كاربرد درمانهاي جايگزين در كودكان مبتلا به سرطان !
اگرچه درمانهاي جايگزين Alternative Medicine (AT) كه با عنوانهايي مثل درمانهاي مكمل، غيرآلوپاتيك، غيرمتداول، كلنگر يا درمانهاي طبيعي از آنها ياد ميشود، روز به روز در ميان مردم بيشتر شناخته شده و بهرهگيري از آنها در بين جوامع مختلف در حال افزايش است، اما متاسفانه بطور گسترده و موازي با استقبال مردم، توسط پزشكان و متخصصان مورد توجه و تاييد قرار نگرفته است. نمونة اين درمانهاي جايگزين شامل: ماساژ درماني، طب سوزني، انرژيهاي شفابخش، تصويرسازي ذهني، نيايش و استفاده از گياهان دارويي براي درمان است.
براساس آمار و اطلاعاتي كه در سال 1990 در آمريكا جمعآوري شده، تعداد افرادي كه به متخصصان درمانهاي طبيعي مراجعه كردهاند نسبت به افرادي كه به متخصصان و پزشكان مراجعه كردند، بيشتر بودهاست. دليل بيماراني كه از درمانهاي جايگزين استفاده كردند، نارضايتي از طب آلوپاتيك، علاقمندي به استفاده از شيوههاي طبيعي و شفايابي طبيعي بوده است.
بر اساس تحقيقاتي كه انجام شده آمار استفاده از روشهاي درماني جايگزين و مكمل در افرادي كه از بيماريهاي مزمن يا سرطان رنج ميبرند نسبت به افرادي كه دچار ناراحتيهاي سطحي و زودگذرند، بيشتر است. آمار نشان داده است 20 تا 50 درصد از بيماران مبتلا به سرطان از درمانهاي جايگزين استفاده كردهاند و يا به استفاده كردن از آن فكر ميكنند. هرچند كه بيشتر تحقيقاتي كه در اين زمينه انجام شده در مورد استفاده از درمانهاي جايگزين در درمان سرطان درافراد بزرگسال است اما 2 تحقيقي كه اخيرا در اين زمينه صورت گرفته، كاربرد درمانهاي جايگزين را در كودكان مبتلا به سرطان و خانوادههايشان بررسي كرده است.
نتايج اولين نظرسنجي در سال 1977 از 69 خانوادهاي كه كودك سرطاني داشته و به مركز مطالعاتي اندرسن مراجعه ميكردند نشان داد كه 9 درصد آنها از درمانهاي جايگزين براي درمان كودكان بهره برده و 6 درصد خانوادهها به استفاده از اين شيوهها تمايل داشتهاند.
در نظر سنجي ديگري كه در سال 1994 در استراليا انجام شد مشخص شد 46 درصد از 48 كودكي كه مبتلا به سرطان بودند، حداقل از يكي از شيوههاي درماني طب جايگزين استفاده كردهاند. متاسفانه كمتر از نيمي از اين خانواده ها، اين موضوع را با پزشك كودك خود درميان گذاشته بودند.
در تحقيق پيش رو برخلاف ساير تحقيقات انجام شده در اين مورد، گروه كنترل براي مقايسه در نظر گرفته شده است. بنابراين گروهي از كودكان مبتلا به سرطان و گروهي از ساير كودكان كه به سرطان مبتلا نبوده و فقط براي چكاپ يا درمانهاي سطحي مراجعه ميكردند، تشكيل شد.
مصاحبهكنندگان – متخصصان كلينيك ـ در مورد روش تحقيق و درمانهاي جايگزين تعاريفي به والدين كودكان ارائه دادند، اگر يكي از والدين در مورد شيوه يا مرحله خاصي از درمان سئوالي داشت يا موضوعي را درك نميكرد، مصاحبهكنندگان موظف بودند ابهامات ذهن آنها را برطرف كنند. والدين به 30 پرسش مصاحبه كنندگان پاسخ دادند. اين پرسشها مسائل اقتصادي، اجتماعي، جنس، سن، نژاد، درآمد، وضعيت اجتماعي، تحصيلات و … را پوشش ميداد. والدين كودكان مبتلا به سرطان در مورد عوارض و ضررهاي احتمالي، شيوه تشخيص، زمان تشخيص و مراحل كار، چگونگي تخفيف پيداكردن بيماري و زماني عود آن، سوالاتي را با مصاحبه كنندگان در ميان گذاشتند.
