-
ما از عاشورا تا به حال سبزیم
مادرم پیشانی غلامرضا را وقتی به جبهه می رفت
بی گریه می بوسید
که از حضرت زینب خجالت می کشید
بی بی زهرا بر جنازه باقر نوجوانش
گریه نمی کرد که از حضرت زینب خجالت می کشید
خاله ام بر جنازه حسن و حسینش گریه نمی کرد
که از حضرت زینب خجالت می کشید
شما چطور از مادرم، از خاله ام، از بی بی زهرا
از حضرت زینب خجالت نکشیدید؟
مودب
-
باش تا نفرين دوزخ از تو چه سازد، که مادران سياهپوش
داغ داران زيبا ترين فرزندان آفتاب و باد
هنوز از سجاده ها سر بر نگرفته اند!
پ.ن:
بیت اولش رو برای حفظ زیبایی و رعایت امانت گذاشتم
-
در آن يکسال کوه فرماندهي کرد
نه مرغي بلکه موري را نيازرد
دلش چون چشم شوخش خفتگي داشت
همه کارش چو زلف آشفتگي داشت
نظامی گنجوی
-
تا از سپیده گفتگوی مشروط
برخیزد
من
تصویر هجرت از پل
بر می گیرم
تصویر هجرت از پل
از پله ی مناجاتم
تا سفره های شن
تا سفره های زخم
سفر می کند
بر سفره های شن کلماتی آبی مهمانند
مهمان هجرت
ای نفس رفته ی من ای پل متصاعد
که جثه ی زمین را
در آن هزار فرسخ نیلی
می غلتانی
چون است اینکه عشق
جز در هراس مرگ
ما را دگر به خویش نمی خواند
از ما جز استغاثه نمی ماند
از ما درو گران چراگاه های هوایی
اینجا ، میان گفتگوی مشروط
اینجا ، در انتحار اشباح
جز سطل های خالی در چاه های خالی
کی از مزارع نمک
ما را عبور داده ست ؟
یدالله رویایی
-
تحريفمان كردند تا آسان بميريم
تنها به اين علت كه با آنان نبوديم
مي خواستند افكار ما را گل بگيرند
ناپختكي كردند ما نادان نبوديم
شايد توان رفته بي برگشت باشد
ما را همين كافيست كه حيوان نبوديم
بگذار آنها هرچه مي خواهند باشند
ما را خيالي نيست چون شيطان نبوديم
فردا براي ماست و پرواز تازه
چون ما اسير حرص نام و نان نبوديم
م.نادری
-
شما همین چارتا شعر؟؟ رو دارید؟
تو هر صفحه هر کدوم رو دوبار میزارید!! تقلب کار خوبی نیست . نمیبینی کسایی که تقلب میکنن چجور بی آبرو میشن؟
--------------------------------------
من با هزار زحمت میگردم و نهایت سعی ام رو میکنم که شعر تکراری قرار ندم هم برای احترام به حقوق دیگران هم برای علاقه خودم به ادبیات.
من تو این تاپیک با شعرهای زیادی از دوستان آشنا شدم و خیلی مواقع علاقه مند شدم به پیگیری و خوندن کاملش ,بار ادبی زیادی داشت
ولی الان وقتی میبینی یکی اینجوری میاد واسه اینکه نگن پست ندادی و خیال هم میکنه کسی متوجه تقلبش نیست, دلسرد میشم.
دوستان عزیز که اشعار زیبایی میزارن خواهش میکنم بیشتر فعالیت کنند که مجبور به دیدن بعضی اشعار تکراری از کاربر تکراری در هر صفحه نباشیم
-
من اضطراب را جستم
در آن خمار وحشت و خميازه
من اضطراب را ديدم
اي آخرين نسيم پر از شبنم
در حسرت نيامدن تو...
-
حق با شماس گاها بی دقتی بوده
و حداقلش اینه که میتونید ادعاتون رو ثابت کنید و فقط حرف نمیزنین
البته شما هم بی خطا نیستین
وقتی سران بتکده مداح می شوند
مست طلايه داری اصلاح می شوند
كافیست گرگ و اشک کمی جابه جا شود
از دم شکار توبه تمساح میشوند
-
دل دریا رو نوشتی ، همه دنیا رو نوشتی ، دل ما رو بنویس
تو که دستت به نوشتن آشناست
دلت از جنس دل خسته ی ماست
اردلان سرافراز
-
تكرار كن حماسه رزم آهنگ
چندين نواي سوگ چه ميخواني
نتوان نشست در دل غم، نتوان
دزديده سيل اشك چه ميراني