-
داداشم تو يه شركت كامپيوتري كار ميكرد، هر هقته 5شنبه ها وقتي ميومد خونه يكي از سيستمهاي شركت رو مياورد خونه :31:
چون آخرين نفري بود كه از شركت ميزد بيرون هيچكس نميفهميد و شنبه صبح زود قبل از اينكه بقيه برسن سيستم رو ميبرد ميذاشت سر جاش، 4 سال تمام اين كارو كرد و حتي يكبار هم گير نيفتاد :21:
عجب روزگاري بود با سيستم مردم هر كاري بگين ميكرديم از بازي كردن و موزيك گوش دادن تا چت و تماشاي فيلم
دقيقا يادمه 14آذر سال 80 ماه رمضان بود كه خودمون يه كامپيوتر خريديم، كيس، اسپيكر و مانيتور همون سيستم رو هنوز دارم ولي بقيه قطعات رو كلا ارتقاء دادم باور كنيد چنان اُنسي من به اين سيستم گرفتم كه حاضر نشدم مانيتورم كه سوخته بود رو بفروشم و يه دونه LCD بخرم، همون مانيتور رو خودم پشتشو باز كردم و با كمك بابام موفق شديم بعد از 3 روز كار طاقت فرسا:31: تعميرش كنيم و حالا مثل روز اولش داره كار ميكنه چون LG اصل كره ست.
روزاي اول يادمه هيچي از كامپيوتر بلد نبودم و ميترسيدم بهش دست بزنم چون فكر ميكردم اگه بلد نباشي و دست بزني داغون ميشه اما خدا رو شكر چون برادرم واقعا وارد بود بهم يه مقدار ياد داد و بقيه شو خودم بدون كوچكترين كمكي از كسي ياد گرفتم.
يادش بخير اون موقع ماكروسافت اولين گيمش رو داده بود بيرون به اسم Midtown Madness كه واقعا يه گيم مزخرف و بسيار بچه گانه بود ولي همون گيم باعث شد تا من بشم يه گيم خور واقعي :31: بعدش هم كه Fifa2002 اومد و زديم تو كار فوتبال و تا الان كه دارم PES2011 بازي ميكنم.
كلا همه ماها خاطره و حرف در مورد روزهاي اولي كه كامپيوتر خريده بوديم و تازه با كامپيوتر آشنا ميشديم، زياد داريم ولي خيلي از اين حرفها يا يادمون نمياد كه اينجا بنويسيم يا اينكه فقط واسه خودمون خيلي جالب و به يادموندني هستن
زياد نوشتم ببخشيد :11:
-
:20:من فقط یه خاطره دارم که خیلی تلخ پس از کلی کار کردن با یه کامپیوتر زغالی رم 32 گرافیک 8:31:
یه سیستم با 700 هزار تومن جمع کردم یه گرافیک خفن داشت 9600gso خیلی خفن بود سیستم
گرافیک یه سیم سه سر داشت که یکیش به گرافیک وصل میشد دوتا هم 12ولت به پاور
من کلا تو خراب کاری و اینطور چیزا دستم بازه:38: یه روز در کیس رو باز کردم دیدم یکی از 12ولتای گرافیک که به پاور میخوره وصل
نکردم:31:
اومدم اون رو وصل کنم نگو اون موقع زورم زیاد شده بود بر عکس بدون این که متوجه بشم بر عکس وصل کردم یه دفعه دیدم
کل سیم های پاور داره آب میشه یه دفعه کل سیم ها آتیش گرفت:38: و این شد که همه چی رم گرافیک بیچاره مادربورد سوخت
هاردم سالم موند هنوزم دارمش:41:
:31:با این حال هنوزم سر عقل نیومدم:38:
:31:بابم میگه آخه دختر تورو چه به این کارا سر کوچه خدمات کامپیوتری هست ببر اونجا:31:
ولی به نظر من یه چیزی که خود آدم میتونه درست کنه یا باید خودش درست کنه یا باید کلا خراب بشه :38:
-
سلام. تاپیک جالبیه. الانم بی خوابی زده به سرم.