آناليز آماري
آناليز آماري اين تحقيق به وسيله سيستم آناليز آماري SAS انجام و از شيوههاي آماري X2 براي بررسي رابطه بين تحقيق و فاكتورهاي فهرست شده، استفاده شد.
براي تنظيم و تعديل تفاوتهاي توزيع آماري در گروه كنترل و گروه اصلي، آناليز چند متغيره براي رسيدن به پاسخي منطقي انجام شد و شيوههاي خاص از درمانهاي جايگزين، به عنوان مجموعهاي از متغييرهاي دو بخشي در اين تحقيق ثبت شد. درآمد خانواده، قوميت، محل زندگي بيماران همگي ارتباط مستقيمي با شيوه و نوع درمان انتخابي داشت.
در اين تحقيق گروهها بر اساس نژاد، درآمد و وضعيت خانوادگي طبقهبندي شدند.
مراجعه گروه كنترل به كلينيك به دليل بيماريهاي گوش، گلو و بيني، مشكلات پوستي و يا براي چكاپ عمومي بوده است. در ميان گروه بيماران سرطاني، عموما نوع سرطان كودكان، سرطان خون (30 درصد) و تورمورهاي بدخيم سرطاني (22 درصد) گزارش شده است. (جدول ا)
فاكتورهاي آماري
هر دو گروه در تحقيق از لحاظ جنس، تحصيلات والدين، وضعيت و طبقه خانوادگي و جمعيت خانواده و ... وضعيت مشابهي داشتند. اما در خصوص توزيع نژاد، درآمد، خانواده و وضعيت تاهل تفاوتهايي بين 2 گروه وجود داشت. (جدول 2) تعداد خانوادههاي سفيد پوست در گروه سرطانيها نسبت به گروه كنترل بيشتر بود. همينطور، بيش از نصف خانوادههاي سرطاني درآمدي بيش از 20 هزار دلار داشتند در حاليكه در گروه كنترل فقط 25 درصد خانوادهها درآمدي در اين سطح داشتند.
روي هم رفته، 65 درصد گروه بيماران سرطاني و 51 درصد گروه كنترل از برخي از روشهاي درمانهاي جايگزين استفاده كرده بودند، و با حذف شيوههاي درماني چون، نيايش و دعا درماني، 42 درصد از گروه كنترل و 45 درصد از گروه سرطانيها از شيوههاي ديگر درمانهاي جايگزين استفاده كردهاند. (جدول 2)
استفاده از روشهاي جايگزين
در جدول 3 تعداد افرادي را كه در هر گروه با در نظر گرفتن درآمدهاي خانواده از شيوههاي درماني جايگزين استفاده كردهاند، مشاهده ميكنيد. همينطور تفاوت آشكاري بين گروه كنترل و گروه سرطانيها در خصوص انتخاب اين شيوهها با توجه به گوناگوني نژاد، درآمد، وضعيت تاهل در انتخاب سه شيوه درماني ماساژدرماني (P=0.0013)، درمانهاي فولكور منطقه (P=0.058) و نيايش و دعا درماني (P=0.014) متفاوت بوده است.
يكي از اشتراكات اين دو گروه در انتخاب درمانهاي جايگزين نيايش و دعا درماني بود. در گروه سرطانيها 64 درصد و در گروه كنترل 40 درصد افراد از اين شيوه استفاده ميكردند. ديگر شيوههاي درماني مثل ماساژدرماني 25 درصد، درمانهاي روحاني و معنوي 21 درصد در گروه كنترل و درمانهاي روحاني و معنوي و ورزش به طور مساوي 16 درصد افراد در گروه سرطاني ها مورد استفاده داشته است. مصرف داروهاي گياهي و ويتامينهاي مختلف نيز در دو گروه سرطاني و كنترل به ترتيب 16 و 10 درصد افراد اين دو گروه بوده است و هيچ كدام از اين دو گروه تمايلي به استفاده از شيوه هيپنوتيزم براي درمان نداشته اند. (جدول 3)
دلايل استفاده از درمانهاي جايگزين و منابع اطلاعاتي آن
والدين دلايل مختلفي را براي استفاده از درمانهاي جايگزين، به ويژه ايمان داشتن به اثرات شفابخشي نيايش و دعا مطرح كردند. (جدول 4)
با اين وجود. 60 درصد والدين نتوانستند دليل مشخصي را در اين زمينه بيان كنند. تنها 5 نفر بودند كه نارضايتي خود را از درمانهاي سنتي و طبيعي اعلام كردند هرچند گروه تحقيق هيچ رابطهاي را بين عدم رضايت والدين با مصرف داروهاي سنتي و استفاده از درمانهاي جايگزين پيدا نكرد.
