داغ ، داغ است ولي داغ برادر... قيصر!
گرچه من می شکنم در خود يكسر، قیصر!
مرگ حق است، تبسّم کن و بگذر، قیصر!
مرگ، پايان كبوتر نيست، وقتي بي بال
تا خدا پل زده اي مثل كبوتر، قيصر!
نام تو شهره تر از قاف شده ست اي سيمرغ
باز هم پر بگشا در خود بي پر، قيصر!
مرگ مرگ است ولي مرگ تو مرگي دگر است
داغ ، داغ است ولي داغ برادر... قيصر!
راستي مرگ چه جوري ست؟ مرا مي بيني؟
چه خبرداري از عالم ديگر، قيصر!؟
نقدهايت همه غوغا بود غوغا، "سيد"!
شعرهايت همه محشر بود ، محشر، قيصر!
جامة خاك به تن كردي و يادم آمد
از شب خون، شب آتش، شب سنگر،قيصر!
شعرهاي تو همه معني قرآن بودند
"آيه" اي داري چون سورة كوثر، قيصر!
تيغ مي چرخد و من سينه زنان مي گريم
در دلم هلهلة حيدر حيدر، قيصر!
پيش تر از من دلتنگ گذشتي ، بگذر
ما همه مي گذريم آخر از اين در، قيصر!
علیرضا غزوه
محدثي خراساني:«قيصر» ستون شعر انقلاب بود
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در گفتوگو با فارس:
محدثي خراساني:«قيصر» ستون شعر انقلاب بود
خبرگزاري فارس: مصطفي محدثي خراساني گفت: از نظر من قيصر امينپور
محصول هويت فرهنگي و مذهبي و عصاره فضيلتهاي انساني بود. او در واقع ستون شعر انقلاب بود
اين شاعر معاصر در گفتوگو با خبرنگار ادبي فارس اعلام داشت: او در منش و شخصيت،
فرايند تمامي خوبيهايي بود كه در يك انسان شرقي مي توانست وجود داشته باشد.
بازرترين ويژگي شخصيتي قيصر چه در سلوك شخصي و چه در آثارش حركت او در مدار تعادل بود.
محدثي خراساني افزود:
او و يار ديرينهاش «سيدحسن حسيني» را مي توان بزرگترين حاصل انقلاب اسلامي در عرصه شعر ناميد،
كه فقدان اين دو نفر خواه ناخواه در عرصه ادبيات و شعر انقلاب تأثير شگرفي گذاشت.
اين استاد دانشگاه اظهار داشت:
حضور گرم و صميمي قيصر با جوانان باعث شد كه بخشي از وجود او در شاعران جوان دميده شود و جواناني
كه اطراف قيصر بودند از او تأثيرپذيرند و اين شايد باعث شود كه فقدان او را كمتر احساس نماييم.
به بيان ديگر مي توان گفت خوشبختانه قيصر در نسل بعد از خود تزريق شده است.
محدث خراساني بيان داشت: قيصر از جمله شاعران انقلابي بود كه
علاوه بر جايگاه شايسته اش در عرصه شعر امروز در برابر همه قشر و گروهي سر تعظيم فرود مي آورد
و فروتني او بر هيچ كس پوشيده نبود.
اين شاعر متعهد خاطرنشان كرد:
در سال 81 كه سردبيري مجله شعر را به من سپردند چند سالي بود كه از تعطيلي موقتي آن مي گذشت.
زماني كه از من دعوت شد كه براي راه اندازي مجدد اين مجله فعاليت كنم به سراغ قيصر امين پور رفتم و
تصميم گرفتم كه ويژه نامه اي با محوريت اشعار و شخصيت او منتشر كنم
اما در ابتدا او حاضر نشد كه نشريه تنها با محوريت او نگاشته شود
ولي پس از اينكه من موافقت او را جلب نمودم حتي حاضر نشد كه يك خط هم راجع به خودش بنگارد.
از اينكه نامش جايي مطرح مي شد كمي دلگير مي گشت.