خوب من اولین کامپیوترم رو حدود 13 سال پیش گرفتم تقریبا 7 یا 8 سالم بود. پنتیوم 4 بود و حدود 1 میلیون و 200 هزینش شد. البته واقعا ارزشش رو داشت. هنوزم دارم از مانیتور و کیس و هارد و کیبورد و اسپیکرش استفاده میکنم. کیبوردش که معرکست. حالا بگذریم.عامل خرید کامپیوتر دایی هام بودن. خودشون پنتیوم 3 (قبلش هم پنتیوم 286 بود، که داشتن) داشتن و ما هم همیشه کنجکاو بودیم که این چیه و چیکار میکنه. تا اینکه چشممون به بازی خورد. یه بازی شطرنج داشت که هنگام خوردن مهره حریف تغییر قیافه میداد و با چکش (مهره رخ) طرف رو نابود میکرد.به عشق بازی همیشه میرفتیم خونشون و مثل خوره تا اخرش بازی میکردیم.:31:
حالا کارایی که خودم میکردم اولاش فقط خاموش و روشن کردن بود. بعد یواش یواش از داییم یاد گرفتم و بعد 1 سال کارمون به پارتیشن بندی هم کشید. دیگه استادی شده بودیم.سیستم های کوچه محلمون رو هم من درست میکردم. به همه جای کامپیوتر سرک میکشیدم و همه کار میکردم . بزرگترین خرابکاریم پاک کردن ناخواسته ی بازی بود اون اوایل.به سخت افزار کاری نداشتم اون موقع هم اینترنت عابدی رو یادمه که همون موقع هم با اینترنت اشنا شدیم . اکثر کارام هم گیم و موزیک و مدتی بعد هم فیلم و ... بود.
به هر حال وسیله جالبیه و خیلی از وقتمو رو باهاش میگذرونم.
:40::11:
-
چه تاپیک جالبی:دی
من اولین بار که با کامپیوتر کار کرده بودم یعنی کیبوردشو لمس کرده بودم سال ۷۹ یا ۸۰ بود سیستم عامل هم فارسی نوشته بود پارسا۹۹ بعدشم رزیدنت اویل بازی کردیم :31: سال ۸۱ یا ۸۲ ویندوز ۹۸ کلاس میرفتم ولی کامپیوتر نداشتم سال ۸۵ ۸ یا ۹ تیرماه اولین کامپیوتر رو گرفتم رم ۵۱۲ گرافیک ۱۲۸ هارد ۸۰ مانیتور هم سری لبخند ال جی انقدر هم جوگیر بودم یه شب صبر نکردم اونجا بمونه رایتر نصب کنه گفتم نه ببریم خونه بعد اوردیم خونه که سیم پاور نداشت:19: هیچی صبحش رفتم گرفتم همون روز اول بازی شروع شد italian job یه همچین چیزایی اسمش بود
یبار هم سی دی گیر کرد بیرون هم نمیومد کامپیوتر هم ویندوزش نمیومد بالا که زنگ زدم گفتن یه سوزن بزن به سی دی رام:31:
۲ بار هم پول ویندوز نصب کردن دادم نمیدونم اونموقع چرا انقدر تیز بودم یارو اشنا بود منم پیشش ساکت نشسته بودم نصب که تموم شد سی دی ویندوز از یه جای دیگه خریدم شب دوباره خودم نصب کردم:31: دیدم ایییییی کاری نداشت
بین خودمون باشه من هر روز بخاطر خرابکاریام ویندوز نصب میکردم هاردمو هم یبار فورمت کامل کردم رکورد ۵ بار ویندوز عوض کردن در یک روز رو هم داشتم هیچ وقت بخاطر اینکه طولانی مدت پشت کامپیوتر مینشستم حرفی نشنیدم چقدر آزاد بودم!!
پوشه سیستم ۳۲ رو چند بار پاک کردم تا مطمئن شدم پوشه مهمیه:31:(گاهی اوقات یه چیز عادی رو چند بار امتحان میکنم)
یه بار هم یه فایل .bat ساخته بودم تو نت پد دستور فرمت پارتیشن بود!!!منم انقدر علاقه داشتم هی میزدم درایور پاک میکردم
یاهو رو که فکر میکردم مال ایرانه(امام رضا)
اولین بار هم رفته بودم چت ای دی دخترونه ساخته بودم !!!!