در ميان بيماراني كه از درمانهاي جايگزين استفاده ميكردند 59 درصد والدين كودكان سرطاني و 56 درصد والدين كودكان گروه كنترل، در مورد درمانهاي جايگزين از خانواده و دوستانشان اطلاعاتي بدست آورده بودند. (جدول 5)
ارتباط با پزشك
سوال اكثر والدين كودكان سرطاني اين بود، كه آيا ميتوانند پزشكان كودكانشان را از اين جريان مطلع كنند و در مورد استفاده از درمانهاي طبيعي و طب جايگزين با آنها صحبت كنند يا خير؟ (جدول 6 و 7) در ميان بيماراني كه از درمانهاي جايگزين استفاده ميكردند، تنها 22 درصد از گروه كنترل در مقايسه با 53 درصد از گروه سرطانيها اين مسئله را با پزشكان خود مطرح كردند.
براساس آماري كه در دست داشتيم، خانواده كودكان در گروه كنترل كه درآمدي كمتر از 20 هزار دلار داشتند و يا خانوادههايي كه از نژاد سفيد نبودند شانس كمتري براي طرح اين موضوع با پزشكان خود پيدا ميكردند.
فاكتورهاي ديگر
تعداد والديني كه از درمانهاي جايگزين براي دردهاي مزمن خود استفاده ميكردند بين دو گروه كنترل و گروه سرطانيها تفاوت چنداني نداشت، اما والديني كه خودشان از درمانهاي جايگزين استفاده ميكردند، استقبال بهتري از استفاده از اين شيوههاي درماني براي كودكانشان داشتند.
73 درصد والدين در گروه سرطانيها و 92 درصد والدين در گروه كنترل از اين شيوهها هم براي خود و هم براي كودكانشان بهره ميبردند.
از ميان والدين گروه كنترل، 32 درصد آنها معتقد بودند كه اگر كودكانشان مبتلا به سرطان بودند، آنها نيز از درمانهاي جايگزين براي درمان آنها استفاده ميكردند، صرف نظر از اينكه سرطان كودكانشان با درمانهاي متداول نيز درمان ميشود.
شرح موضوع
اين مطالعه در حقيقت كاربرد درمانهاي جايگزين را در خانواده هايي كه كودكاني مبتلا به سرطان دارند و جمعيتي از كودكان كه براي مراقبتهاي روزانه و يا درمان بيماريهاي مختصر و سرپايي به كلينيك مراجعه كردند، بررسي و مقايسه ميكند. دادهها نشان ميدهد كه استفاده از درمانهاي جايگزين تنها محدود به كودكاني نيست كه گرفتار بيماريهاي سخت و ناعلاج هستند بلكه توسط افرادي كه مبتلا به بيماريهاي ديگري نيز هستند استفاده ميشود.
ارائه تعريف واحدي از درمانهاي جايگزين، كمي بحث برانگيز است. كلمه جايگزين، كلمهاي گمراه كننده است، كه دلالت بر استفاده از درمانيدارد كه جايگزين درمانهاي متداول و رايج ميشود.
بسياري از تكنيكهاي درمانهاي جايگزين ممكن است به عنوان بخشي از استانداردهاي درماني و طبي مورد استفاده قرار گيرد. به عنوان مثال، تكنيكهاي آرامبخشي، تصويرسازي و خود هيپنوتيزمي خيلي اوقات توسط متخصصين تومورشناسي براي كمك كردن و كاهش پروسه درد در كودكان مبتلا به سرطان آموزش داده ميشود.
اگر چه برخي از اين درمانها در بيمارستانها استفاده ميشود، جالب است بدانيد كه ماساژدرماني و تكنيكهاي آرامبخشي بيشتر در گروه كنترل كاربرد داشته تا در گروه سرطانيها.
اگرچه بسياري از والدين در مورد چگونگي اثرات دعا و نيايش به عنوان يكي از شيوههاي درمانهاي جايگزين مشتاق بودند، ولي در اين تحقيق، نيايش و دعا مورد مطالعه و بررسي قرار نگرفته؛ چرا كه نيايشدرماني تا كنون براي درمان بيماري خاصي به كار نرفته، ضمن آنكه تعداد كمي از پزشكان نيايش و دعادرماني را براي درمان تجويز ميكنند يا آن را به عنوان بخشي از درمانهاي استاندارد ميشناسند.
