فك خزر در تنگناي بيم و اميد
فك تنها پستاندار درياي خزر است كه افرادي حتي از وجود آن بياطلاع هستند.اين پستاندار كوچكترين گونه فك در دنيا است كه فاقد گوش است و به سختي ميتواند در خشكي حركت كند. محل زيست فكها بهصورت فصلي متغير است. اين جانور بيشتر روزهاي بهار، تابستان و پاييز را در آبهاي مياني و جنوبي سپري ميكند و تنها در زمستان براي زادآوري به مناطق شمالي كوچ ميكنند.
پيشينه حفاظت از فك به قرن نوزدهم برميگردد. در آن زمان، بيش از يك ميليون فك در درياي خزر زندگي ميكرد. اما شكار بيرويه فكها، جمعيت اين جانور را به حد قابل توجهي كاهش داد؛ چرا كه بررسيها نشان ميدهد روسها سالانه تا 160 هزار فك را شكار ميكردند.
از سوي ديگر، شكار توله فكها كه دو هفته از عمر آنها بيشتر نگذشته بود آن هم به خاطر استفاده از خز يكدست و سفيد آنها، صدمهاي جبرانناپذير به جمعيت اين حيوانات وارد ساخت. اين كشتار همچنان ادامه دارد چرا كه سال گذشته نيز روسها در گزارشي كه به كميسيون منابع خزر ارائه كردند به كشتن 3746 فك اعتراف كردند.
البته اين بار روسها بهانه كشتن را مطالعات علمي بر روي اين حيوان عنوان كرده بودند. در روز 22 مرداد همزمان با روز حفاظت از محيطزيست درياي خزر در شهر انزلي اولين جشنواره حمايت از فك درياي خزري در كنار ساحل دريا، با حضور جمعي از مردم بهخصوص زنان و كودكان با سخنراني دكتر اسدي، دكتر غفارزاده و مهندس زلفينژاد برگزار شد. هدف از اين جشنواره، آشنايي مردم با مسأله حفاظت از فك خزري بود.
نخستين مطالعات بر روي فك خزر در سال 2000 ميلادي ذيل بخشي از پروژه Ecotox (سموم در اكوسيستم) انجام شد كه هدف آن بررسي وجود سموم و آلودگي در گونههاي ماهي و فك بود. اين پروژه زيرمجموعه برنامه محيط زيست درياي خزر (C.E.P) بود كه از سوي بانك جهاني پشتيباني ميشد.
در پي مبتلا شدن فكهاي خزر به ويروس (C.D.V (Canine distempe virus يا ويروس سگسانان، دانشگاه ليدز انگلستان تحت حمايت انستيتوي جانورشناسي داروين اعلام كرد بهطور همزمان در 5 كشور حاشيه درياي خزر: روسيه، قزاقستان، تركمنستان، آذربايجان و ايران با همكاري سازمان شيلات، سازمان محيطزيست، دانشگاه گيلان و برنامه محيطزيست درياي خزر پروژهاي به نام داروين را براي حفاظت از فكها در دست اجرا دارد.
اين يك پروژه پژوهشي- آموزشي است كه بر اساس آن، طي 2 سال آينده، محققان ايراني براي پيگيري موضوع درياي خزر در اين پروژه آموزش ميبينند. هدف اين پروژه، دستيابي به يك آمار مشخص در مورد فكهاي خزر و رفع و يا كنترل تهديداتي است كه اين جانور را تهديد ميكند.
مسئول اين پروژه در ايران دكتر هرمز اسدي و دستيار پژوهشي آن ليلي شميمي است، كار آناتومي با سرپرستي دكتر حسن گيلانپور و دكتر حسين اسدي به عنوان كار تكميلي در كنار آن انجام ميشود، سرشماري صورت گرفته توسط پروژه داروين نشان ميدهد 110000 فك در درياي خزر زيست ميكنند. اين آمار با آمار اعلام شده توسط روسيه تفاوت فاحشي دارد چرا كه بر اساس آمار روسها حدود 300 هزار فك در درياي خزر وجود دارد.
از ديگر عوامل تهديد فكها را ميتوان كشتار توسط ماهيگيران و دامگسترها نام برد؛ چرا كه فكها هنگام صيد ماهي براي صيادان مزاحمت ايجاد ميكنند. گاهي نيز فكها ماهيهاي داخل تور را ميخورند. از سوي ديگر فكها براي ماهيگيران كيلكا به عنوان رقيب محسوب ميشوند. هرچند كه واژه رقابت در اينجا صحيح نيست زيرا گنجايش معده هر فك فقط 5/2 كيلوگرم است.