حسنزاده آملي: در وجود قيصر تنها پاكي و صداقت بود
حسنزاده آملي: در وجود قيصر تنها پاكي و صداقت بود
خبرگزاري فارس: مدير مسئول و سردبير نشريات سلام بچهها، پوپك و سنجاقك گفت: شخصيت
برجسته امينپور بر هيچ كس پوشيده نيست. تنها چيزي كه در وجود قيصر همواره مرا مجذوب
مينمود صداقت و پاكي او بود.
عبدالله حسن زاده آملي، فرزند علامه حسن زاده آملي در گفت وگو با خبرنگار فارس افزود:
برخوردهاي بدون حب و بغض او هيچگاه از اذهان پاك نخواهد شد. ميدانستم او بيمار است و
ترس از دست دادنش آزارم ميداد ولي او با اشعار نابش هميشه در اذهان ما خواهد ماند.
حسن زاده بيان داشت: از امروز صبح كه اين خبر ناگوار را شنيدم يك بيت را زير لب زمزمه
ميكنم كه قصد دارم به صورت يك غزل تكميلش كنم و آن اين است:
رودها چشمهها سيه پوشيد
قيصر شعر ايران رفت ...
محقق: «قيصر» فقط در شعرش خلاصه نمي شود
محقق: «قيصر» فقط در شعرش خلاصه نمي شود
خبرگزاري فارس: جواد محقق گفت: قيصر امين پور را فقط نميتوان در شعرش خلاصه نمود بلكه ميتوان گفت كه شعر قيصر خلاصه اي از شخصيت بي انتهاي او بود.
اين شاعر در گفتوگو با خبرنگار ادبي فارس اظهار داشت: اخلاق و انسانيت قيصر به مراتب مهمتر و بزرگتر از شعرش بود و همين مسئله بود كه انسان را شيفته قيصر مي نمود.
سردبير سابق مجلات رشد، همچنين خاطرنشان كرد: اي كاش شاعران نسل جوان همانقدر كه از شعر و شاعري قيصر درس ميآموزند از اخلاق و رفتار و منش او نيز تأثير بگيرند.
معاون كتاب دفتر انتشارات كمك آموزشي ادامه داد: قيصر يكي از زلال ترين رودهاي شعر امروز ايران بود كه بدون غلتيدن به سراشيبيهاي افراط و تفريط با زباني پخته و انديشه اي رسا و متعالي نابترين شعرها را براي هر گروه سني به جاي گذاشته است.
بي شك قيصر شاعر روزگاران خواهد ماند.
آخرين شعرهاي منتشرشده «قيصر امينپور»
آخرين شعرهاي منتشرشده «قيصر امينپور»
خوشا پريدن با اين شكستهباليها!
خبرگزاري فارس: «قيصر امينپور» يكي از پرطرفدارترين شاعران امروز ايران بود كه آخرين مجموعه شعرش با نام «دستور زبان عشق» در كمتر از دو ماه به چاپ دوم رسيد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرگزاري فارس، آنچه در پي ميآيد گزيدهاي از اين مجموعه شعر است:
* سفر ايستگاه
-----------------------
قطار ميرود
تو ميروي
تمام ايستگاه ميرود
و من چقدر سادهام
كه سالهاي سال
در انتظار تو
كنار اين قطار رفته ايستادهام
و همچنان
به نردههاي ايستگاه رفته
تكيه دادهام!
* فراخوان
-------------------
مرا
به جشن تولد
فراخوانده بودند
چرا
سر از مجلس ختم
درآوردهام؟
* دستور زبان عشق
-------------------------
دست عشق از دامن دل دور باد!
ميتوان آيا به دل دستور داد؟
ميتوان آيا به دريا حكم كرد
كه دلت را يادي از ساحل مباد؟
موج را آيا توان فرمود: ايست!