علت اصلي اين است كه مذهب و باورهاي اعتقادي در دانشگاهها و مدرسههاي عالي پزشكي تدريس نميشود و از طرفي تدريس اين دروس در رشتههاي پزشكي شايد بيجا و نامناسب به نظر بيايد. با اين وجود، پزشكان در تلاشاند تا قانون و قاعده حالات معنوي و نيايش و دعا را در امر شفا و درمان بيماريها در كنفرانس با حمايت انستيتو ملي سلامت بررسي و مطالعه كنند.
در اين تحقيق، كاربردهاي درمانهاي جايگزين را دركنار درمانهاي رايج بررسي كرديم. براساس تعريف، هيچ يك از موضوعات ما در استانداردهاي درماني رد نشد، اگر چه ارزشيابي اين امر به طور رسمي صورت نگرفته است.
ما درمانهاي جايگزين را شيوههايي تعريف ميكنيم كه توسط پزشكان براي بيمار تجويز نميشود و يا جزو درمانهاي متداول نيست.
نتايج تحقيق نشان داد به طوركلي 51 درصد از كودكان مراجعهكننده به كيلينك از درمانهاي جايگزين استفاده ميكردند، در حالي كه در تحقيقي مشابه در سال 1994 در كانادا اين آمار 11 درصد ذكر شده است. همين مسئله گوياي كاربرديتر شدن درمانهاي جايگزين (به استثناي نيايش و دعادرماني، درمانهاي خانگي و بيتجويز) و نهايتا توجه بيشتر متخصصان و پزشكان در اين حوزه است. با حذف شيوههاي درماني ذكر شده و آناليز دادهها اين نتيجه به دست آمد كه 39 درصد بيماران هنوز از درمانهاي جايگزين استفاده ميكنند و اين ميزان باز هم نسبت به تحقيقي كه در كانادا صورت گرفته رقم بالاتر و قابل توجهي است.
در تحقيق انجام شده، تفاوتهايي بين استفاده از شيوههاي درمانهاي جايگزين با ديگر تحقيقها به چشم ميخورد. به عنوان مثال بيماران كانادايي براي درمان علاقه بسياري به استفاده از هوميوپاتي، ناتروپاتي و طب سوزني داشتند و بيماران استراليايي هيپنوتيزيم، تصويرسازي ذهني و ريلكسيشن را به شيوههاي درماني ديگر ترجيح ميدادند. در حالي كه بيماران شركتكننده در اين تحقيق، اغلب نيايش و دعادرماني، ماساژدرماني، شفا بخشي روحي و معنوي و ريلكسيشن را به عنوان درمانهاي جايگزين مفيد و مورد علاقه خود براي درمان انتخاب ميكردند و به ندرت تمايل به استفاده از طب سوزني و يا هوميوپاتي داشتند. شفابخشي روحي و معنوي نيز اغلب توسط گروه سرطاني استفاده ميشد كه تنها درصد كوچكي از بيماران استراليايي خواهان استفاده از آن بودند. وجود اين تفاوتها و سليقههاي مختلف در انتخاب شيوههاي درماني قطعا به وجود تفاوتهاي فرهنگي، قومي، نژادي و يا فاكتورهاي ديگري كه قبلا ذكر شد وابسته است.
تاثير نيايش و دعا درماني در بهبود حال كودكان سرطاني
بسياري از خانوادههاي كودكان سرطاني تمايل زيادي به استفاده از نيايش و دعا درماني داشتند. علت اصلي اين امر را اغلب اين چنين بيان ميكردند كه، پاكي و معصوميت كودكان مبتلا آنها را وادار ميكند تا از هر وسيلهاي براي تسلي، آرامش، و تقويت روحي و تسكين دردهايشان كمك بگيرند.
