انسانی بودی صاف و تازه
آرام و بی دردسر
ولی شروع شد در دسر
با آمدن یک پسر
Printable View
انسانی بودی صاف و تازه
آرام و بی دردسر
ولی شروع شد در دسر
با آمدن یک پسر
روي عكسا گرد و خاكه
بيشتر دلا هلاكه
قحطي گلاي پونه ست
تقديرا دست زمونه ست
تو که تازه رسیدی از گرد راه
تو که تازه به دل ما رسیدی
تو چه جوری مارو دیوونه دیدی
تو چه جور نقشه برامون کشیدی
عمریه که عاشق خدایی این دل ما
آخر خط و باز فدایی این دل ما
تو یکی بیا و از پشت دیگه خنجرش نزن
ذولفقار عشقت و تو یکی بر سرش نزن
دل مارو تو دیگه در به در این در و اون درش نکن
گل ما رو به خزونه تو با عشقت دیگه پرپرش نکن
بیچاره خوش باور و ساده و پاک دل ما
واسه یه ذره وفا عمری هلاک دل ما
بیا با ما تو یکی از ته دل یار بشو
راستی راستی بیا با ما عمری گرفتار بشو
****
لعنت به تو ذات خرابت
وا فريادا ز عشق وا فريادا
كارم به يكي طرفه نگار افتادا
گر داد من شكسته دادا دادا
ورنه من و عشق هرچه بادا بادا
ابوسعيد ابوالخير
سلام همه
اونائی که تو غارن خبر این عشق و دارن
حتی پریه دریاها شاهزاده های رویاها
سنگ صبورم میدونه قلعهء نورم میدونه
پرنده های آسمون فرهاد کوه بیستون
واست پیغوم گذاشتم که هچکسو تو دنیا
قد تو دوست نداشتم نداشتم نداشتم
واست پیغوم گذاشتم که هچکسو تو دنیا
قد تو دوست نداشتم نداشتم نداشتم
مي نشستم خسته در بستر
خيره در چشمان روياها
زورق انديشه ام آرام
مي گذشت از مرز دنيا ها
باز تصويري غبار آلود
زان شب كوچك ‚ شب ميعاد
زان اطاق ساكت سرشار
از سعادت هاي بي بنياد
سلام
Hear the wind sing a sad old song
It knows I'm leaving you today
Please don't cry or my heart will break
When I go on my way
Goodbye my love, goodbye
Goodbye and aurevior (in french means goodbay)
As long as you'll remember me
I'll never be too far
Goodbye my love, goodbye
I always will be true
So hold me in your dreams
Till I come back to you
See the stars in the skies above
They'll shine wherever I may roam
I will pray ev'ry lonely night
That soon they'll guide me home
Goodbye my love, goodbye
Goodbye and aurevior
As long as you'll remember me
I'll never be too far
Goodbye my love, goodbye
I always will be true
So hold me in your dreams
Till I come back to you ....
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دنیا را ماتم میگرفت
از غصه گریم میگرفت
خوب که میدیدی داغونم
میگفتی پیشت میمونم
خوب که میدیدی داغونم
میگفتی پیشت میمونم
تنگ بلور آوردم
تو را به خونه بردم
دور سرت بگردم
همش نگات میکردم
تنگ بلور آوردم
تو را به خونه بردم
دور سرت بگردم
همش نگات میکردم
***
سلام مهندس_این خانومه جرا انقدر موهاش سیاهه؟!؟!؟دلم غم میگیره؟
مرا مپرس که چونی به هر صفت که تو خواهی
مرا مگوی که چه نامی به هر لقب که تو خوانی
چنان به نظره اول ز شخص میببری دل
که باز مینتواند گرفت نظره ثانی
موهاش که خیلی قشنگه مشکی مشکی مدلش هم باحاله
يك گل خندان نديدم من كه بر گردش نبود
اشك شبنم ناله بلبل فغان باغبان
نظام وفا
سلام و....