مشاهدات حاكي از آن است كه اطراف هر قايق ماهيگيري حداكثر 4 فك در حركت است، اما هر قايق در طول يك شب حداقل 1 تن ماهي صيد ميكند. پس اين غيرمنصفانه است كه فكها را رقيب ماهيگيران بدانيم.
با اين همه ماهيگيران با پرتاب نيزه فكها را از قايقها دور ميسازند. از هر 10 نيزه كه پرتاب ميشود 3 نيزه منجر به كشته شدن فكها ميشود. سال گذشته 24 فك مرده پيدا شد كه با نيزه كشته شده بودند و از اين تعداد 4 فك باردار بودند كه جنينهايشان هم مرده بود.
آنچه مايه اميدواري است اينكه تهديدات انساني قابل كنترل است. با همكاري شيلات و ادارات محيط زيست در استانهاي حاشيه درياي خزر با نمايش فيلمهاي آموزشي از صيادان خواسته شد تا از كشتن فكهايي كه داخل تورهاي پره- تورهاي مخصوص ماهي سفيد كه در زمستان و پاييز بهكار گرفته ميشود- صرفنظر كنند و در عوض اين كار پاداش دريافت كنند. راه حل ديگري كه مد نظر است تبديل نيزه شكاري به نيزه الكترونيك براي استفاده ماهيگيران كيلكا است.
اين نيزهها با ايجاد شوك الكتريكي قابل قبول و بيخطر سبب دور شدن فكها ميشود. وسايل ديگري هم وجود دارد كه قابل نصب روي تور است و با ايجاد صدا فكها را دور ميكند اما اين وسايل گرانقيمت هستند.
دكتر هرمز اسدي ميگويد: حدود 60 تا 80 ماهيگير در كياشهر شناسايي شده اندكه تلاش ميشود قانع به همكاري براي حفاظت از فكها بشوند. براي قانع كردن ماهيگيران ابتدا بايد برآورد درستي از ميزان لطمهاي كه فكها به صيد ماهيگيران وارد ميكنند در دست باشد، سپس توافقنامهاي براي همكاري با ماهيگيران امضا شود.
وي در ادامه افزود: اكنون موضوع حفاظت از فك از مطالعات ميداني به صحنه سياست منطقهاي آورده شده، زيرا ايران و سازمانهاي بينالمللي بايد بتوانند حداقل روسيه را قانع نمايند كه از كشتار فكها به بهانه مطالعات علمي دست بردارند.
اكنون ما در ايران نيز در حال جلوگيري از اين كشتار هستيم. دكتر حميد غفارزاده مدير برنامه محيطزيست درياي خزر (C.E.P) نيز در اينباره ميگويد: در كل كشورهاي حاشيه خزر كه آن را درياي اميد خواندند، برنامه حفاظت از فك تنظيم شده و اجراي آن به عهده دولتها است اما متأسفانه محيطزيست در اولويت نيست و از آنجايي كه محيطزيست به عنوان يك كار لوكس و تزئيني تلقي ميشود چندان به اجراي اين برنامه نميتوان اميدوار بود.
در ايران اصل حفاظت محيط زيست به عنوان يك اصل كامل و مهم در قانون اساسي است اما در برنامههاي اجرايي جايي ندارد.
وي ميگويد: متأسفانه روز به روز از اولويت محيط زيست كاسته ميشود كه اين رويكرد در درازمدت تبعات ناگواري خواهد داشت؛ از جمله سبب ميشود حق نسلهاي بعدي ضايع شود؛ توسعه شتابان و كوتاهمدت، دشمن محيط زيست در بلندمدت است.
به گفته غفارزاده، مهمترين دستاورد برنامه خزر كه از سال 1998 با هدف حفاظت از خزر براي نسلهاي آينده آغاز به كار كرد، به گفتوگو نشاندن كشورهاي حاشيه خزر در مورد محيط زيست عليرغم مشكلات سياسي و حقوقي است.
البته در هيچيك از اين 5 كشور محيط زيست در اولويت نخست قرار ندارد. اما واقعيت اين است نيمي از جمعيت حاشيه خزر ساكن ايران هستند و طبيعي است كه ما الزام بيشتري براي حفاظت از درياي خزر داريم.