به همين سبب نيايش و دعا به عنوان شيوهاي از درمان به شكل وسيعي توسط متخصصان مورد مطالعه و بررسي قرار گرفت، نتيجه اين بررسي شواهد گيجكنندهاي را مشخص كرد. مارويك يكي از متخصصان و علاقهمندان درمانهاي طبيعي، 115 مقاله را در مورد نيايش و خواندن دعا و نماز و تاثيرات آن براي كسب سلامتي بررسي كرد. براساس گزارش او 37 نمونه از اين مقالات اثرات مثبت نيايش و دعا درماني، 47 مورد اثرات منفي نيايش و دعا درماني را بررسي كرده بودند و 31 مورد هيچ كدام از اين اثرات را بررسي نكردهبودند. همكاران وي كينگ و بوشويچ در مطالعاتشان به اين نتيجه رسيدند كه بسياري از بيماران مبتلا به بيماريهاي سخت و ناعلاج تمايل زيادي دارند تا با پزشكانشان در مورد زندگي روحي – معنوي خود صحبت كنند، و يا پزشكانشان در مورد اين مسائل سوالاتي از آنها بپرسند. براساس تحقيقات اين دو، 48 درصد از بيماران تمايل دارند تا به همراه پزشك معالجشان نيايش كنند و دعا بخوانند يا در مراسم نمازگذاري شركت كنند و 42 درصد معتقدند كه پزشك موظف است در مورد تجربيات روحي- رواني بيمار و دنياي معنوي او مسائلي را مطرح كند واو را راهنمايي كند. چرا كه آنها معتقدند كه تمرينهاي روحي – معنوي و نيايش و دعا موجب ميشود اين افراد شرايط مطلوبتري براي درمان و تحمل دوره درمان و بيماري خود داشته باشند.
بنابراين به نظر ميرسد با توجه به فراواني درمانهاي جايگزين و كاربرد آنها و تمايل روبه افزايش مردم در بهرمندي از اين شيوهها، پزشكان و متخصصان آلوپاتيك ميبايست با ديد ديگري به اين جريان بزرگ نگاه كنند، و حداقل از بيمارانشان در مورد روشهاي درماني جايگزيني كه قبل از مراجعه به آنها تجربه كردهاند، پرسوجو كنند.
مطالعات نشان داده والدين بيمار يا افرادي كه از اين نوع درمانها استفاده ميكنند از طرح اين مسئله با پزشكان معالج خود ترس دارند. اگر چه در بيشتر موارد طرح موضوع با پزشكي منجر به مشاجرههاي ناراحتكننده ميشود ما توصيه ميشود حتما استفاده از هر نوع درمانهاي مكمل و جايگزين را با پزشك معالجتان در ميان بگذاريد. اين امر ضمن آنكه به بهبود روابط شما و پزشكتان كمك ميكند، تاثير بسيار خوبي در تشخيص، تجويز پزشكتان دارد.
دكتر اسپيگل بالت يكي از متخصصان شركت كننده در اين پروژه، تاكيد زيادي بر برقراري اين نوع رابطه بين بيمار و پزشك دارد، او براي پزشكاني كه علاقمند به برقراري رابطه درست و مفيد با بيمارانشان در مورد استفاده از درمانهاي طبيعي هستند، دو پيشنهاد دارد: اول اينكه پزشكان علاقمند به اين مطلب ميبايست به طور منظم اطلاعاتي در مورد درمانهاي جايگزين و طبيعي كسب كنند، دوم، قضاوتهاي شخصي خود و دوستانشان را در مورد اين درمانها فراموش كنند و به تحقيقات و مطالعاتي كه در اين زمينه انجام ميشود مراجعه كنند. به اين ترتيب آنها ميتوانند با بيمار خود رابطه بهتري برقرار كنند و در صورتي كه بيمار درك درستي از اين شيوهها نداشت او را در اين زمينه راهنمايي كنند.
نتایج پنج سال بررسی از هفت هزار تحقیق در مورد سرطان!
نتایج پنج سال بررسی از هفت هزار تحقیق در مورد سرطان
در آخرین روز ماه اکتبر امسال (2007) نتایج گسترده ترین تحقیقات در رابطه با ارتباط سرطان و چاقی از طرف انستیتوی تحقیقات آمریکا و بنیاد جهانی تحقیقات سرطان به گونه همزمان به محافل پزشکی و علمی ارایه شد. نتیجه این تحقیقات که گسترده ترین تحقیقات جهان در رابطه با پیشگیری از سرطان است، تاکید بر آن دارد که بیش از یک سوم (33 درصد)انواع سرطانها به چگونگی تغذیه و روش زندگیبیماران مربوط می شود.
