انیمیشن، پل ارتباطی بین طراحی دوبعدی و گرافیک سینمائی
چگونه یک انیمیشنساز باید با تازهترین روشهای علمی سازگار باشد و همزمان از روح و آرامش سنتی قدیمی هم استفاده کند؟ اکنون که عصر دیجیتال فرا رسیده است قلم را کنار بگذارید یا خود را بازنشسته کنید.
همه چیز در حال تغییر است: اجسام در انیمیشنسازی سینمائی تغییر میکنند. جلوههای تصویری دربرداشت شنوندگان تأثیر میگذارد و انیمیشن را تغییر میدهد شاید در ابتدای بهکارگیری روش طراحی کامپیوتری گمان کنید که مدادتان را گم کردهاید. در ساخت یک اثر انیمیشن قطعات پازل باید بهطور مناسبی در کنار هم قرار داده شوند. اگر شما جنگیدن با طبیعت سرد ماشین را متوقف کنید یاد میگیرید که به مرور زمان چگونه میتوانید در مراحل کار نکات تازهتری را فرا بگیرید.
کاراکتر بهعنوان هسته مرکزی انیمیشنسازی است. انیمیشنساز بدینوسیله با مخاطب خود ارتباط برقرار میکند. ساختن کاراکتر میتواند نمایانگر ارتباط بین شخصیت فیلم و نویسنده آن باشد. زمانی که یک طراح اثر را به انیمیشن سینمائی تبدیل میکنند، تأیید میکند که در طراحی دوبعدی آرامش بیشتری وجود دارد و تبدیل و تولید دوباره یک سری برنامهها مشکل است طرح شما باید ساده باشد، تا حدی که طراح آزادی عمل داشته باشد. این کار در گرافیک سینمائی بسیار مشکل است، اما شاید باید با طراح ارتباط خوبی برقرار کنید (زیرا طراح در واقع سازنده کاراکترها است) شما برای دوری از اشتباه باید بهطور مداوم با طراح خود در ارتباط باشید.
● پیش از اجراء طراح مقداری فکر کنید
طراحی و تفکر پیش از ترسیم طرح، موضوع بسیار مهمی است با بهرهگیری از ابزار انیمیشینسازی میتوان همه چیز را متوقف کرد و بهتر است شما نیز پیش از آنکه چیزی را در حالت وقفه قرار دهید با یک طراح مشورت کنید.
تصویرها باید با همان سرعت که شیهای شبیهسازی شده در دنیای واقعی حرکت میکنند، محاسبه و به روزرسانی شوند. در این میان استفاده از ابزارهای Scretch, squash,Motionblur بسیار مفید است.
● تولید انیمیشین EOOIE E THE SQUIO توسط جرج لوپز
مؤسسه دلفیتو به همراه ”جورج لوپز“ در انیمیشن کمدی یک ساعت و نیمی Eddie & The Squid یک ار تیمی انجام میدهند. این فیلم در مورد برادران لاتینو است. لوپز، قنش مدیر اجرائی پروژه را نیز بر عهده دارد. شرکت تولیدکننده ویدئوهای خانگی و تلویزیونی دلفینو انیمیشنی را تولید کرده که بالغ بر یک میلیون دلار هزینه داشته ”دان اشلی“ رئیس شرکت، ”ریک نیهولم“ مدیر اجرائی و ”برت مرهر“ انتخاب شخصیتها را بهعهده دارند.
دلفینو این فیلم را به کمک FOX نمایش میدهد. به امید اینکه بینندگان بسیاری را به خود جلب کند. اشلی میگوید: شرکت، فنآوری تازهای را در انیمیشنسازی دستی ارائه کرده است و این امکان را فراهم آورده تا یک فیلم یک ساعت و نیمی در طول هشت هفته تولید شود. این شرکت قصد دارد چهار انیمیشن دیگر را در سال آینده تولید کند.
● ساخت قطره مایعات در Cinema ۴D
▪ Path Deformer
درست است که روشهای گوناگونی برای انجام اینکار وجود دارد، اما کار با هیچ یک نمیتواند راحتتر از Cinema ۴D باشد، بهویژه برای کاربران مبتدی، در این شیوه آموزشی، روشهای سادهای برای انجام کارهای تقلیدی در زمینه انباشته شدن مایعات آبکی وجود دارد که چند مورد از آن را بیان میکنیم.