افزايش اميد براي بقاي نادرترين گوزن جهان(گوزن زرد ايراني)
گوزن زرد ايراني با بدني زيبا مخلوطي از رنگ زرد و قهوهاي با خالهاي سفيد يكي از گونههاي منحصر به فرد از خانواده گوزنهاست.
از مشخصات گوزنها داشتن شاخهاي چنگالي و پردهدار است كه يك بار در سال در زمستان ريزش ميكند و بلافاصله همان شاخ با يك شاخك اضافه رشد ميكند كه رشد آن تا اواسط تابستان كامل ميشود و رابطه مستقيم با رفتارهاي توليد مثلي حيوان دارد.
در آسياي جنوب شرقي از شاخ هنگامي كه كاملاً استخواني نشده به دليل وجود هورمون تستسترون استفاده دارويي ميشود كه اين امر جمعيت اين حيوان را در معرض تهديد قرار داده است. گوزن زرد پس از يوز آسيبپذيرترين گونه است؛ يك بار در سال زايمان و هر بار فقط يك گوساله به دنيا ميآورد.
تعداد اين گونه نادر حيات وحش، در كشور حدود 400 رأس است كه همه در اسارت تكثير ميشوند و به علت محدوديتهايي از جمله عدم تصميمگيري جدي متوليان حيات وحش ايران تاكنون اقدام دنبالهداري به منظور رهاسازي در حيات وحش صورت نگرفته است.
از حدود 400 رأس گوزن زرد ايراني 45 رأس در پارك ملي دشت ناز ساري، 36 رأس در ميان كتل فارس دشت ارژن، 291 رأس به صورت نيمه وحشي در جزيره اشك و اسپير در درياچه اروميه، 7 رأس در باغ شادي جنوب غربي يزد در شهرستان هرات مروست و حدود 20 رأس در پناهگاه حيات وحش سمسكنده زيست ميكنند.
6 گوزن نر نيز در اسفندماه 85 از دشت ناز ساري به پناهگاه حيات وحش لوندويل آستارا به طور آزمايشي منتقل شدند و همچنين در آغازين روزهاي مردادماه جاري طي دو روز و به منظور احياي زيستگاههاي حيات وحش و ايجاد زمينه براي جاذبه گردشگري- توريستي 9 گوزن ماده به اين منطقه منتقل شدهاند.
در حال حاضر به منظور حفظ پناهگاه لوندويل و احياي زيستگاههاي حيات وحش منطقه و اجراي طرحهاي بازسازي، گونههاي سازگار از جمله گوزن زرد ايراني به اين منطقه منتقل شدهاند.
اين منطقه داراي قابليت و استعداد كافي براي پذيرش گونههاي ديگر از جمله شوكا و مرال نيز در اسارت است و به دليل وجود گونههاي متنوع و متراكم گياهي مثل تمشك و ساير گونههاي علفي كه خاص گوزن زرد در طبيعت اين منطقه است اين گونه از شرايط مناسبي در اين منطقه برخوردار است.
همچنين براساس طرحهاي آينده قرار است 500 هكتار از اراضي پناهگاه حيات وحش لوندويل كه قابليت احياء و بازسازي دارند با فنسكشي اصولي و حفاظتي احياء شوند.
با اين همه، به رغم زمان اندكي كه از اجراي اين طرح ميگذرد اين طرح با استقبال خوبي از سوي مردم مواجه شده است.
مرتضي طالبي فرماندار آستارا معتقد است: اگر ما خودمان جدي باشيم و حداقل ها را ايجاد كنيم مردم با ما همراه ميشوند و هيچكس نميتواند مانع انجام فعاليتهاي زيستمحيطي و گردشگري شود. البته اين فعاليتها خود نبايد باعث آلودگي محيط زيست شود؛ كار بايد فني و علمي باشد.
گوزنهاي جزيره اشك در دام نمك
كمآبي در جزاير اشك و اسپيرجان دهها گوزن زرد ايراني را با خطر روبهرو كرده و طي ماههاي اخير به همين خاطر دستكم 40گوزن تلف شدهاند.