باد را فرمود: بايد ايستاد؟
آنكه دستور زبان عشق را
بيگزاره در نهاد ما نهاد
خوب ميدانست تيغ تيز را
در كف مستي نميبايست داد
* معني جمال
---------------------
اي عشق، اي ترنم نامت ترانهها
معشوق آشناي همه عاشقانهها
اي معني جمال به هر صورتي كه هست
مضمون و محتواي تمام ترانهها
با هر نسيم، دست تكان ميدهد گلي
هر نامهاي ز نام تو دارد نشانهها
هر كس زبان حال خودش را ترانه گفت:
گل با شكوفه، خوشه گندم به دانهها
شبنم به شرم و صبح به لبخند و شب به راز
دريا به موج و موج به ريگ كرانهها
باران قصيدهاي است تر و تازه و روان
آتش ترانهاي به زبان زبانهها
* غربت
----------------
دلم خوش است به گلهاي باغ قاليها
كه چشم باران دارم زخشكساليها
به باد حادثه بالم اگر شكست، چه باك!
خوشا پريدن با اين شكستهباليها!
چه غربتي است، عزيزان من كجا رفتند؟
تمام دورو برم پر زجاي خاليها
زلال بود و روان رود روبه دريايم
همين كه ماندم مرداب شد زلاليها
خيال غرق شدن در نگاه ژرف تو بود
كه دل زديم به درياي بيخياليها
* هر چه شعر گل كنم
------------------------------
براي سيد حسن حسيني عزيزم
سنگ ناله ميكند: رود رود بيقرار
كوه گريه ميكند: آبشار، آبشار!
آه سرد ميكشد، باد، باد داغدار
خاك ميزند به سر آسمان سوگوار
سرو از كمر خميد، لاله واژگون دميد
برگ و بار باغ ريخت، سبز سبز در بهار
ذره ذره آب شد، التهاب آفتاب
غرق پيچ و تاب شد جستوجوي جويبار
برلبش ترانه، آب، از گدازههاي درد
در دلش غمي مذاب، صخره صخره كوهوار
از سلاله سحاب، از تبار آفتاب
آتش زبان او، ذوالفقار آبدار
باورم نميشود، كي كسي شنيده است:
زير خاك گم شوند قلههاي استوار؟
بيتو گر دمي زنم، هر دمي هزار غم!
روي شانه دلم، هر غمي هزار بار!
هر چه شعر گل كنم، گوشه جمال تو!
هر چه نثر بشكفم، پيش پاي تو نثار!
«شفيعيكدكني» درباره شعر «قيصرامينپور»
رين نظر «شفيعيكدكني» درباره شعر «قيصرامينپور»
خبرگزاري فارس: «محمدرضا شفيعيكدكني» درباره شعر «قيصر امينپور» گفته است كه «امينپور! تو به شعر دست يافتهاي، همين جا بمان و تكان نخور.»
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرنگار فارس، چندي پيش آخرين دفتر شعر «قيصر امينپور» با عنوان «دستور زبان عشق» منتشر شده بود و اين كتاب در كمتر از يك ماه به چاپ دوم رسيد به طوري كه كمتر رسانهاي بود كه صفحهاي را به ستايش آن اختصاص ندهد.
در نشستي كه شهر كتاب براي اين كتاب برگزار كرده بود خود «قيصر امينپور» هم آمد. با آنكه در كمتر نشستي حاضر ميشد ولي آن روز آمد و در برابر ستايشهائي كه منتقدان از او ميكردند خنديد و گفت: «من اينقدر سادهلوح نيستم كه تحسينها را تميز ندهم از حرفهاي بد»
در همان نشست بود كه «مرتضي كاخي» شاعر جنوب را خطاب قرار داد و گفت: آقاي دكتر ميخواهم از «شفيعيكدكني» مطلبي را نقل كنم كه احتمالاً شما آن را فراموش كردهايد. ديروز «شفيعي» به من گفت كه روزي «امينپور» بعد از انقلاب دفتري 40 برگي را پيش من آورد و گفت شعرهاي من را بخوان و نظر بده.
«كاخي» سپس از روي برگهاي جمله «محمدرضا شفيعيكدكني» را خواند كه گفته است: همين جا بمان و تكان نخور كه به شعر دست يافتهاي. فقط كمي اگر لازم است آن را شسته و رفتهتر كن.
سختگيري «شفيعيكدكني» درباره شعر خوب و ماندگاري آن از يك سو و اعتبار آراء و انديشههاي او درباره شعر از سوي ديگر اهميت اين قول را درباره شعر «امينپور» ميرساند.