تفسیر نویسنده مقاله پس از مطالعه این تحقیقات جدید که تماما در ارتباط با اهمیت تغذیه و ورزش است، این است که اکنون که از لحاظ آماری مسلم شده بیش از سی درصد از سرطانها در رابطه با تغذیه ناسالم است اگرفاکتور خطر کشیدن سیگار ـ که از مدتها قبل به عنوان یکی از مهمترین عوامل بروز سرطان شناخته شده است ـ را نیز به آن 33 درصد عامل تغذیه اضافه کنیم، پس می توان حداقل در سطح آماری نتیجه گرفت که 33 درصد فاکتور تغذیه ناسالم به علاوه حدود 30 درصد خطرات سیگار، یعنی حداقل از لحاظ آماری شصت درصد از سرطانها با روش زندگی افراد رابطه ی تقریبا مستقیم دارند.
آنچه که رعایت پیشنهادات بنیاد جهانی تحقیقات سرطانی را برای بسیاری پیچیده تر می کند آن است که در جمع بندی یافته ها نشان داده شده که مصرف مشروبات الکلی حتی به میزان حدود فقط 18 گرم در روز خطر ابتلا به سرطان را به گونه ای بارز افزایش می دهد. در اصل تحقیق ذکر شده که از هر گونه مشروبات الکلی از جمله آبجو، شراب، و بویژه انواع Distilled شده باید خودداری شود چون حتی کمترین مقدار مصرف خطر ابتلا به سرطان را افزایش می دهد.
از سوی دیگر در این تحقیقات انواع گوشتهایی که در کارگاهها بسته بندی می شوند از قبیل کالباس، سوسیس و آنچه که اصطلاحاً Processشده است درصدر مواد غذایی خطرناک قرار گرفته اند. تفسیر نویسنده آن است که به طور کلی تمام مواد پروتئینی که در قوطی یا بسته بندی (غیر یخ زده) کنسرو شده باشند شامل این دسته از مواد مضر و سرطان زا می شوند.
نتیجه این تحقیقات به طور واضح معین می کند که:
مصرف گوشت حداکثر باید به روزی 75 گرم تقلیل داده شود.
در اصل تحقیقات WCRFUKهیچ اشاره ای به پرچربی یا کم چربی بودن گوشت نشده است و گوشتهای قرمز ـ گوسفند، گاو و خوک ـ در یک رده قرار داده شده اند. تفسیر اینکه چرا چیزی راجع به گوشت پرچربی یا کم چربی ذکر نشده و با توجه به آنکه این عظیم ترین تحقیقات جهان در رابطه با تغذیه و سرطاناست، احتمالا آن است که اغلب این 7000 تحقیق آنچنان مصرف گوشت قرمز را مضر تشخیص داده اند که بحث در مورد چربی آن شباهت به بحث بد یا بدتر بودن سیگار معمولی یاLight پیدا می کند. به علاوه آنکه در چنین نتیجه گیری علمی، مقدار چربی گوشت مصرف شده توسط بیماران قابل محاسبه علمی نیست.
در نتیجه گیری این تحقیقات گسترده سرطانی می خوانیم:
مهمترین یافته این تحقیقات آن است که چربی اضافی بدن درصد ابتلای به انواع سرطانها را افزایش می دهد.
اکنون پیامد این تحقیقات آن است که چربی اضافی بدن بخصوص در اطراف کمر و شکم با ازدیاد احتمال ابتلای به سرطانهای روده بزرگ (Colon)، کلیه ها، لوزالمعده(Pancreas) ، سرطان رحم، سرطان لوله مری (Esophagus) و سرطان سینه زنان در دوران پس از یائسگی مربوط است.
توصیه های بنیاد جهانی تحقیقات سرطان در رابطه با تغذیه
1ـ تا سرحد امکان سعی کنید که بدون آنکه به مرحله لاغری برسید چربی اضافی بدن خود را کاهش دهید. شواهد قانع کننده موید آن است که اضافه وزناحتمال ابتلا به انواع سرطان را افزایش می دهد.
2ـ فعالیت بدنی حداقل 30 دقیقه در روز
3ـ از نوشیدن نوشابه های شکردار اجتناب کنید. از خوردن غذاهای پر کالری و پروسه شده خودداری کنید.
4ـ از انواع سبزیجات و میوه ها استفاده کنید. نان سبوس دار و غلات نه تنها احتمال ابتلا به سرطان را کاهش می دهد، بلکه به کاهش وزن نیز کمک می کند.
5ـ خوردن گوشت قرمز را محدود کنید. از مصرف گوشتهای پروسه شده (کالباس، سوسیس، ژامبون) تا حد امکان خودداری کنید. مصرف گوشت پخته شده حداکثر 500 گرم در هفته.
