سلام .
مشکل عده ای از مردم اینه که
فکر میکنند اومده اند به این دنیا فقط برایِ مهمونی و خوشگذرونی و لذت .
این افراد دو راه دارند و راهِ سومی هم وجود نداره :
یا معنویاتشون رو با علم و دانش و آگاهیِ کافی قوی کنند تا به آرامش روان و آسایش واقعی برسند حتی اگر فقیر و ضعیف و بیمار باشند چون دیگه درک کرده اند چرا و به چه هدفی در دنیا زندگی میکنند .
یا اینکه از معنویات دور بمونند و دائم ناراضی و گِلِمند و غمگین باشند و در آتشِ حسرت و طمع و کینه و حسادت و غرور و تکبر بسوزند و درد بکشند حتی اگر ثروتمند و قوی و سالم باشند . انتخاب با خودشان هست و مسئولیت و عواقبِ انتخابشون هم با خودشون هست .
انسان فقط و فقط در سه چیز کاملاً آزاد و صاحب اختیار هست :
نیّت
عقیده
ایمان ( دستاوردِ عقیده )
اگر آسمانها و زمین رو زیر و رو کنین , چیز دیگری غیر از این سه پیدا نمیکنین .
این موضوع برای خردمندانِ اندیشمند , یکی از نشانه هاست , یکی از دلیلهاست , یکی از علامتهاست .
اطلاعاتی رو که به دست میارین مرتب و منظم کنار هم بچینین تا تصویر حقیقتِ دنیا هر چه بیشتر در ذهنتون واضح و روشن بشه .
وقتی تصویر حقیقت دنیا براتون روشنتر بشه بیشتر متوجه میشین که سامانه ی دنیا چرا به وجود اومده و ماموریت و نقش شما در این سامانه چی هست .
به دست آوردنِ این اطلاعات و افزایش معنویات احتیاج به صرفِ وقت و تلاش و زحمت داره چون این دنیا طوری طراحی و خلق شده که چیزی مجانی به کسی نده . خودِ این موضوع هم برای خردمندانِ اندیشمند یک نشانه و دلیل و علامت هست .
وقتی معنویاتتون قوی بشه میرسید به مرحله ای که دیگه به طراح و آفریننده ی سامانه ی قدرتمند و فوق پیشرفته ی دنیا ایراد نمیگیرین .
یعنی دیگه هرگز نمیگین خدایا چرا اینطور شد ؟ چرا اونطور نشد ؟ چرا من چنینم ؟ چرا دیگران چنانند ؟ .
چون میدونین که همه ی اینها حساب کتاب داره و بیهوده نیست .
درضمن :
غم رزق و روزی و مرگ مخور , کین هر دو به وقتِ خویش از راه رسد .
خطرناکترین چیزی که تا حالا در این دنیا دیدم اینه که یک نفر اسمش در لیست هدایت نشدنیها درج شده باشه .
خوشبختانه تا آخرین لحظه فرصت برایِ تغییر مسیر وجود داره
اما چون کسی نمیدونه با لحظه ی آخر چقدر فاصله داره پس باید همین الان مسیر رو تغییر بده تا دیر نشده .