-
با سلام
کلا من زمانی که کامپیوتر رو خریدم فقط برای بازی خریدم و لاغیر :31: اون کامپیوتره رو هم از خارج واسم آوردن :31: فکر کنم پنیتوم 2 یا 3 بود
اونجا هم راهنمایی بودم تازه و نمرات درسیم هم تقریبا پایین شد همون سال.
یه بازی بود که یه حلزون شخصیت بازی بود که میرفت اینور اونور توی جنگل ( اسمشو نمیدونم، از همینجا از دوستان تقاضا دارم اگه اسم این بازی بسیار قدیمی رو میدونن بهم بگن چون خیلی اون بازی رو همیشه دوست داشتم :20: ) بازیش شاید 10 ، 12 سال پیش ریلیز شده :31:
خلاصه من با کامپیوتر از همونجا دوست شدم و هم با نرم افزارهاش کار میکردم و هم با سخت افزارهاش.
خیلی کرم داشتم که ببینم توی کامپیوتره چیه :27:
خلاصه یه روز طی یه مراحل انتحاری بازش کردم و داخلشو یه کند و کاوی کردم :20:
بدترین خاطرات من از کامپیوتر توی این 10-12 سال هارد کامپیوتر بوده.چون از سالی که خریدم 4 تا هارد سوزوندم :41:
یه بار به دلیلی که روشن بود و کابل برق هارد رو کشیدم.
یه بار به دلیل هارد به هارد ناشیانه :31:
یه بار به دلیل نقش زمین شدن هارد و ..... .
که هر دفعه هم تمام زندگیم که روی هارد بود پاک شد :41: :31: :27:
هیچیه دیگه توی عمرم به اندازه ی هارد واسه ی من زحمت نداشته
موفق باشید.
-
من دبستان بودم که خواهرم سیستم خرید واسه کارهای درسیش، بعد تو داس واسم بازی میذاشت،
بهترین بازیهام: doom,duke nukem و needforspeed 1,2 و dave بودن، مشکلات سخت افزاری زیادی پیش نیاوردم، اما بارها نمیدونم چکار میکردم، که فایل explorer.exe بالا نمیومد و مجبور میشدیم بدیم سیستم رو عموم که وارد بود ویندوز دوباره نصب کنه،
dos
windows 3.1
win95
98
98se
me
اینها رو نصب کردم به ترتیب بعدها که کمی بلد شدم
-
من هم اولین بار در سال 83 یا 82 سیستم پنتیوم 4 با کارت گرافیک 128 مگا با هارد 80 گیگ و رم 512 خرییدم .بابام معتقد بود اولا باید زمینه (زمینه ی فکری و کلا احساس نیاز واقعی)باشه تا ابزارش هم مهیا بشه واسه همین صبر کرد 13 سالگیم کامپیوتر خرید :دی
من قبلش همسایمون از اون مانیتور رو کیس ها داشتن نمدونم پنتیوم 2 بود 3 بود چی بود با سیستم عامل داس میرفتم فقط واسه بازی و کاربردشو نمیدونستم 12 سالگیم به فکرمان رسید که دیگر زمینه فراهم گردیده است
کلی انگولک و بازی و کارکشیدن و حال کردن .خیلی عالی بود
تا امروز که یکی از شاخترین و خداترین سیستم حاضر در جهان زیر پامونه:دی
جدی . مثله خوده شماها
-
من همه پست ها رو خوندم خیلی باحال بودن!!
والا من از بچگی علاقه شدیدی به کامپیوتر و بازی های کامپیوتری داشتم! برای همین رفتم همین رشته رو خوندم:31:
از بچگی که با بابام میرفتم فروشگاه--قد بلندی میکردم تا کامپیوتر صندوق دار فروشگاه رو ببینیم! تا ببینم کامپیوتر اصلن چی هست؟:31:
یادمه نوروز سال 79 اولین بار تلوزیون یه سریال در رابطه با کامپیوتر ساخته بود به نام ویروس 2000(با بازی دانیال حکیمی و سیما تیر انداز) همه اشو کامل نیگا میکردم:31:
تا اینکه سال 81 پسر دایی ام که دانشجوی معماری بود(به نام مهدی) برای اتوکد و .... یه سیستم خریده بود!
