به جز مورد دو که کاملا مشکوک هست موارد 1 و 3 مورد مشکل داری ندارن. مشخص هست چطور زندگی می کنند و کسی که اون هم با چنین زندگی ای منطبق هست طبیعتا براش مورد مناسبی خواهند بود.
عقل سالم میگه دانش بیشتر، ریسک کمتر.
تنها موردی که این وسط اصلا چیزی دربارش مشخص نیست همون مورد 2 هست که نه معلوم هست روزشو چطور می گذرونه و نه اصلا مشخصه چجور آدمیه و تمام اطلاعات از طریق تحقیق (یعنی نظر بقیه) و شناخت خانواده (نه شناخت خود شخص) بدست اومده. در بهترین حالت این شخص هیچ کاری نمی کنه و صبح تا شب رو می گذرونه به امید اینکه شوهر پیدا کنه، در بدترین حالت ایشون یه زندگی و شخصیت کاملا متفاوتی داره که اون اطرافیانی که ازشون تحقیق صورت گرفته کاملا ازش بی اطلاع هستند و خانواده ای داره که فکر می کنند این دختر رو دارند کنترل می کنند در حالی که در دنیای امروزی این چیزها بیشتر قصه برای کودکان است.
وضعیت روانی وحشناک رو اون پسری داره که فکر می کنه چون خودش و یه دختر هر دو از درون یک واژن بیرون اومدن پس حق کنترل اون دختر و تصمیم گرفتن براش رو داره. طبیعتا فردی که اونقدر نگران قضاوت محل درباره خودش هست و در اوج خودخواهی به سر می بره اصلا متوجه نیست که اون دختر خودش یک انسانه و حق داره برای زندگی خودش تصمیم بگیره.