در حال حاضر فقط 2 آبشخور در جزيره اشك موجود است، چشمه اشك در شرق و گت درهسي در غرب كه نميتوانند جوابگوي جمعيت موجود در جزيره باشند؛ به همين دليل رقابت بر سر منابع آب درگرفته و گوزنهاي بالغ بزرگتر اجازه استفاده از آبشخورها را به مادهها و گوزنهاي نابالغ و كوچكتر نميدهند.
در نتيجه آنها براي تأمين آب به سمت حاشيه درياچه ميروند تا در آنجا از آب باران جمع شده در سنگهاي نمكي استفاده كنند، پس از ورود به نمكزار حاشيه درياچه در آنجا گير كرده و ديگر قادر به خروج از آن نميشوند. همچنين تماس لب گوزنها با كريستالهاي نمكي باعث پاره و زخمشدن لب و ايجاد عفونت در آنها ميشود.
اين موضوع به ساختار جمعيتي گوزنها لطمه وارد كرده و باعث ميشود در طول زمان از جمعيت آنها كه اكنون در وضعيت مناسبي قرار دارد كاسته شود.
مشكل ديگر مارها در فصل تابستان هستند، آنها در كنار آبشخورها تجمع ميكنند و امكان نيشزدن گوزنها وجود دارد. با توجه به برآوردهاي انجام شده توسط كارشناسان مشكل كمآبي از 4 سال پيش در اين جزاير آغاز شده و در سال گذشته در حدود 40 رأس تلف شدهاند.
كارشناسان چاره كار را در جابهجاكردن تعدادي گوزن براي ايجاد تعادل بين منابع و جمعيت ميدانند، همچنين به دليل كافيبودن ميزان برف و بارش با اعمال مديريت آبخيزداري با ايجاد سدهاي كوچك در دهانه درههاي كمشيب رفع مشكل كمآبي چندان دشوار به نظر نميرسد.
مرگ بيش از 50 گوزن زرد ، در سمسكنده
از 62 رأس گوزن زرد موجود در پناهگاه حياتوحش سمسكنده در ساري، 52 رأس تلف شده و اكنون فقط 10 رأس از اين تعداد باقيمانده است.
علت مرگ اين تعداد از گوزنهاي زرد در دست بررسي است اما كارشناسان بهتازگي احتمال حمله شغالها را مؤثرتر از شكار بيرويه و غيرقانوني ارزيابي كردهاند.
شغال در حالت طبيعي به گوزنهاي زرد حمله نميكند اما چون اين گوزنها در شرايط حفاظتشده زندگي كردهاند شغال را بهعنوان دشمن طبيعي نشناخته و براي مثال مانع از نزديك شدن آن به گوسالههاي خود نميشوند.
افزايش ناگهاني تعداد شغالها در سمسكنده متعاقب انباشت زباله توسط شهرداري در جوار اين پناهگاه حياتوحش صورت گرفت. شغالها بهتدريج از زبالهها به گوسالههاي گوزنهاي زرد تمايل پيدا كرده و به شكار آنها پرداختند.
پس از شناسايي اين موضوع توسط كارشناسان محيطزيست، شهرداري، محل انباشت زبالهها را تغيير داد، درحاليكه طي آن مدت بخش عمده گوزنهاي زرد تلف شده و بهنظر ميرسد ديگر تغيير ذائقه شغالهاي سمسكنده هم دير شده باشد.
فكهاي درياي خزر مورد حمايت قرار ميگيرند
دبير انجمن حمايت از حيوانات درتهران از مورد حمايت قرارگرفتن فكهاي درياي خزر با تاييد همكاري مركز بينالمللي تحقيقات فك و اين انجمن خبر داد.
دكتر "رضا جوالچي" روز يكشنبه در گفتوگو با خبرنگار ايرنا مركز استان تهران افزود: در جلسه مشترك انجمن حمايت از حيوانات و نمايندگان مركز بين المللي تحقيقات فك از كشور هلند امروز برنامهاي براي آموزش عمومي مردم بويژه ماهيگيران در خصوص حمايت و درمان فكهاي بيمار و زخمي طراحي شد.
وي خاطرنشان كرد: دورههاي آموزشي اين انجمن بهمنظور حمايت از فكهاي درياي خزر شامل ۱۵دوره بوده كهدر استانهاي مازندران، گيلان وگلستان بزودي برگزار ميشود.