6ـ از مصرف هر گونه نوشابه الکلی خودداری کنید. حداکثر دو گیلاس برای آقایان و یک گیلاس برای زنان.
7ـ از مصرف غذاهای پرنمک یا کنسروهایی که نمک آلوده هستند خودداری نمایید.
8ـ از قرصهای ویتامین (Supplements)برای حفاظت خود در برابر ابتلای به سرطان استفاده نکنید.
9ـ توصیه می شود مادران در شش ماهه اول پس از زایمان فقط با شیر خود طفل را تغذیه کنند.
10ـ افرادی که تحت درمان سرطان قرار گرفته اند پس از اتمام دوره درمان مفاد پیشگیری را رعایت نمایند.
و در نهایت توصیه می شود سیگار نکشید.
با مطالعهء انواع سرطانهاي کبد، معمولا مشاهده ميشود که سرطانهاي اوليهء کبد
چرا میزان ابتلا به انواع سرطان در جوامع پیشرفته افزایش یافته است
چندین سال قبل پروفسور منوچا(M.S.Manocha) رئیس دانشکده بیولوژی دانشگاه براک (Brock University) کانادا در یک سخنرانی اظهار داشت: "من اعتقاد دارم که سرطان عامل ویروسی دارد. احتمالا ما همگی ناقل این ویروس هستیم، اما این ویروس ها در حالت طبیعی و سالم در بدن در حال "خفته و غیرفعال" هستند. عواملی مانند ارثی بودن (Genetics) یا موادی در محیط زیست که سرطان زا(Carcinogenic)هستند، ویروس را فعال می کنند."
امروزه هزاران ماده کارسینوژنیک شناسایی شده اند، اما تعداد واقعی آنها بسیار زیادتر است. تقریبا تمامی این مواد شیمیایی سرطان زا پس مانده های صنعتی هستند که از طریق هوا، خاک و مخصوصا آب وارد محیط زیست شده و در بدن در سطوح اندک مولکولی ذخیره می شوند. لایه زیرین دریاچه انتاریو که یکی از پنج دریاچه بزرگ آب شیرین جهان است در بعضی نقاط از حدود دو متر لجن صنعتی تشکیل یافته است. حدود سی سال همکاران ما چند مورد ماهی و قورباغه مرده در سواحل این دریاچه پیدا کردند که روی بدن آنها غده سرطانی بزرگتر از یک فندق روییده بود. ما آب این دریاچه را می نوشیم.
از سوی دیگر از حدود پنجاه سال قبل امکانات سنتز استروئیدهای آنابولیکی (Anabolic Steroids)در سطح گسترده و با قیمت بسیار ارزان برای کمپانی های داروسازی فراهم شده است. به زبان ساده اینها همان هورمونهایی هستند که عامل دوپینگ ورزشی محسوب می شوند. آنابولیک ها به گونه ی شدید خاصیت عضله سازی و ازدیاد وزن دارند. قیمت واقعی آنابولیک ها ناچیز است. مثلا نوع Decadurabulinکه در کانادا هر آمپول آن حدود 250 دلار است، در ایران کمتر از یک دلار پیدا می شود. استفاده از این استروئیدها محتاج به راهنمایی پزشکان متخصص دارد چون عوارض جانبی فراوان دارند. حداقل در رابطه با سرطان روده بزرگ و پروستات شواهد قوی علمی موجود است که استروئیدها یا می توانند باعث بروز این سرطانها شوند و یا حتما اگر تشخیص سرطان داده شده باشد، سرعت انتشار سرطان را تشدید می کنند.
آنابولیک ها عضلات را به نوع ظاهرا معجزه آسا تقویت می کند و وزن انسان را بالا می برند. متاسفانه به دلیل آنکه در آمریکای شمالی ضوابط واقعی از طرف دولتها در این رابطه اعمال نمی شود در دامداری ها بدون هیچ استاندارد در سطح کیلوگرم استروئید به خورد گاو، گوسفند، خوک و ماکیان می دهند. این استفاده در اروپا از طرف دولتها ممنوع است، اما در آمریکای شمالی که کشورهای سرمایه داری هستند و شرکتهای بزرگ محور اصلی بازار محسوب می شوند،کنترلی وجود ندارد.