در این روش به یک سوژه، خط چندگانه و Path Deformer Pro نیاز دارید.
Path Deformer یکی از پلاگینهائی است که سیستم کاری بسیار سادهای دارد. شما نه تنها بهراحتی میتوانید روش کاری آن را درک کنید، بلکه میتوانید با کمک گرفتن از خلاقیت خود انیمیشنهائی بسازید و در عرض چند دقیقه حاصل کارتان را ببینید. Renato Tarabella که ساز پلاگینهای محبوب نیز برای پلاگینهای خود استاد تازهای شامل کارهای دستی برای NOTA و Path Deformer ساخته است.
این بهترین پلاگین موجود برای کاربران مبتدی است. با وجود اینکه روش و چگونگی کار با آن ساده بهنظر میآید، اما ممکن است چگونگی ساخت آنچه را که میخواهید کمی سخت باشد. اگر میخواهید در این پلاگین شروع خوبی داشته باشید، باید به کمک ابزارهای زیر در CINEMA ۴D شکل مایعات را ایجاد کنید؛
▪ Spline
▪ Particle emitter
▪ Sphere
▪ Null Object
▪ Metaball
نشریه تخصصی کامپوتر و هنر
فستیوال جهانی كارتون (wcc)
فستیوال جهانی كارتون (WCC) در بالاترین و بزرگترین سطح صنعت انیمیشن و كارتون در دنیا مطرح است كه از تاریخ ۳ ? ۶ اكتبر ۲۰۰۴ در ششمین نشست خود در شهر پكن چین برگزار شد.
بسیاری از كاریكاتوریستهای مشهور و سازمانهای ذیربط در این كنفرانس شركت كردند و رسانههای معتبر اخبار آن را به تمام دنیا گزارش كردند. كمیته برگزار كننده, این كنفرانس را مبدل به یك فستیوال جهانی كارتون كرد كه تمام جنبههای مختلف این هنر را در بر بگیرد, به این منظور كه یك ارتباط جهانی در بالاترین سطح بین كاریكاتوریستها از كشورهای مختلف و سازمانهای مربوط با موضوع طنز و ماهیت ملی آن در قرن ۲۱ برقرار شود.
رویدادهای مهم این فستیوال عبارت بود از: عرضه نمایشگاهصنعت انیمیشن و كمیك در سال ۲۰۰۴ ? نمایشگاه نسخ اصلی طرحهای اساتید كارتونیستهای جهان ? مسابقه بینالمللی لقآثارانیمیشن و كمیك در سال ۲۰۰۴ ? مباحثه در مورد صنعت انیمیشن و كمیك چین فعالیتهای گوناگون مربوط به زمینههای مختلف كارتون؛ كمیك استریپ, كاریكاتور, تصویرسازی و انیمیشن.در این كنفرانس بالغ بر ۳۰۰ كارتونیست خارجی و داخلی, حضور داشته و هزاران نماینده صنعت انیمیشن و كارتون گردهم آمده بودند, تا در مورد تحصیلات آكادمیك, نمایشگاهها, تجارت, معاملات تجاری, رقابت خلاق, در عرصه كارتون, كاریكاتور و انیمیشن به بحث بنشینند.
نفرانس زمانی برگزار شد كه چین پنجاهوپنجمین سالگرد و تعطیلات ملی خود را به مدت یك هفته طی میكرد بنابراین پیشبینی میشد استقبال بسیار چشمگیر و بیسابقهای از این مراسم انجام گیرد.
(بیش از ۵۰۰ هزار بازدید كننده)اولین فستیوال انیمیشن, كارتون و كمیك (IACC) به سفارش وزارت فرهنگ چین و حمایت انجمن مطالعاتی فرهنگ مشرق زمین برگزار شد و به سازماندهی انجمنهای ذیل برپا گردید:انجمن فرهنگ مشرق زمین ? انجمن كمیك استریپ چین ? آكادمی مجله خبری طنز چین ? انجمن هنرمندان طنز چین ? روزنامه طنز و كاریكاتور چین? موسسه توسعه فرهنگ پكن ? انجمن كارتون هنككنگ ? اتحادیه هنرمندان تایپه ? اتحادیه بینالمللی ویتیورلد آمریكا ? انجمن كارتونیستهای كره ? خانه كاریكاتور ایران ? فدراسیون انجمنهای كارتونیستهای شرق آسیا و كمپانی عصر سبز فرهنگ پكن
● مقررات كلی
الف) برای ترویج, تبادل انیمیشن, كارتون و گسترش و یافتن استعدادهای جدید در انیمیشن, كارتون و كمیك كمیته برگزار كننده كنفرانس جهانی كارتون تصمیم به برگزاری مداوم این برنامه گرفته است.