وي اظهار داشت: علت اين امر اين است كه فكهاي درياي خزر بهدليل برخي از بيماريها و عدم آگاهي عمومي از اهميت اين حيوانات، در چرخه زيست محيطي درياي خزر در حال نابودي هستند.
وي افزود: اكنون بيش از پنج هزار فك در درياي خزر زندگي ميكنند كه با توجه بهگرم و سرد شدن شرايط جوي در تمامي نقاط درياي خزر پراكندهاند.
جوالچي يادآور شد: بسياري از ماهيگيران تصور ميكنند كه فكها رقيب آنها در ماهيگيري هستند و براين اساس، در صورتي كه فكها در تور ماهيگيري به دام بيفتند آنها را زخمي كرده و از بين ميبرند.
دبير انجمن حمايت از حيوانات گفت : اين در حالي است كه فكها در يك گروه ماهيهاي در حال حركت تنها به انتهاي گروه حمله ميكنند كه معمولا در انتهاي گروه، ماهيهاي ضعيف و بيمار قرار دارند كه از گروه عقب ماندهاند.
وي افزود: فكها با اين كار سبب از بين رفتن ماهيهاي بيمار و جلوگيري از انتشار بيماري در بين ماهيها ميشوند و درنتيجه در افزايش جمعيت ماهيها نيز نقش موثري دارند.
جوالچي يادآور شد: بر اين اساس، حضور فكها به چرخه طبيعي زندگي در دريا نيز كمك ميكند.
وي تاكيد كرد: گوشت فك در كشور ما مصرف خوراك انساني و دامي ندارد اما در برخي از كشورها همچون كانادا مصارف خوراك انساني دارد
60 درصد نسل گنجشكها منقرض شده
بررسيهاي 40 ساله انجمن حمايت از پرندگان (Audubon Society) امريكا نشان ميدهد كه نسل بسياري از پرندگان در حال انقراض و نابودي است. به گزارش سرويس «محيط زيست» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، از سال 1967 ميلادي ميانگين جمعيت برخي از پرندگان 68 و در پارهاي موارد تا 80 درصد كاهش داشته است. در حال حاضر نسل پرندگاني نظير گنجشك (تا 60 درصد)، مرغ شبانه پشهخوار شرق امريكا (تا 57 درصد)، چيكادي شمالي (تا 73 درصد) و بلدرچين شمال امريكا (تا 82 درصد) منقرض شده است. دانشمندان روند انقراض گسترده و پردامنه چنين پرندگاني را هشدار تلقي ميكنند و معتقدند كه اين حالت ميتواند سرآغاز بروز پديدههاي زيستمحيطي نامناسب براي سلامت انسان و ديگر موجودات زنده باشد
گوزن زرد ايراني در زيستگاه اصلي خود
مديركل محيط زيست خوزستان از رهاسازي گوزن زرد ايراني پس از 30 سال در زيستگاه اصلي خود خبرداد. مهندس هرمز محمودي راد در گفتوگو با خبرنگار «محيط زيست» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با اشاره به اين كه زيستگاه اصلي گوزن زرد استان خوزستان و منطقه «دز» و «كرخه» است، افزود: در اواخر دهه 30 و اوايل دهه 40 تعدادي گوزن زرد براي جلوگيري از انقراض اين گونه به دشت ناز ساري و تعدادي نيز به آلمان منتقل شدند كه نتيجتا تعدادي از گوزنهاي منتقل شده به آلمان بازگردانده و در سمسكنده ساري نگهداري شد.
وي افزود: محيط زيست در اوايل دهه 60 تعدادي گوزن زرد را به جزيره اشك درياچه اورميه منتقل كرده و با حفاظت و ايجاد امنيت براي اين گونه هماكنون تعداد گوزنهاي زرد در جزيره اشك به 295 رأس، دشت ناز ساري 100 رأس و ميانكتل فارس 37 رأس رسيده است.
به گفته مديركل محيط زيست خوزستان، سازمان حفاظت محيط زيست در صدد احيا و تكثير گونههاي در معرض خطر انقراض و كمياب است كه در اين راستا اقداماتي در خصوص حفاظت از گورخر، هوبره و گوزن زرد ايراني در انجام شده است.
وي به ايسنا گفت: در راستاي بازگرداندن گوزن زرد به زيستگاه اصلي خود دو سايت در «كرخه» و «دز» انتخاب و در ابتدا 70 هكتار از سايت «كرخه» فنسكشي شده و هماكنون در حال ساخت تاسيسات جانبي مانند انبار علوفه و غيره هستيم.