من سالها قبل به منظور نوشتن یک پروژه به یک دامداری بزرگ رفتم. گردن گاوها در یوغ بسته شده بود. پروژکتورهای قوی به چشمان آنان تابیده می شد. به عنوان غذا سطلی از ماده ای که به هیچ وجه ماهیت آن معلوم نبود جلوی گاو گردن بسته قرار داشت. بوی شدید تستسترون که در مکانهای ورزشی بدن سازی حرفه ای از عرق بدن و ادرار به مشام می خورد در این گاوداری محیط را پر کرده بود.
آندروژن ها معمولا سنتز شیمیایی تستسترون هستند که در آمریکای شمالی نوع قابل استفاده انسانی آنها (Enanthate)یا آندکانوآت هستند. به زبان ساده آنها هورمونهای بیضه هستند که همزمان با ازدیاد شدید اشتهای جنسی تمامی رویش دستگاههای جنسی یک طفل جوان یا سالخورده را کنترل می کنند. در حقیقت همین آندروژن ها معین می کنند که یک طفل به طرف مردانگی یا زنانگی تمایل خواهد داشت.
تزریق 100 میلی گرم آندروژن به یکانسان، تمام صفات معمول او، عادات جنسی، رویش اعضای جنسی، اشتهای جنسی، پرخاشجویی، عضله سازی، وزن بدن و بسیاری از ویژگی های شخصیتی او را تحت تاثیر قرار می دهد. تزریق یا خوردن چند میلی گرم (هزارم یک گرم) در هفته وقتی همراه با خوردن پروتئین حیوانی باشد از یک جوان لاغر یک فرد قوی، پر انرژی و عضلانی می سازد.
من در ابتدای یک کتاب مصاحبه با جوانی را گزارش کردم که در گذشته معتاد و بسیار نحیف بود، ولی پس از ترک و اشتغال مرتب به ورزش به دلیل استفاده سنگین و محاسبه شده از استروئیدهای آنابولیکی و مخلوط آنها با سوستانونSustanonبه لقب قهرمان قهرمانان دست یافت. استفاده از هورمونها در دامداری حیوانات را آنطور فربه می کند که مخصوصا در مورد خوک وزن حیوان آنقدر بی رویه زیاد می شود که اگر روی پای خود راه برود پاهایش می شکند.
تستسترون های آندروژینک (Androgens) بویژه روی دستگاههای جنسی، پستانها و غیره اثر می گذارند. این هورمونهای جنسی مخصوصا از راه نوشیدن شیر از گاو و گوسفند به انسان انتقال می یابند. بالاترین حد تاثیر روی جوانان بخصوص در دوران بلوغ و روی دستگاههای جنسی آنان است. ما هنوز در نسل اول جوانان آندروژنیکی قرار داریم. آندروژنیک ها حتی پستانهای مردان را نیز بزرگ می کند و فرم چانه و باسن آنان را تغییر می دهد. انتقال آندروژنیک ها از راه شیر گاو در دختران جوان سینه ها را بزرگ، کمر آنان را باریک و باسن ها را بالا می کشد. و ظاهرا آنان را خوش اندام می کند، اما هنوز نمیدانیم که بعد از سنین 40ـ50 سالگی چه عوارضی در جوانان هورمونی ایجاد خواهد شد.
در آمریکای شمالی صنایع دامداری در سطح تیلیارد دلاری هستند و نفوذ آنان چنان قوی است که بازدارنده تحقیقات در رابطه با مصرف شیر و لبنیات می گردد. نوشیدن مستمر شیر گاو امری خلاف طبیعت است. پستانهای مادر پس از دو سه سالگی طفل، قدرت ایجاد شیررا از دست می دهد. در بسیاری از مناطق وسیع جغرافیایی افراد بالغ حتی آنزیم مخصوص هضم شیر (Lactase)ندارند و به همین دلیل نوشیدن شیر ایجاد نفخ شدید و حتی بروز اسهال می کند.
اختراع یخچال و فراوانی گوشت به دلیل استفاده از هورمونها عادات طبیعی تغذیه افراد ممالک پیشرفته را دگرگون کرده و به احتمال زیاد باعث افزایش انواع سرطانها شده است[/quote]
با مطالعهء انواع سرطانهاي کبد، معمولا مشاهده ميشود که سرطانهاي اوليهء کبد
ولی این رو بدونید که
در هومیوپاتی همیشه برای درمان هر نوع بیماری یه راهی هست!!!!!!!!!!
ممنون!!!!!!!!