شب خوش
نی تو حریف کی کنی؟ ای همه چشم روشنی!
خفیه روی چو ماهیان حوض به حوض جو به جو
راست بگو نهان مکن پشت به عاشقان مکن
چشمه کجاست تا که من آب کشم سبو سبو
کلا ترسناکه:19::18::19:
ون در آن اندرگه شب آب حياتم دادن
دوش وقت سحراز غصه نجاتم دادن ...
-------------
خب دوستان ببخشيد اگه يکم دير برگشتم ...
نه من توانم نه او
کی تواند جز او ؟
------
خوشحالم میبینمت...
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغان
با کافران چه کارت گر بت نميپرستي ...
-----------------
واقعا شب مشاعره خيلي لذت بخشه ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه حرفی بزنم چه حرفی دوس داری؟
کروات بزنم چه رنگی دوس داری؟
مگه مطمئنی که میاد کروات به من که اینقدر گیر دادی کروات بزن
منم کروات زدم تا خوشت بیاد
همه میگن کروات به من میاد
آره معذبم واسه کروات زدن
اما به خاطر تو من یه بار کروات زدم
---------
واقعا چه حال توپی دارم امیر جان
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
برو کار کن مگو چيست کار
----------------
کلا فضاي شب طوريه که مشاعره رو لذت بخش تر ميکنه ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رخنه اي نيست دراين تاريكي
در و ديوار به هم پيوسته
سايه اي لغزد اگر روي زمين
نقش وهمي است ز بندي رسته
نفس آدم ها
سر به سر افسرده است
روزگاري است دراين گوشه پژمرده هوا
هر نشاطي مرده است
تو نیستی
اما من برایت چای می ریزم
دیروز هم
نبودی که برایت بلیط سینما گرفتم
دوست داری بخند
دوست داری گریه کن
و یا دوست داری
مثل آینه مبهوت باش
مبهوت من و دنیای کوچکم
دیگر چه فرق می کند
باشی یا نباشی
من با تو زندگی می کنم.
ویرایش......
امشب چادر شب تیره تر است
جغد شوم بر دل من خیره تر است
درس عشقی که تو یادم دادی
بر همه وسوسه ها چیره تر است
رضا مهاجری
نقل قول:
تو نیستی
اما من برایت چای می ریزم
دیروز هم
نبودی که برایت بلیط سینما گرفتم
دوست داری بخند
دوست داری گریه کن
و یا دوست داری
مثل آینه مبهوت باش
مبهوت من و دنیای کوچکم
دیگر چه فرق می کند
باشی یا نباشی
من با تو زندگی می کنم.
ما تكيه داده نرم ببازوي يكديگر
در روحمان طراوت مهتاب عشق بود
سرهايمان چو شاخه ي سنگين زبار و برگ
خامش بر آستانه ي محراب عشق بود
...
در این جهان که گرم ستیزند هست و نیست
پرسی اگر که زندگی ما از برای چیست ؟
گویم تو را که نیست از برای قلندری
هنگامه ی زمان گذراندن به بیخودی !
یوز پلنگی
میدود در من
فلج میکند
قطب شمال و جنوب مرا
بیدار که میشوم
بوی جنگل میدهم
جنگلی که خط استوا از میانهی آن گذشته
پرندگان عجیبی
از دهانم
پر میکشند به آسمان
حیواناتی وحشی
از چشمانم
پا به فرار میگذارند
نه کمین میکند
نه میایستد از دویدن
بیخیال شکار است
یوز پلنگ نادر ایرانی
یاد دارم که روزگاری بود
که مرا پیش غمگساری بود
با لب یار و در بر دلدار
هر زمانیم کار و باری بود
دلم
مرد میخواهد
نابینا
خط بریل بداند
فصل به فصل
تنم را بخواند
بازیهای ادبیام را کشف کند
دستش را بگیرم
بازو به بازو
دنیا را برایش تعریف کنم
چشمش شوم
عصایش
و تمام زشتیهای جهان را
برای او
از قلم بیاندازم
من آن حدیث که گفتم نگاه دار و ببر
هر آن جواب که گوید به یاد دار و بیار
ما ز ياران چشم ياري داشتيم
ليك غلط بود انچه مي پنداشتيم .