ب) كمیته مسابقات عهدهدار برگزاری مسابقات و مسئول نظارت و مدیریت و ارزیابی و اهدای جوایزبود.
ج) برپایی مسابقات:
۵ نوع مسابقه در این فستیوال عبارت بودند از:
▪ كارتون
▪ انیمیشن
▪ تصویرسازی
▪ كاریكاتور
▪ كلام در داستانهای انیمیشن و كمیك
د) موضوع مسابقه:
▪ موضوع مسابقه كاریكاتور: مشهورترین چهرهها در زمان ما
▪ موضوع مسابقات دیگر: جهان سبز, خانه, رویا و آزادی عقیده
هـ ) كمیته مسابقات از ۱۵ جولای تا ۱۵ سپتامبر دعوت به همكاری نمود.
و) جوایز مسابقات:
مدال طلا, نقره و برنز در هر قسمت از مسابقه و به ترتیب ۱۰۰۰, ۵۰۰ و ۳۰۰ دلار به علاوه ۵ جایزه ویژه هر برنده یك مدال و یك دیپلم افتخار و كاتالوگ نفیس مسابقه را نیز دریافت مینماید.
ز ) هیئت داوران (كارتونیستهای مشهور دنیا) عبارت بودند از:
۱) بخش مسابقه كارتون:
زوپینگ فی Xu pengfei (كارتونیست معروف و سردبیر روزنامه طنز و كاریكاتور چین)
جولیان پناپای Julian pena-pai (كارتونیست معروف رومانیایی و مدیر هنری خانه نشر اچینوكس Echinox)
داچوان زیا Xia Dachuan (كارتونیست معروف و رئیس تالار هنر كارتون پكن)
جین هوی Jin Hui (كارتونیست معروف چینی)
۲) مسابقات انیمیشن:
ربهكا جین بریستوف (عضو كمیته آكادمی اسكار, عضو موسسه آمریكایی هنر و علوم و كارگردانی و هنردیجیتال, دانشگاه پكینگ)
ژوری ون برگ Juric Weinberg (كارگردان, استاد كرسی انیمیشن انجمن فیلم HFF آلمان)
سان لی جون Sun Lijun (رئیس كرسی انیمیشن آكادمی فیلم پكن)
۳) مسابقه تصویرسازی:
جوزابو Joe szabo (مسئول اتحادیه بینالمللی كارتون ویتیورلد)
فامن Fa man (مصورساز مشهور آلمانی)
یولیانگ Yu Liang (كارتونیست و تصویرگر معروف)
ژوتائو Xu Tao (كارتونیست و تصویرگر معروف)
۴ مسابقه كاریكاتور:
زانگ یائونینگ Zhang Yaohing (كارتونیست معروف, دبیر انجمن خبر كارتون چین)
مسعود شجاعی طباطبایی (كاریكاتوریست و مدیر خانه كاریكاتور ایران)
ووجیان جون Wu Jianjun (كارتونیست معروف چین)
لیوهونگ Liu Hong (كاریكاتوریست مشهور و دبیر دائمی مجله بینالمللی كمدی پكن)
۵) مسابقه كلام در داستانهای انیمیشن و كمیك با هیئت داورانی كه در بالا نامبرده شده قضاوت شد.
ایران انیمیشن
ترانه های کارتون اسپریت، اسبی از سیمارون
▪ موسیقی: هانس زیمر
▪ خواننده: برایان آدامز
«تا حالا چیزی نمی دانستم» Nothing I`v Evere Known الان احساس می کنم، مثل برگی در نسیم هستم که نمی داند به کجا پرتاب می شود نمی داند به کجا می رود من خودم را در جایی یافتم، که هرگز فکر نمی کردم آنجا باشم در یک چرخه می گردم درباره خودم و تو فکر می کنم چطور بگویم وقتی که نمی دانم چه بگویم حالا چکار کنم، خیلی چیزها تغییر کرده است .