مديركل محيط زيست خوزستان افزود: بهترين زمان براي زندهگيري و رهاسازي گوزن زرد ايراني نيمه دوم مرداد تا نيمه اول شهريور ماه است كه بدين منظور در فاز اول 20 رأس گوزن زرد در «كرخه» و به همين ميزان در سايت «دز» رهاسازي ميشوند.
به گفته وي منطقه فنسكشي شده نهايتا به 300 هكتار افزايش خواهد يافت.
مديركل محيط زيست خوزستان تصريح كرد: سايت ديگري در مجاورت منطقه شيمبال مسجد سليمان كه پوشيده از درختان بلوط بوده و منطقهاي دشتي و تپه ماهوري است، براي رهاسازي گوزن زرد ايراني درنظر گرفته شده كه حدود 5 هكتار از آن را فنسكشي كردهايم.
وي خاطرنشان كرد: اميدواريم تا 5 سال آينده گوزن زرد ايراني با برنامهريزي انجام شده از زمره جانوران در معرض خطر انقراض خارج شود.
مديركل محيط زيست خوزستان تاكيد كرد: از سوي ديگر براي احيا و تكثير گوزن زرد در استانهاي ايلام، چهارمحال و بختياري، كهگيلويه و بوير احمد و فارس نيز برنامههايي در دست تدوين است.
موج ششم انقراض(بررسى دلایل انقراض پستانداران بزرگ)
بررسى دلایل انقراض پستانداران بزرگ
بیش از ۱۴۰ سال است که دانشمندان در مورد عوامل دخیل درانقراض تعداد بسیار زیاد جانوران بزرگ جدل مى کنند. نظریه هاى مربوط به انقراضجانوران بزرگ متعددند ولى دو نظریه عامل آب و هوایى و عامل انسانى ساده و قدرتمندتراز بقیه هستند.
•••
براى مدت هاى طولانى چنین تصور مى شد که انقراض تعدادبسیار زیاد جانوران بزرگ ناشى از تغییرات آب و هوایى بوده است. ولى انسان شناسآمریکایى «پل مارتین» نشان داد که ممکن است انسان این گونه ها را از بین برده باشد. «مارتین» بر این نکته تاکید دارد که غالب گونه هاى منقرض شده پستانداران گیاهخواریا پرندگان بى پروازى بودند که وزن آنها بیش از ۵۰ کیلوگرم بوده و از نظر اندازهبراى تغذیه انسان مطلوب بوده اند. او همچنین انقراض هاى مشابهى را در بخش هاى جنوبىآمریکاى شمالى کشف مى کند و با توجه به زمان این انقراض ها به این نتیجه شکارصورت مى رسد کهانقراض آنها همزمان با تکامل یا ظهور گروه هاى انسانى با تکنیک هاى پیشرفته گرفته است. براى نمونه در آفریقا جایى که نوع انسان در آنجا تکامل پیدا کردهانقراض گونه هاى بزرگ قبل از نیمکره شمالى صورت گرفته است. به هر حال تعیین تاریخدقیق این انقراض ها و مشکل تر از آن ایجاد ارتباط بین آنها و تغییرات فرهنگى درگروه هاى انسانى کار بسیار مشکلى است. اثبات چنین رابطه اى در آمریکاى جنوبى نیز بههمان اندازه مشکل است. «مارتین» بر آن است که ۳۵ جنس مشتمل بر ۵۵ گونه در انتهاىآخرین یخبندان (ویسکانسین) منقرض شده اند. این تعداد ۲ برابر انقراض هایى است که طىتمام یخبندان هاى قبلى صورت گرفته است. طى دوره انقراض، آب و هوا در حال بهبود بودهاست. این مقایسه، این تصور را تقویت مى کند که عامل دیگرى به جز تغییرات آب و هوامسئول انقراض ها بوده است. بنابراین منطقى به نظر مى رسد که امکان تاثیر شکارگرىانسان مورد توجه قرار گیرد. مردم شناس دیگر آمریکایى «دونالد گریسون» اخیراً نشانداده است که همزمان با انقراض پستانداران بزرگ افزایشى در میزان انقراض پرندگانآمریکاى شمالى (از توکا گرفته تا عقاب) وجود داشته است. از آنجا که ممکن است انساننقشى در انقراض این پرنده ها نداشته باشد تردیدى در مورد فرضیه مربوط به نقش انساندر انقراض پستانداران بزرگ پلیستوسن به وجود مى آید. از طرف دیگر به خوبى ثابت شدهاست که انسان طى ادوار تاریخى نه چندان دور حیوانات درشت، کم تحرک و رامى را کهمعمولاً تولید مثل کندى داشته اند از بین برده است. بنابراین شواهد غیرمستقیم وقدرتمندى در تائید فرضیه «مارتین» در دست است. اختلاف نظر در این مورد مى تواندادامه داشته باشد ولى اگر چه احتمالاً همه پستانداران بزرگ تنها تحت تاثیر یک عاملمنقرض نشده اند ولیکن مطالعات رو به ازدیادى نشان داده است که زمان انقراض گونه هاىبزرگ جثه با رسیدن یا افزایش تراکم جمعیت انسانى همزمان بوده است. احتمالاًتکنیک هاى جدید اجازه خواهد داد نوع دقیق گونه هایى را مشخص کرد که باقیمانده خونآنها بر سطح ابزارهاى ماقبل تاریخ مانده است. از این طریق مى توان نشان داد که کدامیک از حیوانات بیشتر از بقیه مورد شکار انسان هاى اولیه واقع مى شدند.
