيرا مى دانم ظلم چه گناه نابخشودنى است.
خدايا!
نگذار دروغ بگويم زيرا دروغ ظلم كثيفى است.
خدايا!
محتاجم مكن كه تهمت به كسى بزنم، زيرا تهمت خيانت ظالمانه اى است.
خدايا!
ارشادم كن كه بى انصافى نكنم، زيرا كسى كه انصاف ندارد، شرف ندارد.
خدايا!
راهنمايم باش تا حق كسى را ضايع نكنم كه بى احترامى به يك انسان همانا كفر خداى بزرگ است.
شهيد چمران
تا امروز چند بار اشتباه کردم؟
ميدانم هيچ صندوقچهاي نيست كه بتوانم رازهايم را توي آن بگذارم
و درش را قفل كنم؛ چون تو همه قفلها را باز ميكني.
ميدانم هيچ جايي نيست كه بتوانم دفتر خاطراتم را آنجا پنهان كنم؛
چون تو تكتك كلمههاي دفتر خاطراتم را ميداني ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حتي اگر تمام پنجرهها را ببندم، حتي اگر تمام پردهها را بكشم،
تو مرا باز هم ميبيني و ميداني كه نشستهام يا خوابيده
و ميداني كدام فكر روي كدام سلول ذهن من راه ميرود.
تو هر شب خوابهاي مرا تماشا ميكني،
آرزوهايم را ميشمري و خيالهايم را اندازه ميگيري.
تو ميداني امروز چند بار اشتباه كردهام
و چند بار شيطان از نزديكيهاي قلبم گذشته است
تو ميداني فردا چه شكلي است
و ميداني فردا چند نفر پا به اين دنيا خواهند گذاشت.
تو ميداني من چند شنبه خواهم مُرد
و ميداني آن روز هوا ابري است يا آفتابي.
تو سرنوشت تمام برگها را ميداني
و مسير حركت تمام بادها را.
و خبر داري كه هر كدام از قاصدكها
چه خبري را با خود به كجا خواهند برد.
تو مىدانى، تو بسيار مىدانى ...
خدايا ميخواستم برايت نامهاي بنويسم.
اما يادم آمد كه تو نامهام را پيش از آن كه نوشته باشم، خواندهاي.
پس منتظر ميمانم تا جوابم را فرشتهاي برايم بياورد ...
عجب صبری خدا دارد!
اگر من جایِ او بودم؛
همان يک لحظه اول،
که اوّل ظلم را می ديدم از مخلوقِ بی وجدان؛
جهان را با همه زيبايی و زشتی،
به روی يکدِگر، ويرانه می کردم.
عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم؛
که در همسايه ی صدها گرسنه،
چند بزمی گرم عيش و نوش می ديدم،
نخستین نعره ی مستانه را خاموش آندم،
بر لبِ پيمانه می کردم.
عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم؛
که می ديدم يکی عريان و لرزان؛
ديگری پوشيده از صد جامه ی رنگين؛
زمين و آسمان را،
واژگون، مستانه می کردم.
عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم؛
نه طاعت می پذيرفتم،
نه گوش از بهراستغفارِ اين بيدادگرها تيز کرده،
پاره پاره در کفِ زاهد نمايان،
تسبیح را صد دانه می کردم.
عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم؛
برای خاطر تنها يکی مجنونِ صحراگردِ بی سامان،
هزاران ليلی ناز آفرين را کو به کو،
آواره و ديوانه می کردم.
عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم؛
به گردِ شمع سوزانِ دلِ عشاقِ سرگردان،
سراپایِ وجودِ بی وفا معشوق را،
پروانه می کردم.
عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم؛
به عَرشِ کبريايی، با همه صبر خدايی،
تا که می ديدم عزيزِ نابجايی،
ناز بر يک ناروا کرده خواری می فروشد،
گردشِ اين چرخ را،
وارونه بی صبرانه می کردم.
عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم؛
که می دیدم مشوّش عارف و عامی،
زبرقِ فتنه ی این علمِ عالم سوزِ مردم کش،
به جز انديشه عشق و وفا، معدوم هر فکری،
در اين دنيای پُر افسانه می کردم.
عجب صبری خدا دارد!
چرا من جایِ او باشم؟
همين بهتر که او خود جایِ خود بنشسته و تابِ تماشایِ تمامِ زشتکاری هایِ اين مخلوق را دارد!
وگرنه من به جایِ او چو بودم،
يک نفس کی عادلانه سازشی،
با جاهل و فرزانه می کردم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خدایا
با ان که هر یک از بندگان تو منحصر به فرد هستند
اما درون یکایک ما
میری مشترک وجود دارد
و ان چیزی است که ما را
موجوداتی الهی می سازد
میان من و برادرم جدایی نیست
ما یکی هستیم
پس مرا متبرک گردان
تا در گذز پر شتاب زندگی
این حقیقت را از یاد نبرم
و سیمای الهی هر کس را
در هر تجربه ای که به سراغم می اید
مشاهده کنم
خدایا
هنوز اسیر بیش و کم هستم
عمر به پایان می رسد
و می بینم که دست هایم تهی هستند
انچه اندوخته ام فقط سرابی بوده است
انگاه عمر به پایان می رسد
چه اندوخته ام؟
ای انکه منجی از پا افتادگانی!
دستم را بگیر!
خدایا!
بحران زده ام
نمی دانم به کجا رو کنم!
به چپ و راست رو می کنم
به پس و پیش
و فقط ظلمت را می بینم
به درون رو می کنم
ستاره ای می بینم
خدایم!
تو ان ستاره ای
و اگر تو با منی، درون من ،کنار من
هیچ نیرویی در این دنیا
نمی تواند مرا شکست دهد.