تا حالا چیزی نمی دانستم، که چنین حسی در من ایجاد کند تا حالا چیزی نمی دانستم، که مرا مجبور به ماندن کند اما من اینجا هستم، که مرا مجبور به ماندن کند اما من اینجا هستم، آماده حضور تو من عوض شدم، من افتادم، من صدای خانه ام را می شنوم هی، من هیچ وقت چنین احساس قوی ای نداشتم.
اوه نه مثل این است که تا حالا چیزی نمی دانستم حالا تو کسی هستی که من به دنبالش بودم تو کسی هستی که نیاز دارم تو کسی هستی که به من دلیل باور کردن می دهی ستاره ای را دنبال می کنم، که به جایی که تو هستی مرا راهنمایی کند احساسم آنقدر قوی است، که ممکن نیست اشتباه باشد «من همیشه برمی گردم» I Will Always Return من شنیدم که باد مرا صدا می کند صدایی که مرا به خانه هدایت می کند آتش جرقه می زند، شعله ای که هنوز در حال سوختن است می گوید من همیشه به سوی تو باز می گردم می دانم که راه طولانی است، اما خانه جایی است که تو باشی هر جایی که تو باشی، من راهی به آنجا پیدا می کنم من مثل رودخانه می تازم، من خورشید را دنبال می کنم.
مثل عقابی پرواز می کنم، به سوی جایی که به آن تعلق دارم نمی توانم مسافت ها را تحمل کنم، نمی توانم تنهایی خواب ببینم نمی توانم منتظر دیدار تو باشم، بله من در راه خانه هستم حالا می دانم که این حقیقت دارد همه راه های من به تو می رسد و در این ساعت تاریکی عزیزم نور تو مرا پیش می برد تو مثل یک رودخانه می تازی، مثل خورشید می درخشی می توانی مثل عقاب پرواز کنی تو تنها کسی هستی که من در هر غروب دیده ام و از همه این ها آموخته ام اوه این به خاطر توست، که من همیشه باز می گردم «جایی که به آن تعلق دارم» This is Where I Belong من صدای وزیدن باد بر دشت را می شنوم صدایی قوی، که نام مرا می خواند مثل رودخانه وحشی است .
مثل خورشید گرم بله اینجاست، جایی که به آن تعلق دارم زیر این آسمان درخشان، جایی که عقاب ها پرواز می کنند اینجا بهشت است، جایی که خانه اش می خوانم این ماه بر فراز قله ها این نجوای درختان این موج های آب بیا نگذاریم چیزی من را از اینجا دور کند چون هر چه می خواهم، در اینجا هست و وقتی ما با هم هستیم، ترسی وجود ندارد و هر جا من پرسه بزنم، یک چیز یاد گرفته ام اینجا جایی است که من همیشه، همیشه به سوی آن باز می گردم «در شیپورها بدمید» Sound The Bugle در شیپورها بدمید، فقط برای من بنوازید وقتی فصل ها عوض می شوند، مرا به یاد بیاورید که چگونه بودم حالا دیگر نمی توانم ادامه دهم، حتی نمی توانم دیگر شروع کنم دیگر هیچ چیز برایم باقی نمانده، جز یک قلب خالی.
من یک سربازم، زخمی و ناتوان از جنگیدن چیز زیادی برایم نمانده، مرا کنار بگذارید یاد بگذارید یک گوشه دراز بکشم در شیپورها بدمید، به آن ها بگویید من اهمیتی نمی دهم دیگر جاده ای را نمی شناسم، که به جایی منتهی شود بدون روشنایی کوچک که مرا در تاریکی هدایت کند همین جا بخواب، تصمیم بگیر دیگر ادامه ندهی سپس از آن بالاها، جایی در دور دست صدایی تو را می خواند، به یادت می آورد که کی هستی اگر خودت را رها کنی، شهامتت به زودی از دست می رود پس امشب قوی با ش .
به خاطر بیاور کی هستی بله تو الان سربازی هستی، که در یک نبرد جنگیده یک بار دیگر آزادی در انتظار توست، بله پس ارزش جنگیدن دارد «من اینجا هستم» من اینجا هستم، این منم جایی که بیش از هر جای دیگر مشتاق آن بودم من اینجا هستم، و فقط من و تو هستیم امشب ما به آرزوهایمان می رسیم (به رویاهایمان تحقق می بخشیم) اینجا دنیای جدیدی است، یک شروع تازه است که با طپش قلب های جوان زنده است امروز روز جدیدی است، یک طرح نو است من منتظر تو بودم من اینجا هستم ما اینجا هستیم، تازه شروع کرده ایم و بعد از یک زمان طولانی، زمان ما آمده است بله ما اینجا هستیم، هنوز هم پُرقدرت درست در جایی که به آن تعلق داریم من اینجا هستم، کنار تو و ناگهان جهان تازه شد من اینجا هستم.