نظریه آبو هوایى انقراض گونه هاى درشت بر آن است که تغییرات آب و هوایى موجب تغییرات رویشگیاهى و افزایش دوره هاى خشکسالى و همچنین شدت یافتن پدیده فصلى شدن آب و هوا شدهاست. این نوسانات در آب و هوا مى توانسته باعث جابه جایى، کاهش جمعیت و نهایتاًانقراض برخى از این گونه ها شده باشد. «هنک کودهلپ» از دانشگاه نیوساوت ویلزاسترالیا معتقد است که انقراض گونه هاى درشت محصول مجموعه عوامل متعدد و پیچیده اىبوده است. این دانشمند معتقد است که مانند بسیارى دیگر از پدیده هاى زیستى عواملیگانه و منفرد مسئول انقراض گونه هاى غول آسا نبوده اند. مجموعه متنوعى از عوامل ازجمله آب و هوا و شکار انسانى باعث انقراض این گونه ها شده است. یکى از عواملى که بهنظر کودهلپ بر بقاى گونه هاى درشت تاثیر داشته تغییرات در محیط زیست طبیعى آنهابوده است. اگر چنانچه تغییرات ایجاد شده در محیط زیست این جانوران باعث کاهش جمعیتآنها شده و آخرین آنها توسط انسان شکار شده باشد عامل انقراض نباید انسان تلقى شود. یکى از عوامل مهمى که اجازه نمى دهد عوامل انقراض این گونه ها مشخص شود عدم وجودتکنیک هایى است که بتواند باقیمانده هاى یافت شده را تعیین عمر کند. تکنیک هاىسن یابى باقیمانده فسیلى دقت زیادى ندارد و طبعاً براى بررسى پدیده هاى طبیعى که طىهزاره هاى اخیر واقع شده اند چندان قابل اطمینان نیستند. برخى از این روش ها خطاىدقتى برابر با ۵ هزار سال دارند که طبعاً براى بررسى انقراض این گونه هانامناسب اند. علاوه بر این در تلاش براى تعیین عوامل انقراض گونه هایى که طى ۱۰۰ تا۲۰۰ سال گذشته از میان رفتند در میان دانشمندان اجماع نظر وجود ندارد. چرا بایدپاسخ دادن به سئوال مربوط به عوامل انقراض گونه هاى کلان اهمیت داشته باشد؟ دکتر «کودهلپ» معتقد است که مى توان از زمان اکولوژیک و وقایع اکولوژیک درس هایى آموخت. ما فقط مى توانیم از طریق نگاه کردن به فسیل ها چیز بیاموزیم و تلاش کنیم که دلایلوقایع صورت گرفته را مشخص سازیم. دیرین شناسان معتقدند که در تفسیر باقیمانده هاىفسیلى رعایت احتیاط ضرورى است، پیروى یک جانبه از تئورى هاى ساده مى تواندگمراه کننده باشد. تئورى هاى ساده هنگامى که شما در حال تفسیر شواهد معدود وانتخاب شده اى هستید مى تواند اثرات نامناسبى بگذارد.