هر چه جلال
از ان توست!
خدایم!
حتی اگر در هیاهوی روزمرگی
تو را از یاد ببرم
تو مرا فراموش نخواهی کرد
خدایم!
تو در تمامی مشکلات و دشواری های زندگی
نیرو و اقتدار منی
پس ای خجسته
مرا متبرک گردان
تا چیزی نگویم
کاری نکنم
و به چیزی نیندیشم
که مایه نا خشنودی تو شود.
خدایا!
با من بمان
همچون مادری که در کنار فرزندانش می ماند.
و انگاه که می لغزم و می افتم
با من باش
بی تو
کسی نیست
تا به او رو کنم
خدایا....!!!
اگر بخواهی می توانی کاری کنی که هرگز شکست نخورم ولی آنگاه از پیروزی ها چه بیاموزم ؟
اگر بخواهی می توانی زمانی که زمین خوردم دستم را بگیری ولی آنگاه هرکز نیروی دوباره برخواستن را نخواهم شناخت.
اگر بخواهی می توانی مرا مستقیما به مقصد زندگیم ببردی ولی آنگاه هیچ وقت وحشت گم شدن در راه را نمی آموزم .
اگر بخواهی می توانی عشقت را در وجودم قرار دهی ولی آنگاه هرگز نخواهم فهمید که لذت عشق واقعی در مسیری است که در طی آن عشق را می یابیم .
اگر بخواهی می توانی تمام روزهایم را آفتابی کنی ولی آنگاه هرگز پاکی باران را نمی فهمیدم .
اگر بخواهی میتوانی خوشبختی را در دستانم بگذاری ولی به من آموختی که : رشد واقعی از تلاش برای دست یافتن به چیزهایی پدید می آید که در دسترس نیست
واقعا عالي بود و خيلي لذت بخش. بين اينها كدومه رو خودتون گفتيد؟؟؟
خداوندا
ساحل قرار تویی که بی تو غرقه دریای تنهایی ام
مگر لطف تو دستگیر من شود که بی تو پیچیده در عدم
و
با تو زنده و جاویدانم
الهی! نیستی ،همه را مصیبت است و مرا غنیمت! بلا از دوست عطاست ، وازبلا نالیدن خطاست! الهی! نه ظالمی ،که گویم زنهار! و نه مرا بر تو حقی ،که گویم بیار! کار تو داری ، ما را می دار! این انداخته ی خود را بر دار! نیکا آن معصیت که تو را به عذر آرد! شوما آنطاعت که تو را به عجب آرد! الهی! اگر از دوستانم ،حجاب بردار ! و اگرمهمانم ، مهمان را نیکو دار! الهی! آنچه تو کشتی ،آب ده ، و آنچه عبدالله کشت ،فراآب ده! الهی ! پنداشتم که تو را شناختم ، اکنون پندار را در آب انداختم. الهی ! حاضری!چه جویم؟ ناظری !چه گویم؟ ..........
الهی !
اگر عبدالله را خواهی گداخت، دوزخی دیگر باید آلایش او را.
و اگر خواهی نواخت ، بهشتی دیگر ،آسایش او را.
الهی !
گناه در جنب کرم تو زبون است ، زیرا که کرم ،قدیم و گناه ،اکنون است.
عاشق را یک بلا در روی ودیگری در کمین است ، و دائم با درد و محنت قرین است !
الهی !
گفتی مکن و بر آن داشتی. و فرمودی بکن و بگذاشتی. الهی !اگر ابلیس ،آدم را بدآموزی کرد ، گندم او را که روزی کرد؟
خواجه عبدالله انصاری
خدای مرا ببین در این گوشه تنها افتاده ام
بی کس غمگین گویند به من تو دیوانه ای
گویند خدایی نیست
گویند تو دیوانه ای
گویم من دیوانه تو ام
همه روز به تو می اندیشم
چون جز تو یاری در میان نیست
مرا در تنهایم تنها مگذار
در غم در رسیدن به
در مرگ.......................
مرگی ساکت آرام در خلوت تنهاییم
در غمگین ترین شبم به تو پناه می برم
در لحظه به تو رسیدن
لبخندی به زیبای خود تو
Boof6260
آري اي دوست مرا داغ عتابم كافي است
به دلم قهر و غضب وقت خطابم كافي است
ديگر از عدل عذابم مكن اي معدن فضل
شعله خجلت ذنبم به عذابم كافي است
مستحق غضب و قهر و عذابم اما
بي محلي تو يارب به جوابم كافي است
آه، رسوا مكنم نزد رئوس الاشهاد
زآنكه شرمندگي روز حسابم كافي است
باورم نيست ز اصحاب شمالم خوانند
پيش اصحاب يمين چشم پر آبم كافي است
خواهي ار از من نالان گذري در صف حشر
پيش چشمان علي ترك عقابم كافي است
شعله نار بر اين چهره ميفروز كه خود
از گنه مانده بر اين چهره نقابم كافي است
خدایا!
با من بمان
همچون مادری که کنار فرزندانش می ماند
و انگاه که می لغزم و می افتم
با من باش
بی تو
کسی نیست
تا به او رو کنم.
خدایا!
زندگی سرشار از هزاران نگرانی ست
و ذهن از یک فکر به سوی فکری دیگر پرواز می کند
در میان چنین هیاهویی
شنیدن ندای خاموشی که در قلبم
با من سخن می گوید دشوار است
خدایا!
مرا موهبت ان بخش
که ذهنم در کشاکش این غوغای روزمره
بر تو متمرکز باشد
و هر روز دقایقی با تو ارتباط برقرار کنم.
بادا چنان متبرکم گردانی
که ندای تو را بشنوم
و سیمای تو را
که پر از لطف و زیبایی ست
به چشم دل مشاهده کنم