جایی که می خواهم آنجا بمانم و هیچ چیز سر راه ما قرار ندارد من اینجا هستم، این منم «برادرانی در زیر نور خورشید» من رویایی داشتم، از یک چمنزار وسیع و گسترده من رویایی داشتم، از یک آسمان سپید صبحگاهی من رویایی داشتم، که در آن ما با بال های طلایی پرواز می کردیم و تنها من و تو بودیم، فقط من و تو به دنبال ندای قلب برو، بچه کوچک باد غربی صدایش را دنبال کن، که تو را به خانه می خواند رویاهایت را دنبال کن، اما همیشه من را به خاطر داشته باش من برادر تو هستم، در زیر نور خورشید ما مثل پرندگانی از یک گونه هستیم ما مثل دو قلب هستیم که با هم ارتباط دارند.
برای همیشه یکی شده ایم مثل برادرانی در زیر خورشید هر کجا که صدای باد را در دره شنیدی هر جا که دویدن بوفالوها را دیدی هر جا که بروی من در کنارت خواهم بود چون تو برادر منی، برادری در زیر نور خورشید «نمی توانی مرا بگیری» You Can’t Take Me برو در نبرد دیگری مبارزه کن، من یک شب دیگر می تازم بیا، امتحان کن من راه خودم را می روم و احساس خوبی ندارم من باید برگردم، نمی توانم شکست را بپذیرم همه چیز خوب است، من راهی پیدا می کنم تو به هیچ صورتی نمی توانی مرا شکست دهی هیچ وقت بر روی چیزی که نمی دانی درونش چیست، قضاوت نکن مرا تحریک نکن.
من با آن می جنگم هرگز تسلیم نشو، هرگز نبرد را واگذار نکن اگر نتوانی یک موج را مهار کنی نمی توانی سوار آن شوی نمی توانی بدون دعوت بیایی هرگز تسلیم نشو، هرگز نبرد را واگذار نکن نمی توانی مرا بگیری من آزادم چرا همه چیز اشتباه پیش رفت، می خواهم بدانم چه اتفاقی می افتد این چیزی که مرا مهار می کند، چیست من در جایی که انتظار دارم، نیستم باید نبرد دیگری آغاز کنم من با تمام قوایم می جنگم من خودم را آزاد می کنم، حالا می بینی بله، تو در مسیر من قرار داری پس بهتر است مراقب باشی «نگذار برود» «Don’t Let Go» باور نمی کنم که این لحظه رسیده باشد باور کردن این که ما تنها هستیم، خیلی مشکل است چیزهای زیادی برای گفتن و انجام دادن هست محال است که آن ها را انجام ندهیم.
اگر من چنین احساسی داشته باشم می توانی مرا ببخشی چون ما تازه همدیگر را دیده ایم، بگو همه چیز رو به راه است پس بیا این احساس را بگیر و پرورش بده هرگز نگذار، هرگز نگذار که از دست برود نگذار چیزهایی که باور داری از دست برود تو به من چیزی دادی که آن را باور داشته باشم نگذار این لحظات از دست برود نگذار چیزهایی که احساس می کنی از دست برود من نمی توانم چیزهایی که احساس می کنم بیان کنم نگذار برود .
نه من نمی گذارم، حالا ممکن است من روحم را برایت عریان (آشکار) کنم یا بیایم و بی پرده بگویم که تو زیبا هستی چون چیزی است که نمی توانم بیان کنم احساس می کنم که در میان باران تند پریده ام تو باعث شدی که احساسات من، به سرعت بتازند نمی توانم در برابر لبخند شیرین و زیبای تو مقاومت کنم پس این احساس را بگیر و پرورش بده هرگز نگذار، نگذار که از دست برود من تمام زندگی ام در انتظار بود که این لحظه را به خوبی احساس کنم حس کردن تو تمام شب را پُر می کند پس بیا، این لحظات را محکم نگه داریم .
پریسا کاشانیان
پیلبان انیمیشن