وقتی از copy و paste فایلها میگفتن!! با خودم فکر میکردم چقدر کامپیوتر بلدن!!:5:
نمیدونم چرا اون سال ها توی مشهد هرکی کامپیوتر میخرید بازی رزیدنت اویل 3 رو براش نصب میکردن!
خلاصه .....برای همون با سایر بچه دایی های دیگه(4 نفر دیگه:31:) میرفتیم به جنگ زامبی های بازی اویل 3!:8::19:
اون موقع مهدی(همون دانشجوی معماری )رفته بود برای دانشگاه شهرستان برای همین داداش بزرگش که یه پا گیمری بود برای خودش میشست پشت فرمون...اویل 3 رو بازی میکرد!! ما هم همه چهار چشمه نیگا میکردیم!!
چه صحنه ها ترسناکی داشت!!مخصوصا اون غوله که از شیشه میپرید تو!! اون صحنه همه زیر گلو پاپیون کرده بودن!!:18:
خلاصه ما کامپیوتر رو هم اونجا اوستا شدیم!! یعنی حداقل روشن و خاموش کردنشو یاد گرفتیم+یه چیزهای جزئِی!
تا این که مهدی از دانشگاه برگشت!!
چند روز بعدش داداش مهدی بدو بدو اومد خونه ما گفت بیا مهدی اومده یه کارت اینترنت هم با خودش اورده!
راست و حقیقتش من تا اون زمون فقط اسم اینترنت رو شنیده بودم!حتی فرقشو با ایمیل نمیدونستم!!:31:
خلاصه رفتیم خونه مهدی!....دیدم بله مهدی آقا کانکته!:31:
اون چند روز اول که وارد نبودن میرفتن سایت های مثل مجله خانواده سبز و...
تا این که سایت خانواده سبز هم تکراری شد...:31:
گفتیم چیکار کنیم یهو یکی یه قوطی کبریت آورده بود پشتش آدرس یه سایت زده بودن!! ما هم رفتیم توی همون سایتی که پشت قوطی کبریت تبلیغ کرده بود!:31:
بعد یک هفته مهدی از سایت های خانواده سبز و قوطی کبریت زد تو کار خلاف:31:
البته اون موقع اینترنت فیلتر نداشت:21:
کلی واسه خودشون حال میکردن نا مردا!!!
تا این که دو سال بعدش رفتم 2 هنرستان رشته کامپیوتر!!
برج 12 همون سال یه کامپیوتر خریدم(البته بماند که چقدر روزنامه ها و تبلیغ شرکتها رو پایین بالا کردم تا یه سیستم خوب بخرم!)
دیگه تقریبا روی کامپیوتر مهدی اوستا شده بودم! :31:
مضاف بر این که توی مدرسه هم کامپیوتر رو یاد گرفته بودم!
اولین باری هم که ویندوزش خراب شد خودم جرات کردم نصب کردم!فقط راهنمای انگلیسشو میخوندم و میفهمیدم باید کدوم کلید رو بزنم!:5:
سیستم قدیمی رو هم یه 18 پیش فروختم...البته قبلا فقط ماتیورشو یک سال قبل فروش سیستم به ال سی دی تبدیل کرده بودم
تا اینکه یکی از اتفاقات جالب کامپیوتری همین 1 ماه پیش رخ داد!:20:
توی یکی از تاپیک های مربوط به ال سی دی ها بودم اونجا نوشته بود که مانیتورهای ال سی دی بعد ازچندسال کار کردن نورشون کم میشه! دقیقا هنوز داشتم همین جمله رو میخوندم یهو برای اولین بار نور مانیتور کم شد و صفحه شروع کرد به سوسو زدن:18:
از اون به بعد هرچند وقت یکبار همون جوری میشد تا اینکه فهمیدم عیب از کابل هاشونه!!
ببخشید سرتو رو درد آورده بودم ولی خاطرات آشنایی من با کامپیوتر خیلی طولانی بود برای همین نتونستم همه شو بگم!!