رضا پلنگنقل قول:
دیوانهی محلهی ما،
همیشه ایستاده
به ماشینهایی که میروند
میگوید
نروند
به او سلام میکنم
دور از امپراطوری خود
انگار ملکهای باشم
تا کمر خم میشود
بلند و بیخیال
جوانهای کوچه میخندند
طوری که خیال میکنم
باز شعری گفتهام
رفت تنها آشنای بخت من
رفت و با غم ها مرا تنها گذاشت
چون نسیم تندپو از من گریخت
آهوانه سر به صحراها گذاشت .
ماه را گفتم که : ماهِ من کجاست ؟
گفت : هر شب روی در روی منست .
در دل شب هرکجا مهتاب هست، ماهِ تو بازو به بازوی منست.
باغ را گفتم که : او را دیده ای ؟
گفت : آری عطر این گلها از اوست .
لحظه ای در دامن گلها نشست ،نغمه ی جانبخش بلبل ها از ائست .
چشمه را گفتم : ازو داری نشان ؟
گفت : او سرمایه ی نوش منست .
نیمه شبها با تنی مهتابرنگ
تا سحرگاهان در آغوش منست .
از نسیم فرودینش خواستم
گفت : هر شب می خزم در کوی او
این همه عطری که در چنگ منست
نیست جز عطر سر گیسوی او
ای دمیده ! ای گریزان عشق من !
چشمه ای ؟ نوری؟ نسیمی؟چیستی؟
دختر ماهی ، عروس گلشنی
با همه هستی و با من نیستی ... !
یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شد
ما همچنان لب بر لبی نابرگرفته کام را
از چشمهایش
میافتم درون تو
از درون تو
بیرون میآیم
روی یک میز
در چشمهای عسلی یک دختر ناشناس
اکتاویو
چشم هایت را باز کن
من گم شدهام
مرده اگر یاد او کند به دل خاک
بر سر خاکش بسی گیاه برآید
در زد کسي از سمت خيابان تو نبودي
برخاستم از خواب هراسان تو نبودي
پاشويه پر از برگ شد و ماه فرو رفت
درشاخه تاريک درختان تو نبودي
اي قصه شرقي ندميدي و شبم ماند
در اين شب تاريک و هراسان تو نبودي
اي رايحه سوره يوسف نوزيدي
اي عطر غزلهاي سليمان تو نبودي
یار بارافتاده را در کاروان بگذاشتند
بیوفا یاران که بربستند بار خویش را
این پیراهنِ بنفش مردانه را
یک روز خریدم
شاد شدم کمی
هر از چندی چرک میشود
در انزوای کمد
میشویم آن را
پهن میکنم
زیرِ آفتاب خیرهی جمعه
سلام:
نوبت فرانک هست که "ی" بدهند
هر دفعه دست رد زده اي خواهش مرا
اين دفعه پاسخي بده از جنس يك بلي
يك خانه ي بدون جواب و پر از جواب
انگار اين تويي كه معماي جدولي
فقط به خاطر شما اقا جلال
یا تیر هلاکم بزنی بر دل مجروح
یا جان بدهم تا بدهی تیر امان را
اينهمه ي از كجا خانم جان من آخر كن رحمي!!!!
آنانکه حسین را خدا میپنداشتند
کفرش به کنار عجب خدایی داشتند
در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت
حسن تو ز تحسین تو بستست زبان را
...
اي نگاهت لاي لائي سحربار
گاهوار كودكان بيقرار
اي نفسهايت نسيم نيمخواب
شسته از من لرزه هاي اضطراب
خفته در لبخند فرداهاي من
رفته تا اعماق دنياهاي من
...